نرگس مومنی جو روانشناس بالینی و خانواده درمانگر در گفتوگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره زنان شاغل و مشکلات آنها، اظهار کرد: امروزه در جهانی زیست میکنیم که دیگر الگوی قدیمی شاغل بودن یک نفر (معمولا پدر و مرد خانواده) و مصرف کننده بودن دیگر اعضا، پاسخگوی نیازها و شرایط اقتصادی نیست.
این روانشناس تصریح کرد: اکنون زنان نیز شانه به شانه مردان، برای گذراندن بهتر زندگی و داشتن رفاه بیشتر برای خود و فرزندانشان، پای در عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی گذاشتهاند، زنانی که گاها پا را فراتر نهاده و توانستند مدیران مدبر و موفقی در بسیاری از حوزهها باشند، اما در این بین جدای از تلاشهای هر زن برای ارتقای خویش در عملکردهای شغلی و اجتماعیاش، مسئولیت بسیار خطیرتری نیز بردوش زنان شاغل سنگینی میکند و آن ایجاد تعادل بین شغل و خانواده است.
وی افزود: هم گام با رشد فردی و اجتماعی زنان شاغل، تربیت فرزندان خانواده نیز باید به گونهای باشد که بچهها بالنده و کارآمد وارد جامعه شوند. البته برای توضیح در خصوص چگونگی ایجاد این تعادل ابتدا لازم است درباره شرایط روانی زنان شاغل و فشارهای وارده بر آنها از سوی خانواده و محیط کار که در صورت عدم رسیدگی به آنها باعث فرسودگی روانی زنان خواهد شد، بدانیم.
مومنیجو گفت: اولین مسألهای که اغلب زنان در همان ابتدای شاغل شدن با آن دست و پنجه نرم میکنند، نگرش منفی و سنتی مردان (چه پدر و چه همسر) به مقوله شاغل بودن زن است، نگرشی که حتی در صورت پذیرش شاغل شدن زن، همواره به صورت منتی جدی بر سر زن خواهد بود و او را وادار به باج دهیهای عاطفی و مالی عدیده خواهد کرد، تا آنجا که روزی روحیه روان این زنان دچار فروپاشی میشود. مشکل دیگری که زنان شاغل با آن مواجه هستند، موضوع تقسیم وظایف کارهای خانه با همسر و گاها فرزندان است که در صورت عدم تعادل یافتن، یا تمام مسئولیتهای خانه مانند زمان خانه دار بودن خانم بر دوش زن میافتد، فعالیتهایی که هرگز تمامی ندارند و به صورت روزانه نیاز به تمدید و تکرار دارند.
این روانشناس گفت: زن شاغل زمانی که باید در خانه به عنوان مادر و همسر ایفای نقش کند، خود را از رسیدگی به امور منزل دریغ میکند و کارها آشفته و ناتمام به دوش مرد خواهد افتاد و موضوع دیگری که از دغدغههای زنان شاغل محسوب میشود عدم هماهنگی و تعادل در مورد مسئولیتهای مالی و امور اقتصادی در زندگی مشترک است. آنجا که زنان مجبورند یا تمام آنچه را که به عنوان درآمد کسب میکنند در خانه و برای خانواده خرج کنند که در بلند مدت باعث خستگی و دلزدگی از خانه و شغل میشود و همچنین زمینه ساز عدم مسئولیت پذیری و بیکاری در شریک زندگی میشود.
وی با بیان اینکه زنان شاغل چیزی از درآمد خود را حق زندگی مشترک و فرزندان نمیدانند، ادامه داد: گاهی همین امر باعث ایجاد اضطراب در مردان به دلیل دسترسی نامتعادل زنان به استقلال مالی میشود، استرسی که با اعمال محدودیتها و فشارها از جانب مرد و یا کم اهمیت جلوه دادن شأن اجتماعی و یا حرفه زن، باعث تخریب احساس خود کارآمدی در زنان میشود.
مومنیجو گفت: از دیگر موارد مهم روانی که در زنان شاغل شایع است، خودپنداره منفی و ضعیف آنها در خصوص فزرندپرویشان است، تا آنجا که اکثر زنان شاغل طبق پژوهشها، نسبت به مادرانگی خود و ارتباط با فرزندانشان حس عذاب وجدان دارند، زیرا آنها همچنان بر اساس آموزههای قدیمی و اشتباه معتقدند، کمیت ارتباط با فرزند از کیفیت آن مهمتر است، یعنی اگر مادری تمام طول روز به صورت فیزیکی کنار فرزندش حضور داشته باشد، اما هوشیاری و تمرکز او معطوف به جای دیگری باشد بهتر است تا زمانی که به دلیل کمتر شدن زمان، وقت محدودتری در کنار فرزند باشد، اما در همان زمان کوتاه تمام حواسش متمرکز به فرزندش باشد، در صورتی که در دنیای متجدد کیفیت هماره بر کمیت ارجح است.
این روانشناس گفت: این فشارهای روانی که تا اینجا برشمردیم محصول تعامل زنان شاغل با خانواده است، چه بسا مشکلات بیشتری که از جانب محیط شغلی و اجتماع و فرهنگ بر زنان شاغل تحمیل میشود. همان گونه که میدانیم چه بسیار زنانی که با وجود داشتن استعدادها و علاقهمندیهای وافر به حیطههای شغلی و اجتماعی به دلیل فشارهای فرهنگی و نگاه جنسیت زده اجتماع، از حضور در جایگاههایی که حقشان بوده است، دست کشیدهاند و مجبور به تحمل نادیده انگاشتن توانمندیهای خود شدهاند.
وی درباره راهکارهای مدیریت زندگی برای زنان شاغل، بیان کرد: از مهمترین این راهکارها، آموزش مهارت حرف زدن به زنان است، حرف زدنی که در نهایت منجر به دادن درک صحیح به دیگران و رسیدن به راه حل مشکلات موجود باشد. در خصوص رفع آشفتگیهای زوجی، بین زنان شاغل و همسرانشان، یادگیری هنر حرف زدن و ارتباط موثر بسیار مثمر ثمر خواهد بود، به صورتی که زن و مرد بتوانند در زمان و شرایط مناسب، درباره دغدغهها و نیازها و کمبودهای خویش صحبت کنند و یکدیگر را به درک درستی از موقعیت خود برسانند و اینکه مردان بتوانند در مورد توقعاتشان با همسر شاغل خود سخن بگویند و زنان شاغل نیز بتوانند با توجه به تواناییهایشان عهده دار مسئولیتهای خانه و همسر به صورت عادلانه باشند.
مومنیجو با اشاره به اینکه این گونه تعامل منجر به تقسیم وظایف مالی و فعالیتی به صورت صحیح خواهد شد تا جایی که هیچ کدام از طرفین دچار حس قربانی شدن نداشته باشند، افزود: آقایان باید بدانند که با خلاص شدن از افکار سنتی و مزاحم میتوانند با ایجاد فضا برای همراهی زنان در امور اقتصادی منزل، هم باعث رشد و رفاه مالی در زندگی میشوند و هم اینکه مردان با زندگی در کنار زنان پویا و اجتماعی و شاد، رضایتمندی زناشویی بیشتری را تجربه خواهند کرد.
این روانشناس اضافه کرد: حال پس از رسیدن به این پذیرشها و تقسیم وظایف بین اعضای خانواده، زنان شاغل باید بتوانند با دستیابی به یک برنامه ریزی و زمانبندی صحیح و اصولی به تمام نقشهای خود رسیدگی کنند. این اولویت بندی و برنامه ریزی باید شامل مسئولیتهای منزل و همسر و فرزندان و البته زمان استراحت و تفریح خود زن باشد تا بتواند در سایه ساماندهی و ارزش گذاشتن به نیازهای روانی خود، احساس خودکارآمدی و لذت بیشتری در زندگی خانوادگی و شغلی داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: با وجود اینکه سهم بزرگی از اقتصاد کشور و جهان برعهده زنان است و آنها همپای مردان و شاید فراتر از آنها فعال هستند، با کمک به فرهنگ سازیهای عمیق توسط سیستم آموزشی و از کودکی در افراد، راه را برای حضور هر چه پر رنگتر زنان در جامعه باز کنیم.
بیشتر بخوانید