خبرگزاری ایسنا: حسین امیرعبداللهیان، دستیار ویژه رییس مجلس در امور بین الملل، در گفتگویی تفصیلی با شبکه العالم به آخرین تحولات منطقه به ویژه پرونده سازش اسراییل و امارات و آینده پروژه عادی سازی روابط دیگر کشورهای عربی با رژیم منحوس صهیونیستی پرداخت.
گفت وگوی تفصیلی امیرعبداللهیان با شبکه العالم به شرح ذیل است:
اساسا در زمینه سیاست خارجی چقدر میشود امارات را مستقل تصور کرد؟ زیرا بسیاری معتقدند امارات در سیاست خارجی تابعی از سیاست خارجی آمریکا است.
بنده با توجه به اقتضای شغلی با مقامات امارات گفتگوهای زیادی داشتم، متاسفانه اماراتیها تقریبا کمتر از 8 سال پیش دچار یک برداشت نادرستی شدند و تصور میکنند در بین 6 کشور حوزه خلیج فارس از همه کشورها بالاتر هستند. همچنین در نظر دارند که حتی از سعودیها هم وضعیت برتری دارند.
من زمانی از یک مقام عالی رتبه اماراتی پرسیدم شما با چه انگیزهای وارد جنگ با یمن شدید و آیا این رفتارتان نسبت به یمن یک کشور عربی با تاریخ قوی و عمیق درست بوده که در آن گفتگوی خصوصی آن مقام اماراتی به من گفت که ما از اسب زین کرده عربستان در یمن استفاده خواهیم کرد، اما در نهایت معتقدیم برنده جنگ یمن امارات خواهد بود نه عربستان سعودی که به وی گفتم برنده جنگ یمن مردم ستمدیده این کشور هستند، از همین رو بنده فکر میکنم این برجهای چند ده طبقه شیشهای ابوظبی و دبی مقداری مقامات ابوظبی را دچار توهم کرده است. این توهم باعث شد که اماراتیها وارد جنگ یمن و توافق با صهیونیستها شوند.
واقعیت تلخ توافق امارات با رژیم صهیونیستی که کشور ما دوست ندارد آن را ببیند این است که امارات زیر چکمههای آمریکاییها قرار گرفته است و بخشی از آنچه که پیش آمده و ما شاهدش هستیم نشان میدهد که برخی از این اتفاقات تلخی که افتاد تصمیم مستقل حاکمیت در امارات نبود و این فشارهای آمریکایی و صهیونیستی باعث شد آنها زیر بار چنین ذلتی بروند و این خیانت را علیه ملت و آرمان فلسطین کنند.
رابطه عربستان با امارات چگونه قابل تعریف است به نظر گونهای رفاقت توام با رقابت شدید بین محمدین در جریان است؟
نسل قدیم در عربستان سعودی و امارات یک قاعده بازی بینشان بود که از لحاظ سنتی حرمت بزرگان و همسایگان را حفظ میکردند. در سالهای اخیر با روی کار آمدن محمد بن زاید در امارات و محمد بن سلمان در عربستان سعودی رویکرد جدید را اعمال کردند. بن زاید تلاش کرده در این سالها در مقابل آمریکایی و غرب یک شخصیت مثبت از محمد بن سلمان ارائه دهد لذا بن سلمان خودش را مدیون بن زاید در تثبیت موقعیتش به عنوان ولیعهد در عربستان میداند. در عین حال در برخی از موضوعات منطقهای این دو محمدین در کنار هم قرار گرفتند، اما مهمترین عرصهای که این دو در کنار هم بودند تجاوز علیه ملت یمن بود اماراتیها به دنبال این هستند تا در جنوب یمن منافعی را تامین کنند و اهداف استعماری خود را دنبال میکنند.
در یمن بین عربستان و امارات فراتر از رقابت وجود دارد و به گونهای میتوان گفت در دو سال اخیر بین این دو کشور شاهد خصومت در یمن هستیم که یمنیها با درایت و مقاومت قوی خود پاسخ محکمی به تجاوز ائتلاف سعودی، اماراتی، اسرائیلی انگلیسی آمریکایی دادند.
به شکل کاملا علنی در یمن ائتلاف سعودی فروپاشید، اما همکاری و همراهی بین محمدین همچنان مستمر است این درحالی است که امارات بشدت با دولت هادی مشکل دارد و در مقابل دلخوریهای شدیدی بین سعودی و جنوبیهای اماراتی دائما رخ نمایی میکند، ماجرا چیست؟
اولا سطحی از همکاری بین امارات و عربستان وجود دارد، زیرا هر دو در جنگ یمن گرفتار شدند و هر دو به دنبال این هستند آبرومندانه از جنگ خارج شوند، اما با توجه به نگاه تجاوزگرانه آنها هنوز نتوانستند به چنین هدفی دست پیدا کنند، اما رقابت و رگههایی از دشمنی بین نسل جوان و حاکمان عربستان و امارات وجود دارد. طولانی شدن جنگ یمن و عدم توافقشان نسبت به آینده سیاسی یمن نشان دهنده اوج رقابتها و آن رگههای خصومت بین این دو کشور است، اما اماراتیها با بلند پروازیهایی که دارند به دنبال پایین آوردن عربستان و بالا بردن خودشان هستند.
گستاخی امارات در برقراری ارتباط با رژیم صهیونیستی هم یکی از دلایل ان به حساب میاید، زیرا اماراتیها فکر میکنند اگر خودشان را به آمریکا و رژیم صهیونیستی وصل کنند میتوانند نقش فعال تری را در منطقه ایفا کنند.
یک وقتی من با یکی از مقامات اماراتی گفتگو میکردم زمانی بود که امارات در حمله هوایی ناتو به لیبی به شدت فعال بود دقیقا زمانی که قذافی در لیبی ساقط شد. در آن زمان امارات با یک جنگنده نظامی در قالب کمک به ناتو در عملیات علیه سرهنگ قذافی شرکت کرد.
من به آن مقام اماراتی که رابطه دوستی هم با وی داشتم به شوخی گفتم، اما جدی بود حرفی که میزدم؛ گفتم امارات نباید وارد جنگ شود چراکه شما یک کارکرد اقتصادی و بازرگانی در منطقه دارید. امارات تحمل ورود به یک جنگ و تبعات آن را ندارد. وقتی مثال زدم گفتم فراموش نکنید یک هواپیمای جنگنده در قالب ناتو از طرف امارات در جنگ لیبی شرکت علیه سرهنگ قذافی، خلبان آن هواپیما یک خانم بود و اتفاقا آن خانم ایرانی الاصل بود و به وی تاکید کردم امارات را چه به جنگ؟! امارات را چه به تجاوز به یک کشور دارای تمدن و تاریخ عمیق اسلامی عربی و ادیانی در منطقه ما؟!
واقعا مایلم به آقای محمدبن زاید و همه مقامات عالی رتبه امارات بگویم که در سیاست خارجی شان بر اساس توهم عمل نکنند، بر اساس واقعیات عمل کنند. گاهی اوقات هم به نقشه جغرافیا نگاهی بیندازند و به اندازه همسایگان خود دقت کنند و نگاهی هم به نقشه امارات متحده عربی بیندازند و سیاست خارجی شان را متوازن با ظرفیت، جایگاه و توانشان و با نگاه دوستی به همسایگان تنظیم کنند نه با نگاه فروختن همسایگان و فلسطین به امریکا و صهیونیستهای غاصب.
چه سرنوشتی برای یمن در سایه این همراهی توام با رقابت و بعضا دشمنی میان دو کشور متصور هستید؟
اولا من معتقدم سعودی و امارات نقشه لابی صهیونیستها و آمریکا را در یمن پیاده میکنند و هدف اصلی شان تجزیه یمن است یعنی اینها کارگزار و عمله انگلیس، آمریکا و صهیونیستها شده اند. اتفاقی هم که افتاده این است که انصارالله و متحدین و همه قبائل و عشایر اصیل یمنی مانع تحقق این هدف به واقع آمریکایی _ صهیونیستی که مجری آن عربستان سعودی و امارات است، شدند.
من فکر میکنم امارات و سعودی در آینده یمن هیچ جایگاهی نخواهند داشت حداکثر به عنوان دو کشوری که در منطقه و در نزدیکی یمن حضور دارند میتوانند حساب باز کنند اگر قرار باشد نگاه اینها استعماری باشد، استعمارگران بزرگی مثل بریتانیای کبیر در این منطقه شکست خوردند و با سرشکستگی خارج شدند. سعودیها و اماراتیها خواهند دید که امریکاییها با همه ادعاهایشان در آینده نه چندان دور با فضاحت از منطقه غرب آسیا خارج خواهند شد. آینده یمن را به طور قطع مردم یمن و همه احزاب و گروههای یمنی انتخاب خواهند کرد و نه دیگر بازیگران خارجی.
به نظر میرسد امارات مثل پرتغالیهای قرن 18 دنبال تشکیل مجمع الجزایری مرتبط به هم در جای جای دنیا هستند از یمن گرفته تا سومالی، لیبی و ... آیا تایید میفرمایید. اگر جواب مثبت است آیا این رویا پردازی را قابل تحقق میدانید؟
امارات در حوزه تجارت و اقتصاد موفقیتهای خوبی را در منطقه ما به نام خودش ثبت کرده است، اما در حوزه پیگیری مسایل منطقهای از طریق نظامی دچار یک خطای استراتژیک شده. ضمن اینکه آنها سعی میکنند که در جنگهای مختلف منطقه که وجود داشته به نوعی دخالت یا بخشی از منازعات را راه اندازی کنند.
اماراتیها در قبال مصر، لیبی و برخی تحولات از جمله در یمن، حتی در موضوع بحرین و سوریه سعی کردند به دلیل پول زیادی که دارند مداخله کنند و از این طریق به عنوان کنشگر و بازیگر ایفای نقش کنند، اما متاسفانه ایفای نقش امارات در این حوزهها در بخش منفی نقش آفرینی بوده. ما دعوت میکنیم از اماراتیها که تلاش کنند در صفحه سفید و سازنده و مثبت منطقه نقش آفرینی کنند و به امنیت منطقه، دوستیها و همسایگیها و همکاریها فکر کنند و خطای بزرگی که انجام داده این است که امارات با غده سرطانی منطقه یعنی رژیم صهیونیستی پیمان همکاری بسته است. این اتفاق میتواند آینده بسیار بدی را برای امارات رقم بزند. فلسطینیها نسبت به این خیانت امارات ساکت نخواهند نشست.
امروز مانند چند دهه قبل که انور سادات کمپ دیوید را امضا کرد نیست. امروز تحولات بسیار سریع و بسیار پیچیده است. به دوستان اماراتی خودم توصیه میکنم که مروری کنند در سرنوشت انور سادات و رفتار خود را در برابر آرمانهای مسلمانان و فلسطین اصلاح کنند.
اماراتیها توانستند دو سه دهه گذشته جایگاه افتصادی نسبتا خوبی را در منطقه بدست آورند، اما برای ادامه کار دچار خطا شدند آن هم خطایی راهبردی. در عین حال به نظرم تحت وسوسه تماسهای پنهانی رژیم صهیونیستی فریب خوردند و البته تحت فشار آمریکاییها چنین اقدام و خطایی را کردند. من معتقدم خطایی که محمد بن زاید کرد محمدبن راشد شاید عاقلانهتر عمل کند و افراد دیگری در هیات حاکمه امارات وجود دارند که میتوانند این خطای راهبردی را اصلاح کنند و از این مسیر غلط برگردند. امارات با هر محاسبهای وارد همکاری با رژیم صهیونیستی شده باشد امنیت خودش را به خطر انداخته، چون اسراییلیها هر جا که پا گذاشتند نا امنی ارمغان ان بوده است.
امنیت خلیج فارس و امنیت انتقال انرژی را از منطقه به خطر انداخته. امارات با این اقدام امنیت همسایگان خود از جمله جمهوری اسلامی ایران را به خطر انداخته است. از زمانی که امارات عادی سازی روابط خود را اعلام کرده است هر اتفاق پنهان و آشکاری توسط سرویس جاسوسی موساد و وابستگان آن در ایران و منطقه بیفتد پاسخی که داده خواهد شد فقط متوجه رژیم صهیونیستی نخواهد بود. امارات هم به عنوان بخشی از پاسخ در نظر گرفته خواهد شد.
اماراتیها فراموش نکنند که آنقدر نتانیاهو در این ماجرا با آنها تحقیر آمیز برخورد کرد که احساس میکند امارات یک شهرک صهیونیستی است امروز توسط او رونمایی شده است و این تحقیری است که آقای محمد بن زاید برای مردم امارات و منطقه به ارمغان آورده است و ما بسیار متاسفیم و بسیار امید داریم که صاحبان عقل در امارات از این مسیر خطا برگردند البته عربستان سعودی هم بهتر از امارات عمل نکرده اینکه اجازه میدهد از حریم هوایی کشورش پرواز رژیم جعلی صهیونیستی استفاده کند. این حداکثر کاری است که عربستان میتواند انجام دهد. عربستانی که ادعا دارد خادم الحرمین و شریفین است باید اسم آن را خیانت بزرگ به آرمان فلسطین و کشورهای اسلامی و امت اسلامی گذاشت لذا مانند اماراتیها به سعودیها هم این هشدار را میدهیم که هنوز دیر نیست و میشود بر اساس تدبیر عمل کرد و توصیه میکنیم از این مسیر غلط که امارات و عربستان و احیانا بحرین میرود، برگردند و امنیت منطقه را با جنایتکارترین رژیم مثل رژیم جعلی اسرائیل به بازی نگیرند.
ماجرای پیشگامی امارات در عادی سازی روابط با اسرائیل را چطور تحلیل میکنید. چرا و با چه هدف اعلامی و کدام هدف مخفی امارات به این امر مبادرت کرد؟
صهیونیستها به دنبال عادی سازی روابط با کشورهای عربی هستند و میخواهند دسترسی وسیع به کشورهای عربی اسلامی منطقه پیدا کنند و طرح بزرگ صهیونیستی مبنی بر تجزیه منطقه است را سریعا انجام دهند، عربستان از رابطه اش با رژیم صهیونیستی نتیجهای که خواهد گرفت این است که طرحهای آمریکایی- صهیونیستی برای تجزیه عربستان سعودی سریعتر انجام میشود حتی نسبت به امارات چنین نگاهی وجود دارد؛ شما ممکن است بگویید امارات کشور بزرگی نیست، ولی صهیونیستها همان کشور امارات را هم در مذاکرات سری خود میخواهند به 7 کشور یا امارت جداگانه تجزیه کنند همان طور که در این سالها در قبال ایران، عراق، سوریه و حتی مصر و ترکیه هم این طرح را دنبال میکنند.
بعضی کشورها تحت فشار آمریکاییها و صهیونیستها هستند و بعضی از سیاستها برای آنها تشویقی است کشوری مثل بحرین (آل خلیفه) از اینکه بتواند روابط را عادی کند استقبال میکند، ولی ما امیدوار هستیم که خطای امارات را دیگر کشورهای عربی تکرار نکنند و عواقب سخت آن را مورد توجه قرار دهند.
بزرگترین ایراد امارتیها این است که به جای این که در زمین کشور خودشان بازی کنند، در زمین آمریکاییها و اخیرا در زمین صهیونیستها بازی میکنند و اتفاقی که افتاده آسیب پذیری امارات را در منطقه بالا برده است و این یعنی نا امنی در منطقه افزایش پیدا خواهد کرد و افزایش نا امنی میتواند همه کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران را با آثار نا مطلوبی مواجه کند.
حاکمان امارات متحده عربی دچار سرگیجه برزگ سیاسی شدند که باعث شد تصمیمات نادرست و خطاهای راهبردی را مرتکب میشوند و به سیاستهای نادرستی مبنی بر آزمون و خطا روی آوردند که این امارات را به عقب خواهند راند؛ اگر امارات در رابطه اش با رژیم صهیونیستی و سیاست هایش در قبال همسایگانش و منطقه تجدید نظر نکند، صهیونیستها که امروز با لباس صلح وارد امارات شدند آنها را دهها سال به عقب باز خواهند گردانند.
بحرین در ماجرای عادی سازی کجا ایستاده است؟
بحرین با مشکلات داخلی زیادی دست و پنجه نرم میکند حاکمان بحرین با مردم کشورشان فاصله خیلی زیادی پیدا کرده اند هنوز یکی از معضلات در بحرین نقض سیستماتیک حقوق بشر است و هنوز علیرغم شرایط سخت شیوع کرونا وجود زندانهای زیاد و زندانیان فراوان در کشورشان است اگر آل خلیفه بخواهد به سمت رونمایی از روابط پنهان خود با رژیم صهیونیستی برود، موج جدیدی از بحران در بحرین ایجاد میشود، اما متاسفانه آل خلیفه تحت تاثیر سیاستهای آمریکا و عربستان سعودی تصمیم میگیرد امیدواریم بتواند تصمیم مستقل و متناسب با مصالح بحرین و مردم بحرین عمل کنند.
این روزها در سوریه قانون سزار بشدت تعقیب میشود و همزمان حملات هوایی اسرائیل به سوریه تشدید شده است. چرا؟ آیا واقعا مساعدت به انتخاب ترامپ است؟ دور کردن ایران از سوریه است؟ یا دلایل دیگری دارد؟
بنظر میرسد در تشدید حملات هوایی به سوریه اسرائیل میخواهد از توان پدافند هوایی ایران در این کشور و مکان استقرار آن کسب اطلاع کند مساله سوریه برای ما موضوع کاملا راهبردی است و روابط ما با سوریه جزو خطوط قرمزی است که اجازه نمیدهیم کسی از خطوط قرمز ما در سوریه بخواهد عبور کند و ما همچنان به کمکهای سیاسی و مستشاری خود به سوریه ادامه میدهیم. دشمنان به دنبال این هستند که در چاچوب اهداف اصلی که از ابتدا برای خود تعریف کرده بودند که آن فروپاشی نظام سیاسی در سوریه است با روشهای دیگری آن را دنبال کنند شاید مهمترین سلاح از نظر دشمنان تحریمهای اقتصادی است به نام تحریمهای "قیصر" یا "سزار" از این طریق آنها میخواهند سطح نارضایتی را در داخل سوریه افزایش دهند.
مثلا در لبنان ببنید بعد از انفجار بیروت گفتند این نیترات و مهمات مربوط به حزب الله لبنان بوده است بعد که نتواستند این را اثبات کنند و یک دروغ بزرگ است، گفتند وجود سلاح مقاومت در دست حزب الله باعث شده تا کشورهای غربی حاضر نیستند کمکهای بین المللی را به لبنان ارسال کنند از طرفی سعی میکنند تا مردم را گرسنه نگه دارند و تزریق دلار و ارز به جامعه را به حداقل برسانند و از طرفی بگویند وضع نابسامان مردم به حزب الله بر میگردد؛ سلاح را از دست حزب الله بگیرید تا کمکهای بین المللی سرازیر شود و از خودپردازها بیشتر از 100 یورو و دلار بتوانید دریافت کنید؛ این سیاست فشار اقتصادی است که به طور هم زمان در مورد ایران هم اعمال میکنند و در سوریه هم چنین هدفی را دنبال میکنند ضمن اینکه طی ماههای آینده ما شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه هستیم و آنها میخواهند با اعمال فشارهای حداکثری خود تحت "قانون سزار" یا "قیصر" وضعیت جامعه سوریه را به جایی برسانند که حال که با جنگ هشت نه ساله ترویستی نتوانستند نظام سیاسی را سرنگون کنند از این طریق به اهداف خود برسند، ولی ما اطمینان داریم که این روشها نه در قبال لبنان و سوریه و نه در قبال جمهوری اسلامی ایران، نمیتواند پاسخ مطلوب را برای آمریکاییها داشته باشد تا آنها به اهداف خود از این مسیرهای جنگ تروریستی، اقتصادی نایل بیایند.
مکرون در منطقه دنبال چیست؟ پس از لبنان به عراق رفت و از طرحی سخن گفت که به مسئولان عراقی داده و منتظر پاسخ است؟
اولا فکر میکنم که آقای مکرون هم دچار توهم بزرگی شده است. وی پیش از این که بخواهد به مساله لبنان توجه کند باید برگردد به داخل جامعه خودش و مشکل دولت فرانسه را با جلیقه زردها، معترضان و مهاجران فراوانی که در سختترین شرایط در این کشور زندگی میکنند، حل کند.
رفتار استعمارگرایانه مکرون و دو مرحله سفرش به لبنان و تهدید و مداخله کردنهای وی در لبنان، مربوط به دوران عصر حجر است که فرانسویها و بعضی از سلطه گران حرفی برای گفتن داشتند، این در حالی است که لبنانی ها، رهبران و مردم این کشور درک بالایی دارند و میتوانند برای آینده کشورشان تصمیم بگیرند آنها نیازی به وعدههای توخالی کمکهای مکرون ندارند.
مکرون خودش برای خیلی از مباحث اقتصادی در فرانسه مشکل دارد و مشکلات آنقدر زیاد شده که صدها هزار نفر با جلیقههای زرد کف خیابان میآیند و با سرکوب بعضی از آنها را برمی گردانند، نیازی نیست که بیاید در داخل لبنان چنین قدرت نمایی را انجام بدهد.
من فکر میکنم که درایت رهبران و احزاب سیاسی لبنان باعث شد که به سرعت نسبت به تشکیل دولت جدید اتفاق نظر حاصل شود و حتما دولت جدید لبنان، چنانچه مداخلات خارجی از جمله مداخلات کشورهایی از جمله عربستان سعودی، فرانسه و دیگر کشورها متوقف شود، میتوانند به راحتی از این مرحله عبور کنند. البته ما حتما بدون هیچگونه مداخلهای در لبنان از نقش سازنده خودمان برای حمایت از مردم لبنان و کمک به امنیت، ثبات و پیشرفت این کشور حد اکثر استفاده را خواهیم کرد و به دیگران هم توصیه میکنیم بدون مداخله، هر کمکی میتوانند در جهت سازنده و متناسب با مطالبات رهبران سیاسی لبنان انجام بدهند.
اختلافاتی بین اعضای اتحادیه اروپا وجود دارد و فرانسه به دنبال این است که به نوعی رهبری اروپا را در اختیار بگیرد و یا به صورت بازیگر مستقل عمل کند، برخی نیز بر میگردد به تقسیم کاری که بین آمریکاها و فرانسویها شده و فرانسویها میخواهند به عنوان نیروی پیاده آمریکا در لبنان عمل کنند و اهداف مشترک آمریکایی و فرانسوی را با یک نگاه استعمار نو با روشهای جدید در لبنان دنبال کنند که فکر میکنم شتابزدگی و تهدیدات مکرون نتیجه عکس برای منافع و سیاستهای فرانسه و آمریکا در لبنان خواهد داشت. لبنانیها رهبران فهیمی دارند و با در نظر گرفتن مثلث مقاومت، ارتش و دولت که در مرکزآن مردم و ملت لبنان است، قادرند بهترین آینده را برای کشور خودشان رقم بزنند.
جمعه نشست وحدت فلسطینی در بیروت برگزار شد. چقدر در عرصه عمل میتوان امیدوار به تک صدایی و همدلی گروههای فلسطینی و دولت خودگردان نسبت به مساله عادی سازی بود؟
هفته گذشته با آقای سلیم زعنون رییس مجلس فلسطین گفت وگویی داشتم و برای من خیلی جالب بود که رفتارهای آمریکایی ـ اسراییلی باعث شده که حتی تشکیلات خودگردان کاملا نسبت به وعدههای آمریکایی در قالب معامله قرن ناامید شوند، اتفاقی که در اجتماع اخیر رهبران فلسطینی در لبنان افتاد، به نظرم یک اتفاق بسیارخوبی است این که دور هم جمع شدند، اولا عامل اصلی تاثیر گذاری و تحول در مساله فلسطین، مقاومت و مردم فلسطین هستند لذا مقاومت همیشه پویا و پرتحرک کار خودش را انجام داده است. اما این که در سطح سیاسی هم رهبران مقاومت و رهبران سیاسی و گروههای فلسطینی چنین تجمعی را در این مقطع حساس در لبنان دارند و من اطلاع دارم که به نتایج خیلی خوبی هم رسیده اند، اما باید منتظر باشیم که این نتایج را در عرصه میدانی آثارش را ببینیم و من این را به فال نیک میگیرم و آینده منطقه شاهد خواهد بود که رهبران و گروههای فلسطینی با انسجام و وحدت و تاثیرگذاری بیشتر برای عقب راندن رژیم صهیونیستی عمل خواهند کرد و علیرغم ذوق زدگی و خوشحالی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم در برقراری رابطه با امارات که فعلا این رابطه در حد رسانهای و یک پرواز است، اگر سفارتخانه اسراییل در ابوظبی افتتاح شود معلوم نیست روی زمین فلسطینیها اجازه بدهند که چنین اتفاقی در امارات صورت بگیرد در نتیجه فکر میکنم که این اجتماع رهبران و گروههای فلسطینی پیام محکمی دارد هم برای امارات و هم برای کشورهایی که ممکن است درذهن شان این باشد که بخواهند رویه امارات را دنبال کنند و هم برای رژیم صهیونیستی. فردای این مذاکرات و آینده حرکت فلسطینی در منطقه متفاوت خواهد بود و تفاوت در راستای تحقق بیشتر حقوق مردم فلسطین است.
گروههای فلسطینی در چه سطحی میتوانند اقدام کنند؟
اولا در سطح سیاسی، حقوقی و بین المللی میتوانند اقدامات خود را دنبال کنند ثانیا ما داریم از فلسطینیهایی صحبت میکنیم که خیلی از اینها چیزی برای از دست دادن ندارند پس طرفی که چیزی برای از دست دادن ندارد برای دفاع از حقوق خود هر اقدامی را که لازم بداند انجام خواهد داد.
وضعیت داخلی رژیم صهیونیستی به لحاظ اعتراضات در شرایط کرونا، اختلاف بر سر تشکیل دولت و مساله انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت داخلی رژیم صهیونیستی آنقدر متزلزل است که در هفتههای آینده پیش بینی میشود که پارلمان فعلی این رژیم منحل و دوباره انتخابات جدید برگزار شود، در عین حال همچنان اتهامهای محکم و مستنداتی که علیه فساد، اختلاس و دزدیهای نتانیاهو و خانواده اش در داخل سرزمینهای اشغالی وجود دارد این مساله به عنوان یک پرونده جدی روی میز است. صهیونیست ها، چون در داخل با مشکلات عدیدهای مواجه هستند و قادر به تشکیل یک دولت و یک کنیست و پارلمان موفق نیستند، نتانیاهو با این نمایشهای "روابط اماراتی و اسراییلی" میخواهد سرپوش بگذارد بر مشکلات جدی که در داخل سرزمینهای اشغالی وجود دارد. باید این مساله را نیز اضافه کنیم که اسراییلیها نتوانستند امنیت را بعد از گذشت بیش از هفت دهه، امنیت را برای ساکنان مهمان و ساکنان اصلی در سرزمینهای اشغالی فراهم کنند.
آینده عادی سازی روابط کشورهای عربی با صهیونیستها و مساله فلسطین را چطور میبینید؟ نکات امیدبخش نسبت به آینده مبارزات ملت فلسطین کدامند؟
من نسبت به آینده فلسطین بسیار خوشبین هستم، فلسطینی که هفت دهه توانسته است مقاومت کند و امروز اسراییل در اوج بحرانهای داخلی خودش هست، هیچ یک از طرحهایی که آمریکاییها با تمام توان پشتش ایستادند به نتیجه نرسید و امروز مقاومت قویترین حرفها را در فلسطین میزند و طبعا شاخصهای مختلفی وجود دارد که علیرغم حرکات نمایشی نتانیاهو و صهیونیست ها، این رژیم از درون در حال فروپاشی است و یکی از نشانههای این فروپاشی این است که نتانیاهو تلاش میکند به مباحث مختلفی چنگ بیندازد تا بگوید که ما هنوز حضور داریم. امروز ما در شرایطی از اسرییل صحبت میکنیم که آنها در پشت دیوارهای چند متری بتنی محبوس هستند، یک زندانی وجود دارد به نام سرزمینهای اشغالی که اسراییلیها درون آن قرار گرفته اند. ما حقوق ساکنان اصلی سرزمین فلسطین اعم از یهودی، مسلمان و مسیحی را محترم میشماریم، اما نسبت به کسانی که مهمان ناخوانده هستند و نسبت به رژیم جعلی که با کشتار و ترور مردم فلسطین روی کار آمده همچنان به صراحت اعلام میکنیم که این رژیم جعلی را به رسمیت نمیشناسیم. علیرغم تبعات سختی که ممکن است این موضع درچهل سال گذشته برای ما داشته، با صدای بلند اعلام میکنیم که از مردم فلسطین و مقاومت فلسطین با قدرت حمایت میکنیم.
هرچقدر فشار تحریمها روی ما بیشتر شود فشار حمایت ما از مقاومت در منطقه بیشتر خواهد شد و برای آزادی قدس و فلسطین و هدیه آن به امت اسلامی خون افراد بزرگی به نام شهید سردار سپهبد سلیمانی را به عنوان شهید بزرگ قدس هدیه کردیم و در آینده هم این مسیر را تا زمانی که صهیونیستها رژیم جعلی خودشان را برچینند از منطقه و برگردند به هرجایی که در گذشته بودند، ادامه خواهیم داد و در این مسیر امت اسلامی و محور مقاومت با قدرت در کنار ملت فلسطین خواهند بود و دیر نخواهد بود آزادی قدس شریف ان شاءالله.