خبرگزاری تسنیم: شب گذشته (29 مرداد) پنجمین گفتوگوی تاریخی – سیاسی خبرگزاری تسنیم با محمدعلی صمدی نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس و تاریخ معاصر بهصورت زنده از صفحه خبرگزاری تسنیم در اینستاگرام پخش شد.
موضوع این هفته «پیامدهای عادی سازی روابط امارات با رژیم صهونیستی» بود.
در ادامه متن کامل این برنامه را میخوانید:
عربستان، قطر، بحرین و امارات بیش از 30 سال است که با اسرائیل ارتباط جدی دارند و این موضوع اتفاق تازهای نیست. گفته میشود قطر و اسرائیل اتاقهای بازرگانی مشترک دارند. در رابطه با جنگ 33 روزه نیز اعلام شد که سوخت جنگندههای اسرائیلی توسط عربستان سعودی تامین شد.
اما نکته خاص این اتفاق، آشکارسازی آن است. حدود 25 سال بعد از اینکه مصر، اردن و مراکش به عادیسازی روابط با اسرائیل پرداختند و سفارتخانههای دو طرف بازگشایی شد، این برای نخستینبار است که عادیسازی به صورت آشکارا انجام میگیرد.
با سلسله حوادثی که پس از عادیسازی روابط مصر و دو کشور دیگر با اسرائیل رخ داد، دیگر کشوری حاضر نبود هزینهای برای عادیسازی آشکار بپردازد. موضوعات غزه، لبنان و بیداری اسلامی نیز به این کشورها اجازه نمیداد که در بحث عادیسازی اقدام آشکار انجام بدهند. بیداری اسلامی، موضوعات صلح و عادیسازی روابط را به حاشیه راند.
از این رو، این اتفاق یک پیروزی برای رژیم صهیونیستی به حساب میآید. ترامپ عادیسازی روابط امارات و کشورهای عربی با اسرائیل را معاهده ابراهیم نام گذاشته است. "ابراهیم" اشارهای به این موضوع دارد که مسلمانان و یهودیان، هر دو فرزندان اسحاق و ابراهیم هستند. در واقع به آن وجه تاریخی نگاه دارد، تا عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی را پوشش دهد.
عادیسازی روابط برای رژیم صهیونیستی و نه امارات یک پیروزی بزرگ است؛ چرا که موجودیت اسرائیل وابسته به عادیسازی روابط است. این رژیم پس از مدتها تلاش توانسته یک کشور را آشکارا با خودش همراه سازد. ضمن اینکه گفته میشود کشور عمان هم اعلام کرده در آینده به عادیسازی روابط خواهد پرداخت. البته به نظر میرسد عمان در حال بررسی شرایط است و در صورتی که این عادیسازی هزینههایی برای امارات نداشته باشد، آن کشور نیز عادیسازی خواهد کرد.
** سران عربی ذاتاً به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل هستند
تعصب عربیت تنها مدتی پس از به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر در مصر برجسته شد و پادشاهان کشورهای عربی دیگر آن تعصب را ندارند یا اینکه حداقل شدت آن کاهش پیدا کرده است. از سال 1948 تاکنون یک جنگ جدی بین اعراب و رژیم صهیونیستی رخ نداده است. یک جنگ در سال 1973 رخ داد که در آن جنگ، سادات در پی مطامعی بود و در نتیجه خودش تلف شد.
عنوان و مفهوم "وادادگی" را نیز نمیپسندم، چرا که ماهیت سران کشورهای عربی همین است و ذاتاً به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل هستند. وادادگی به حاکمانی گفته میشود که تمایلات و آرمانهایی دارند که وقتی دستیابی به آن آرمانها را ناشدنی و یا سخت میبینند، کوتاه میآیند و سازش را در پیش میگیرند.
این کشورها تازهتاسیس هستند و پس از جنگ جهانی اول متولد شدند. امارات در سال 1971 و کمتر از 50 سال پیش استقلال پیدا کرد. اردن نیز بخشی از خاک فلسطین تاریخی بود که ابتدا امارت اردن بود و سپس به کشور اردن تبدیل شد. همه این کشورها با سیاست انگلستان تاسیس شدند و در اختیار آمریکاییها قرار گرفتند. اینان از ابتدای تولد با غربیها ارتباط دارند و افق ذهنیشان غرب است. آنان اینگونه فکر میکنند که برای بقا باید به یک قدرت تکیه کنند. قدرت منطقهای که ایران است، اما آنان به دلایلی که معلوم است به ایران تکیه نمیکنند؛ در نتیجه به آمریکا و غرب تکیه میکنند.
ضمن اینکه برخلاف آنکه گفته میشود برخی از حاکمان این کشورها و دیگر کشورهای عربی، چهرههای مدبری بودهاند، بنده چنین چیزی را نمیبینم و شخصی مانند فیصل در عربستان سعودی نیز بیش از آنکه مدبر بوده باشد، مرموز بود.
سران قدیمی کشورهای عرب به دلیل بدنامی که برایشان داشت آشکارا به آمریکا تکیه نمیکردند، اما نسل جوان سران کشورهای عربی که در راس آن محمد بن سلمان است دیگر آن هراس بدنامی را ندارند، آشکارا به غرب تکیه میکنند. امارات هم به آشکار کردن عادیسازی روابط با اسرائیل میپردازد.
از این رو به نظر میرسد که آشکارساختن عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا خواهد کرد. البته این موضوع ارتباط مستقیمی با عملکرد جمهوری اسلامی ایران دارد؛ چراکه ایران قدرت منطقهای است.
** عادیسازی روابط، گروههای مقاومت را به ایران وابستهتر خواهد کرد
در خصوص سازشهایی که توسط دیگر کشورها انجام گرفت و همچنین سازش عرفات با اسرائیل باید گفت که عرفات در نهایت دچار گرفتاری شد و در مسیر صلح اسلو قرار گرفت. عرفات علیرغم ژستهایی که میگرفت و با ایران و کشورهای آمریکای لاتین روابط صمیمانهای برقرار کرد، اما هویت خودش را در چارچوب بازیهای جهان عرب تعریف کرد. یک جاهایی نیز بازیها را درک نمیکرد و از بازی خارج میشد که هزینههای فراوانی برایش داشت؛ مانند جنگ کویت.
عرفات چون بُعد مذهبی و ایدئولوژیک نداشت و تنها بُعد ملی داشت و آن بُعد نیز متکی به سرزمین جهان عرب بود، وقتی دید مصر و اردن که بیشترین مرز مشترک با اسرائیل دارند، به عادیسازی روابط پرداختهاند، او نیز اقدام به سازش کرد. البته بحث عرفات پیچیده است و نیازمند بحث مفصلی است؛ چرا که او علیرغم تلاشها و اقدامات، سادگیهایی هم داشت و این سادگیها موجب شد در نهایت موجودیت خودش را انکار کند.
اکنون و با پدید آمدن محور مقاومت، موضوع بعد ایدئولوژیک پیدا کرده است و دیگر آن نگاه ناسیونالیستی و سیاسی حاکم نیست. جبهه ارتجاع عربی برای تعریف هویت ناسیونالیستی و سیاسی خود به صورت سلبی با ایران مقابله میکند.
عادیسازی روابط نه تنها بر محور مقاومت اثر نخواهد داشت، بلکه محور را رادیکالتر خواهد کرد. رژیم صهیونیستی در مقابله با حماس هرگاه که به بنبست میرسید، از نفوذ عربستان و دیگر کشورهای عربی برای مهار حماس استفاده میکرد. حال اگر کشورهای عربی به عادیسازی بپردازند، دیگر آن نفوذ را نخواهند داشت و حماس و دیگر گروههای مقاومت آزادتر عمل خواهند کرد. البته امارات در این رابطه نقش آنچنانی ندارد و اقدام امارات بیشتر تعریف وضعیت با ایران است، اما اگر عربستان، عمان و قطر در ادامه به عادیسازی روابط بپردازند، محور مقاومت رادیکالتر خواهد شد.
امارات از عادیسازی روابط به دنبال تعریف وضعیت خود با ایران است، اما به اشتباه در حال متمایل ساختن هرچه بیشتر برخی از گروههای محور مقاومت به ایران است. به هر حال برخی از گروههای محور مقاومت روابطی با کشورهای عربی دارند که عادیسازی روابط، ارتباط گروههای مقاومت با آنان را قطع خواهد کرد و آنان بیشتر به ایران تکیه خواهند کرد و توزان قوا به هم خواهد ریخت.
** "حماس" تقویت خواهد شد
عادیسازی حماس را تقویت خواهد کرد. فتح هم که رقیب حماس است و در برهههایی موافق عادیسازی بود، از اقدام امارات ابراز تنفر کرد و برای اینکه از گردونه رقابت خارج نشود، با حماس هممسیر شد. اگر دیگر کشورهای عربی هم اقدام به عادیسازی کنند، حماس تقویت و فتح بیشتر با حماس همراه خواهد شد. غربیها تلاش دارند، حماس را غیرمردمی نشان بدهند، اما واقعیت این است که حماس محبوبیت دارد و این محبوبیت موجب شده فتح با او همراه شود. یک انتخابات دیگر برگزار شود، این محبوبیت بیشتر آشکار خواهد شد. حیات فتح به همراهی با حماس است.
** خدمتی که امارات به نتانیاهو کرد
اسرائیل از همه نظر وضعیت بدی دارد. نتانیاهو وضعیت بد و مخالفان بسیاری دارد، اما مخالفان او به قدری اختلاف دارند که نمیتوانند با یکدیگر ائتلافی تشکیل بدهند و او را از قدرت کنار بزنند. اقدامی که امارات انجام داد، برگ برندهای برای نتانیاهو خواهد بود که در برابر مخالفان خود به عنوان دستاورد روی آن تبلیغ کند و اوضاع به هم ریخته خود را بهتر کند.
عربستان از آنجایی که قبله سیاسی و معنوی اهل سنت به حساب میآید، جایگاهی در برخی گروههای مقاومت دارد. این کشور برای اینکه نفوذ خود را در بین آن گروهها از دست ندهد، تاکنون به عادیسازی روابط با اسرائیل نپرداخته است.
امارات نسبت به عربستان جایگاه نفوذی در بین گروههای مقاومت ندارد. اما دلیل اصلی عادیسازی توسط امارات، هراس از افزایش قدرت ایران در خلیج فارس و عدم واکنش جدی آمریکا در قبال این اتفاقات است. از این رو برای اینکه وزن خود را افزایش دهد، با اسرائیل وارد توافق شد. اسرائیل و نتانیاهو هم که بسیار مشتاق بودند. اگر عمان به عادیسازی بپردازد، اسرائیل میتواند در آبهای خلیج فارس حضور پیدا کند.
در مجموع در بحث عادیسازی روابط با اسرائیل باید گفت که اقدام امارات و عمان آنچنان مهم نیست، مهم این است که عربستان اقدام به این کار کند.
** گزینههای پیشروی محور مقاومت علیه امارات
محور مقاومت برای برهم زدن این توافق، مولفههای بسیاری دارد. عمان نیز در این رابطه به ایران و محور مقاومت نگاه میکند که ببیند واکنش چه خواهد بود؟
امارات با یمن در جنگ است و محور مقاومت از طریق یمن میتواند اقدام کند. یک پای امارات نیز در سوریه گیر است و بازوی امارات در سوریه در چنبره محور مقاومت قرار دارد. از این دو محور به راحتی میتوان هزینهسازی کرد. همچنین میتوان در خلیج فارس تساهل را کنار گذاشت و امارات را در تنگنا قرار دهد.
اما مهمتر از همه اینها اتفاقاتی است که در سالهای آینده انشالله رخ خواهد داد و آرایش سیاسی منطقه را تغییر میدهد. رخ دادن این اتفاقات، بزرگترین هزینه برای امارات و دیگر کشورهای در ارتباط با اسرائیل خواهد بود. نخست موضوع ادلب در سوریه، دوم جنگ یمن و سوم خروج آمریکا از عراق است. هر سه موضوع اگر به نفع محور مقاومت به پایان برسد که تاکنون در این مسیر پیش میرود، این کشورها ضربههای سختی دریافت خواهند کرد.