در 31 شهریورماه 59، نظام نوپای جمهوری اسلامی با بحرانی تازه و سرنوشت ساز مواجه شد؛ ارتش بعث عراق به پشتوانه قدرت های جهانی و با اتکا به تجهیزات پیشرفته نظامی، تهاجم سراسری به خاک ایران را آغاز کرد. آن ها مدعی بودند، تهران را طی دو روز فتح خواهند کرد. اما در این میان، بعثی ها با مانعی بزرگ مواجه شدند که همان مدیریت میدانی جنگ توسط نیروهای ایرانی بود؛ مسئله ای که آثار مثبت آن در طول هشت سال جنگ تحمیلی بروز و ظهور یافت. این گزارش بر آن است تا با مروری کلی بر تاریخ دفاع مقدس، ثمرات حضور میدانی رهبر انقلاب اسلامی در آن دوره را واکاوی کند.
راه اندازی ستاد جنگ های نامنظم
در همان روزهای ابتدایی جنگ، آیت الله خامنه ای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، به همراه شهید چمران، ستاد جنگ های نامنظم را راه اندازی کردند تا پیش روی دشمن متوقف شده و پشتیبانی قوی تری از مدافعان خرمشهر و آبادان صورت گیرد. سردار رحیم صفوی درباره ثمرات این اقدام می گوید: «ایشان با راه اندازی جنگ های نامنظم در خط مقدم حضور داشت. در مقطعی وقتی برای بار دوم سوسنگرد محاصره شد، 500 نیروی رزمنده سپاه و بسیج محاصره شدند و عراقی ها برای بار دوم می خواستند سوسنگرد را تصرف کنند. شبی که قرار بود تیپ برای دفاع برود بنی صدر اجازه نداد، رهبر معظم انقلاب اسلامی نامه ای به سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر 92 نوشت و با مرحوم اشراقی در بیت امام تماس گرفت و به فرمانده لشکر دستور حمله داد. اینچنین شد که 26 آبان سوسنگرد از محاصره نجات پیدا کرد».
سردار سیدحسن فیروزآبادی نیز نیز در خاطره ای مشابه می گوید: «داستان سوسنگرد از این قرار است که لشگر 92 زرهی اهواز به دستور بنی صدر دائما در حال جابجایی بود و وضعیت سوسنگرد لحظه به لحظه بحرانی می شد. من به آیت الله خامنه ای که نماینده امام در ارتش و شورای عالی دفاع بود، گفتم که وضعیت بحرانی است و ایشان به سرعت خود را به منطقه رساندند. باید بگویم که آیت الله خامنه ای با دیدن شرایط و دیدبانی هایی که داشتند به سرعت قرارگاه جنگ های نامنظم را تشکیل داده و شهید چمران رئیس ستاد قرارگاه شدند».
فیروزآبادی در ادامه خاطرات خود با اشاره به راه اندازی ستاد جنگ های نامنظم می گوید: «شاید بتوان اینگونه گفت که نخستین ستاد سازمان دهی شده بسیجی همین جنگ های نامنظم بود و ایشان [آیت الله خامنه ای] بعد از مشاهدات خود به تهران بازگشته و به عنوان امام جمعه مردم را دعوت به کمک به سپاه و ارتش کردند».
نقش آفرینی در شورای عالی دفاع
حضور آیت الله خامنه ای در شورای عالی دفاع، بسیار کارساز بود. صدور نامه تهدیدآمیز برای شکست محاصره سوسنگرد و جلوگیری از سقوط آن، نمونه ای از تصمیم های ماندگار ایشان است. همچنین حمایت آیت الله خامنه ای از طرح عملیات ثامن الائمه موجب تسریع در روند شکست حصر آبادان شد.
سردار رحیم صفوی با اشاره به نقش آفرینی آیت الله خامنه ای در شوری عالی دفاع می گوید: «طرح شکستن حصر آبادان را خود من بردم در شورای عالی دفاع که در پایگاه هوایی وحدتی دزفول تشکیل شد. اردیبهشت سال 1360. آن موقع بنی صدر هم بود. جزئیات جلسه یادم هست. ما طرح را که ارائه دادیم، آقای بنی صدر و دیگران موافق نبودند. حضرت آقا از آن جا که نسبت به بنده شناخت داشتند و آن زمان من فرمانده ستاد عملیات جنوب بودم، قاطعیت به خرج دادند و با منطق و استدلالی که ایشان به کار بردند، طرح تصویب شد.» وی با اشاره به عملیات موفق آمیز عملیات ثامن الائمه می گوید: «اگر قاطعیت حضرت آقا نبود، اصلاً طرح شکست حصر آبادان تصویب نمی شد».
سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم در این خصوص می گوید: «همت مضاعف آیت الله خامنه ای به عنوان نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع در انجام عملیات آفندی آزادسازی سوسنگرد و خنثی کردن نقش کارشکنانه بنی صدر و حاکم کردن فرمان امام خمینی، به حفظ اهواز و جلوگیری از سقوط حتمی آن انجامید و راه را برای طراحی و اجرای عملیات پیروز فتح المبین، طریق القدس و آزادی سرزمین های اشغال شده و بیت المقدس هموار ساخت».
پشتیبانی لجستیکی و رفع مشکلات جنگ
پشتیبانی در عملیات های دفاع مقدس همچنین رفع مشکلات جنگ از دیگر ویژگی های اثرگذار حضور میدانی آیت الله خامنه ای در میدان جنگ بود. سردار محمدحسین جلالی، فرمانده هوانیروز در زمان اجرای عملیات خیبر با اشاره به دشواری «پرواز در شب» در این عملیات، همچنین نبود تجهیزات و قطعات لازم به دلیل تحریم، حمایت های همه جانبه آیت الله خامنه ای را راهنمای فرماندهان در جنگ می داند و می گوید: «من و آقای صفوی خدمت ایشان رسیدیم و ایشان گفت: آقای جلالی هر کاری که می توانی برای این عملیات انجام بده. خدمت ایشان رسیدم و به عرضشان رساندم که نیاز به تمرین هست و تمام هلیکوپترهای کشور را علاوه بر هوانیروز احتیاج دارم و بودجه ای خاص هم می خواهم. بزرگواری ایشان را من همیشه لمس کرده ام و ایشان هم همه درخواست های ما را مثل همیشه پذیرفتند و ما هم از فردای آن روز مشغول به کار آماده سازی نیروها برای پرواز در شب شدیم».
وی ادامه می دهد: «در عملیات خیبر، در پاسگاه برزگر، مقام معظم رهبری (که در آن زمان رئیس جمهوری وقت بودند) ما را هدایت و مسیرهای ما را مشخص می کردند و دستور می دادند که چه کنیم و کجا برویم. گاه هم از ما گلایه بود که چرا بیشتر از این نمی توانیم پرواز کنیم. نکته جالب این بود که گاه ایشان از شدت خستگی در همان حالت نشسته به خواب می رفتند ولی تا پایان عملیات قبول نمی کردند که به رختخواب بروند و درست و حسابی استراحت کنند».
بدون شک، «پشتیبانی» بخش مهمی از جنگ بود که مدیریت آن تاثیر بسزایی در جبهه ها داشت. آیت الله خامنه ای با درک این مهم، تلاش ویژه ای در تامین امکانات جبهه ها داشتند.
تشکیل بسیج مردمی
مدیریت قوای مردمی در جبهه های جنگ موضوع مهمی بود که آیت الله خامنه ای به ساماندهی آن پرداخت. ایشان خود با حضور در میان رزمندگان، روحیه مضاعفی به آنها منتقل می کردند و مهم تر از آن، بسیج مردمی را مدیریت می کردند. پنجم مهرماه، آیت الله خامنه ای به دیدار حضرت امام خمینی می روند تا برای رفتن به جبهه از ایشان کسب اجازه کنند. آیت الله خامنه ای «راز» دیدار را این گونه بیان می کنند: «من از امام اجازه گرفتم که به جنوب بروم و مردم را برای مقابله بسیج کنم. راز رفتن ما این بود».
سردار نقدی به حضور آیت لله خامنه ای «در میان رزمندگان سپاه تهران در غرب کشور و در مناطق سرپل ذهاب، قصر شیرین، گیلان غرب و بازی دراز، همچنین عشایر منطقه دالاهو» در اوایل جنگ اشاره می کند و ادامه می دهد: «این حضور برای عشایر آن منطقه که روحیه شان به دلیل پیشروی های اولیه دشمن در خاک کشور از دست رفته بود، بسیار روحیه بخش و امیدوارکننده بود. عشایر به یمن همین حضور، جان تازه ای گرفتند و مجدداً اسلحه گرفتند و بسیج شدند». وی حضور آیت الله خامنه ای در میان عشایر را مبنای تأسیس بسیج عشایری می داند و می گوید: «بسیج عشایری اساساً از آن جا شکل گرفت که تا آخر جنگ هم در منطقه ی دالاهو و کِرِند بسیار نقش آفرین بود».
مدیریت قوای مردمی تا پایان جنگ ادامه داشت به طوری که پس از پذیرش قطعنامه 598 و آغاز حمله مجدد و سراسری بعث عراق، آیت الله خامنه ای در پیامی به ائمه جمعه سراسر کشور به تاریخ 2 مرداد 1367 بار دیگر با تأکید بر حضور همگانی در جنگ می فرمایند: «امروز نیز باید ملّت به کمک نیروهای مسلّح بشتابد؛ امروز نیز باید دل ها و همّت ها، جسم ها و جان ها برای دفاع از میهن عزیز، کعبه ی امید مستضعفان و پایگاه رفیع اسلام و قرآن، بسیج شوند؛ امروز نیز همه ی قشرها باید به ندای امام خود لبّیک گویند و سرکوب متجاوز را واجب ترین فریضه بدانند»
ایشان خود نیز به سرعت در میان رزمنده ها حاضر شدند و در 5 مرداد 67 خطاب به آنان گفتند: «آن روزی که این ملت احساس کند که میهنشان و اسلام و انقلابشان و ارزش ها و آرمانشان تهدید می شود، دیگر قشر و گروه نمی شناسد؛ از همه قشرها، از مسئولین مملکتی اعم از رئیس جمهور، وزراء، مسئولین انتظامی و نظامی، روحانیت، آحاد مردم، همه جانشان را برمی دارند و برای دفاع از انقلاب اسلامی یکبار دیگر به جبهه ها می شتابند.» ایشان که خود نیز در منطقه جنگی حضور داشتند، تصریح کردند: «اگر بتوانیم این جانی را که به هر حال از ما گرفته خواهد شد، امروز خرج اسلام و انقلاب و میهن اسلامی و شرف یک ملت کنیم، سود کرده ایم. من که روحیه و احساس و نشاط جوانی شما را ندارم در یک چنین دوره ای به تقلید و تبعیت از شما جوان ها جسم خودم را برداشته ام و آورده ام به اینجا به امید این که بتوانم آن را خرج بکنم.»
روشنگری در سنگر امامت جمعه تهران
متعاقب شروع جنگ تحمیلی، آیت الله خامنه ای در خطبه نماز جمعه با تحلیل اهداف دشمن از راه اندزی جنگی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی می فرمایند: «تحلیل ما این است که اسلام و انقلاب اسلامی میدانی برای جولان می جست، این میدان به دست دشمن در مقابلش باز شد. ما کسی نبودیم که به خاک عراق یا هر خاک دیگری وارد بشویم و حمله را شروع کنیم. لذا ما حمله را شروع نکردیم اما دشمن که شروع کرد ما ضرب شصت را اول به این دشمن نزدیک و شروع کننده نشان دادیم». ایشان در ادامه با اشاره به این موضوع که «خدا راه شکست را به روی ما بسته است» آینده جنگ را پیروزی رزمندگان اسلام می دانند و می فرمایند: «شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر می بینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است. این تحلیلِ این جنگ است».
آیت الله خامنه ای پس از یک هفتـه حضور در جبهه هـای جنوب، بـرای اقامه نماز جمعه بــه تهران باز می گردند و در خطبه ها گزارشـی از وضعیت جبهه ها ارائه می دهند و می فرمایند: در جبهه جنگ: «مجموعه ای از ایمان، از عشق، از همکاری و برادری، از آمادگی برای شهادت و جانبازی، از شهامت و مردانگی هم نسبت به برادران هم مروت و مردانگی نسبت به دشــمنان» وجود دارد. آیت الله خامنه ای تا پایان جنگ همواره در سنگر نماز جمعه ضمن ستایش روحیه دلاورمردی ملت و رزمندگان ایران، به روشنگری ابعاد مختلف جنگ می پرداختند.
تقویت روحیه رزمندگان پس از پذیرش قطعنامه
با پذیرش قطعنامه 598 و نوشیدن «جام زهر»، رزمنده ها که خود را بی نصیب از برکات جنگ می دیدند، به شدت دچار ضعف روحیه شدند. در این شرایط بار دیگر آیت الله خامنه ای وارد صحنه شدند. کمتر از یک هفته پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، حضرت آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور و امام جمعه تهران، در خطبه های نماز جمعه خود ملت و رزمندگان ایران را پایه گذاران «یک غرور ملی تمام نشدنی و پایان ناپذیر» معرفی می کنند که «بدون کمک گرفتن از هیچ دولت و قدرتی و بدون تکیه بر هیچ تکیه گاهی غیر از شخصیت خودش و خدای خودش، توانسته در مقابل یک رژیمی که شرق و غرب او را کمک کردند و به او کمک تزریق کردند، ایستادگی کند». آیت الله خامنه ای همچنین با تأکید بر قدرت رزمندگان اسلام فرمودند: «نیروهای سرزنده و تازه نفس و قدرتمند ما باید آماده باشند که اگر دشمن به فکر حیله گری افتاد بتوانند در زمان مناسب و با سرعت لازم پاسخ او [را بدهند و حیله ی او] را به خودش برگردانند». ایشان در ادامه مردم و رزمندگان ایران را «سرافرازان» تاریخ خواندند که توانستند با جان و دل از خاک و ناموس خود دفاع کنند.
علاوه بر این ایشان در مرداد 67 در جمع رزمنده ها با اشاره به توانمندی رزمندگان اسلام فرمودند: «دنیای استکباری و ارتجاع عرب باید بدانند این انقلاب با تمام قدرت از خودش دفاع خواهد کرد. آنها باید بدانند که قبول قطعنامه 598 شورای امنیت از روی ضعف و عجز نبوده است و اگر خیال می کنند که یک ملت انقلابی عاجز است از خودش دفاع بکند به شدت در اشتباه هستند... وقتی ما قطعنامه 598 را قبول کردیم مصالح انقلاب و اسلام را در نظر گرفتیم.»
در روزهای پایانی جنگ که سازمان منافقین با پشتیبانی آمریکا و رژیم بعث بنای حمله به خاک ایران و کشتار مردم را گذاشت، باز هم آیت الله خامنه ای وارد میدان شد و کوشید تا بسیج عمومی حفظ شود. آری! این حضور میدانی و این شیوه مدیریتی، آثار و برکات بسیاری داشت و در مواقع متعددی موجب گره گشایی و بن بست شکنی در جنگ شد. البته ثمرات این حضور میدانی و نتایج حاصل از آن، بی شک بسیار بیشتر از این هاست؛ از این رو چنین نمونه ی موفقی، امروز باید به مثابه الگویی بی بدیل، نقشه ی راه مسئولان و صاحب منصبان کشور باشد.