سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**شاید حق با جنگنده آمریکایی باشد
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: «در شامگاه دوم مرداد 1399 هواپیمای ایرباس A310 ماهان ایر که طی پرواز شماره 1152 از تهران عازم بیروت بوده است در آسمان سوریه تحت رهگیری دو فروند جت نظامی ایالات متحده امریکا قرار گرفت».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، صرفا هواپیمای رهگیری کننده ملزم به رعایت مقررات مزبور نیست، بلکه خلبان هواپیمای مسافری هم که تحت رهگیری قرار گرفته است باید مقررات مزبور را رعایت کند؛ زیرا ممکن است اشتباه و یک قصور کوچک از ناحیه خلبان هواپیمای مسافری در چنین وضعیتی فاجعه به همراه آورد. لذا نباید نسبت به پیامهای هواپیمای نظامی منفعل باشد بلکه باید پاسخ مقتضی به آنها بدهد؛ تلاش کند که در فرکانس اضطراری 121.5 مگاهرتس، ارتباط رادیویی با هواپیمایی نظامی یا واحد کنترل آن هواپیما برقرار کند و هویت هواپیما و ماهیت پرواز خود را به او اطلاع دهد و دیگر الزاماتی که از حوصله این نوشتار خارج است».
اعتماد تصریح کرد: «باید قبل از هر گونه اقدام حقوقی سیگنالها و پیامهای مبادله شده میان هواپیمای ماهان و جنگندههای امریکایی افزون بر سایر شرایط سانحه مورد آنالیز و مطالعه قرار گیرد تا با قاطعیت بیشتری بتوان در مورد لازم (یا متعارف) بودن اقدام خلبان هواپیما برای کاهش سریع ارتفاع قضاوت کرد».
دو جنگنده دولت تروریست آمریکا هزاران کیلومتر دورتر از خاک کشورش در آسمان کشوری دیگر، به یک هواپیمای مسافربری تعرض کرده اند. این دو جنگنده به حدی به هواپیمای مسافربری نزدیک شده که خلبان برای نجات جان مسافران ناگزیر به کاهش سریع ارتفاع شده و همین امر موجب آسیب دیدن تعدادی از مسافران اعم از چند کودک شده است.
با اینحال این روزنامه اصلاح طلب با به کاربردن واژه «رهگیری» به تقلیل و تطهیر این «تجاوزگری» پرداخته است. نویسنده در ادامه دو طرف ماجرا را در یک کفه ترازو قرار داده و با طرح این شائبه که «شاید حق با جنگنده آمریکایی باشد»! مدعی شده است که «باید قبل از هر گونه اقدام حقوقی سیگنالها و پیامهای مبادله شده میان هواپیمای ماهان و جنگندههای امریکایی افزون بر سایر شرایط سانحه مورد آنالیز و مطالعه قرار گیرد»!
این میزان «خود تحقیری» و حقارت در نوع خود شاهکار است. از جماعتی که شعار همیشگی اش این است که «نباید به آمریکا بهانه بدهیم»، اصلا بعید نیست که اینگونه خوی استکباری و جنایتکاری دولت تروریست آمریکا را بزک کند.
کارشناسان در روزهای اخیر بارها تاکید کرذه اند که به احتمال قوی هدف دو جنگنده آمریکایی از نزدیک شدن به هواپیمای مسافربری ایرانی این بوده که سیستم پدافند سوریه را دچار اشتباه کنند تا به سمت هواپیمای مسافربری ایرانی شلیک کند.
یکی از بدیهی ترین واکنش ها به این تجاوزگری، پیگیری مستمر حقوقی است. اما با اینحال این روزنامه اصلاح طلب مقامات ایرانی را از اجرای این اقدام بدیهی نیز نهی می کند.
طیفی که خسارت محض برجام را به کشور تحمیل کرده است با رویکرد خسارت بار «بهانه ندادن به آمریکا»، طرف زورگو و غارتگر غربی را به تشدید گستاخی و تجاوزگری تشویق می کند. این رویکرد هیچ نسبتی با منافع ملی و عزت مردم ایران ندارد.
**دولت تدبیر و امید، دولت اصلاح طلب نیست
«محمدرضا خباز» استاندار سابق سمنان-که برگزاری مراسم «رونمایی از پلاک منزل پدری روحانی» از سوی وی با واکنش بسیار منفی مردم و کارشناسان مواجه شد- در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «دولت تدبیر و امید بهتنهایی یک دولت اصلاحطلب به شمار نمیآید. همانگونه که از اسم آن هویداست درمییابیم که به نوعی یک دولت معتدل قلمداد میشود...ما در دولت اصلاحات شاهد حضور چهرههای این جریان در بدنه دولت بودیم. عکس این موضوع هم در دولت احمدینژاد رخ داد و دیده شد که اصولگرایان در تمام رکنهای این دولت حاضر بودند. با تکیه بر این رویکرد بود که دولت حسن روحانی نه از اصولگرایان و نه از اصلاحطلبان به صورت یکوجهی شکل نگرفت...کارنامه حسن روحانی نیز نشانگر این است که او هیچگاه یک فرد اصلاحطلب نبوده و همواره به عنوان یک اصولگرا و عضو جامعه روحانیت شناخته شده است».
خباز در ادامه نوشت: «اصلاحطلبان بیشترین هزینه را برای تحقق دولت تدبیر و امید انجام دادند اما با رویکردهای حسن روحانی به خواستههایی که مدنظرشان بود نرسیدند. جریان اصلاحات همواره به دنبال آزادیبیان و اندیشه به معنای واقعی کلمه بوده و هست. اما این موضوع در دولت تدبیر امید رشد قابلتوجه نداشت. آقای روحانی نتواسته به این خواسته اصلاحطلبان جامه عمل پوشاند و از این جهت شاهدیم که اصلاحطلبان از وعدههای محققنشده وی برای مثال در مورد موضوع حصر ناامید شدند».
علت اصلی شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم، کارنامه بسیار ضعیف این طیف در دولت روحانی و مجلس دهم بود.
با اینحال فعالین اصلاح طلب همچنان در پی آن هستند تا حساب خود را از دولت جدا کنند. «محمد قوچانی» از فعالین اصلاح طلب چندی پیش گفته بود: «به باور من آقای روحانی از خیلی از اصلاحطلبها اصلاحطلبتر است. اصلاحطلبی ژن نیست. افکار آقای روحانی در سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و در مسائل فرهنگی و اجتماعی بسیار بازتر از بسیاری از دوستان اصلاحطلب است».
برخلاف ادعای فعالین اصلاح طلب، دولت روحانی، دولت اصلاح طلبان است. برای همین «محمدرضا خاتمی» در سال 96 گفت «ما اصلاح طلبان، تضمینِ روحانی هستیم» . معاون اول رئیس جمهور، وزیر نفت، وزیر کار، وزیر اقتصاد، وزیر خارجه، وزیر صنعت، رئیس سازمان برنامه و بودجه و بسیاری از مقامات ارشد دولت همگی از جناح اصلاح طلب هستند.
نکته قابل توجه اینجاست که تعداد زیادی از مقامات ارشد دولت روحانی، افرادی هستند که در سال 88 از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» و «کروبی» بودند.
** از آواربرداری 8 ساله تا کارنامه 60 روزه!
روزنامه ایران در گزارشی نوشت: «8 خرداد ماه سال جاری مجلس یازدهم با ترکیب و شعارها و برنامههای اعلامی کاملاً متفاوت نسبت به مجلس دهم آغاز به کار کرد. اصولگرایان برای آنچه خود برگرداندن مجلس به رأس امور می خواندند و رفع مشکلات معیشتی مردم وعده های زیادی داده بودند. حالا عمر نزدیک به دو ماهه مجلس تازه کار اگر چه مقیاس درستی برای قضاوت و ارزیابی عملکرد نیست، اما از باب جهت گیری ها و مسیر در پیش گرفته شده در بهارستان می توان مواردی را یادآوری کرد. نشانه ها و پالس هایی که تا کنون در مجلس یازدهم دیده شده، از تمایل بسیار برای ارائه طرح تا برخی حاشیه های تندروانه و مواضع بحث برانگیز نمایندگان، حکایت از آن دارد که حرکت مجلس با همین دست فرمان نه منجر به برآورده سازی وعدههای اصول گرایان خواهد داشت، نه باری از مشکلات جامعه کم خواهد شد و در نهایت اینکه مجلس یازدهم در کلیات خود تفاوت محسوسی با دیگر ادوار اخیر که مورد انتقاد کارشناسان بوده نخواهد داشت».
اصلاح طلبان از همان هفته های ابتدایی فعالیت مجلس یازدهم با عجله به بررسی کارنامه مجلس پرداخته و حتی مواردی همچون گرانی دلار را نیز به پای مجلسی نوشتند که تازه چند هفته بود که کارش را آغاز کرده بود.
نکته قابل تأمل اینجاست که طیف اصلاح طلب از یکسو در بررسی کارنامه دولت مدعی است که دولت روحانی پس از هفت سال همچنان در حال آواربرداری است و در سوی مقابل کارنامه مجلسی که هنوز دو ماه نیز از آغاز فعالیتش سپری نشده را غیرقابل دفاع و ناامیدکننده می نامد!
چندی پیش «شهربانو امانی» عضو شورای شهر اصلاح طلب تهران گفته بود: «زمانی که آقای روحانی و دولت تدبیر و امید که با حمایت تمامقد اصلاحطلبان در سال 92 روی کار آمد، بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که اگر همهچیز هم در دنیا و هم درکشور بهصورت عادی پیش برود، دستکم 16 سال زمان لازم است تا کشور به وضعیتی بازگردد که وقتی احمدینژاد دولت را از خاتمی تحویل گرفت، حاکم بود».
در روزهای گذشته نیز روزنامه ایران در مطلبی مشابه نوشته بود: «دولت گذشته سیاست هایی را اتخاذ کرده و منابع مالی بردوش دولت جدید گذاشته است که برای اصلاح آن باید حداقل 8 سال کار کرد».
اصلاح طلبان از روزی که در انتخابات مجلس شکست خوردند تا امروز بدون وقفه منتخبان ملت را آماج حمله و تخریب قرار داده اند. خوب است که این طیف یکبار دیگر به این اظهارات «صادق زیباکلام» دقت کند که گفت: «انتخابات دوم اسفند 98 نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نهبهواسطه آن که بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند.مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات 29 اردیبهشت 96 و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».