برترینها: ولادیمیر پوتین، الگوی غلطی برای تمام حکومتهای تمامیتخواه است، او اشتهای سیریناپذیری در میل به قدرت دارد و از «صندلی» سیر نمیشود، آینده اما قابلپیشبینی نیست.
رأیگیری یکهفتهای برای تصویب متممهای پیشنهادی در قانون اساسی روسیه صبح پنجشنبه در روسیه آغاز شد. هدف اصلی از این همهپرسی تمدید دوره ریاست جمهوری از دو دوره به چهار دوره ذکر شده است. در صورتیکه متمم پیشنهادی تصویب شود ولادیمیر پوتین 67 ساله که در دو دهه اخیر رهبری کشور را در دست داشته میتواند تا سال 2036 میلادی، 16 سال دیگر، بهعنوان رئیسجمهور روسیه رهبری کشور را در اختیار بگیرد. هر دوره ریاست جمهوری در روسیه شش سال است و رئیسجمهور میتواند حداکثر برای دو دوره پیاپی انتخاب شود.
تاکنون احزاب مخالف نتوانستهاند رأیدهندگان را برای تحریم رایگیری بسیج کنند و دولت هم با استفاده از اختیارات خود تلاش میکند تعداد بیشتری از مردم را پای صندوقهای رای بکشاند. متمم پیشنهادی دیگری که به رأی گذاشته شده منع ازدواج همجنسگرایان در روسیه است.
«روسیه بدون پوتین معنی ندارد»، این نظر معاون رئیس دفتر کرملین، کاخ ریاستجمهوری روسیه است، و میلیونها شهروند روس که سالها است ولادیمیر پوتین را به عنوان رئیسجمهوری یا نخستوزیر به قدرت بازمیگردانند، با آن توافق کامل دارند.
این اعتماد شاید بعد از برگزاری همهپرسی تغییر قانون اساسی روسیه ، تجدید شود. آقای پوتین 67 ساله هیچگاه نگفته است که میخواهد بعد از پایان دوره فعلی قدرتش در سال 2024 از سیاست خداحافظی کند، و حالا دوران زمامداری او ممکن است تا سال 2036 تمدید شود.
مردم روسیه پای صندوقهای رای رفتهاند که ممکن است نتیجه آن باقی ماندن پوتین در قدرت برای مدتی طولانی باشد.
دلیل برگزاری همهپرسی چیست؟
والنتینا ترشکوا، اولین زن فضانورد جهان و نماینده مجلس روسیه از اصلاحات مورد نظر پوتین حمایت میکند
روسیه در قرن بیستویکم هیچ رهبری جز پوتین نداشته است. روسها تا به امروز شاهد انتصاب او به عنوان نخستوزیر (1999)، انتخاب او به عنوان رئیسجمهوری (2008-2000)، انتصاب مجدد به عنوان نخستوزیر (2012-2008) و انتخاب دوباره به عنوان رئیسجمهوری (2012) بودهاند.
او تا به امروز حرفی درباره شرکت مجدد در انتخابات نزده است، اما آن را تکذیب نیز نکرده است. به همین خاطر منتقدان او را به هموار کردن راه ماندن مادامالعمر در قدرت یا حداقل تا 2036 متهم میکنند. والنتینا ترشکوا، کیهاننورد سابق که حالا نماینده مجلس است و از حامیان سرسخت آقای پوتین، طرحی را ارائه کرده است که ادوار ریاستجمهوری او را «صفر میکند»، و به او اجازه میدهد تا مجددا نامزد شود. به نظر میرسد که حمایت عمومی نیز وجود دارد؛ بار آخری که او در سال 2018 سراغ صندوق رای رفت، بیش از 76 درصد آرای عمومی را به خود اختصاص داد.
پوتین چگونه تعویضناپذیر شد
پوتین یک مامور رده پایین کگب (کمیته امنیت داخلی شوروی سابق) بود که در درسدن در آلمان شرقی کمونیست خدمت میکرد.
ولادیمیر پوتین وقتی به عنوان افسر کاگب در شهر درسدن آلمان شرقی خدمت میکرد، از نزدیک شاهد انقلابهای 1989 بود. درماندگی ناشی از آن وقایع از دو منظر بر او تاثیر گذاشت: ترس از قیامهای مردمی، که ناشی از مشاهده اعتراضاتی بود که به سقوط دیوار برلین و پرده آهنین منجر شد، و نفرت از خلاء قدرتی که در پی فروپاشی اتحاد شوروی در مسکو ایجاد شد.
پوتین بعد از بازگشت به زادگاهاش لنینگراد خیلی سریع به دست راست آناتولی سابچاک، شهردار این شهر، تبدیل شد. پوتین هنگام خدمت در آلمان شرقی عضو شبکهای بود که اعضایش با وجود از دست دادن مشاغل قبلی خود در موقعیت مناسبی برای پیشرفت شخصی و سیاسی در روسیه جدید بودند. او روندی رو به رشد را طی میکرد، و حتی از سقوط سیاسی سابچاک نیز جان سالم به در برد و روابطش با نخبگان جدید روسیه را گسترش داد.
بوریس یلتسین در آن زمان رئیسجمهوری روسیه بود. دولت او موفق شده بود با کمک الیگارشهایی که در دوران گذار قدرت و ثروت خوبی به هم زده بودند مانع از به قدرت رسیدن حزب کمونیست شود و عاقبت ولادیمیر پوتین را در 1999 به عنوان نخستوزیر روسیه منصوب کرد.
رئیسجمهور اتفاقی
بعد از نخستوزیر شدن پوتین، رفتار یلتسین به مرور غیرمنتظرهتر میشد، تا اینکه خیلی ناگهانی روز 31 دسامبر 1999 از مقام خود استعفا داد. پوتین که از حمایت برزوفسکی و باقی الیگارشها برخوردار بود، جایگاه مناسبی برای رسیدن به مقام ریاستجمهوری موقت داشت و سپس با پیروزی در انتخابات مارس 2000 مقام خود را رسمی کرد. اما پوتین در کمتر از سه ماه اختیار رسانهها را در دست گرفت. شبکه تلویزیونی مستقل انتیوی تعطیل شد، به دفاتر رسانههای دیگر یورش برده شد و دیگر نمیشد گزارشهای خبری را بدون موافقت دولت منتشر کرد.
پیام به استانها: «با من در نیفتید»
پوتین به مرور سیاستمداران مورد اعتماد خودش را به عنوان استاندار انتخاب کرد و به این ترتیب بر 83 استان روسیه مسلط شد. در سال 2004 نیز رایگیری محلی برای انتخاب استانداران را متوقف کرد و به جایش لیستی سه نفره به مجالس محلی داد تا یکی را به عنوان استاندار انتخاب کنند.
رقص با لیبرالیسم، اما فقط در ظاهر
روسیه بین سالهای 2011 و 2013 شاهد اعتراضات تودهای در مسکو و دیگر نقاط بود. خواسته اصلی معترضان اصلاحات دموکراتیک و برگزاری انتخابات سالم بود. چنین اعتراض عظیمی از دهه 1990 به بعد در روسیه بیسابقه بود. اما این اعتراضات در نگاه پوتین ابزاری بودند برای ورود دولتهای غربی به حیاط خلوت روسیه. راهحل پوتین ایجاد تغییرات ظاهری در سبک بود.
نمایش قدرت در کریمه و «خارج نزدیک»
خلاء قدرت پس از انقلاب اوکراین فرصت تاکتیکی مناسبی به پوتین داد. تصرف برقآسای کریمه در فوریه 2014 بزرگترین پیروزی پوتین و ضربهای تحقیرآمیز برای غرب بود. روسیه توانست با تسخیر بخشی از یک کشور همسایه قدرتش را به رخ بکشد و دنیا هم فقط نگاه کرد.
کریمه بزرگترین پیروزی روسیه بود، اما اتفاقی مجزا نبود. پوتین سالها است که دارد نفوذ روسیه را در «خارج نزدیک» افزایش میدهد، کشورهایی که در پی فروپاشی شوروی مستقل شدند و روسیه همچنان به عنوان منطقه طبیعی نفوذ خود به آنها نگاه میکند.
فعلا به نظر میرسد که تردیدی در جایگاه ولادیمیر پوتین در روسیه وجود ندارد. اما بعد از پایان دورهاش در سال 2024 چه خواهد شد؟ پیشبینی آینده شاید غیرممکن باشد، اما پوتین قطعا میتواند برایش برنامه بچیند.
منبع: گردآوری شده از چند وبسایت نظیر بیبیسی فارسی، رادیوفردا و...