خبرگزاری فارس: لابی ضد ایرانی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (افدیدی) که روابط نزدیک و دیرینهای با رژیم صهیونیستی و به خصوص حزب «لیکود» به رهبری «بنیامین نتانیاهو» دارد توصیههای جدیدی به دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا برای مقابله با ایران مطرح کرده است.
لابی «افدیدی» و اعضای آن جزو مشاوران غیررسمی دولت ترامپ در امور ایران محسوب میشوند و نقش فعالی در تروریسم اقتصادی علیه تهران بازی کردهاند.
پیشنهادات جدید را «مارک دوبوویتز» رئیس لابی «افدیدی» و «یعقوب نیگل» از اعضای ارشد این موسسه در قالب مقالهای با عنوان «مقابله با ایران قبل از انتخابات نوامبر» مطرح کردهاند.
نیگل از مقامهای سابق رژیم صهیونیستی است و بین ژانویه سال 2016 تا می 2017 به عنوان رئیس شورای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و مشاور امنیت داخلی «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم فعالیت کرده است.
در آغاز مقاله افدیدی آمده است: «دو ماهِ باقی مانده به انتخابات نوامبر در آمریکا در مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران و "جاهطلبیهای هستهای و منطقهای" این کشور بسیار بااهمیت است. دولت ترامپ باید کارزار فشار حداکثری علیه ایران را ادامه دهد و در عین حال، حفاظهایی را برای جلوگیری از بازگشت [دولتهای بعدی آمریکا]به توافقنامههایِ به غایت ناقصِ گذشته، احداث کند.»
نگارندگان این یادداشت در ادامه به دولت ترامپ توصیه کردهاند در نخستین گام، کل بخش مالی جمهوری اسلامی ایران را در فهرست سیاه قرار داده و 13 بانک باقیمانده در «سوئیفت» را از این سامانه پیامرسان بانکی خارج کند. آنها نوشتهاند تنها یک بانک باید برای انجام تراکنشهای مالی مربوط به مبادلات بشردوستانه در سوئیفت باقی بماند.
دابوویتز و نیگل هدف از این سیاست را ایجاد شورشهای خیابانی در ایران و دامن زدن به ناآرامیهای داخلی عنوان کردهاند. آنها مینویسند: «این اقدام، اکسیژن مالی تهران را قطع کرده، باعث دامن زدن به تظاهراتها و اعتصابهای کارگری علیه رژیم شده و برای مذاکرات آتی، اهرم فشار ایجاد خواهد کرد.»
توصیه دیگر نگارندگان این یادداشت به دولت ترامپ، پر کردن شکافها و مفرهای موجود در سیاستی است که آنها از آن به عنوان «دیوار تحریمی برای بازدارندگیهای سیاسی و بازاری» یاد کردهاند.
افدیدی قبلاً در وبسایت خود توضیحاتی درباره این رویکرد مطرح کرده و آن را به عنوان بکارگیری تمهیداتی برای جلوگیری از ورود بازیگران بازار به تجارت عادی به ایران، حتی در صورت پیوستن دوباره دولت آمریکا به برجام عنوان کرده است.
آنها مینویسند: «دولت باید با پر کردن شکافهای موجود در نظام تحریمها، "دیوار تحریمی برای بازدارندگیهای سیاسی و بازاری" را نیز تکمیل کند. این سیاست باید اعمال تحریمهای بیشتر برای هدف قرار دادن رژیم در زمینههای حمایت از تروریسم، برنامه موشکی، نقض حقوق بشر و فساد آن را در بر بگیرد.»
دابوویتز و نیگل از قانونگذاران جمهوریخواه هم خواسته اند با تصویب قطعنامهای در کنگره روشن کنند که هر گونه اقدام از سوی دولت احتمالی جو بایدن برای رفع تحریمها موقتی خواهد بود و چنین اقدامی تغییری در دیدگاه بازار نسبت به «رفتارهای غیرقانونی تهران» ایجاد نمیکند و شرکتهای بینالمللی باید این انتظار را داشته باشند که در صورتی که جمهوریخواهان قدرت را بعد از 4 سال پس بگیرند، همه تحریمها بازمیگردند و در نتیجه سرمایهگذاریهای این شرکتها در ایران از دست خواهد رفت.
«تحریمها نیاز به یک مولفه بینالمللی دارند». دابوویتز و نیگل با بیان این گزاره به سراغ ابلاغیه دولت آمریکا در تاریخ 20 آگوست به شورای امنیت برای بازگرداندن قطعنامههای تحریمی این شورا علیه ایران رفتهاند و مواردی را درباره آن خاطرنشان کردهاند.
به ادعای نویسندگان، فعال شدن روند بازگشت تحریمها علیه ایران (اسنپبک یا مکانیسم ماشه) هم از انقضای محدودیت تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران ممانعت خواهد کرد و هم از انقضای محدودیت موشکی علیه این کشور در سال 2023؛ این اقدام، همچنین ممنوعیت تولید مواد شکافپذیر هستهای در خاک ایران را نیز احیا خواهد کرد.
دو عضو لابی «افدیدی» در ادامه پیشنهاد کردهاند چنانچه مکانیسم ماشه در شورای امنیت موفق شود، دولت بعدی آمریکا (خواه ترامپ باشد یا بایدن) باید از اهرم فشار ایجاد شده در نتیجه آن، برای مذاکره بر سر «یک قطعنامه بهتر در شورای امنیت» استفاده کند. آنها نوشتهاند چنین قطعنامهای بایستی محدودیتهای تسلیحاتی و موشکی علیه ایران را تمدید کرده و خواستار برچیده شدن توانمندیهای ایران در زمینه غنیسازی اورانیوم و بازفرآوری پلوتونیوم شود.
در ادامه، از اقدام احتمالی جو بایدن برای بازگشت به برجام انتقاد شده است: «مشاوران بایدن در حال بررسی چگونگی بازگشت به توافق هستهای سال 2015 موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) یا حتی توافق موقت سال 2013 با نام برنامه اقدام مشترک (JPOA) هستند. آنها همچنین در حال بررسی امکان توافقی جدید و جامعتر هستند. این پیشنهادات، به غلط روی رفع تحریمها به منظور ترغیب ایران برای بازگشت به میز مذاکره استوار شدهاند. چنین پیشنهاداتی در سالهای 2013 و 2015 بد بودند و و در سال 2021 هم به همان اندازه اشتباه و نابجا خواهند بود.»
نویسندگان سپس به آنچه به زعم آنها اشتباهات سیاستمدران آمریکایی در دوران اوباما و در دوران مذاکرات برجام است اشاره و توصیههایی به دولت کنونی و بعدی آمریکا برای ممانعت از بروز دوباره آنها ارائه کردهاند.
آنها توصیه کردهاند ابتدا آمریکا باید تلاشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بخصوص بعد از سفر هفته گذشته «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس به تهران تقویت کند. آژانس باید بر تقاضای خود برای تعهد کامل ایران به توافقنامههای موجود از جمله توافقی که در این سفر بر روی آن درباره اجازه بازدید آژانس از دو سایت در ایران توافق شد، اصرار ورزد.
اعضای لابی صهیونیستی افدیدی در بخش دیگری از توصیهنامه خود نوشتهاند همزمان با آنکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی به پیگیری برنامههای خود ادامه میدهد، سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی هم باید به تلاشهای مخفی خود برای توقف آنچه برنامه هستهای غیرقانونی ایران و فعالیتهای تروریستی آن ادعا شده، ادامه دهند.
به ادعای این گزارش، «اقدام خرابکارانه ماه جولای در نطنز علیه برنامه سانتریفیوژ پیشرفته ایران که احتمالاً آمریکا، اسرائیل و سایرین در آن دست داشتند، این مولفه اصلی در برنامه هستهای ایران را یک یا دو سال به عقب انداخت» و سپس از آنها خواسته شده به چنین اقداماتی علیه تاسیسات هستهای و زیرساختهای موشکی و نظامی و همچنین علیه آنچه نیروهای نیابتی ایران در منطقه خوانده شده، ادامه دهند.
اعضای لابی صهیونیستی همچنین نوشتهاند چنانچه تلاش آمریکا برای احیای تحریمهای بینالمللی علیه ایران به سرانجام برسد، این رویداد باید به بازترسیم کف مطالبات از مذاکرات آتی با تهران منجر شود.
آنها نوشتهاند: «چنانچه اسنپبک تحریمهای سازمان ملل کامل شود میبایست خط پایه (مطالبات) مربوط به مذاکرات ایران را از نو ترسیم کند تا بتوان از اشتباهات برجام جلوگیری کرد»
دابوویتز و نیگل تصریح کردهاند طولانیتر کردن مدت زمان انقضای محدودیتها علیه برنامه هستهای ایران (که از آن به عنوان بندهای «غروب آفتاب» یا «بندهای زوالپذیر» نام برده میشود) و یا افزایش بازرسی از سایتهای هستهای ایران برای رسیدن به «توافق بهتر» با تهران کافی نیستند.
آنها ویژگیهای توافق بهتر از منظر خود را اینطور توصیف کردهاند: «[در نظر گرفتن]بندهای زوالپذیر طولانیتر و یا بازرسیهای اندکی بهتر کافی نیستند. توافق جدید، بایستی تمامی مسیرهای ایران به سلاحهای هستهای را قطع کند؛ این هدف بایستی از این گزاره آغاز شود که رژیم نباید مجاز به تولید مواد شکافتپذیر هستهای در خاک خود باشد-بلکه باید همانند بیش از 30 کشور دیگر، سوخت هستهای مورد نیاز برای تولید انرژی صلحآمیز را از بازار آزاد خریداری کند؛ و ادعا شده توافق جدید باید به طور دائم مسیر دستیابی ایران به سلاحهای اتمی را با این آغاز که ایران مواد شکافپذیر در خاک خود تولید نکند، مسدود کند. به ادعای نویسندگان، در این صورت ایران هم مانند بیش از 30 کشور دیگر در بازار آزاد برای تولیدات انرژی غیرنظامی خود سوخت هستهای را به جای تولید خریداری خواهد کرد. آنها همچنین توسعه موشکی ایران را تهدیدی برای آمریکا و متحدان منطقهای آن خوانده و محدودیت آن را خواستار شدهاند.
نگارندگان از دولت ترامپ و تیم جو بایدن خواستهاند علیرغم اختلافهایی که در خصوص سیاستها در قبال ایران دارند «از اشتباهات گذشته» درس بگیرند و سیاستهای موثرتری در قبال تهران تدوین کنند.