محمد معصومیان؛ «زنانی که به سمت اعتیاد کشیده میشوند چنان این سرازیری را بسرعت میروند که به سختی میشود جلویشان را گرفت.» این جمله بخشی از تجربه رؤیا نوری در پژوهش و تحقیق میدانی در حوزه اعتیاد زنان است.
آسیب اجتماعی که این سالها از آن با کلیدواژه «زنانه شدن اعتیاد» صحبت میشود، اما نه آن مقدار که به تغییر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه در برخورد با اعتیاد زنان کمک کند. رؤیا نوری معتقد است زنان روی تلخ اعتیاد را در سنین بالاتر تجربه میکنند.
روزگاری که دیگر نه مواد مخدر و محرک برایشان خوشایند است و نه دیگر کسی پیدا میشود که این نیاز را برای آنها برآورده کند.
چندی پیش رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا از شناسایی هزار و 500 زن معتاد متجاهر در کشور خبر داد که هزار نفر از آنها در تهران ساکن هستند. ساکنینی که مانند ارواح سرگردان آنها را در کناره اتوبانها یا شبها در گوشه و کنار شهر میتوان دید.
زنان بیخانمانی که پابه پای مردان در پاتوقها دل به دود میسپارند تا همه حفرههای روح آسیب دیده خود را با آن پر کنند. بریدن از خانواده و جامعهای که نمیتواند حمایتشان کند، کار را برای آنها سختتر میکند.
رؤیا نوری از تغییرات پرسرعت جامعه در همه جهان میگوید. از تغییر جایگاه زنان در اجتماع که در دهههای اخیر پرسرعتتر شده است. زنانی که دیگر در کنج خانهها محدود نمیمانند و این بیرون آمدن در عرصه اجتماع فرصتهایی برابر با مردان برای آنها فراهم میکند.
این حضور اجتماعی همانطور که برای اثبات تواناییهای آنها فرصت است میتواند آسیبهایی را هم برایشان بهوجود آورد همانطور که برای مردان هم میتواند بستری آسیبزا باشد.
این جامعه شناس معتقد است اصطلاح زنانه شدن اعتیاد از نگاهی مرد سالارانه میآید: «این اصطلاح در حال تحمیل شدن به دایرهالمعارف آسیبها در کشور است و حاوی نگاهی سیاسی است و اگر بخواهیم به این مسأله، سیاسی نگاه کنیم نمیتوانیم راه حل مناسب برای آن را پیدا کنیم.»
لیلا ارشد اعتقادی به مفهوم زنانه شدن اعتیاد ندارد، اما به افزایش تعداد زنان مصرف کننده مواد اشاره میکند. او مدیر خانه خورشید است؛ مرکزی که از سال 85 در دروازه غار تهران افتتاح شد و هدف آن «کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی سوء مصرف کنندگان مواد مخدر و محرک و بیماریهای ناشی از آن برای زنان مصرف کننده است.»
ارشد از کمبود راهکارهای پیشگیرانه برای اعتیاد زنان میگوید: «متأسفانه جای خالی آموزش مهارتها در سیستم آموزشی ما از کودکی تا دانشگاه خالی است و این مهارتها چیزی نیست که با نصیحت بشود آموخت.» او به کارکرد صداوسیما و آموزش و پرورش اشاره میکند که میتوانند نقش پررنگی در این زمینه داشته باشند.
او که بهواسطه سالها کار در این زمینه تجربیات زیادی دارد از مشکلات زنان معتاد میگوید: «در جامعه ما اعتیاد برای زنان انگ و تبعیض بیشتری به همراه دارد. زنانی را دیدهام که با اینکه همسر و برادرشان اعتیاد داشتهاند و بهراحتی در خانه زندگی میکردهاند، اما زن را بعد از مصرف از خانه بیرون کردهاند یا نگذاشتهاند حتی در یخچال را باز کند و چیزی بخورد.
این رفتارها باعث میشود در بازه کوتاهی زن ناخواسته به تنفروشی یا جا به جایی مواد روی بیاورد. زنان زیادی هستند که پخش کننده مواد از آنها میخواهد بواسطه زن بودن مواد جابهجا کنند و پول اعتیادشان را دربیاورند. دختری را میشناسم که در 19 سالگی وقتی مأمورها سر میرسند ساقی از او میخواهد مواد را زیر پیراهن پنهان کند، اما پلیس آن را پیدا میکند. آن دختر در واقع بواسطه کاری که نکرده بود 12 سال به زندان افتاد.»
او از زنانی در محله دروازه غار میگوید که حتی مردان از آنها زباله نمیخرند و این زنان مجبور میشوند زباله را به مرد دیگری با قیمت پایینتر بفروشند تا آن واسطه زباله را به فرد دیگری بفروشد.
برگردیم به رؤیا نوری که از تغییر نقشهای اجتماعی بعد از بیرون آمدن از خانه برای زنان میگوید. زنانی که تا چند دهه پیش خشونت علیه خود را بخشی از رابطه خانوادگی و اجتماعی میدانستند حالا با رفتن به دانشگاه و حضور در اجتماع فهمیدهاند خشونت بخشی از عشق یا رابطه خانوادگی و اجتماعی نیست: «حالا زنی که تحصیلکرده است و در اجتماع برای خودش نقشی دارد متوجه عقدهها و نادیده گرفتنها و در معرض خشونت قرار گرفتنها در خانواده و اجتماع میشود. همان چیزهایی که بستر ایجاد آسیب در زنان است.»
او از پژوهشی میگوید که روی 700 زن تهرانی انجام داده تا به سبب شناسی اعتیاد در زنان مبتنی بر ویژگیهای جنسیتی آنان پی ببرد: «این پژوهش نشان داد یکی از دلایل برای هویتیابی و مورد توجه قرار گرفتن بوده، بخصوص از طرف زنانی که در خانواده نتوانسته بودند هویتی ارزشمند کسب کنند و اعتماد به نفس لازم را بهدست بیاورند و از طرفی جامعه هم با تبعیض او را به سمت سوء مصرف مواد کشانده است.
اما بالاترین شاخص به تجربههای دردناک روحی و روانی در زندگی مربوط بود. تجربههایی مانند تجاوز و خشونت، کتک خوردن و تعرضات جنسی...» او با اشاره به جغرافیای بیحد و مرز اعتیاد در کشور از اشکال گوناگون اعتیاد در اقشار مختلف جامعه میگوید که از نزدیک شاهد آن بوده است:
«در بالای شهر زنان به موادی مانند کوکائین اعتیاد دارند، اما به درمانهای لوکس در اتاقهای روانشناسی میروند. در پایین شهر زنان، شیشه با خلوص پایین مصرف میکنند و بعضاً مورد تجاوز قرار میگیرند، اما پژوهشهای ما نشان داده در قشر متوسط زنان و دختران کم سن و سال به مصرف کمیکالها و روانگردانهایی مانند ماشروم و الاسدی... بیشتر گرایش دارند.»
نیره توکلی جامعه شناس ریشه بسیاری از آسیبها در جوانان را در بسته بودن فضای اجتماعی دنبال میکند و میگوید: «متأسفانه زمانی که فضاهای اجتماعی متعارف محدود میشود جوانان به پشت درهای بسته میروند.
فضاهای عمومی که میتوانست براحتی کنترل بشود حالا از دسترس عرف و هنجار اجتماعی دور مانده است و جوانان در آن فضا آسیب پذیرتر هستند و خط قرمزی در آن فضای تاریک پشت درهای بسته وجود ندارد.» او اعتیاد در زنان را به تغییر شکل خانواده مربوط میداند.
زنانی که در دهههای پیش زیر چتر خانوادههای متمرکز بودند و به ندرت تنها با مشکلات روبه رو میشدند حالا به علت فقر یا بهخاطر نبود حمایتهای خانوادگی و اجتماعی به سمت استفاده از مواد کشیده میشوند: «تا زمانی که صورت مسأله را پاک میکنیم و خودمان را به تجاهل میزنیم این آسیبها برطرف نخواهد شد. باید در زمینه اعتیاد زنان تحقیقات گسترده صورت بگیرد تا بتوان راهکاری مناسب برای حل آن یافت.»
رؤیا نوری پاشنه آشیل زنان را عواطف آنها میداند و میگوید: «دختران و زنان آسیبپذیر ما سلامت روان خوبی ندارند و در واقع مصرف مواد برای آنها نوعی خودزنی محسوب میشود. خانواده و اجتماع و نهادهای اجتماعی بیرحمانه به زنان حمله میکنند و آنها به مواد پناه میبرند. بعد از مصرف هم آنها را هو میکنند و پس میزنند؛ به آنها انگ میزنند. همه این چرخه محصول جامعه ماست»
نوری روند ترک اعتیاد را بهعلت پیچیدگیهای روحی و روانی زنان سختتر میداند: «من در روند درمان مردان زیادی بودهام، اما حتی نتوانستهام یک زن را نجات بدهم. تجربه به من نشان داده که ترک برای زنان بسیار سختتر از مردان است.»
هر سه کارشناس از تبعات سخت اعتیاد برای زنان میگویند. از تبعیضی که حتی در روند ویرانی هم رهایشان نمیکند. نیره توکلی از پذیرش سخت جامعه برای زنی که از اعتیاد برگشته میگوید؛ لیلا ارشد از آسیب دیدن فرزندان آنها حرف میزند و عدم توانایی در انجام نقشها و اعمال روزانه و رؤیا نوری به خرده فرهنگهایی در بعضی نقاط کشور اشاره میکند که در آن اعتیاد مردان را نوعی نماد مردانگی تفسیر میکند.
سوء مصرف مواد معضلی جهانی است که قرار گرفتن آن در کلیشههای جنسیتی مانند «تنها مردان معتاد میشوند» به پیچیدهتر شدن راهی برای رهایی از آن برای زنان میانجامد.
منبع: روزنامه ایران