یک زن انگلیسی مبتلا به اختلالی نادر که او را به انجام خریدهای افراطی در خواب وامی داشت، بالاخره راه درمان خود را پیدا کرد.
کلی اسنایپس یک بار در خواب یک زمین بستکبال کامل سفارش داده بود و اغلب صبح ها وقتی از خواب بیدار می شد با ایمیل های رسید خریدهایی مواجه می شد که شب قبل ناآگاهانه در خواب به صورت اینترنتی انجام داده بود.
این زن 38 ساله یک شب هم صدها پوند صرف خرید شیرینی و شکلات کرده بود اما خودش نمی دانست علت مشکلش چیست.
ماجرای خریدهای شبانه ی کلی از 7 سال قبل، به دنبال به دنیا آمدن فرزند اولش آغاز شد و با ابتلای او به اختلال وقفه تنفسی در خواب شدت پیدا کرد.
اما دست آخر بعد از صرف 3 هزار پوند برای این خریدهای ناآگاهانه او حالا توانسته به لطف یک دستگاه و ماسکی که شب ها از آن ها استفاده می کند، خود را درمان کند.
کلی درباره ی ماجرای خریدهای شبانه اش می گوید: «از سایت ایبی یک زمین بسکتبال کامل خریدم و وقتی روز بعد برای تحویل آمدند در خانه ام، قبول نکردم.»
«وقتی خرید اینترنتی می کردم هیچوقت لازم نبود اطلاعات کارت بانکی ام را وارد کنم چون همه چیز در گوش ام ذخیره شده بود.»
«همه چیز در گوشی ام بود و به هر چیزی که در آن باشد با یک لمس ساده می شود دسترسی پیدا کرد.»
«سعی کردیم با یک سری اقدام ایمنی من را از خطر دور نگه داریم.»
«حتی از شوهرم خواستم موقعی که خواب هستم بیدار بماند و حواسش به من باشد ولی او همیشه خوابش می برد به خاطر همین آخر سر اینطوری شد که بیشتر مواقع را روی کاناپه می خوابیدم.»
«خوشبختانه درک خیلی بالایی دارد و آدم خیلی منطقی و حمایتگری است.»
«نه می توانستند کمکم کنند نه مشکلم را تشخیص می دادند و بعد از چند سال که به همین منوال گذشت دیگر ناامید شدم.»
«یک عالمه نامه نوشتم به همه ی مشاورهایی که قبلاً پیش شان رفته بودم و ازشان درخواست کمک کردم.»
«فقط یکی شان جوابم را داد. او از من دعوت کرد پیشش بروم و آزمایش های جدیدی رویم انجام داد و سعی کرد مشکل من را حل کند.»
«زندگی ام را به او مدیونم. نمی دانم اگر او نبود الان کجا بودم.»
«دیگر مجبور نیستم نگران بسته هایی باشم که در خانه ام می آورند و بابتش خیلی شاکرم.»
کلی در دوران بچگی گهگاه در خواب راه می رفت اما با تولد فرزند اولش، هنری در سال 2006 مشکلش شدت یافت.
در آن زمان او در آپارتمانی در طبقه ی همکف زندگی می کرد و صبح ها وقتی از خواب بیدار می شد با درها و پنجره های باز خانه رو به رو می شد.
او شب ها ناآگاهانه به انجام خریدهای اینترنتی هم دست می زد.
کلی در همین خریدهای اینترنتی شبانه اش مقدار زیادی پاستیل به ارزش صدها پوند و همینطور لباس های دخترانه خرید، آن هم در حالی که او اصلاً دختر نداشت.
او مجبور می شد همه ی ی خریدهای اینترنتی اش را بازگرداند تا زیر بار قرض نرود.
کلی می گوید با بیمار شدن پسرش، هنری، وضعیت او وخیم تر شد.
«حتی یک شب خیلی سرد زمستانی وقتی از خواب بیدار شدم دیدم در حیاط خانه هستم.»
«ولی وقتی پیش دکتر می رفتم همه اش را از اضطراب می دانستند.»
«من یک مادر مجرد با یک نوزاد مریض بودم، به خاطر همین فکر می کردند تحت فشار هستم و هیچ نکته ی قابل توجهی هم در آزمایش هایی که برایم تجویز می کردند وجود نداشت.»
«با به دنیا آمدن بچه های بعدی ام از شوهر فعلی ام، همه چیز خیلی بدتر شد.»
«حتی یک شب در خواب وقتی باردار بودم از قفسه ی داروها کلی قرص برداشتم و خوردم. خوشبختانه هم من هم بچه چیزی مان نشد ولی جرأت نمی کنم به اتفاقاتی فکر کنم که ممکن بود بیافتد.»
«می ترسیدم بروم دکتر و بگویم چه اتفاقی افتاده بود که مبادا فکر بدی نکنند.»
«واقعاً مأیوس کننده بود. دلم نمی خواست بخوابم. می ترسیدم.»
کلی در چند پژوهش در حوزه ی خواب که در خانه انجام می شدند شرکت کرد و از شواهد پیدا بود که او به اختلال وقفه تنفسی مبتلا است.
مشاورش کلی تصمیم گرفت با استفاده از یک دستگاه مخصوص افزایش سطح اکسیژن مشکل وقفه ی تنفسی او در خواب را حل کند تا ببیند دیگر مشکلات خواب او هم بهبود خواهد یافت یا نه.
خوشبختانه این روش مؤثر بود و حالا و او همسرش می توانند برای اولین پس از سال ها خواب آسوده ای داشته باشند.
کلی می گوید: «روزی که از این دستگاه استفاده کردم را خیلی خوب یادم است.»
«آن شب خوابیدم و وقتی صبح از خواب بیدار شدم احساسی داشتم که تا قبل از آن تجربه اش نکرده بودم. برای اولین بار در زندگی ام واقعاً خوابیده بودم.»
«حیرت انگیز بود. تفاوتش برایم باورنکردنی بود.»
«پهن ترین لبخند ممکن روی لب هایم نقش بسته بود.»
«واقعاً زندگی ام را به من برگرداند.»
«از زمان استفاده از این دستگاه هیچ رفتار غیر طبیعی ای در خواب نداشتم و شب ها هیچ خرید اینترنتی ای نکرده ام. سردردهایم هم قطع شده و دیگر افسرده نیستم.»
تماشای این ویدئو را به شما پیشنهاد می کنیم: