سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
وقتی "شورای ناکارآمدان" در زنگ حساب، انشا می خواند
بازی محسن هاشمی با افکار عمومی
محسن هاشمی، فعال اصلاح طلب و رئیس شورای شهر تهران به تازگی در نطق خود در شورای شهر گفته است: علی رغم اینکه گفته می شود شورا چرا کار اجرایی نکرده، اما وظیفه شورا کار اجرا نیست، بلکه نظارت است و در این زمینه موفق و قوی عمل کرده است.
به گزارش ایسنا، او همچنین در بخش دیگری از سخنان خود تصریح می کند: طبیعی است بروز و ظهور عملکرد شورای پنجم، در بیلان شهرداری بعنوان بازوی اجرایی مدیریت شهری، تبلور می یابد و در این بخش بدلیل بی ثباتی و تغییرات شهردار در سه سال گذشته و همچنین فاصله عملکرد موجود با عملکرد مطلوب، نارضایتی ها وانتقاداتی وجود دارد که شورای پنجم شنونده و پذیرای نظرات کارشناسی است. [1]
*اعتراف به ناکارآمدی شورای شهر تهران در این اظهارات آقای هاشمی کاملا پدیدار است. اما اینکه بعد از چند سال بگوییم وظیفه ما نظارت بود نه اجرا و اینکه در پاسخ به ناکارآمدی ها شنونده نظرات کارشناسی هستیم! همه آن چیزی نیست که مردم باید از امثال محسن هاشمی بشنوند!
ضمن اینکه بی تدبیری و کم خردی شورای شهر پنجم تهران در امر انتخاب یک شهردار کارآمد نیز مقوله ای است که دقیقا به وظایف ذاتی آقایان مربوط بود و نظرات کارشناسی هم هرگز در قبال آن شنیده نشد.
و این یعنی اینکه اظهارات هاشمی در زمینه ناکارآمدی ها بیشتر نوعی مجلس آرایی است تا خرد گرایی!
همچنین آقای هاشمی شاید فراموش کرده روزهایی که پیشرفت مترو در دوران مدیریت جهادی قالیباف را نمایشی می خواند و یا از توسعه سیستم بی آر تی انتقاد میکرد! [2] (جالب است که محسن هاشمی خود از مدیران قالیباف در سازمان متروی تهران بود!)
آیا نباید تکلیف این انتقادات و نسبتی که با کارنامه ضعیف شورای شهر اصلاح طلبان دارند مشخص شود؟
محسن هاشمی باید هم اکنون از بابت تک به تک این جملات با توضیح لازم عذرخواهی کند و به مردم بگوید چرا با وجود آن انتقادات پر طمطراق اما او و دوستانش به گرد پای قالیباف هم نرسیدند؟
زیرا در اصول سیاست ورزی اگر این اتفاق نیافتد و آقای هاشمی و دوستانشان صراحتا از مردم عذر نخواهند و به مثبتات رقیبی که نتوانستند در مقابل او قد علم کنند؛ اشاره ای نداشته باشند؛ سبیل خدمترسانی به مردم ناهموار خواهد شد و افکار عمومی هم خادمین کارآمد خود را آنطور که باید نخواهند شناخت.
اینکه اصلاح طلبان با بدخواهی همین مسیر ناهموار را طلب می کنند یا برای شیرین شدن کام مردم از بابت خدمات بهتر؛ دست به اتخاذ تصمیمات سخت می زنند به مثبتات رقیب اشاره می کنند؛ مسئله ای است که پاسخ آن در آینده مشخص می شود.
***
این دستورهای بر زمین مانده چرا اجرا نمیشوند؟
نقش واعظی در گرانیهای بازار
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور روحانی طی اظهاراتی در یک برنامه تلویزیونی پیرامون علت گرانی ها، عامل روانی را از جمله علل افزایش تورم و قیمت کالاها دانسته و گفته است: تبلیغات و جنگ روانی در این زمینه هم از خارج و هم از داخل وجود دارد و ناامیدی را نسبت به آینده تزریق می کنند.
به گزارش ایسنا، او می افزاید: این موضوع بر روی مردم، فروشندگان و تولیدکنندگان اثر می گذارد و مجموعه این ها هزینه تولید کالا و سود متعارف آن را افزایش می دهد.
واعظی همچنین تحریم ها را از علل دیگر افزایش تورم و قیمت کالاها برشمرد و افزود: تحریم ها و مشکلات ناشی از جابه جایی پول موجب شده است واردات کالاها از جمله قطعات و مواد اولیه، گران تر از معمول انجام شود.
او گفته است: در جلسات اقتصادی، زمان زیادی را برای کنترل شرایط سخت کنونی صرف می کنیم تا قیمت ها از این که هست بیشتر نشود و در جهت کاهش قیمت ها تلاش می کنیم.[3]
*آقای واعظی و همفکران ایشان در دولت در حالت خوشبینانه! اشتباه می کنند و حرف غلطی را به افکار عمومی می گویند.
زیرا علتهایی مثل جنگ روانی و تحریم در تمام طول 41 سال گذشته وجود داشته اما گرانی همیشه نبوده است.
علت اصلی بروز گرانی های اخیر که از هیچ قاعده دلاری، تورمی و بازاری پیروی نمی کنند؛ "عدم نظارت دولت بر قیمتها" و بی اعتقادی ستاد اعتدال در این زمینه است نه تحریم و جنگ روانی!
به سخن دیگر اینکه دولت یکی از اصلی ترین شئون حاکمیتی خود یعنی نظارت بر قیمتها را وا نهاده و بازار و نرخ ها را به حال خود رها کرده است.
طبیعیست که در این فضا "طمع" به جای نظارت و نرخ گذاری دولت می نشیند و بر بازار حکمرانی می کند.
عدم نظارت دولت بر بازار با وجود رویت لجام گسیختگی قیمتها؛ کار را به جایی رسانده که برخی محافل دولتی معتقدند این عدم نظارت می تواند عامدانه باشد.
ما در مجموعه وبلاگ مشرق، طی چند سال گذشته بارها و بارها با هشدار "فتنه اقتصادی" به مخاطبان محترم عرض کرده ایم که یکی از اصلی ترین بسترهای این فتنه احتمالی؛ لجام گسیختگی قیمتهاست که با عدم نظارت دولت رخ می دهد.
در این زمینه لازم به اشاره است که اگرچه با یک عزم راسخ می توان تنها در مدت چند روز قیمت ها را وارد شیب کاهش کرد اما چیزی که در عمل می بینیم اینست که دستور چند ماه قبل رئیس جمهور برای نظارت بر قیمتها همچنان روی زمین مانده است و کسی آنرا اجرا نمی کند! [4]
جالب است که البته دستورات دیگر روحانی مثل برجام همگی در موعد مقرر اجرا شدند و اینکه دستور رئیس جمهور برای نظارت بر قیمتها روی زمین مانده تأملات زیادی را ایجاد می کند.
گفتنیست، شخص محمود واعظی نیز در ابتدای تیرماه امسال در قالب یک ابلاغیه به استانداران کشور، خواستار نظارت بر قیمتها شده بود. [5]
اندازه گیری جهش قیمتها از زمان ابلاغ واعظی تاکنون کار سختی نیست...
البته آنچه که بر دامنه تأملات بدبینانه در عدم نظارت دولت بر قیمتها می افزاید فقط این اجرا نشدن دستورها و ابلاغیه ها نیست...
آقایان باید توضیح بدهند که چرا هم بر بازار نظارت نمی کنند و هم در اتاق فکر دولت یعنی در مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری به صدای تئوری پردازی پیرامون لزوم اغتشاش میلیونی علیه نظام اسلامی گوش فرا می دهند...
***
عبور از دموکراسی به معنای آنارشیسم خواهی است
چرا اصلاح طلبان شمشیرها را از رو بستهاند!؟
غلامرضا ظریفیان، از فعالان اصلاح طلب در یادداشتی در شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی نوشته است:
«جامعه زمانی احساس امید خواهد کرد که تصوری از مسئولیتپذیری و تلاش مسئولان در جهت مطالبات مردم مشاهده شود، در واقع مردم باید بدانند که دولتمردان کنونی و دولتمردان آینده درک صحیحی از چالشهای جدی جامعه دارند و ارادهای قوی برای حل این مشکلات وجود دارد. این اراده مقتضیاتی دارد که یکی از آنها تلاشی است که دولتمردان برای جلب اعتماد عمومی و افزایش سرمایه اجتماعی دارند. این هدف حاصل نمیشود مگر اینکه جامعه با همه وجود حس کند مساله جامعه در کانون حل مشکلات مسئولان و احزاب و جریانات قرار دارد به این دلیل که فهرست چالشها و مشکلات ملموس جامعه افزایش پیدا کرده و پدیده کرونا نیز به این مشکلات افزوده است.»
او می افزاید: اگر کسانی که نقش موثری در کشور دارند این اراده را در خود شکل ندهند و تلاشی نکنند و همچنان سهمخواهی و کوبیدن بر طبل اختلافات در جریان باشد، جامعه در مهمترین مساله خود که انتخاب انسانهایی کارآمد است واکنشی خواهد بود که در اسفند 98 نشان داد. این واکنش در تهران و شهرهای بزرگ بسیار معنادار بود. اگر مسئولان به این هشدارها پاسخی درخور ندهند، بهطور طبیعی ما در انتخابات ریاستجمهوری نیز همانند انتخابات مجلس شاهد سردی خواهیم بود. وقتی جامعه در تعیین سرنوشت خود مشارکتی ندارد کسانی بر مسند امور قرار میگیرند که بحرانها و چالشهای جامعه افزایش پیدا میکند و امید به زندگی همچنان کاهش پیدا میکند.
ظریفیان همچنین تأکید می کند: اما آنچه واضح است، دولت در یکسال آینده نمیتواند در جهت احیای سرمایه اجتماعی و امیدواری مردم تاثیر بسزایی بگذارد چراکه دولت با مشکلات فراوانی روبهرو است، مشکل اصلی جامعه ما معیشت و اقتصاد و رفاه است و در کنار این موارد مشکلات دیگری نیز در جامعه وجود دارد. دولت به دلیل تحریمها و کرونا دست بازی ندارد! [6]
*دقت شود که تمام این اظهارات و ادعاها به بهانه کاهش مشارکت کسانی از مردم در انتخابات مجلس یازدهم طرح شده اند.
رخدادی که علت اصلی آن "تحریم انتخابات از سوی اصلاح طلبان" و تشویق آنها به عدم مشارکت مردم در انتخابات بود.
یعنی اگر آن تحریم و این کاهش مشارکت کسانی از مردم در انتخابات نبود، ظریفیان امروز نمی توانست چنین ادعاهای غلطی مثل ناامیدی مردم، عدم مشارکت مردم در تعیین سرنوشت و... را بیان کند.
بماند که اصلاح طلبان از سالها قبل از انتخابات مجلس یازدهم نیز ادعای ناامیدی مردم را داشتند و اکنون که بهانه تازه ای به دست آورده اند، از بهانه های سابق چیزی نمی گویند.
اکنون سوال اینجاست که اولا چرا چنین رفتار شریرانه ای در جامعه ما آنطور که باید مورد رصد و مذمت قرار نگرفت!؟ و آیا همین عدم رصد و نبود مذمت نیست که موجب تجاهر چپها شده به گونه ای که به کاهش مشارکت بعنوان پیروزی خود می نگرند!؟
دوما اینکه رجال اردوگاه چپ که داعیه دار دموکراسی خواهی دارند چرا شمشیر را از رو بسته اند و دائما اصرار دارند که انتخابات 1400 پرشور نخواهد بود!؟
این گزاره جز در یک حالت قابل تفسیر نیست...
چپ ها بهتر از هرکسی می دانند که عبور از دموکراسی به معنای آنارشیسم خواهی است.
رجال چپ کدامین فضای آنارشی را تصویر کرده اند و کدام نقش راهبری را در این فضا برای خود قائل بوده اند که اینچنین مستانه و مشتاقانه از پایان انتخابات در ایران حرف می زنند و آن را تنها در صورتی قابل برگزاری می دانند که پیرمردهای بدسابقه و اشرار سیاسی هم در آن نامزد شده باشند!
از بد حادثه باید گفت که پاسخ سوال دوم مشخص است و ما در مجموعه وبلاگ مشرق پیرامون این پاسخ مقولات متعددی را به خوانش مخاطبان محترم گذاشته ایم.
پاسخ اینست که هسته سخت اصلاحات خود را در موضع رویارویی نهایی با نظام اسلامی می بینید و به نظاره شکل گیری "فتنه اقتصادی" نشسته است.
دیدگاه آنها در این رابطه به حدی از تحلیل رسیده است که حتی کسانی از چپ ها از فضای نبود جمهوری اسلامی نیز سخن گفته اند و برخی رجال آنها حتی از لزوم اشغال مراکز حساس نظام هم حرف زده اند. [7]
پر واضح است که اصلاح طلبان در این فضا دیگر نیازی به حفظ ژست های مردمسالار قبلی خود نمی بینند و کار را به جایی می رسانند که حتی محمدرضا عارف نیز در شورایعالی سیاست گذاری اصلاح طلبان زیر حکم تحریم انتخابات را امضا می کند، علیرضا علوی تبار از این می گوید که هدف اصلاح طلبان حفظ حکومت نیست و کسانی مثل محسن رنانی و عباس آخوندی از یک "رخداد خونبار" در آینده حرف می زنند...
اینکه هست سخت اصلاحات موفق شود احتمال فتنه اقتصادی را به واقعیت تبدیل کند یا در این راه به فضل الهی شکست بخورد؛ مقوله ایست که الّا و لابد به ورود خواص کشور، رصد دقیق و شناخت مفهوم فتنه اقتصادی، مبارزه با سیاه نمایی، بیان واقعیت های مطلوب کشور و عملگری حساب شده امنیتی ربط دارد.
و الّا همانطور که تاجزاده و ناصری و رنانی و آخوندی و تاجیک و ربیعی و حجاریان اصرار دارند؛ آبان 98 تکرار خواهد شد. و بسا که در وسعتی بیشتر...
***
1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-957781
2_ mshrgh.ir/747874
3_ https://www.isna.ir/news/99060201187/
4_ mshrgh.ir/1095404
5_ mshrgh.ir/1089814
6_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/295490
7_ mshrgh.ir/979440