ماهان شبکه ایرانیان

پلت‌فرم، سرمایه‌داری را واکسینه‌ می‌کند

محتواهای آثاری، مثل جوکر، پلت‌فرم و حتی فیلم چنداسکاری «انگل» را برای واکسینه‌کردن سرمایه‌داری ساخته‌شده‌اند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «نقد تطبیقی» الگویی رایج در میان منتقدان، برای تحلیل مقدماتی هر اثر هنری است. الگویی رایج که حجم ارجاعات به آثار پیشین را در مقدمه هر بررسی و تحلیل، مبنای نقد قرار می‌دهد.

فیلم کوتاه «طبقه بعدی» (دنیس ویلنو، 2008)
نمایی از فیلم کوتاه «طبقه بعدی» (دنیس ویلنو، 2008)  
نمایی از فیلم کوتاه «طبقه بعدی» (دنیس ویلنو، 2008)  

با این متد، پلت‌فرم، (Platform) فیلمی بی‌شک الهام گرفته از فیلم کوتاه «طبقه بعدی» (دنیس ویلنو، 2008)، برف‌شکن (Snowpiercer بونگ جو هو) مکعب (وینچنزو ناتالی، 1997) و اره (2004)   است. پلت فرم، در قیاس با دو فیلم «طبقه بعدی» و برف شکن فاقد هیجان بصری و نسبت به فیلم مکعب و اره،   از ابداع و جذابیت روایی ‌بی‌بهره است. غیر از اینکه یک ایده ایدئولوژیک بشدت دم دستی در نقد سرمایه‌داری، گفتمان فیلم را احاطه کرده است.

برف‌شکن (Snowpiercer) محصول 2013


مولفان فیلم پلت‌فرم، دیدگاه‌های ایدئولوژیک خود را در ساختاری تمثیل‌گرا و شبه سوسیالیستی در نقد سرمایه‌داری عرضه داشته‌اند، اما  آنچنان شیفته‌وار از فیلم‌های یاد شده تقلید کرده‌اند که نقد ظاهری درباره سرمایه‌داری، با رستگاری شخصیت اصلی فیلم به تمجید از آن بدل می‌شود.

مکعب (وینچنزو ناتالی، 1997)


«پلت فرم» در تقلید و الهام‌گرفتن از دو فیلم «طبقه بعدی» و «برف شکن»، خام دستانه ایده مرکزی درام را با نقادی ایدئولوژیک آذین بندی می‌کند. از سوی دیگر خشونت و تقابل فردی فیلم «اره» و تا میزان زیادی ارتقا آن به سبک و سیاق  فیلمسازانی چون لارنس فون تریه و گاسپارنوئه و تقلید فضای کلاستروفوبیک مکعب، مفهوم ظاهرا ضد سرمایه‌داری  استنباط و استنتاج شده توسط بی‌سوادهای رسانه‌ای وطنی را، در میان انبوهی از ارجاعات، تقلید و گرته‌برداری‌های ناشیانه تحت الشعاع قرار می‌دهد. بسیار باید متعجب شد که با دیدن جوکر وپلت فرم هیجان زده شوند و به احیای جنبش ضد سرمایه‌داری در سینما اصرار کنند.

با بررسی این حجم گسترده از ارجاعات و گرته‌برداری‌ها، نمی‌توان فیلم پلت‌فرم را حتی در ارائه مضمون ایدئولوژیک ‌اش ممتاز و یگانه برشمرد.  

نمایی از فیلم پلت‌فرم

چون ساختار فیلم تجمیعی از الهامات گوناگون است، هیچ ظرافت سینمایی درخوری ندارد و تنها پیام صریح ساده‌انگارانه فیلم این است که سرمایه‌داری موجب تضاد طبقاتی سخت می‌شود. این مفهوم  را کودکان هفت ساله پیش دبستانی هم، در میان همبازی‌های خود درک می‌کنند. پیام فیلم چالش، مبارزه و یا جدل مستقیم با پیامدهای کاپیتالیسم نیست، چون «گورنگ»، شخصیت اصلی فیلم در طی مسیر سختی که در پیش دارد، رستگار می‌شود. رستگاری  شخصیت محوری در این ساختار انتزاعی، پیام اولیه را تبدیل به ضد خودش می‌کند.


در میان این حجم از تمجیدهای «بی‌سوادهای وطنی ایدئولوژیک‌زده»، ستایش از فیلم پلت فرم با گسترش شیوع کرونا و شورش‌های اخیر آمریکا، این تلقی در افکار عمومی رایج شده که «انگل»، «پلت فرم» و جوکر سرآغاز گفتمانی سینمایی برای قیام علیه کاپیتالیسم هستند. این عبارات را طوری می‌نویسند که پیش از این فیلم‌های معترض به ساختار کاپیتالیستی و سیاسی ایالات متحده ساخته نشده است. از فیلم جوکر رادیکال‌تر باید به مجموعه پاکسازی اشاره کرد که اخیرا سریال مفصل و گرمخاطبی از آن ساخته شده است. به هر حال گاهی برخی برای نگارش در حوالی سینما، طوری از یک فیلم می‌نویسند که گویی سینما را اخیرا در 3 الی 4 سال اخیر، نویسنده محترم کشف کرده است. سینما پیش از این هم بوده، اعتراض هم بوده و چهره شاخصی چون الیور استون دو فیلم درباره وال استریت ساخته است.

اما غفلت اینجاست وقتی جز به جز این آثار سینمایی را درک عمیق سینمایی، با تفسیر مدنظر سازندگان از سکانس‌های ویژه فیلم، تحلیل می‌کنیم و این تحلیل از پشتوانه عمیقی برخودار باشد، محتواهای آثاری، مثل جوکر، پلت‌فرم و حتی فیلم چنداسکاری «انگل» را  برای واکسینه‌کردن سرمایه‌داری ساخته‌شده‌اند.

اما غفلت اینجاست وقتی جز به جز این آثار سینمایی را درک عمیق سینمایی، با تفسیر مدنظر سازندگان از سکانس‌های ویژه فیلم، تحلیل می‌کنیم و این تحلیل از پشتوانه عمیقی برخودار باشد، محتواهای آثاری، مثل جوکر، پلت‌فرم و حتی فیلم چنداسکاری «انگل» را  برای واکسینه‌کردن سرمایه‌داری ساخته‌شده‌اند. پلت فرم، نظام طبقاتی تقریبا صفر یا صدی با یک پایان انتزاعی را به مخاطب دیکته می‌کند، که این ساختار طبقاتی، به تلاش و نجات فرد منجر می‌شود. با چنین استنادی آیا نسبت دادن عنوان ضدسرمایه‌داری نشات‌گرفته از یک بی‌سوادی سیاسی – سینمایی نیست؟


وقتی با شخصیت‌های جامعه ستیزی مواجه هستیم که مسیر تعالی آنان را اصل تنازع بقا تنظیم می‌کند، آیا در پایان فیلم نسبت به این گزاره ایدئولوژیک که  ثروت نباید میان مردم به صورت عادلانه توزیع شود، گرایش پیدا نمی‌کنیم؟

از سوی دیگر وقتی ساختار ایدئولوژیک فیلم مبنای غنی و ژرفی ندارد، اثر  به بستری تبدیل می‌شود که رویکردهای ضد انسانی و تاثیر گذار خود را نمایان ‌کند. توحشی و سبعیتی که از اشخاص به عنوان طبقات بالادستی اجتماعی به نمایش گذاشته می‌شود، به تقسیم مساوی ثروت و  سرمایه‌داری منجر نمی‌شود و در طول مسیر درام، طبقات پایین دستی با خشونتی افراطی به سرمایه‌داری طبقات بالا وجاهت می‌بخشند.  

نمایی از فیلم پلت‌فرم

روایت فیلم در بستری بی‌زمان رخ می‌دهد، بر اساس ساختاری آینده نگر، در زمانی نه چندان دور، با زندانیانی در سلولهای عمودی که یک تخت غذای لذیذ از طبقات بالا به پایین ارسال می‌شود و  سلولهای فوقانی از تغذیه‌ای عالی بهره می‌برند، در حالی که افراد طبقات زیرین گرسنه باقی می‌مانند  تا جایی که باید تسلیم آدمخواری شوند  و هم سلولی خود را برای زنده ماندن قربانی کنند. با قربانی کردن هم سلولی، به طبقات بالاتری می‌روند.    

جورج اورول در «مزرعه حیوانات» هشدار می‌دهد، فقط بعضی از حیوانات با سایرین برابر هستند، همین امر در مورد گونه‌های انسانی نیز صدق می کند
«سلسله مراتب» در هیچ نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی از میان نخواهد رفت. حتی در بهترین سیستم‌های کمونیستی، همیشه سلسله مراتب وجود خواهد داشت.

جورج اورول در «مزرعه حیوانات» هشدار می‌دهد، فقط بعضی از حیوانات با سایرین برابر هستند، همین امر در مورد گونه‌های انسانی در هر نظام و ساختار سیاسی نیز صدق می کند. تلقی که فارغ از ساختار ایدئولوژیک می‌توان از فیلم پلت فرم استباط کرد این است که  انسان‌گرایی ذاتاً معیوب، ناقص و فاسد است و این سیستم‌های طبقاتی  همچون سرمایه‌داری، خیرخواهانه بر اساس پیشگیری از ذات معیوب انسانی شکل گرفته‌  و سلطنت ها یا هر سیستم و ساختاری مغایر با نظام سرمایه‌داری نمی‌تواند وعده عدالت و تقسیم ثروت دهد.

در تمام طول تماشای تمثیلی اثر، اتحاد جماهیر شوروی و نمونه‌هایی کمونیستی شبه عدالت‌خواه مدرن در پیش چشم تماشاگر برجسته می‌شود.


نمایش خشونت در سینما در هالیوود جدید هزاره جدید بیشتر از گذشته تعدیل شده، «بی‌مووی‌هایی» مانند سریع و خشن، یا آثار تارانتینو خشونت را به نفع مخاطب تعدیل می‌کند، اما در سینمای اروپا، خشونت در حال گسترش و عیان‌تر شدن است.

گالدر کستل دیتنس، کارگردان فیلم  از سبک آثار خشونت‌آمیز لارنس فون تریه و گاسپار نوئه عبور می‌کند و خشونت را حتی به اندازه قابل تحمل شدن تماشای برخی صحنه‌ها بزک نمی‌کند و این گروتسک خشونت،  جنون زدگی و فرومایگی انسانی در فیلم پلت فرم آنقدر نزول پیدا می‌کند که نسبت‌های انسانی و ساختاری در متن فیلم نهان می‌شود. فرومایگی حیوانی ابزاری برای انتقال یک پیام انسانی نیست. این خشونت حیوانی سبب کم رنگ شدن انگیزش‌های اعتراضی فرد نسبت به ساختار می‌شود.   در پایان فیلم بر آن صحه گذاشته می‌شود و بدین ترتیب سرمایه‌داری خشونت طلبانه به عنوان نسخه رستگارانه ارائه می‌شود.  

***علیرضا پورصباغ

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان