این شاعر و طنزپرداز در گفتوگو با ایسنا، درباره سرقت ادبی و وضعیت رسیدگی به آن اظهار کرد: شاعری به نام غواص در دهه 40 شعرهای حزین لاهیجی را به نام خودش زده بود، هیچکس هم این موضوع را متوجه نشد جز دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی؛ او متوجه شد که دزد کل دیوان را به اسم خودش زده است. در گذشته، معدود از این مسائل بود. سرقت ادبی کاری بسیار زشت در عرصه ادبیات و عمل بی شرمانهای است و در گذشته وقتی نام دزد معلوم میشد اصلا از جامعه طرد میشد.
او سپس به ماجرای سرقت از شعرهایش اشاره و بیان کرد: در طول دوران شاعریام چندین مورد برایم پیش آمده است؛ یکی را آقای منوچهر آتشی پیدا کرد و به کسی که شعر من را در مجله «سپید و سیاه» به نام خودش زده بود، گفت که «پسرم اگر میخواهی به نام برسی، کار دیگری برای خودت بکن، این کار شرافتمندانه نیست». همچنین شعری از من در مجله «جوانان» قبل از انقلاب چاپ شده بود، من به شب شعری در سنندج دعوت شدم و آقایی رفت و شعر مرا پشت تریبون خواند، البته من در آن جا رویم نشد بگویم شاعر این شعر من هستم.
اکسیر افزود: اخیرا هم چندین شعر معروف من به نام زندهیاد حسین پناهی زده شده و من این را از طریق ناشرم پیگیری کردم.
این شاعر سپس با اشاره به تاثیر شبکههای اجتماعی بر سرقت ادبی گفت: قبلا در مدت یک هفته با توضیح میشد جلو سرقت انجامشده را گرفت. ولی حالا بزرگترین سرقت هم که انجام شود و حتی فردی کتابی را از کسی دیگر به اسم خودش بزند و در فضای مجازی بگذارد، دیگر به هیچ وجه نمیشود جلو آن را گرفت، چون در یک لحظه کل دنیا را پوشش میدهد و در چنین شرایطی با سالها توضیح دادن حتی با چندین متخصص اینترنتی هم نمیتوان کاری کرد.
او در ادامه تاکید کرد: انسانهایی که واقعا شاعر هستند هیچ وقت سرقت ادبی نمیکنند. افرادی که کمبود دارند و خیال میکنند دیگران نمیفهمند، شعری را برای دلخوشی پسرخاله به نام خودشان میزنند، مخصوصا این روزها که سایتبازی و شبکههای اجتماعی به قدری قوی شده است که هر کس برای خودش صفحهای دارد و فضایی را گرفته؛ هر شب و روز ممکن است فردی معروفترین شعرها را با تغییر دادن یک کلمه به نام خودش منتشر کند.
اکبر اکسیر با بیان اینکه سرقت ادبی عملی زشت و ناجوانمردانه است، اظهار کرد: جامعه ادبی باید جلو سرقت ادبی بایستد ولی با این بلبشویی که در شبکههای اجتماعی هست، به هیچ وجه نمیشود در پی یک سرقت ادبی توضیح داد. مجله «راه کمال» در یک صفحه کامل شعر من را با نام حسین پناهی منتشر کرده بود و از او و شعرهای خوانده نشدهاش نوشته بود. من برای این مجله توضیحی نوشتم و جلد کتابم را ارسال کردم که پس از آن همان صفحه را به نام من برگرداند و تیتر صفحه در شماره بعد مجله از «پناهی در عصر بیپناهی» به «عصر بیپناهی اکبر اکسیر» تغییر کرد.
سراینده مجموعه شعر «زنبورهای عسل دیابت گرفتهاند» همچنین بیان کرد: امیدوارم همه عزیزان خصوصا جوانترها که برای یادداشتهایشان مطلب کم میآورند و از شعر شاعر یا نوشته کتابی استفاده میکنند، به نوعی آن را با بولد کردن یا گیومه مشخص کنند تا مردم متوجه بشوند از خودشان نیست.
اکسیر سپس به توارد در شعر اشاره کرد و گفت: بحثی هم به نام توارد در ادبیات وجود دارد؛ مثلا بیت اول شعری را که من در آستارا گفته بودم، شاعری در مشهد هم گفته بود که هر دو در مجله «جوانان» استاد طبایی منتشر و توضیح داده شد که بنا به دلایلی این یک بیت یکی شده و میتوان به آن توارد گفت. ولی وقتی یک غزل کامل به نام کسی دیگر زده میشود دیگر توارد نیست؛ یک مصرع یا نهایتا یک بیت میتواند توارد باشد اما یک شعر کامل نه. با این حال سرقت ادبی امروزه خیلی شیوع پیدا کرده، شعر معروفی را که حتی پشت وانتها هم هست برمیدارند و به نام خودشان میزنند.
این شاعر همچنین با اشاره به تاثیر کمبود مطالعه بر سرقت ادبی گفت: نسل ما نسلی بود که بدون کتاب سر بر بالین نمیگذاشت، ما تمام کتابهای شعر و شعرهایی را که از شاعران بزرگ چاپ میشد مطالعه میکردیم. حالا اما نه مطالعهای در کار است و نه کتابخوانیای؛ با دو ورق انشا نوشتن، کار را به ویراستاری میدهند و با چند چک ماه به ماه کتابشان بلافاصله چاپ میشود ولی ما برای چاپ یک شعر در مجله پنج سال صبر میکردیم. امروزه دیگر این طور نیست و خیلی زود کارگاههای شاعرسازی شاعران را پشت سر هم پرینت میگیرد. اما در بین اینها، شاعران خوب و باسوادی هم هستند که حرفهای بکری دارند ولی سرشان بیکلاه میماند و در این غبار همهمه و هیاهو گم میشوند.