روزنامه جوان با اشاره به رفتار دوگانه و ریاکارانه مدعیان اصلاحطلبی با روحانی نوشت: اصلاحطلبان از ایستادن پای یک دولت ناکارآمد خسته شدهاند، میخواهند بروند و دیواری جدید برای یادگاری نوشتن بسازند، اما با دیواری که 92 و 96 دور خود کشیدهاند و راهشان را از همه سو بستهاند، چه کنند؟ استعفا، عبور از رئیس جمهور، سخن از توهمی به نام دولت پنهان، موجسازی با بهانهای به نام «نمیگذارند کار کنیم»، اردوکشی خیابانی، تحصن، جنجالهای رسانهای و. اصلاحطلبان نشان دادهاند راههای مختلفی برای زدن زیر میز بازی بلد هستند تا بیهزینه برای خود، از بار مسئولیت فرار کنند.
این جماعت دست حضور در حاکمیت را پس میزنند و با پا ستادهای انتخاباتی جدید میزنند و با همه وجود برای حضور در حاکمیت تلاش میکنند.
آنها بیش از 7 سال در قدرت بودند و اجازه مذاکره گرفته و وعدههای پر و پیمان دادند و برای برجام هورا کشیدند، اما نتیجه چه شد؟ ضمناً دلار و طلا و مسکن و خودرو کجاست؟
اصلیترین ایده دولتی که آنان با حمایتی صددرصدی بر سر کار آوردند، شکست خورد؛ حال چگونه میتوان از این جماعت، نسخهپیچی مجدد را پذیرفت؟ خصوصاً که مشکلات به وجود آمده از نسخهپیچی قبلیشان با شدت تمام در جریان و پابرجاست.
آنها گفتند ما تضمین وعدههای روحانی هستیم، اما حالا از او میخواهند استعفا دهد. این رسم همیشه اصلاحطلبان است؛ در پیروزیها سهم میخواهند و در شکستها، خود مدعی اعتراض میشوند، گویی نمیدانند مخاطب اعتراض آنهایند. در مثل مناقشه نیست، همچون دزدی میمانند که وقتی مردم فریاد آی دزد سر میدهند، خود او هم میدود و فریاد میزند دزد را بگیرید که کسی شک نکند مسبب همه اعتراض و فریادها و آی دزد گفتنها خود اوست!
اصلاحطلبان برای زنده ماندن نیاز به قربانی دارند؛ اگر روحانی استعفا دهد و مقصر قلمداد شود که قربانی خوبی است و اصلاحطلبان در سنگر افتخار ناشی از اینکه «ما گفتیم روحانی برود» برای نفس کشیدن دوباره قدرت میگیرند و یا روحانی استعفا میدهد و قهرمانانه کنار میکشد و تقصیرها گردن دیگرانی میافتد که مثلاً نگذاشتند روحانی کار کند. رسم اصلاحطلبان زنده ماندن به کمک غوغاسالاری است. آنها در هیاهو و جنجال زیست میکنند و سابقه سیاسی و رسانهایشان هم آن را تأیید میکند.