دانشآموزان دختر در ژاپن در سال 1920 در حالی که ماسک بر صورت دارند
شاید تا چند ماه پیش چیزی درباره آنفلوآنزای اسپانیایی نشنیده بودید، اما احتمالا به یمن بحران ویروس کرونا متوجه شدهاید که یک ویروس کشنده دنیا را در اوایل قرن بیستم تسخیر کرده بود. این بیماری که بعضا به نام "مادر همهگیریها" نیز شناخته میشود، بین سالهای 1918 و 1920 باعث مرگ 20 تا 50 میلیون نفر شد.
دانشمندان و مورخان عقیده دارند که یک سوم جمعیت دنیا که در آن زمان 1.8 میلیارد نفر بود، به این بیماری مبتلا شده بودند، و تلفاتش از جنگ جهانی اول که تازه تمام شده بود بیشتر بود.
حالا که دنیا درگیر بحران کووید-19 است، بگذارید نگاهی بکنیم به آخرین باری که چرخ دنیا به خاطر یک همهگیری از حرکت افتاد - دنیا بعد از ختم آن غائله چه شکلی به خود گرفت؟
دکترها و پرستاران آمریکایی در زمان همهگیری آنفلوانزا در سال 1918. در مقایسه با کرونا دانش و علم و امکانت متخصصان با امروز متفاوت بود
شکی نیست که در 100 سال گذشته خیلی چیزها عوض شده است. علم پزشکی توان کمتری برای برخورد با بیماری داشت. پزشکان میدانستند که آنفلوآنزای اسپانیایی ناشی از میکروب است و بیماری میتواند از شخصی به شخصی دیگر سرایت کند، اما گمانشان بر این بود که عامل بیماری یک باکتری است، نه یک ویروس.
روشهای درمانی نیز محدود بود - دنیا هنوز هفت سال تا کشف نخستین آنتیبیوتیک فاصله داشت. نخستین واکسن آنفلوآنزا در دهه 1940 در دسترس عموم قرار گرفت؛ و نکته خیلی مهم دیگر اینکه نظامهای درمانی همگانی ایجاد نشده بودند؛ و حتی در کشورهای ثروتمند نیز بهداشت عمومی مبحثی تجملی محسوب میشد.
لارا اسپینی، مولف علمی و نویسنده کتابی درباره تاثیرات آنفلوآنزای اسپانیایی بر دنیا، میگوید "در کشورهای صنعتی بیشتر پزشکان یا برای خود کار میکردند یا از طریق نهادهای مذهبی و خیره تامین مالی میشدند، و خیلی از مردم اصلا به پزشک دسترسی نداشتند. " همهگیری و شیوه آنفلوانزا در اوایل قرن بیست از لحاظ تعدا افراد جوانی که قربانی آن شدند، منحصر به فرد بود.
تصویری از بیمارستانی برای مقابله با آنفلوآنزای اسپانیایی
چیزی که وضعیت را بدتر کرد تفاوت آنفلوآنزای اسپانیایی با همهگیریهای آنفلوآنزای قبلی بود، مانند همهگیری 1889-90 که به مرگ یک میلیون نفر در سراسر دنیا منجر شد.
بیشتر جانباختگان 20 تا 40 ساله بودند و تلفات بین مردها به صورت بیتناسبی زیاد بود - احتمالا به این خاطر که همهگیری ظاهرا در اردوگاههای شلوغ جبهه غرب آغاز شده بود و با پایان جنگ و بازگشت سربازان به خانه شیوع پیدا کرد.
بیماری در عین حال به کشورهای فقیرتر آسیب بیشتری زد. نتایج تحقیقات اخیر فرانک بارو، پژوهشگر دانشگاه هاروارد، نشان میدهد که 0.5 درصد جمعیت آمریکا - حدود 550 هزار نفر - جان خود را به خاطر آنفلوآنزای اسپانیایی از دست دادند، در حالی که این بیماری در هند به مرگ 5.2 درصد جمعیت - حدود 17 میلیون نفر - منجر شد.
کاترین آرنولد، نویسنده، میگوید "تلفات جنگ جهانی اول و آنفلوآنزای اسپانیایی به فاجعه اقتصادی منجر شد. " پدربزرگ و مادربزرگ خودش از جانباختگان این بیماری در بریتانیا بودند.
به گفته او "در خیلی از کشورها دیگر مرد جوانی باقی نمانده بود که کسبوکار خانوادگی را ادامه دهد، مزرعه را بگرداند، حرفه و پیشه جدیدی بیاموزد، ازدواج کند و بچهدار شود تا جای خالی میلیونها کشته را پر کند. نبود مرد واجد شرایط به مشکلی منتهی شد که با نام 'زنان اضافه' شناخته میشود؛ میلیونها زنی که همسر مناسب برایشان وجود نداشت. "
زنان کارمند
آنفلوآنزای اسپانیایی باعث ورود بیشتر زنان به عرصههای کاری شد
با اینکه آنفلوآنزای اسپانیایی به تغییرات بزرگ اجتماعی منجر نشد - برای مثال مقایسه کنید با سقوط فئودالیسم در پی همهگیری طاعون در قرن چهاردهم -، اما توازن جنسیتی را در خیلی از کشورها به هم زد.
کریستین بلکبرن، محقق دانشگاه کشاورزی و ساخت تگزاس، به این نتیجه رسیده است که کمبود کارگر در آمریکا راه زنان را برای پیوستن به نیروی کار هموار کرد. او میگوید "کمبود کارگر به خاطر همهگیری و جنگ جهانی اول پای زنان را به بازار کار کشید. زنان حدود 21 درصد شاغلان کل کشور را در سال 1920 تشکیل میدادند. "
همان سال کنگره متمم نوزدهم قانون اساسی را به تصویب رساند و زنان از حق رای برخوردار شدند. بلکبرن میگوید "مدارکی هست که نشان میدهد همهگیری 1918 در خیلی از کشورها بر حقوق زنان تاثیر گذاشت. "
همچنین کاهش نیروی کار به افزایش دستمزدها منجر شد. در ایالات متحده، آمارهای دولتی نشان میدهد که میانگین دستمزد در بخش تولید از ساعتی 21 سنت در سال 1925 با جهشی بزرگ به 56 سنت در سال 1920 رسید.
میراثی ناخوشایند برای نوزادان
نوزادانی که در حین همهگیری 1918 متولد شده بودند احتمال بیشتری برای داشتن بیماری قلبی نسبت به بچههای دیگر داشتند
دانشمندان همچنین روی نوزادانی که در حین همهگیری 1918 متولد شده بودند تحقیق کردهاند و فهمیدهاند که احتمال وجود مشکلاتی نظیر بیماری قلبی در آنها بیشتر از بچههایی بود که پیش و یا پس از شیوع بیماری متولد شده بودند.
تحلیل آماری نشان میدهد که میزان برخورداری از آموزش رسمی و شغل پایدار نیز در بین کودکانی که در سالهای 19-1918 در بریتانیا و برزیل زاده شده بودند کمتر بوده است.
نظر برخی بر این است که فشار ناشی از همهگیری بر مادران بر رشد جنین تاثیر گذاشته بود. اطلاعات سربازان وظیفه آمریکایی هم سرنخ دیگری به دست میدهد: در بین متولدین سالهای 1915 تا 1922، ورودیهای 1919 حدود 1 سانتیمتر کوتاهتر از دیگران بودند.
گاندی و ملیگرایان هندی از این احساس که بریتانیاییها در مدیریت بحران ضعیف عمل کردهاند به خوبی استفاده کردند
هند در سال 1918 بیش از صد سال بود که مستعمره بریتانیا محسوب میشد. آنفلوآنزای اسپانیایی در ماه مه آن سال وارد این کشور شد و آسیبی که به هندیها زد بیشتر از مهاجران بریتانیایی بود. آمار نشان میدهد که نرخ مرگومیر میان فقیرترین هندیها حدود 6.2 درصد بود، در حالی که بین اروپاییها حتی به 1 درصد هم نمیرسید.
ملیگرایان هندی از این احساس که بریتانیاییها در مدیریت بحران ضعیف عمل کردهاند به خوبی استفاده کردند. در 1919، یکی از شمارههای مجله "هند جوان" که توسط گاندی منتشر میشد تندترین انتقادات را متوجه مقامات بریتانیایی کرد: "در هیچ کشور متمدن دیگری دولت نمیتوانست در کوران فاجعه همهگیری به اندازه دولت هند از انجام مسئولیتهای خود سر باز بزند. ".
اما آنفلوآنزای اسپانیایی در عین حال اهمیت همکاری بینالمللی را ثابت کرد - آن هم علی رغم کابوس ژئوپلیتیکی که جنگ جهانی اول به جا گذاشته بود.
جامعه ملل، نهادی چندجانبه که سلف سازمان ملل متحد بود، در سال 1923 سازمان سلامت را تاسیس کرد؛ نهادی فنی که سامانههایی جدید برای مهار همهگیری ایجاد کرد و برخلاف نهاد قبلی یعنی دفتر بینالمللی بهداشت عمومی که توسط عدهای دیپلمات اداره میشد، به دست کارشناسان علم پزشکی سپرده شد.
دنیا هنوز فاصله زیادی با تاسیس سازمان بهداشت جهانی در سال 1948 داشت.
پیشرفت در بهداشت عمومی
آسیب ناشی از همهگیری به پیشرفت در بهداشت عمومی منجر شد
آسیب ناشی از این همهگیری به پیشرفت در بهداشت عمومی منجر شد، مخصوصا ایجاد نظامهای درمانی سوسیالیستی. نخستین نظام درمانی کاملا عمومی و متمرکز در سال 1920 در روسیه راهاندازی شد. دیری نپایید که کشورهای دیگر هم همین کار را کردند.
لارا اسپینی میگوید "خیلی از کشورها در دهه 1920 به تاسیس یا اصلاح وزارت بهداشت دست زدند. این نتیجه مستقیم همهگیری بود. در آن دوره مقامات بهداشت عمومی یا اصلا در جلسات کابینه شرکت داده نشده بودند یا مجبور شده بودند برای کسب بودجه و اختیارات سراغ ادارات دیگر بروند. "
جنیفر کول، مردمشناس در دانشگاه رویال هالووی لندن، عقیده دارد که ریشه دولت رفاه را در بسیاری از کشورها باید در ترکیب جنگ و همهگیری جست. به گفته او "تعداد بیوهها، یتیمان و معلولان خیلی زیاد بود و دولت به عنوان تامینکننده رفاه عمومی از دل این واقعیت درآمد. به نظر میرسد که همهگیریها نقش آینه را برای جامعه بازی میکنند. جامعه میتواند بعد از همهگیری عادلانهتر و برابرتر شود. "
تاثیر مثبت خانهنشینی و فاصلهگذاری اجتماعی
در آنفلوآنزای اسپانیایی در سال 1918 هم رعایت فاصله اجتماعی نکته بسیار مهمی بود
داستان دو شهر است: در سپتامبر 1918، شهرهای مختلف آمریکا داشتند برای تبلیغ اوراق قرضه جنگی تدارک فستیوال میدیدند. هدف از فروش این اوراق تامین بودجه جنگی بود که هنوز پایان نیافته بود.
وقتی موارد ابتلا به آنفلوآنزای اسپانیایی بیشتر و بیشتر شد، رویهای که دو تا از این شهرها پیش گرفتند کاملا با یکدیگر در تضاد بود: فیلادلفیا تصمیم گرفت فستیوالش را طبق برنامه اجرا کند، سنت لوئیس تصمیم گرفت فستیوالش را لغو کند.
یک ماه بعد، بیش از 10 هزار نفر در فیلادلفیا به خاطر ابتلا به این بیماری جان باختند، اما تعداد کشتهشدگان در سنت لوئیس از 700 نفر تجاوز نکرد. این تفاوت باعث شد تا فاصلهگذاری اجتماعی به عنوان اقدامی موثر برای مهار همهگیری پذیرفته شود.
بررسی اقدامات شهرهای مختلف آمریکا در سال 1918 نشان میدهد که نرخ مرگومیر در شهرهایی که نمایشخانهها، کلیساها و مدرسهها را زودتر تعطیل کرده بودند بسیار کمتر بود.
همچنین گروهی از اقتصاددانهای آمریکایی با تحلیل اقدامات سال 1918 به این نتیجه رسیدند که بعد از پایان همهگیری وضع اقتصادی در شهرهایی که برخورد سختگیرانهتری داشتند زودتر بهبود پیدا کرده بود.
همهگیری فراموششده؟
پرتره خودم با آنفلوآنزای اسپانیایی" اثر ادوارد مونک
آنفلوآنزای اسپانیایی با وجود درسهای مهمش از خیلی جهات یک همهگیری فراموششده بود. در حیطه عمومی تحتالشعاع جنگ جهانی اول قرار گرفت، عمدتا به این دلیل که بعضی از دولتها خبررسانی درباره اثرات آن در زمان جنگ را ممنوع کرده بودند.
عدم پوشش خبری دقیق آن به این معنی است که این بحران حضور چندانی نیز در کتابهای تاریخی و فرهنگ عمومی ندارد.
مارک هونیگزبام، مورخ پزشکی، میگوید "حتی در یکصدمین سالگرد این همهگیری (2018) نیز برنامه یادبود خاصی برگزار نشد. صرفا چند گورستان برنامههایی در تجلیل ایثارگری پزشکان و پرستاران برگزار کردند. مقایسه کنید با احساس گناهی که پیرامون بیماری ایدز شکل گرفته است. حتی تعداد آثار هنری، رمانها و شعرهای همدوره همهگیری که به آن اشاره میکنند هم بسیار کم است. "
یکی از استثنائات "پرتره خودم با آنفلوآنزای اسپانیایی" اثر ادوارد مونک است که این هنرمند نروژی هنگام ابتلا به بیماری کشیده بود.
فرانسیسکو پائولا رودریگوس آلوز، رئیسجمهوری برزیل از آنفوآنزای اسپانیایی مرد
هونیگزبام در عین حال به این مساله اشاره میکند که دانشنامه بریتانیکا در سال 1924 "در مدخل 'پرحادثهترین سالهای قرن بیستم' حتی به این همهگیری اشاره هم نکرده بود" و نخستین کتابهای تاریخی که به این بیماری میپرداختند حدود سال 1968 منتشر شدند.
کووید-19 قطعا خاطرات مردم را زنده کرده است...