ساختمانهای مسکن مهر بلندتر از مجسمه امیرکبیر در ابتدای فاز 8 هستند. برخی از نهالهای جوان کاشتهشده در بلوار امیرکبیر از بیآبی خشک شدهاند. پای دیواره ساختمانهای بلند پُر از تبلیغاتِ تغییر نقشه ساختمانها، تخریب، بازسازی و طراحی کابینتهاست. تقریبا رستورانی وجود ندارد و دکههایی هستند که فستفود یا غذای خانگی میفروشند. نخالههای ساختمانی در حاشیه بلوکها جمع شدهاند. ساعت کاری کارگران تمام شده و برخی از مصالح ساختمانی در محوطههای کارگاهی رها شدهاند. اما برخی از کارگران همچنان مشغول آسفالت خیابانهای خاکیاند.
واحدهای 105 متری، دوخوابهاند و دو تراس دارند که درِ یکی از تراسها از سمت آشپزخانه و درِ دیگری از سمت یکی از اتاقخوابها باز میشود. انباری هم داخل واحد است. پاگردها کوچک و باریکند و با اینکه هنوز ساخت و ساز تکمیل نشده اما بوی فاضلاب در خانهها تند است. کارگران میگویند وقتی واحدها تکمیل شود، روی فاضلابی را که چند متر آن طرفتر است، میپوشانند اما با این وجود برخی مالکها، کلید آپارتمانهایشان را تحویل گرفتهاند و در یک کوچه بالاتر زندگی میکنند.
کارگران به صورت روزمزد و برای شرکتهای پیمانکاری متفاوت کار میکنند. بسیاری از آنها اهل افغانستانند و برای کار به ایران آمدهاند. شرکتها دستمزدهای متفاوتی از 90 تا 110 هزار تومان به کارگران پرداخت میکنند. «نجیب»، کارگر یکی از شرکتهای ساختمانی است و برای هشت ساعت کار روزانه 90 هزار تومان میگیرد. برخی از شرکتها در کنار حقوقی که پرداخت میکنند به کارگرها جای خواب هم میدهند. او هفت سالی میشود که در شهر جدید پردیس کار میکند. با اینکه روزمزدی کار میکند اما گاهی پیش میآید که تا چند ماه حقوقش را سر ماه نمیگیرد.
نجیب از سال 92 به ایران آمده و از همان موقع در شهر جدید پردیس مشغول به کار شده است: «زمانی که من اینجا شروع به کار کردم اسکلت این ساختمونا داشت بالا میرفت و بعد از سالها تازه تکمیل شده اما ساخت یه خونه بین چهار تا 9 ماه وقت میبره. خیلی از ساختمونا هم خالیه. اینجا فعلا هیچی نداره و اگه بخوای به تهران یا شهرهای اطراف رفت و آمد کنی باید اسنپ بگیری. امنیت اینجا نسبت به سالهای قبل خیلی بهتر شده. قبلنا دزدی و قتل هم میدیدیم. امکانات هم داره بهتر میشه مثلا یه فروشگاه مواد غذایی کنار کلانتری «دره بهشت» زدن و گفتن یه فروشگاه هم میخوان اینجا بسازن. به کل فاز 8 پردیس «دره بهشت» میگن. واحدهای 105 متری اینجا که دو خوابهان تا 650 میلیون تومن فروش میره. واحدا هیچی ندارن و هر کسی که میخره خودش باید کابینت یا کمد دیواری بزنه و مجهزش کنه. همین واحد روبهرو رو میبینی؟ هیچی نداره. وقتی قیمت خونه تو تهران رفته بود بالا، مالکش تا ساعت 7 شب قیمت خونه رو 550 میلیون تومن گذاشته بود اما صبح فرداش قیمت رو برد روی 650 میلیون تومن. یه شبه 100 میلیون کشید رو قیمت خونه. البته الان دوباره قیمتا پایین اومده و به 570 میلیون تومن رسیده. اینجا خونههای سهخوابه هم داره که 40 میلیون از خونههای دیگه گرونتره اما به درد نمیخوره چون خیلی خفهست. برای جلوگیری از کلاهبرداری هم اجازه نمیدن املاکیا به پروژههای مسکنهای مهر پردیس وارد بشن. چون مورد کلاهبرداری دیده شده، باید حتما خرید و فروش زیر نظر شرکت عمران پردیس باشه.»
نجیب 9 ساله بوده که به ایران آمده و حالا 20 ساله است اما آفتابسوختگی صورتش و چین و چروکهای پوستش آنقدر زیاد است که 10 سال بزرگتر از سن واقعیاش به نظر میآید. گرچه از شرایط کار و زندگی در ایران احساس رضایت ندارد اما حالا حالاها هم قصد رفتن به کشورش را ندارد. او اهل بدخشان افغانستان است: «چون زبان ایران نزدیک به زبان ماست، اینجا احساس راحتی بیشتری میکنم. من از کشورم ناراضی نیستم و بیشتر از خانوادهم ناراحتم که به کشورم برنمیگردم. آخرین باری که با خانوادهم حرف زدم بهشون گفتم دیگه گوشتی به بدنم نمونده، خواهشاَ دست به استخونام نزنید. یه زمانی تعداد کارگرهای افغان اینجا خیلی زیاد بود اما خیلیا رفتن.»
ساخت هر بخش از مسکنهای مهر را یک شرکت پیمانکاری بر عهده دارد که در نهایت همگی زیر نظر عمران پردیس فعالیت میکنند. جلوی هر پروژه هم یک نگهبان که بیشترشان اهل افغانستانند، نگهبانی میدهد. طبق آنچه در سایت شرکت عمران پردیس آمده، جمعیت پردیس با توجه به طرح جامع در مرحله اول 150 هزار نفر است و در مرحله نهایی 450 هزار نفر خواهد شد. همچنین جمعیت ساکن در شهر جدید پردیس طبق سرشماری انجامشده در سال 85، 25 هزار و 360 نفر، سال 90، 37 هزار و 257 نفر و در سال ، 73 هزار و 363 نفر بوده است. میزان نرخ رشد سالانه جمعیت در بازههای زمانی هم بین سالهای 85 تا 90، هشت درصد، 90 تا 95، 14.5 درصد و 85 تا 95، 11.3 درصد بوده است.
میزان امکانات در شهر جدید پردیس متفاوت است. فاز 3 چند پارک، کتابخانه، بیمارستان، آتشنشانی و دکههای سوپرمارکتی زیادی دارد. با این حال آنان هم معتقدند زندگی در پردیس بدون آنکه ماشین داشته باشی سخت است. بسیاری از آنان معتقدند فاز 8 هنوز راهاندازی نشده است در حالی که زندگی در بسیاری از واحدهای این فاز با کمترین امکانات در جریان است. به گفته یکی از ساکنان، فاز 8 حدود 35 هزار واحد مسکونی دارد که برای این تعداد فقط یک دستگاه عابربانک در خیابان «سرو» وجود دارد.
صف عابربانک چندان هم کوتاه نیست. یکی از ساکنان که انتهای صف ایستاده، میگوید: «بارها پیش اومده که دستگاه پول نداشته یا خراب بوده و ما مجبور شدیم تا بومهن برویم. اینجا قبلا دو تا دستگاه داشت که یکیشو جمع کردن و حالا فقط یه دستگاه کار میکنه. چون پول نقد کمه به همین دلیل هم بیشتر مغازهها کارتخون دارن. فاز 8 نونوایی کم داره. وسایل حمل و نقل عمومی خیلی ضعیفه. ایستگاه اتوبوس نصب کردن، یه مدتی هم به شکل آزمایشی صبح زودها اتوبوس میاومد و تا متروی فرهنگسرا میرفت اما چون ساعتش مناسب نبود، کسی استقبال نکرد و یه مدتی هم هست که اصلا نمیاد. جدیدا یه سری تاکسی از پردیس میاد دم کلانتری اینجا دور میزنه و مسافر میبره. من حدود یه سالی میشه که ساکن اینجام. زندگی تو اینجا سخته و امکاناتش ضعیفه. مثلا چند وقت پیش برای یکی از همسایهها مشکل پیش اومد، زنگ زدن اورژانس، حدود نیم ساعت طول کشید تا اومد. داروخانه هم تازه راه افتاده. اینجا درمانگاه هم نداره اما کلنگ ساختشو تو یکی از خیابونای اصلی زدن. کولر، کابینت، رادیاتور یا پکیچ رو خودمون نصب کردیم که خودش حدود 150 میلیون تومن آب خورد. یه خونه 105 متری با همه این امکاناتی که گفتم حدود 700 میلیون تومن تموم میشه. اینجا آب، گاز و برق داره و فقط تلفن نداره. آنتندهی هم ضعیفه. اینجا شاید مخارج زندگی از تهران هم بیشتر باشه چون بازار میوه و ترهبار نزدیکمون نیست و مجبوریم یه مسافتی رو طی کنیم تا بتونیم خریدامونو انجام بدیم. وانتیها یه سری چیزا رو برای فروش میارن اما قیمتاشون گرونتر از بازاره. مثلا سبزی که تو بازار 5000 تومنه، وانتیا 7000 تومن میفروشن.»
در شهر جدید پردیس بیشتر دکهها نقش سوپرمارکت را بازی میکنند و به جز سیگار، مرغ، رب گوجه فرنگی و مواد غذایی دیگر هم میفروشند و تنها چیزی که برای فروش ندارند، روزنامه است!
صاحب یکی از این دکهها خانمی است که حدود سه سالی میشود ساکن فاز 8 پردیس شده است: «زندگی تو اینجا بد نیست و به امید خدا داریم میگذرونیم. یه فروشگاه بزرگ هم اینجا باز شده. یه دوشنبهبازار هم داره که پایین خونهی ماست اما پارک و وسایل بازی هنوز برای بچهها نداره. تا پایه نهم مدرسه داره. یه عابربانک داره. الان دیگه دکه اجاره نمیدن و دارن کمکم مغازهها رو راهاندازی میکنن. من برای اجاره دکه 30 میلیون پول دادم و ماهانه هم سه میلیون اجاره میدم. چون درآمدم کمه میخوام جمع کنم چون بیشتر مردم تقاضای نسیه میکنن.»
همین طور که در حال صحبت هستیم یک کارگر افغانستانی جلو میآید و همان سفارش همیشگی را دارد:
- دو تا رون.
- نمیشه امروز سینه ببری؟
- سینه خشکه. از گلوی آدم پایین نمیره.
- پس چند دقیقه دیگه بیا تا خرد کنم.
- خستهام. حوصله ندارم دوباره بیام. یه مرغ کامل بده.
کارگر چهار سالی میشود که در شهر پردیس کار میکند و از شرایط کارش رضایت چندانی ندارد. نه ماسک دارد و نه دستکش. میپرسم نمیترسی کرونا بگیری؟ جواب میدهد: «نه. از بس که کار میکنم کرونا با من کاری نداره. فقط کار میکنم. سرآخر کارفرماهای اینجا هم پولی نمیدن. من کارگرِ آزادم و روزی 100 هزار تومن میگیرم.»
یک مرغ، یک بسته سیگار و یک کبریت میخرد و 55 هزار تومان از 100 هزار تومان حقوق یک روزش را میدهد و میرود.
فروشنده همین طور که سرش را از درِ کوچک دکه بیرون میآورد تا بقیه مشتریهایش را راه بیندازد، از شرایط زندگی در فاز 8 میگوید: «اینجا هنوز راه نیفتاده که ببینیم ساختمونا چه ایرادی دارن. تو ساختمون ما فقط دو تا خونواده زندگی میکنن. حتی آسانسورای ما هنوز راهاندازی نشده. اگه خونه واسه خرید خواستی، دو واحد برای فروش دارم، شمارهمو میدم به خودم زنگ بزن.»
در فاز 8 شهر پردیس، تابلوی راهنمایی و رانندگی کمی هم دیده میشود. یکی از ساکنان که محل کارش تهران است و هر روز صبح مجبور است تا قیطریه بیاید، به ایسنا میگوید: «آخه اینجا خیابون یه طرفه نداره که بخوان تابلویی نصب کنن. اینجا بیابونه و همه خیابونا دو طرفهست، ورود ممنوع هم نداره.»
یک سالی میشود که ساکن پردیس شده است: «فاز هشت بیمارستان نداره اما درمانگاه داره و اگه خدای نکرده اتفاق بدی بیفته باید تا پردیس بریم. مهد کودک داره، مدرسه هم تا راهنمایی داره. من که مجبورم هر روز تا تهران برم از جاده قدیم رفت و آمد میکنم و معمولا 40 دقیقهای میرسم. اگه اینجا ماشین نداشته باشی شرایط سخت میشه چون وسیله حمل و نقل عمومی کمه و شرایط برای اونایی که ماشین ندارن سخته. باید تا سر جاده با ماشینای شخصی رفت و از اونجا به بعد تا متروی فرهنگسرا یا نوبنیاد تاکسیا و ماشینای گذری رو سوار شد. همسرم چندباری خودش تا تهران رفته و اومده که خدا رو شکر براش اتفاقی هم نیفتاده. امنیتش بدک نیست و اگر هم دزدی و مورد دیگهای بوده بیشتر بین کارگرا بوده. شارژ ساختمون هم نداریم و تا حالا پول آب و برق اشتراکی ندادیم. چون فقط چهار واحد از هشت واحد ساختمونمون سکنه داره.»
با وجود اینکه همهی ساکنان پردیس از کمبود امکانات میگویند اما برخی دوست ندارند درباره بدیهای محل زندگیشان صحبت کنند. یکی از ساکنان زن فاز 8 معتقد است: «درسته که شهرهای اطراف تهران و پردیس امکانات ضعیفی دارن اما مردم خوبی دارن. بالاخره اینجا تازهتاسیسه و کم کم راه میفته. اوایل که ما اومده بودیم تقریبا هیچی نداشت اما بالاخره الان کلانتری داره، آتشنشانی داره و فروشگاها هم دارن راه میفتن. ما نمیتونیم از بدیای اینجا بگیم چون دختر دم بخت داریم و اگه تبلیغات منفی برای اینجا بشه، ماها که ساکن پردیسیم زیر سوال میریم و تو سر قیمت خونههامون میخوره. بالاخره اینجا آب و هوای خوبی داره و جهت خونهها خوب ساخته شده. یه سالی هم میشه که مدرسه دخترونه و پسرونه تا دوره نهم راه افتاده. قبلا بچهها مجبور بودن برای درس خوندن تا پردیس برن.»
در کنار افرادی که با خرید مسکنهای مهر صاحب خانه شدهاند، افرادی هم هستند که به چشم سرمایهگذاری به این طرح نگاه میکنند و با وجود آنکه مشکل مسکن ندارند اما ترجیح دادهاند یکی از واحدهای مسکن مهر را هم بخرند. یکی از این افراد که بازنشسته است، به ایسنا میگوید: «یه سری آدما بیشتر به چشم سرمایهگذاری به واحدای اینجا نگاه میکنن. مثلا من و شوهرم بازنشستهایم. یه خونه آمل داریم اما یه واحد هم اینجا خریدم که بین تهران و شماله چون آب و هوای خوبی هم داره. به خاطر همینم خیلی از روزا اینجا نیستیم و کمبود امکاناتش به چشممون نمیاد. یه سریا که مشکل مسکن دارن و برای این واحدا ثبت نام کردن نمیتونن چند سال صبر کنن تا واحدها تکمیل بشه به همین دلیل قبل از تکمیل، واحدشون رو با قیمت پایین میفروشن.»
قیمت مسکنهای مهر با توجه به موقعیت جغرافیایی و پیمانکارهایی که دارند، متغیر است. یکی از املاکیهای فاز 8 این را میگوید: «قیمت یه واحد 105 متری دوخوابه در منطقه جهاد نصر برای رهن 70 میلیون تومنه. برای ثبت نام مسکن مهر باید برین شرکت پردیس عمران. اگه بخوای یه واحد بخری باید از اونایی که قبلا ثبت نام کردن و واحدشونو تحویل گرفتن بخری. قیمت پروژهها با هم فرق میکنه، به همین دلیل هم قیمتا متفاوت میشه مثلا پروژههایی که تو ارتفاع ساخته شدن ارزونتر از پروژههایی هستن که تو دشت ساخته شدن. قیمت واحد نیمهساخته 450 میلیون تومن و واحد آماده تحویل هم 570 میلیون تومنه. همه واحدا آسانسور دارن اما خیلیاشون خالین. باید واحدا پُر شن تا همه چیزشون راه بیفته. ساکن آپارتمانا باید برن درخواست بدن که شرکت پیمانکار آسانسورشون رو فعال کنه. خود من دو ساله که دارم اینجا زندگی میکنم. اگه یه واحد بخری چند سال دیگه بُرد میکنی. حالا مسکن ملی هم ساخته بشه همینه. هر دولتی سرکار میاد پروژه خودشو کلید میزنه.»
عصر که میشود بچهها از داخل ساختمانهایشان بیرون میآیند تا با هم بازی کنند. برخی دوچرخهسواری میکنند و برخی دیگر توپبازی و فریاد خوشحالی سر میدهند. اگر از هر کدامشان بپرسی اوضاع و احوال چطور است، از فرصتی که برای بازی در محیط خارج از آپارتمان دارند احساس رضایت میکنند. مثل «علی» که کلاس پنجم را تمام کرده و با دوچرخهاش چرخ میزند: «قبلا که تو بلوک 16 بودیم تعداد بچههای ساختمونمون بیشتر بود و خیلی کیف میداد با هم بازی میکردیم اما از وقتی اسبابکشی کردیم و اومدیم این بلوک، بچههای ساختمونمون کم شدن. اینجا شهربازی و گیمنت نداره اما ما با بچهها گرگم به هوا و دوچرخهسواری میکنیم.»