امام جواد علیه السلام در دوره کوتاه امامتشان توانست تشیع را به عنوان یک مکتب قدرتمند فکری در جهان اسلام معرفی نماید، به گونه ای که حادثه شهادت ایشان نیز به دلیل حسادت و کینه ورزی علمای درباری بود که در جلسات مناظره علمی، مغلوب تبحر ایشان شدند.
عقیده به عصمت امام یکى از مفاهیم گوهرى در گفتمان امامت را تشکیل مى دهد. شیعه بر این باور است که امامان علیهم السلام، رازگاه علم خدا و مفسران وحى هستند، از خطا و لغزش معصومند و خداوند پلیدى را از آنان زدوده و تطهیرشان کرده است. (١) اما عصمت، دو بُعد دارد:
یک: بُعد فردى عصمت که به مفهوم پاکى و طهارت مطلق روح از هر گونه گناه و رذیلت و آلایش مى باشد.
دو: بُعد تبلیغی عصمت یعنی رأى و فتواى امام یکسره صواب بوده و هیچ خطا و لغزشى در رأى او راه نمى یابد.
خاستگاه عصمت امام، علم او است به این معنا که دانش و آگاهى امام چنان تا ژرفاى حقایق عالم نفوذ کرده که وى را از هرگونه انحراف و خطا مصونیت ابدى بخشیده است. فردى که اهلیت نیل به جایگاه عصمت را یافته، دانش و معرفت او به پایه اى رسیده که باطن همه امور و اشیاء را به عیان و شهود درک نموده و در بُعد فردى آنچنان به عواقب و پیامدهاى گناه بصیرت یافته که ممکن نیست بدان اقبال کرده و شوق پیدا کند.
در بُعد تبلیغی نیز، از آنجا که علم امام به ابعاد گوناگون دین و شریعت، تام و تمام است، این امر او را از هر لغزشى در حکم و فتوى بازداشته و سبب مى شود گفته هاى او دقیقاً مطابق با احکام نفس الامرى دین الهى باشد.
امام جواد علیه السلام در دوره کوتاه امامتشان توانست تشیع را به عنوان یک مکتب قدرتمند فکری در جهان اسلام معرفی نماید، به گونه ای که حادثه شهادت ایشان نیز به دلیل حسادت و کینه ورزی علمای درباری بود که در جلسات مناظره علمی، مغلوب تبحر ایشان شدند.
بدین جهت است که چنین منصبی وابسته به سنّ خاص نیست و با چنین علمى بوده است که بعضى از ائمه اطهار علیهم السلام در سنین طفولیت به مقام امامت مى رسیدند. با این حال، امامت پیشوای نهم حضرت امام محمد تقی علیه السلام و مقام علمی او نه تنها از طرف مخالفان مورد تردید جدّی واقع شد، بلکه افراد عادّی از شیعیان و ظاهرا برخی از بزرگان و علمای شیعه نیز در این مسئله گفت و گو داشتند و در واقع این قضیّه به صورت یک معضل اعتقادی درآمده بود.
تردید سهمناک در امری خطیر
بعد از شهادت امام رضا علیه السلام، شیعیان در خانه «عبدالرحمن بن حجاج» گرد آمدند. در این جلسه «ریان بن صلت»(٢)، «صفوان بن یحیى»(٣)، «محمد بن حکیم» و «یونس بن عبدالرحمن»(٤) حضور داشتند و براى مصیبت بزرگ شهادت امام رضا علیه الصلوة و السلام مى گریستند و درباره موضوع امامت با یکدیگر سخن مى گفتند. «یونس بن عبدالرحمن» رو به جمع حاضر کرد و گفت: گریه را کنار بگذارید و به کسى که بتوان مسائل و مشکلات را به او ارجاع داد، رو کنید و تا زمانى که این کودک- یعنى حضرت امام جواد علیه الصلوة و السلام- بزرگ شود و خود امامت را به عهده گیرد، از آن شخص پیروى کنید. در این هنگام ریان بن صلت از جای خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مومن به امام جواد علیه السلام نشان می دهی، ولی پیداست که در امامت او تردید داری! اگر امامت وی از جانب خدا باشد، طفل یک روزه هم به منزله شیخ است و اگر از طرف خدا نباشد، حتی اگر هزاران سال هم عمر کرده باشد، مانند سایر مردم است.(٥)
خدعه های ناکام دشمن
در پی حل این معضل بود که همه نگاه ها به سمت وجود مقدس امام جواد علیه السلام که در آن زمان کودکی 8 ساله بودند، منعطف گردید. از سویی دیگر پس از ازدواج اجباری حضرت جوادالائمه علیه السلام با امّ الفضل، دختر مامون، عملاً همان شرایط دوران ولایتعهدی ظاهری پدر بزرگوارشان، برای آن حضرت نیز به وجود آمد. درست است که مراقبتها و کنترلهای خباثت آمیز مامون این بار تا درون منزل امام جواد علیه السلام هم نفوذ کرد ولی با این حال، فرصت مناسبی هم برای آن حضرت محقق شده بود تا تفوّق و برتری مکتب تشیع را در مناظرات علمی با دانشمندان جیره خوار درباری به اثبات برساند.
مساله ای که باعث شده بود مامون و اطرافیانش را نسبت به شکست و تحقیر حضرت ابن الرضا علیهماالسلام در این مناظرات به طمع بیاندازد، سنّ کم ایشان بود. به همین دلیل است که آنها می کوشیدند با تشکیل مجالس مناظره، آن حضرت را در مقابل دانشمندان بزرگ قرار دهند تا شاید در پاسخ به برخی از پرسشها درمانده شوند و شیعیان را در اعتقاد خود به وجود علم الهی در نزد ائمه علیهم السلام به چالش بکشانند.
مناظره ای که در تاریخ درخشید
از جمله مناظرات امام جواد علیه السلام می توان به مناظره با یحیی بن اکثم دانشمند و فقیه پرآوازه آن زمان اشاره کرد. مأمون مجلسی را برای آزمایش مقام علمی امام جواد علیه السلام با حضور یحیی بن اکثم و گروه های مختلف مردم تشکلیل داد. امام جواد علیه السلام نیز در حالی که نُه سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست.
یحیی بن اکثم شروع به صحبت کرد و با اجازه مامون از امام علیه السلام این سوال را پرسید: حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟
امام جواد علیه السلام فرمود: این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را می دانسته یا نمی دانسته؟ عمداً کشته یا غیرعمد؟ شخص مُحرِم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص مُحرِم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟
فردى که اهلیت نیل به جایگاه عصمت را یافته، دانش و معرفت او به پایه اى رسیده که باطن همه امور و اشیاء را به عیان و شهود درک نموده و در بُعد فردى آنچنان به عواقب و پیامدهاى گناه بصیرت یافته که ممکن نیست بدان اقبال کرده و شوق پیدا کند.
یحیی بن اکثم که از این همه تقسیم بندی جاخورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همه حضار متوجه درماندگی اش شدند. پس از پایان مجلس، وقتی تنها عده کمی از خواص حضور داشتند، مامون از امام جواد علیه السلام خواست تا ایشان هم از یحیی سئوالی بکند.
امام جواد علیه السلام به یحیی فرمود: بپرسم؟
یحیی گفت: هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می دهم وگرنه از شما استفاده می کنم.
امام جواد علیه السلام پرسید: مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشاء حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می شد؟
یحیی گفت: سوگند به خدا جوابش را نمی دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.
امام جواد علیه السلام فرمود: این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره (٦) کرد و حرام شد. وقت عشاء کفاره ظِهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. (٧)
خونی که حقّ را جاودانه کرد
امام جواد علیه السلام در دوره امامتشان در مدت کوتاهی توانست چهره برتر علمی خود را در میان شیعیان و نیز حاکمان و دانشمندان آن عصر آشکار سازد و این موقعیت، در واقع مناسبترین فرصت برای آن حضرت بود تا تشیع را به عنوان یک مکتب قدرتمند فکری در جهان اسلام معرفی نماید، به گونه ای که حادثه شهادت ایشان هم به دلیل حسادت و کینه ورزی علمای درباری بود که در جلسات مناظره علمی، مغلوب تبحر و تسلط امام علیه السلام می شدند.
پی نوشت:
1 . الاعتقادات،شیخ صدوق، باب الاعتقاد فى العصمة
2 . ریان بن صلت از اصحاب امام رضا علیه السلام بود و در زمان آن حضرت می زیسته است. ریان گذشته از منزلت روایی که نزد عالمان شیعی داشت، از سوی امامان معصوم علیهم السلام نیز مورد تکریم قرار گرفته است.
3 . او از یاران و راویان امام کاظم و امام رضا و امام جواد علیهم السلام و وکیل حضرت رضا و امام جواد علیهماالسلام بود و در سال 210 ه ق در مدینه درگذشت. امام جواد علیه السلام به او توجهی خاص داشت و پس از درگذشت وی، کفن و حنوط برای او فرستاد و به اسماعیل پسر امام کاظم علیه السلام دستور داد بر او نماز بخواند و در روایتی خشنودی خود را از او بیان فرموده است.
4 . یونس بن عبدالرحمن وکیل حضرت امام رضا علیه الصلوة و السلام بود. و در زمره اصحاب خاص به شمار مى رفت. حضرت امام رضا علیه الصلوة و السلام، یاران خود را به منظور آموختن معالم دینشان، به سوى او مى فرستادند و سه بار براى وى بهشت را ضمانت فرمودند. مقام و منزلت وی در نزد شیعه چنان والاست که برخی خواسته اند این اتفاق را اینگونه توجیه کنند که مقصود «یونس»، از جمله «گریه را کنار بگذارید» که «ریان» متوجه آن نشد؛ امتحان و آزمایش حاضران در مجلس بود تا او بداند که مخاطبین وی در چه سطحی از معرفت قرار دارند.
5 . اثبات الوصیة ص 220.
6 . ظِهار نوعی طلاق مرسوم در زمان جاهلیت بوده است که مرد در این نوع طلاق به همسرش میگوید: «ظَهرکِ عَلیّ کَظَهر أمّی عَلیّ» یعنی، پشت تو نسبت به من، همانند پشت مادرم به من هست؛ همان طور که آمیزش با او حرام است، انجام این عمل با تو نیز بر من حرام است و با گفتن این عبارت زن تا ابد بر همسرش حرام می شود قرآن کریم این نوع از طلاق را "سخنی زشت و باطل" معرفی کرده(مجادله/2) و اگر فردی این عمل را انجام داد، برای رجوع مجدد به همسرش، باید کفاره عمل قبیح خود را بپردازد.
7 . بحار الانوار، ج 50، ص 78 - 74
سید عبدالله سیدحسینی - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع : tebyan