درس هایی از قیام عاشورا

اثر جهاد حسین علیه السلام در صفحه تاریخ جاویدان ماند و همواره نیرو بخش اصلاح طلبان، و مجاهدان راه حقّ و حامیان خیر و عدالت است. قیام آن حضرت، مبارزه با ظلم و ستم و کفر و باطل بود که در آن زمان از گریبان یزید سربرون کرده بود؛ مبارزه با افکار و نقشه ها و آراء و مفاسدی بود که از جانب او حیات ملّت اسلام را تهدید می کرد.

اثر جهاد حسین علیه السلام در صفحه تاریخ جاویدان ماند و همواره نیرو بخش اصلاح طلبان، و مجاهدان راه حقّ و حامیان خیر و عدالت است. قیام آن حضرت، مبارزه با ظلم و ستم و کفر و باطل بود که در آن زمان از گریبان یزید سربرون کرده بود؛ مبارزه با افکار و نقشه ها و آراء و مفاسدی بود که از جانب او حیات ملّت اسلام را تهدید می کرد.

در این مبارزه، شخص یزید و هیکل نازیبا و آبله رو و چهره سیاه و بینی قرحه دار او طرف نبوده بلکه کردار و رفتارش طرف مبارزه بود. یزید یعنی تجسّم استبداد، رذالت، خونریزی، فسق و فجور و طغیان به خدا و رسول و خطر برای اسلام و احکام قرآن.

از جمله درس های عالی و سودمند که هر شیعه و آزادی خواه حقّ پرست، و هر آرزومند تحقّق رسالت جهانی اسلام، از واقعه کربلا باید بیاموزد، این است که بداند: نبردی که میان حسین علیه السّلام و یزیدیان واقع شد، هنوز پایان نیافته و تا همگامی که از شرک و جهل و باطل و ستم و استبداد و استعباد و غصب حقوق انسان ها، اثری باقی است، این نبرد با مظاهر و نمایش های گوناگون ادامه خواهد داشت.

هر کس باید بنگرد عملاً در کدام یک از این دو جبهه ایستاده و با که همکار است؟ در ردیف اعوان یزید و دشمنان اسلام ثبت نام کرده یا در صف سیّد الشهدا علیه السّلام و اصحاب فضیلت و انصار حقّ و عدالت قرار گرفته است؟

در این حساب و رسیدگی چه بسا کسانی که به ظاهر از دوستان طرفداران مرام حسین علیه السّلام شمرده می شوند؛ از پیروان یزید و دشمنان حق و عدالت و نظام اسلام از آب در می آیند و با کمال تأسف دیده می شود با قلم یا قدم یا زبان یا کار و رفتار، حسین حقیقت و توحید اسلام را تنها و غریب گذارده و به کشندگان و مخالفان مقصد آن حضرت می پیوندند.

اگر مردان حقّ پرست و فداکاری امثال حسین علیه السّلام و یارانش نبودند که آشکارا دنیا را فدای آخرت و ماده را فدای روح و باطل را فدای حقّ و مجاز را فدای حقیقت نمایند؛ آئین انسانیت ضعیف و بی ارج و اعتبار می شد و روش انسان ها بیش از این ها متمایل به لذائذ حیوانی و غرایز شهوانی می گردید و دیگر کسان در خور توانائی خود نمی دیدند که بر این خوان مستهان دنیا پنجه نیالاند، و مصداق:«یَعلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاۀ الدُّنیا، وَ هُم عَنِ الاخِرَۀ هُم غافِلُونَ» می گردیدند.

امّا شهادت حسین علیه السّلام و فداکاری اصحاب و اسارت اهل و عیالش، جمال زیبای حقیقت و انسانیت را نشان داد و دل ها را به عالم معنا متوجّه ساخت، و به همه فهماند که انسانیت یک معنای عالی تری غیر از این اندام ظاهر و یک مشت گوشت و استخوان و رگ و پیه است، و اگر انسان در وادی آدمیت سیر کند و به کشور انسانیّت راه یابد، آن قدر قوی و شرافتمند می شود که با هیچ یک از قوای مادّی نمی توان بر او تسلّط یافت و با تمام حفوظ حیوانی و مقامات دنیایی نمی توان او را خرید.

این عکس العمل، جاودان و مستمّر است و هرچه بیشتر عزاداری و ذکر مصیبت و غور و تامّل در اسرار این یگانه حادثه بی نظیر، بیشتر می شود، دامنه آن در قلوب وسیع تر خواهد شد و شوق مردم به امر به معروف و نهی از منکر و حرکات اصلاحی و حمایت از مظلومان و یاری ضعیفان و گذشت از مال و متاع دنیا برای مقاصد و مصالح عامّه راسخ تر می گردد.

اگر مسلمانان را از حقایق عالی این فداکاری منصرف کنند و وعّاظ و دانشمندان و خطبا، خالصانه و آزادانه اسرار آن را بگویند و بنویسند؛ ظلم و فساد ریشه کن و به جای آن عدالت، حقّ پرستی، ایمان و فداکاری و پیروی از هدف و برنامه حسین علیه السّلام رایج خواهد شد.

این شعرائی که مانند کمیت، دعبل و ابن الرومی، بلکه ابی العلاء معرّی در عصر هایی که دشمنان حسین سلطنت داشتند و پول و جایزه های بسیار به مدیحه سرایان و چاپلوسان می دادند، برخلاف دلخواه هیات حاکمه، حسین علیه السّلام و فرزندانش را مدح می گفتند و بلیغ ترین قصاید را در مرثیه او می پرداختند، برای این بود که با ذوق رقیق شاعرانه، جمال دلربایی انسانیت را در تاریخ حیات حسین علیه السّلام، و فرزندانش لمس می کردند.

و مانند شاعری که مسحور طبیعت و باغ و سبزه و آبشار و گل و بلبل و کوه و دشت و صحرا، دریا و آسمان پر از ستاره و صورت های زیبا و نواهای روح بخش شود، مسحور جمال فضیلت و حقیقت حسین و اصحابش شده بودند و بالبدیهه او را مدح می کردند یا در مصیبتش مرثیه می گفتند.

آری! حسین اعظم آیات خدا بود و جلوه ایمان و خداپرستی و حقیقت و شجاعت و شهامت و فداکاری و همت و شخصیتی از آفتاب و ماه بیشتر شد.

هر شاعری که جمال او را وصف کند، شعرش نغزترین و شیواترین و دل نشین ترین اشعار می شود.

این عکس العمل شهادت تا تاریخ باقی است، حقیقت انسانیت را تحت تأثیر و تربیت قرار خواهد داد و لذا دیدیم هرچه جبّاران روزگار مانند متوکّل خواستند از این عکس العمل جلوگیری کنند و حسین را از یاد مردم ببرند ممکن نشد و عزاداری و اخلاص جامعه به آن حضرت بیشتر و معنی این شعر آشکار گشت: لَقَد وَقَفُوا فی ذلِکَ الیَوم مَوقفاً/ اِلی الحَشرِ لا یَزدادُ اِلّا مَعالیا.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر