نمای خارجی: هانری ماتیس درباره هنر چنین میگوید: "در رویای هنری هستم سرشار از تعادل، خلوص، آرامش و عاری از موضوعات مشوشکننده و یا یأسآور."
هنری که برای آنان که مشغله فکری دارند، چه تاجر باشند و چه نویسنده تأثیری لذتبخش داشته باشد. مثل یک آرامبخش ذهنی، چیزی شبیه یک مبل راحتی نرم و گرم که تن خستهات را روی آن رها میکنی."شاید این گفته ماتیس، امروز پس از گذشت تقریباً یک قرن به درد ما بخورد؛ این همان چیزی است که دیوارهای شهر ما به آن نیاز دارند؛ فضایی که اندکی از مشغولیات فکریات را کم کند، فضایی آرام که خود را در آن بیابی، داستانی کوتاه و دلپذیر که شاید خودت یکی از شخصیتهایش باشی، نگاهی نو و آرام به پدیدههای اطرافمان و یافتن آبی آسمان.
اندیشه و کردار ما از محیط اطرفمان تأثیر میپذیرد. از مکانهایی که هر روز از آن میگذریم و آسمانی که گاهی میبینیم و گاهی نمیبینمش. فضای حاکم بر زندگی چه در خانه و چه در خیابان تأثیر مستقیمی بر افکار و روحیاتمان میگذارد. مخصوصاً که امروزه، زندگی بیشتر ما، بیشتر در خیابان و محیط کارمان میگذرد تا خانهمان.خیابانهایی که هر روز از آن میگذریم؛ میدانها، زیرگذرها و... ترافیک همیشگی تهران و فضای خاکستری و دودآلودش هر روز بر حافظهمان حک میشود و برجانمان مینشیند. این من و این شهر بزرگم، هر روز از کنار هم میگذریم، میاندیشیم، شادیم، گلهمندیم، میبینیم و نمیبینیم.
کلانشهر تهران شبیه موجودی است که دائماً درحال بزرگشدن است و اندام این موجود عجیب و غریب دیوارهای شهراند؛ دیوارهاییکه یکی پس از دیگری ساخته میشوند، خراب میشوند، عوض میشوند، خیابان میشوند و... . این شهر غولپیکر بیهیچ استاندارد شهری ساخته شده است. گاهی محلههای مختلف آنقدر از نظر بافت شهری با هم تفاوت دارند که انگار از شهری به شهر دیگر میروی. تهران شهر تضادهاست. اینجاست که وظیفه اصلی هنرمندان مشخص میشود. شهرداریها و سازمان زیباسازی با یاری هنرمندان، وظیفه زیباسازی شهر را برعهده دارند. از سال1380 با تأسیس سازمان نقاشی دیواری تحول عمدهای در تهران آغاز شد. این سازمان با فراخوانهای گستردهای سعی در یافتن استعدادهای جوان در عرصه نقاشی دیواری داشت.
این هنرمندان، نقاشی دیواری را که از زمان انقلاب تا آن زمان حرکت روبه پیشرفتی نداشت را متحول کردند و با ایدههای جدید خود، چهرهای نو و اندیشهای تازه را به پیکره این شهر بزرگ وارد کردند.یکی از پرکارترین نقاشان دیواری در تهران "مهدی قدیانلو" است. آثار او را همگی روی دیوارهای شهر بسیار دیدهایم. فضاهایی گاه سوررئالیستی و گاه آبستره. دوچرخهای با دوچرخهسوارش خلاف جهت جاذبه زمین در حرکت، نوزادی که چهاردستوپا از پلکانی گرد، پایین میرود، نردبانهایی روبهآسمان، موجی از خطوطی رنگی و...او در 4سال اخیر بیش از 5هزارمتر نقاشی دیواری فقط در سطح تهران کشیده است. قدیانلو فارغالتحصیل انیمیشن از دانشگاه تربیتمدرس است و قبل از نقاشی دیواری بهمدت 3سال به کار تصویرسازی در مجلات مشغول بوده است و به گفته خودش رشته تحصیلیاش در مقطع کارشناسی ارشد (انیمیشن) بسیار در کارش تأثیرگذار بوده است.
وقتی از او سؤال کردم که مهمترین دغدغه او هنگام طراحی یک نقاشی دیواری چیست؟ گفت: "من دوست دارم کارم در یک لحظه و یک نگاه مخاطب را بگیرد. من در نقاشیهای دیواریام روایتی کوتاه را به نمایش میگذارم. تمام تلاشم این است که در نقاشی دیواری ایجاد اغتشاش نکنم. من به فضای منفی اهمیت بیشتری میدهم. من بهدنبال ایجاد آرامش در ذهن مخاطبم هستم و دوست دارم ازدحام و شلوغی محیط با فضای منفی کادر جبران شود.
قدیانلو در ادامه گفت: نقاشی دیواری واقعاً هنری اجتماعی و پرمخاطب است. من قبل از آنکه برای هر دیواری طرحی بزنم، به محیط آن محله میروم، با چند نفر صحبت میکنم با تاریخچه فضا و محل آشنا میشوم و بعد طرحی فقط مخصوص آن دیوار طراحی کنم که روی هیچ دیوار دیگری قابل اجرا نیست. مهمترین مثال در این زمینه دیوار محله پامنار است که با توجه به فضای قدیمی آنجا و با استفاده از المانهای قاجاری طراحی شده است.
وی ادامه داد: این فضاهای سوررئالیستی و گاه آبستره را من وارد جریان نقاشی دیواری تهران کردم. همچنین ایجاد خطهای باصره و پرسپکتیو در سطح دوبعدی دیوار و توجه به معماری اصلی دیوار مخصوصاً در دوره اولیه نقاشیها از دغدغههایم بود اما الان، متأسفانه این فضاها توسط گروههای متفرقه کپی میشوند. طرح ماشین دودی بالدار من در دیوار پامنار هماکنون در دیواری در اتوبان یادگار امام کپی شده که هیچ سنخیتی با فضای اطراف ندارد.از دیگر نکات قابلتوجه در نقاشیهای دیواری، بهکارگیری از فضای معماری دیوار است. استفاده از پنجرهها و سطح داخلی و گودرفته دیوار و استفاده از آن در طرحها. مثل بزرگترین نقاشی دیواری در تهران در میدان ونک ابتدای ملاصدرا، گودرفتگی پنجرههای دیوار را جزئی از طرح ساخته و از آن بهترین استفاده را کرده است.
قدیانلو درباره وظیفه فرهنگسازی نقاشی دیواری معتقد است: رسانههای زیادی برای فرهنگسازی وجود دارند، قطعاً نقاشی دیواری مستقیماً وظیفه فرهنگسازی ندارد. این پیام نباید با صراحت گفته شود او میگوید: از نظر من زیبایی در درجه اول و پیامرسانی در درجه دوم اهمیت قرار دارند. نقاشی دیواری باید تأثیر درازمدت بر مخاطب بگذارد شما باید از دیدن آن شاد شوید، نقاشی دیواری باید رنگ را به فضای شهری هدیه دهد. حال و هوای ایرانیبودن مهم است اما نه با همان المانهای تصویری همیشگی مانند اسلیمی. من سعی دارم فضای ایران امروز را بسازم.فضای نقاشیهای دیواری تهران، به هیچ عنوان درگیر خارجی بازیهای مد روز در نقاشی معاصر ایران نیست.این نقاشیهای دیواری، بدون حضور المانهای کلیشهای شرقی و ایرانی واقعا ایرانیزه هستند و مخاطب احساس نزدیکی با آن دارد.
هنرمندان، در طرح نقاشیهای دیواری به قابلیتهای اجتماعی آن هم توجه میکنند. قدیانلو در این باره میگوید: نقاشی دیواری قابلیت اجتماعی زیادی دارد. شاید یک میلیون نفر در طول روز، یک نقاشی دیواری را ببینند ولی شاید کمتر از هزار نفر از یک نمایشگاه نقاشی حتی در بهترین گالری تهران دیدن کنند. او در ادامه گفت: ولی لزومی ندارد که ما هر دیوار خالی را در شهر نقاشی کنیم. ممکن است این کار باعث تخریب فضا بشود. ما در ابتدا خودمان دیوارها را انتخاب میکردیم و روی آن نقاشی میکردیم اما الان وضعیت فرق کرده و با توجه به محدودیت بودجه، دیوارها اولویتبندی میشوند و سفارش داده میشوند.مهدی قدیانلو در این 4سال که مشغول نقاشی دیواری بوده است، بیش از 100شغل برای جوانان و دانشجویان هنر ایجاد کرده است. تمام کسانی که طرحهای او را اجرا میکنند، کارشناسان یا دانشجویان رشتههای مختلف هنری هستند و این مسئلهای قابل تعمق در جامعهای است که معمولا فارغالتحصیلان هنر در بیکاری به سر میبرند.
اما مهمترین مشکل او در این روزها کپیهای بیاجازهای است که دیگر طراحان از طرحهای او انجام میدهند و هیچ منبع رسیدگی به شکایاتی در این زمینه وجود ندارد. قدیانلو میگوید وقتی برای شکایت به یکی از مسئولان مراجعه کردم به من گفتند که "خودت این طرحها را از کجا آوردی"؟
از نکات قابل توجه و مهم در آثار نقاشی دیواری، توجه به فرم خامدیوار و طراحی مناسب فضاست. او با دقت تمام به ترکیببندی میاندیشد و با توجه به فضای اطراف، فضای منفی را در نظر میگیرد. همچنین انتخاب سوژهها متناسب با محله مورد نظر از مهمترین ویژگیهای طرحهای اوست. به عنوان مثال نقاشیهای میدان ونک و کوچه مروی با دو فضای مختلف و مناسب محله طراحی شده است اما نگاه او با تغییر متریال نقاشی دیواری عوض میشود.
او هنگامیکه از تکنیک کاشی شکسته استفاده میکند، فضا را تزئینیتر میبیند و از ترکیببندیهای شلوغتر بهره میگیرد. به عنوان مثال نقاشیهای زیرپل خیابان آیتالله کاشانی در اتوبان ستاری و جدیدترین اثرش، نقاشی با کاشی شکسته در دو زیرگذر بزرگ میدان آزادی که به گفته برخی، بزرگترین اثر کاشی شکسته در جهان است.او در طراحی فضای رنگی خود با هوشمندی کامل از رنگ استفاده میکند، فضای رنگی او متاثر از فضای ساختمانهای اطراف است و ترکیببندی رنگی به گونهای است که چشم در یک لحظه (به عنوان مثال وقتی پشت ترافیک هستیم) کل اثر و کل دیوار را یکجا میبیند که این نکتهای بسیار مهم در نقاشی دیواری است. از دیگر نکات قابل توجه در آثار قدیانلو، اجراهای بسیار خوب آن است. بحث اجرا در نقاشی دیواری بسیار مهم است.
یک نقاشی دیواری با هزینه و زحمت زیاد اجرا میشود و باید ماندگار باشد. آثار قدیانلو که در طی 4سال گذشته اجرا شدهاند هنوز کیفیت اولیه خود را دارند و رنگها هنوز براثر آفتاب و بارندگی تغییر نکردهاند. همچنین پرداختهای نقاشانه و نگاه حرفهای و تمیزی در اجراها نیز بسیار قابل توجه است.به هر حال نقاشی دیواری و زیباساختن محیط زندگی از زمان غارنشینی تا امروز جزو لاینفک زندگی بشر بوده است.
امروزه با ساختهشدن برجهای بلند و به وجود آمدن دیوارهایی بلند و خالی هرچه بیشتر سهم ما از آسمان کمتر میشود چه خوب که نقاشهایی با نگاههایی جدید و ایدههایی نو و اجراهایی خوب روی این دیوارها ترسیم شود.البته نگاه مخاطب در نقاشی دیواری بسیار مهم است، پس به امید آنکه همه ما شهروندان به آنچه در دیوارها اتفاق میافتد و تغییرات آنها توجه کنیم.
منبع: تحریریه معماری آرل