مرد جوانی که متهم است به خاطر چوبهای خشک مقابل در خانهاش با زن و شوهری درگیر شده و آنها را به قتل رسانده است، از سوی دادگاه کیفری استان تهران به دو بار قصاص محکوم شد.
این مرد جوان سه سال قبل در درگیریای که با زوج همسایه داشت، با واردآوردن ضربات چاقو بر بدن این زوج آنها را به قتل رساند. متهم بلافاصله بعد از قتل خود را تسلیم مأموران کرد و گفت: به دلیل اختلاف طولانیمدتی که با مقتولان داشت، دست به این کار زده است.
در جلسه محاکمه این متهم که چندی پیش در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و کیفرخواست را خواند. او گفت: ظهر روز 23 بهمن سال 96 در پی گزارش یک درگیری منجر به قتل، مأموران کلانتری 113 بازار به محل حادثه رفتند و با پیکر بیجان مردی 60ساله و بدن مجروح همسرش مواجه شدند که زن مسن هم پس از انتقال به بیمارستان فوت شد.
نماینده دادستان ادامه داد: تحقیقات اولیه نشان میداد دو قربانی توسط مرد همسایه به نام فرهاد 40ساله کشته شدهاند. پلیس بلافاصله متهم را دستگیر کرد و تحت بازجویی قرار داد.
فرهاد در همان مراحل اولیه بازجویی اتهامش را پذیرفت و گفت: شهرداری پس از هرسکردن شاخه درختان، آن را در خیابان انداخته بود و این زوج شاخههایی را که جلوی خانهشان بود، جمع کرده و جلوی خانه ما گذاشته بودند. من به آنها اعتراض کردم؛ اما گوش نکردند و همین مسئله باعث درگیری ما شد.
آن دو نفر آنقدر به من ناسزا گفتند که در یک لحظه از شدت عصبانیت داخل خانه رفتم، کارد آشپزخانه را برداشتم و چند ضربه به آنها زدم؛ اما قصدم کشتن آنها نبود. پس از اعترافهای این مرد و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست علیه او صادر و پروندهاش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی دراینباره کرد. در ادامه، قاضی متینراسخ، رئیس دادگاه، خطاب به اولیایدم با بیان اینکه میداند هیچکس در زندگی جای پدر و مادر را نمیگیرد، گفت: من بنا بر وظیفه شرعی و قضائی خودم شما را به مصالحه دعوت میکنم و میدانم غم سنگینی را تحمل میکنید.
حالا هم لازم نیست تصمیم بگیرید؛ اما به گذشت هم فکر کنید. در ادامه تنها، ولی دم پرونده که دختر زوج مقتول بود، در جایگاه قرار گرفت. او درخواست قصاص کرد و گفت: من هیچکس را در دنیا بهجز پدر و مادرم نداشتم. من تکفرزند هستم و مرگ پدر و مادرم زندگیام را نابود کرد. حالا هم هیچ آرزویی بهجز مرگ متهم ندارم.
دیگر زندگیکردن برایم معنایی ندارد. پسرم هم بزرگ شده و من هیچ آرزویی در زندگی ندارم و کاملا ناامید هستم، آنقدر زندگی برایم بیمعنا شده است که حتی اگر حالا هم بمیرم، برایم فرقی نمیکند. چنان ضربهای به من وارد شده که بعد از سه سال هنوز نتوانستهام آرام شوم.
هیچکس نمیداند در این مدت چه کشیدهام. این مرد بارها به پدر و مادرم حمله کرد. با اینکه من به آنها میگفتم شکایت کنید، میگفتند همسایه است و این خیلی بد است که ما بخواهیم با هم درگیر شویم. او چطور توانست به خاطر چهار تکه چوب پدر و مادر من را بکشد و همه داراییام را بگیرد.
شما نمیدانید که زندگیام سیاه شده و دیگر نمیتوانم برای فرزندم مادری کنم و نمیتوانم همسر خوبی باشم. تا صبح بیدار مینشینم و نمیتوانم بخوابم. هیچچیز غم من را سبک نمیکند. حالا من چطور میتوانم این مرد را ببخشم. من درخواست قصاص دارم. بعد از گفتههای، ولی دم، متهم در جایگاه قرار گرفت.
او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من اتهام را قبول دارم. هرچه نماینده دادستان گفت، درست است و من هیچ توضیحی ندارم. قاضی از متهم خواست درباره درگیری بیشتر توضیح دهد. متهم گفت: هرچند درگیری منجر به قتل در سال 96 اتفاق افتاد؛ اما واقعیت این است که من با این زوج از پنج سال قبل از حادثه درگیری داشتم.
آنها من را خیلی اذیت میکردند. روز حادثه هم داشتم چوبهایی را که از هرس درختها باقی مانده بود، جمع میکردم که ابتدا پیرزن همسایه به خیابان آمد و دادوفریاد کرد. او به من فحش بدی داد. بعد شوهرش که صدای درگیری را شنیده بود، سراغ من آمد و درگیری بالا گرفت. متهم ادامه داد: من که از این وضعیت خسته شده بودم و تحمل این را که فحش بشنوم، نداشتم، گذشته هم جلوی چشمم آمد و با عصبانیت به خانه رفتم و یک چاقو از آشپزخانه برداشتم. ابتدا یک ضربه به زن زدم.
وقتی خونآلود روی زمین افتاد، ضربه دوم را به شوهرش زدم. خیلی عصبانی بودم و کنترل کارهایم دست خودم نبود. متهم گفت: بعد از قتل، آنها از دست من راحت شدند و من هم از دست آنها راحت شدم و حالا هم اولیایدم من را قصاص کنند که من راحت شوم. من باز هم میگویم با این کارم، هم آنها را راحت کردم، هم خودم راحت شدم.
من هیچ خواستهای ندارم، من را هم قصاص کنید و بگذارید همه چیز تمام شود. این درگیریهای زنجیرهای ما باید یک جایی تمام میشد. بعد از گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. در پایان یک بار دیگر متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من به خاطر کارهایی که مقتولان با من کردند، خیلی ناراحت و عصبانی بودم؛ بههمیندلیل دست به قتل زدم.
قضات با پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند و متهم را با توجه به درخواست قصاص اولیایدم به دو بار قصاص محکوم کردند. متهم برای اعتراض به این رأی 20 روز زمان دارد.