موسیقی سریال امامعلی (ع)، یکی از ماندگارترین آثار موسیقایی معاصر محسوب میشود؛ اما کمتر کسی میداند که استاد فرهاد فخرالدینی، این موسیقی جاندار و دلنشین را از دل آثار پیشینیان بیرون کشیده و آن را به زبان نِتنویسی امروزی درآورده و با اجرای نوازندگان معاصر، به گوش ما رساندهاست.
اصل این موسیقی، ساخته عبدالقادر مراغهای است؛ موسیقیدان نامدار ایرانی قرن هشتم و نُهُم هجری که در آذربایجان به دنیا آمد و در سال 838 هـ. ق، در هرات بدرود حیات گفت. هرچند تلاش استاد فخرالدینی برای احیای نام و آثار این موسیقیدان نامی ایران، درخور ستایش و تقدیر است؛ اما مانند بسیاری از مواریث فرهنگی ما، شخصیت عبدالقادر و البته، قطعات ماندگار او نیز، دستخوش تاراج بیگانگان شدهاست.
رواج قطعات وی در آناتولی، دولتمردان ترکیه را برآن داشت که به فکر مصادره وی، مانند مصادره مولانا و فارابی بیفتند؛ اما هر مورخ و تاریخدوستی میداند که اصل و ریشه عبدالقادر مراغهای کجاست و میراث هنری او، در واقع تکامل گنجینه ارزشمندی است که از باربد و نکیسا تا ابنسینا، فارابی و صفیالدین اُرموی در تدوین آن نقش داشتهاند.
در این نوشتار مختصر، قصد داریم به زندگی عبدالقادر مراغهای و تاثیر وی در تاریخ هنر ایران بپردازیم و از نقش وی در شکل گرفتن نخستین ارکستر سمفونیک ایران صحبت کنیم.
ستاره موسیقی عهد تیموری
فرزندان تیمور لنگ، مانند خود او نبودند؛ یعنی آثار توحشی که میتوان در مشی و روش تیمور یافت، در رفتار پسران و جانشینان وی کمتر به چشم میآید. شاهرخ، پسر و جانشین تیمور لنگ، شهر هرات را به پایتختی برگزیده بود و به هنرمندنوازی و تکریم دانشمندان اشتغال داشت و هم او بود که مقدمات بازگشت دوران طلایی هنر ایرانی اسلامی را فراهم کرد.
مکتب هرات که یکی از مهمترین مکاتب هنری تاریخ ایران است، با همت او نُضج گرفت و پدیدههای کمنظیری مانند کمالالدین بهزاد، نقاش و نگارگر نامدار جهان، پرورده همین مکتب هستند.
عبدالقادر مراغهای نیز، به امید قدر دیدن و بر صدر نشستن، راهی دربار شاهرخ شد و به این ترتیب، دوران طلایی هنر خود را آغاز کرد. چنانکه از نام وی بر میآید، عبدالقادر در مراغه دیده به جهان گشود؛ مورخان سال تقریبی ولادت وی را 757 هـ. ق. میدانند.
او هوش موسیقایی عجیبی داشت و ساز تخصصیاش، عود بود؛ بااینحال، در طول زندگی خود، ابداعات فراوانی در موسیقی کرد. وی از معدود هنرمندانی است که درباره این هنر تأثیرگذار، به ثبت تجربیات خود پرداخت.
شکوفایی استعداد یک هنرمند ایرانی
عبدالقادر مراغهای پیش از دربار شاهرخ، مدتی را خدمتگزار امیران بغداد و بصره بود؛ اما هیچکدام مانند شاهرخ قدرش را ندانستند و از وی حمایت نکردند. عبدالقادر در دربار شاهرخ مقامی بلند یافت. احمدبنجعفر خوافی در «مجمل فصیحی» که در دوره تیموری به رشته تحریر درآمدهاست، مینویسد: «چنانکه صاحب غنا و الحان بود و در انواع فضل و کمال ذوفنون بود، فضل بسیار داشت و قاری بینظیر بود و شعر خوب گفتی و خط نیکو نوشتی و در علم موسیقی سرآمد ادوار بود.» ظاهراً ورود عبدالقادر به دربار شاهرخ، حدود سال 820 هـ. ق. (796 خورشیدی)، حدود 600 سال قبل، اتفاق افتاده است.
وی مسئولیت برگزاری جشنوارههای موسیقی را در دربار شاهرخ برعهده داشت؛ حتی در روزهای عزا نیز، با شعر و موسیقی، محفل میآراست و آزردگی را از روح شنوندگان میزدود. در دورهای که به سبب فعالیت «حروفیه» و تلاش آنها برای ترور شاهرخ، همه هنرمندان در مظان اتهام بودند، عبدالقادر به سلامت راه طی کرد. او به پرورش شاگردان و جذب استعدادهای هنری مشغول شد.
توانمندی وی در نواختن انواع سازهای ضربی و زهی، باعث شد تا بتواند با تلفیق سازهای مختلف، قطعههایی را برای اجرای گروهی تدارک ببیند؛ این نخستین ارکستر سمفونیک ایران بود. به دستور مراغهای، نوازندگان سازهای زهی، کوبهای و بادی، به طور همزمان، به اجرای یک قطعه میپرداختند؛ سهم هر نوازنده در اجرا چنان بود که اگر به تنهایی مینواخت، معنای موسیقایی نداشت.
افزون برای اینها، عبدالقادر از خوانندگان خوشصدا نیز در ارکستر خود بهره میبرد و از آنجا که شاعر نیز بود، گاه قطعات خود را با شعری دلانگیز تلفیق میکرد و باعث بُهت شنوندگان میشد. او سه کتاب در عرصه موسیقی به رشته تحریر درآورد؛ «جامع الالحان»، «مقاصد الالحان» و «کنزالالحان» که ظاهراً مکتوب آخری، مفقود شده است.