مناسبات و همکاریهای تهران و پکن بهدنبال تایید «پیشنویس نهایی برنامه 25 ساله همکاریهای جامع ایران و چین» توسط حسن روحانی، رئیسجمهور، در تاریخ 3 تیر 1399 وارد مرحله جدیدی شد. براساس تصمیم رئیسجمهور، وزارتخارجه مامور شده است تا طی مذاکرات نهایی با طرف چینی، براساس منافع متقابل بلندمدت، این برنامه را به امضای طرفین برساند. این سند برنامه همکاری جامع با هدف ایجاد نقشه راه همکاری بلندمدت بین دو کشور تدوین شده است. علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز در همان روز اعلام کرد که این طرح، طیف متنوعی از حوزههای همکاری میان ایران و چین همانند نفتخام، پتروشیمی، راهآهن و اتصالات دریایی را دربرمیگیرد. همزمان محمدجواد ظریف، وزیرخارجه ایران که روز آخر تیرماه سفری به مسکو داشت درباره تمدید توافق بین ایران و روسیه گفت که تمدید قرارداد در دستور کار ماست و اگر دوستان روسی آماده باشند قرارداد بلندمدت دیگری داشته باشیم، قابل بررسی است.
این درحالی است که بعد از انقلاب، سیاست خارجی ایران همواره براساس موازنه منفی پیش رفته است. اما بهنظر میرسد همکاریهای 25 ساله با چین یا احتمال تمدید توافق با روسیه، بیانگر آن است که سیاست خارجی ایران به سمت سیاست موازنه مثبت درحال تغییر است. در این بین البته ایران باید در نظر داشته باشد که چگونه میتواند در شرایط بحران اقتصادی ناشی از تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه کشورمان و ناکارآمدی سیاستها و وعده و وعیدهای اروپا از این همکاریها نهایت بهره را ببرد و منافعش را تامین کند. زیرا بدون شک در این راستا واشنگتن سنگاندازی خواهد کرد. همچنانکه اخیرا مایک پمپئو، وزیرخارجه آمریکا درباره تحریمهای سازمان ملل بهویژه تحریم تسلیحاتی که کشورش بهصورت یکجانبه علیه ایران بازگردانده است، مدعی شد: «ما به سراغ تکتک موارد نقض(این تحریمها) میرویم. درباره تخطی چین، تخطی روسیه یا فروش تسلیحات، وضع این گونه خواهد بود. این تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل موضوعی جدی است.»
در چنین شرایطی این پرسش مطرح است که آیا ایران بهدلیل سیاستهای غرب به ناچار به سمت همکاری با شرق روی آورده است یا فیالواقع میتوان از قبل همکاری با کشورهایی چون روسیه و چین منافع کشور را تامین کرد. زیرا چین بهعنوان قدرت اقتصادی دوم جهانی توانایی تولید و انجام پروژههای بزرگی را در سطح جهانی دارد. بنابراین در شرایطی که اقتصاد کشورمان نیازمند سرمایهگذاری است، چین میتواند در زمینه تامین مالی پروژههای زیربنایی و انتقال فناوری در حوزههای مورد نیاز مشارکت کند. همچنین چین دومین قدرت اقتصادی در جهان پس از ایالاتمتحده آمریکا بوده و در سال 2019 براساس آمار آنکتاد بیش از 100 میلیارد دلار جذب سرمایه خارجی داشته است. در عین حال نباید از نظر دور داشت که روسیه نیز یکی از مهمترین غولهای انرژی جهان است که در سال 2020 بزرگترین صادرکننده نفت به چین نیز بود.
در این گزارش تلاش بر این است تا بررسی شود که ایران چگونه میتواند منافع خود را در همکاری با شرق بهویژه چین تامین کند، چه موانعی بر سر راه این همکاریها قرار دارد و اگر این سند نهایی و اجرایی شود تاچه حد میتواند به بهبود اوضاع اقتصادی کشور در شرایط تحریمی کمک کند؟
در این خصوص نظر کارشناسان برجسته این حوزه از جمله محسن شریعتینیا، استاد دانشگاه شهید بهشتی، رحمن قهرمانپور، کارشناس ارشد مسائل ژئوپلیتیک و سیدرضا میرطاهر، کارشناس مسائل استراتژیک را جویا شدیم.
شریعتینیا درخصوص چشمانداز این سند درصورت نهایی شدن معتقد است این همکاریها اگر عملیاتی شود در کوتاهمدت بعید بهنظر میرسد که تاثیری در اقتصاد کشورمان داشته باشد اما در میانمدت بستگی به این دارد که تا چه میزان دولت چین حاضر باشد ریسک شرکتهای چینی برای حضور در ایران را پوشش دهد. قهرمانپور نیز درباره مثبت یا منفی بودن توافق با چین گفت این مساله، بستگی به برنامهها، عملکرد و تعیین هدف مشخص جمهوری اسلامی ایران دارد و اگر از سوی ایران تعیین هدف صورت بگیرد درصد تهدید یا فرصت بودن آن را در صورت اجرایی شدنش تعیین خواهد کرد. میرطاهر هم در رابطه با مزایای این توافق به «دنیایاقتصاد» تاکید کرد با در نظر گرفتن افزایش فشارهای تحریمی آمریکا و اساسا فشار کلی بلوک غرب با هدف به استیصال کشاندن ایران با توجه به فشارهای تحریمی و بهویژه به حداقل رساندن صادرات نفتی احتمالا این قرارداد میتواند دریچهای را برای اقتصاد ایران از طریق ارتباط با دومین اقتصاد مهم جهان یعنی چین بگشاید.
سطح جدید همکاری ایران و چین
محسن شریعتینیا
استاد دانشگاه شهید بهشتی
ایران و چین برای همکاریهای راهبردی هنوز در ابتدای راه قرار دارند و سند همکاری راهبردی 25 ساله تهران و پکن نیز تنها یک نقشه راه است. در مقطع کنونی ایران و چین تصمیم گرفتهاند که سطح جدیدی را برای همکاری خود تعریف کنند و دو کشور تلاش دارند که به تعریف مشترکی از رابطه برسند؛ اما مساله اصلی و کلیدی این است که این تعریف مشترک تا چه میزان در جهانی که بهشدت رو به سیالیت بیشتر درحال حرکت است قابلیت اجرایی شدن خواهد داشت. به همین دلیل علاوه بر تصویب سند که گام بسیار مهمی است پیشبرد آن نیز اهمیت زیادی دارد. البته این همکاری هنوز بهصورت قرارداد درنیامده بلکه یک نقشه راه و یک چشمانداز کلان است که دو کشور برای توسعه روابطشان تنظیم کردهاند. حال باید منتظر باشیم و ببینیم که تهران و پکن تا چه حد میتوانند این نقشه راه را پیش ببرند.
موانع پیشرو
در مورد موانع پیشروی این سند همکاری چون فعلا فقط یک نسخه حداقلی از آن در اینترنت منتشر شده نمیتوان با قطعیت اظهارنظر کرد اما بهطور کلی در وضعیت فعلی مهمترین مانع روابط ایران و چین و گسترش این روابط، تحریمهای آمریکا است. در ایران ما عمدتا تاکیدمان بر کار با دولت چین است، اما آنچه که اقتصاد ما نیاز دارد شرکتهای چینی است. این درحالی است که منطق اقدام شرکتهای چینی با شرکتهای آلمانی خیلی متفاوت نیست؛ آنها نیز از تحریمها نگران هستند، از مجازاتها میترسند و در بازارهای پرریسک حضور پیدا نمیکنند. بنابراین اکنون بحث کلیدی این است که تحریمها چه تاثیری روی اجرا شدن این سند و چشمانداز همکاری ایران با شرکتهای چینی برجای خواهد گذاشت.
تاثیر بر اقتصاد
همچنین این همکاریها اگر عملیاتی شود در کوتاهمدت بعید بهنظر میرسد که تاثیری در اقتصاد کشورمان داشته باشد اما در میانمدت بستگی به این دارد که تا چه میزان دولت چین حاضر باشد ریسک شرکتهای چینی برای حضور در ایران را پوشش دهد. اگر دولت چین به چنین تصمیمی برسد که تا الان نرسیده میتوان افقی را برای این سند و تاثیرگذاری آن بر وضعیت اقتصادی ایران متصور بود منتها اگر دولت پکن به همین رویه ادامه دهد و حاضر نباشد ریسک حضور شرکتهای چینی در ایران را پوشش دهد در میانمدت نیز بهنظر نمیرسد شرکتهای چینی در کشورمان حضور پیدا کنند.
اهداف ایران
در مقطع فعلی دولت یکسری اهداف را برای این همکاری راهبردی تعیین کرده است. ما باید در مرحله بعدی یک طرح عملیاتی برای این سند بنویسیم که نوشتن این طرح عملیاتی ممکن است بخشی در این دولت و بخشی به دولت بعدی محول شود. زیرا تا کمتر از یکسال دیگر دولت جدیدی در ایران روی کار میآید که آن دولت وظیفه پیشبرد این سند را عهدهدار خواهد شد. بنابراین درخصوص اقدامات ایران در رابطه با این سند یک مقطع زمانی کوتاهمدت را باید در نظر داشته باشیم که در این زمان باید سند را به طرف چینی ارائه داده تا آنها نظر نهاییشان را اعلام کنند. پیشبرد این مساله بستگی به آن دارد که چینیها چه زمانی این سند را تصویب کنند؛ زمانی که آنها این سند را تصویب کنند و مشخص شود سند از سوی دو کشور تصویب شده آن هنگام گام بعدی این است که برای این نقشه راه، برنامههای عملیاتی نوشته شود که برنامههای عملیاتی احتمالا به این دولت نمیرسد و وظیفه دولت بعدی است. حال باید ببینیم در دولت بعدی رئیسجمهور چه کسی است، چه نگرشی به این سند دارد و تا چه حد مشتاق است این کار را جلو ببرد. بنابراین در این مقطع زود است که از این سخن بگوییم که باید چه کنیم تا منافعمان از این سند حداکثری تامین شود. فعلا تاثیرات این سند بیشتر روانی است و در رسانهها شاهد هستیم که هر روز به ابعاد این سند میپردازند و آن را تحلیل میکنند. دلیل اینکه تبلیغات زیادی در مورد این سند همکاری صورت گرفته این است که ما در جهان شبکههای اجتماعی زندگی میکنیم و مساله سیاست خارجی در ایران یک مساله بسیار حساس است بنابراین این امر قدری طبیعی است.
نگاه به شرق
همچنین اکنون این پرسش مطرح است که نگاه به شرق، چه همکاری با چین و چه روسیه در برهه فعلی چه منافعی برای ایران بهدنبال خواهد داشت. در این خصوص باید توجه داشت که نگاه به شرق معمولا در برابر نگاه به غرب مفهومبندی میشود؛ در شرایط فعلی در مجموعه غرب، آمریکا چنان در برابر ایران رفتار میکند که حتی حاضر نیست کالاهای اساسی و موادغذایی به کشور ما برساند و با شیوههای مختلف تلاش میکند مانع از رسیدن موادغذایی و دارو به مردم عادی ایران شود. بخش دوم مجموعه غرب، اروپاییها هستند که آنها نیز دو سال است در تلاش هستند که اینستکس راه بیفتد تا در پی آن موادغذایی و دارویی مبادله شود. این درحالی است که اروپاییها در این مسیر کاملا شکست خوردهاند و مشخص است که این مساله برایشان اولویت چندانی ندارد. در چنین شرایطی توسعه روابط با محیط همسایگی و با کشورهایی که حداقل از واردات مواد غذایی مردم عادی ایران جلوگیری نمیکنند و آن را علیه منافع خود نمیبینند یک ضرورت است، نه یک انتخاب. حال چگونگی مدیریت این ظرفیت یک بحث دیگر است و به توانمندی بوروکراسی ملی ما بستگی دارد. ایران اکنون در شرایطی است که نیازمند تامین کالاهای اساسی و دارو برای مردم عادی است؛ در این بین دیپلماسی باید هرجا که گشایشی است از آن بهره بگیرد تا این نیازهای اولیه تامین شود. درواقع اکنون برای ایران انتخابهای متعددی وجود ندارد که بین شرق و غرب یکی را انتخاب کند؛ زیرا یک طرف عملا غذا و دارو را در لیست کالاهای تحریمی قرار داده و امکان ارتباط با آن وجود ندارد اما در طرف شرق شاید بتوان تاحدی روابط اقتصادی را گسترش داد تا به نفع مردم و معیشت آنها باشد.
توافق با چین باید هدفمند باشد
رحمن قهرمانپور/ کارشناس ارشد مسائل بینالملل
مزایا و معایب و تهدیدها و فرصتهای توافق 25 ساله ایران و چین تاحد خیلی زیادی بستگی به نوع عملکرد ایران دارد. قاعدتا اگر ایران برنامه روشن و مشخصی داشته باشد میتواند از این رابطه حسن استفاده را برای توسعه، جذب سرمایه خارجی، ایجاد اشتغال و حتی گردشگری داشته باشد. اما اگر منفعلانه عمل کند و ابتکار عمل و برنامه روشنی نداشته باشد ممکن است این توافق به نوعی باعث هدر رفتن منابع کشور یا حتی ایجاد وابستگی شود. بهعنوان مثال کشورهایی مانند کرهجنوبی، ژاپن، آلمان و برخی کشورهای دیگر از روابط خود با آمریکا برای ایجاد توسعه در داخل استفاده کردند درحالیکه برخی متحدان سنتی آمریکا در خاورمیانه مثل عربستان نتوانستند از این رابطه برای ایجاد توسعه استفاده کنند. در رابطه با این موضوع، مطالعات متعدد نشان میدهد عامل تعیینکننده در این نوع روابط و همکاریهای بلندمدت بیشتر از آنکه وابسته به عملکرد کشوری باشد که کمک میکند به عملکرد کشوری که گیرنده کمک است بستگی دارد. در ایران هم اگر پولی بابت این همکاری وارد کشور میشود باید درست و با مدیریت و تصمیمگیریهای درست داخلی مصرف شود و در این صورت این همکاریها میتواند به رشد زیرساختها، جذب سرمایه و تعامل با اقتصاد جهانی کمک کند. اما اگر سرمایههای ناشی از تبادل نفت و گاز و ... در چنبره بوروکراسی داخلی گرفتار شود و نتواند به درستی مورد استفاده قرار بگیرد، خیلی نمیتوان انتظار داشت که این توافق باعث یک تحول عمده شود. بنابراین خوب یا بد بودن توافق با چین، بستگی به برنامهها، عملکرد و تعیین هدف مشخص جمهوری اسلامی ایران دارد و اگر از سوی ایران تعیین هدف صورت بگیرد درصد تهدید یا فرصت بودن این توافق را در صورت اجرایی شدن آن تعیین خواهد کرد. در رابطه با این موضوع که ایران چگونه میتواند بیشترین منفعت را از این توافق کسب کند باید گفت مهمترین گام این است که ایران مشخص کند چه مسالهای را میخواهد در پی این توافق حل کند. به عبارت سادهتر در ابتدا ایران باید مسالهاش را مطرح کند؛ بهعنوان مثال آیا میخواهد از این توافق یک استفاده سیاسی برای مقابله با آمریکا داشته باشد؟ میخواهد از آن برای توسعه زیرساختها استفاده کند؟ آیا ایران مایل است از توافق تهران-پکن باهدف نقشآفرینی در اقتصاد 20 سال بعد نظام بینالملل بهره ببرد؟ یا اینکه میخواهیم از این توافق برای تحکیم روابط دوجانبه با چین استفاده کنیم؟ قاعدتا همه این هدفها مطلوب است اما در عالم واقع نمیتوان همه این اهداف را همزمان دنبال کرد. بنابراین باید مساله و هدف اصلی از پیگیری همکاریهای 25 ساله ایران و چین مشخص شود. همچنین باید به این پرسش پاسخ داد که آیا حل این مساله و هدف مهم میتواند کمک کند که به 6-5 هدف ثانویه دیگر نیز دست پیدا کنیم؟ هر چه تعداد هدفهای جزئی بهواسطه حل مساله اصلی بیشتر باشد بدون شک سود توافق برای ما بیشتر است.
در برابر پکن باید با احتیاط گام برداشت
سیدرضا میرطاهر/ کارشناس مسائل استراتژیک
در زمینه فرصتهای قرارداد همکاری 25 ساله ایران و چین چند مورد قابل ذکر است؛ نخست اینکه با در نظر گرفتن افزایش فشارهای تحریمی آمریکا و اساسا فشار کلی بلوک غرب با هدف به استیصال کشاندن ایران با توجه به فشارهای تحریمی و بهویژه به حداقل رساندن صادرات نفتی احتمالا این قرارداد میتواند دریچهای را برای اقتصاد ایران از طریق ارتباط با دومین اقتصاد مهم جهان یعنی چین بگشاید.
مورد دیگر اینکه چینیها دارای توانمندی مالی بسیار بالایی هستند و به این ترتیب با توجه به طرح کلان آنها موسوم به یک کمربند-یکراه طبیعتا ایران میتواند از مزایای اجرایی شدن این طرح عظیم که در سطح بینالمللی درحال اجرا است استفاده کند. مساله سوم این است که به هر حال چنین توافق بلندمدتی به همراه تجدید توافق 20 ساله ایران و روسیه میتواند به همراهی هر چه بیشتر این دو قدرت بزرگ بینالمللی رقیب آمریکا بینجامد و طبیعتا همراهی بیشتر آنها را با ایران در مجامع و نهادهای بینالمللی بهویژه در شورای امنیت سازمان ملل و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی به همراه داشته باشد که این امر میتواند منجر به کاهش فشارهای سیاسی-دیپلماتیک آمریکا و بهطور کلی غربیها علیه ایران شود.
مورد آخر هم اینکه طبیعتا گرایش بیشتر ایران به شرق مطمئنا با توجه به اهمیت ژئوپلیتیکی ایران و ابعاد مختلف اهمیت ایران برای غربیها باعث خواهد شد که غرب بهویژه اروپا تلاش بیشتری برای جلب نظر تهران صورت دهند که شاید این بتواند بهعنوان منفذی برای افزایش همکاریها یا کاهش فشارهای تحریمی مورد استفاده قرار بگیرد.
تهدیدات
از جنبه تهدیدات اگر بخواهیم به این قرارداد نگاه کنیم متاسفانه موارد قبلی همکاریهای ایران و چین از جمله در زمینه توافقات درخصوص اکتشاف میادین نفتی چندان با موفقیت همراه نبود. توافق با پکن در رابطه با صید ماهی در خلیجفارس و دریای عمان نیز تاکنون نتایج چندان خوبی بهدنبال نداشته و گفته میشود که بیش از 41 کشتی صیادی چین در این منطقه فعال و به صید ترال مشغول هستند. این اقدامات آنها، نتایج منفی برای صیادان و حیات آبزیان خلیجفارس به همراه داشته است. اگر چینیها بخواهند همین رویکرد را در قبال باقی موارد در برابر ایران دنبال کنند باید با این مساله با احتیاط بسیاری برخورد کنیم. مساله آخر هم اینکه اساسا چینیها نگرشی فوقالعاده مالی به توافقات با دیگر کشورها دارند و صرفا تا هنگامی همراه هستند که منافع مادی آنها تامین شود. به این ترتیب باید در زمینه هرگونه توافق با چین و اجرای آن در زمینههای مختلف با احتیاط عمل کرد و با گنجاندن موارد و ملاحظات متعدد و مشخص جلوی هرگونه سوءاستفاده احتمالی در آینده از سوی پکن را گرفت.