با نگاهی اجمالی به علل بیشتر طلاق ها، می بینیم که دلیل عمده آن عدم تفاهم عنوان می شود که متعاقبا” دلایل خود عدم سازگاری را نیز می توان به شش دسته تقسیم کرد: اختلافات مالی، تعهد، وفاداری، ارتباط کلامی، روابط خانوادگی و فرهنگی و روابط جنسی.
در برخی از موارد، اگر زوجین هنوز یکدیگر را دوست داشته باشند، می توان از طریق مشاوره ازدواج، کشف ریشه ی اختلافات آنها و برطرف کردن گره اصلی، دوباره تفاهم و علاقه به تداوم زندگی را در وجود دو طرف ایجاد و مستحکم کرد. اما در موارد اختلافات مالی، این مشاور مالی است که می تواند حقیقتا” در رفع مشکل آنها کارساز باشد.
اختلافات مالی:
متأسفانه امروزه، یکی از دلایل اصلی طلاق، وجود فشارهای مداوم مالی در زندگی است. به نوعی که حتی اگر زن و شوهر هر دو کار کنند و از خود درآمدی داشته باشند، شاید برای هزینه های معمولی یک زندگی کافی باشد، ولی زمانی که خرج های غیر قابل انتظار( بطور مثال: بیماری و …) به هزینه ها اضافه شود، آن وقت است که در مدت زمان کمی هر دو طرف انگیزه ی خود را برای زندگی از دست می دهند.
تعهد
یکی از دلایل دیگر طلاق، عدم تعهد لازم از طرفین است. منظور از عدم تعهد، تنها خیانت نیست، بلکه در دیدی بازتر، همان بی مسئولیتی نسبت به وظایف و تعهدات دو طرف در زندگی زناشویی است. در این حالت دو طرف یا یکی از آنها، آنقدر به روی مسائلی چون، کار، تفریح، مسائل روزمره اجتماعی و متأسفانه گاهی اعتیاد سرگرم هستند و افراطی پیش می روند که دیگر تعهدات و انجام وظایف زناشویی در مرحله آخر قرار می گیرد. این عدم تعهد در کمتر زمانی روابط آنها را به جدایی می کشاند.
وفاداری و خیانت
یکی از پایه های اصلی یک زندگی مشترک، وجود عشق، محبت و ابراز احساسات واقعی دو طرفه است. در صورت ضعف و نبود این علائق و روابط شیرین در زندگی، طرفین، این محبت را در بیرون از خانه جستجو می کنند که در نهایت به خیانت منجر می شود، از طرفی دیگر، طرف خائن در مقابل همسر خود به نوعی فریبنده، در ابراز احساسات تظاهر می کند، به مرور زمان طرف مقابل، خود را در برابر این رفتار، خرد و کوچک و بی ارزش می بیند و این همان نقطه ی شکست در زندگی زناشویی است.
اگر چه مشاوره در بعضی از این موارد کارساز است، ولی متأسفانه بیشتر اوقات، خیانت وارده چنان ضربه ای بر روح و شخصیت طرف مقابل وارد کرده است که براحتی ترمیم و اصلاح نمی شود و رابطه ی آنها به طلاق ختم می شود.
عدم توانایی در ایجاد ارتباط ( به خصوص کلامی )
عدم توانایی در ایجاد رابطه، عاملی است که در نتیجه ی آن هیچ نقطه ی مشترکی بین دو طرف وجود نخواهد داشت. در افکار، گفتار و کلام هیچ تفاهمی بین آنها نیست، تمایلی به صحبت با یکدیگر ندارند و یا از درک و تأیید نظرات یکدیگر امتناع می کنند.
آنها با دو افق و دید فکری مختلف، هر کدام بر تأیید منطق و طرز فکر خود پافشاری می کنند و هرگز نمی توانند به درستی احساسات، افکار و اهداف مشترکی را در زندگی داشته باشند. ثمره ی این فاصله روحی بین آنها، در نهایت چیزی جز جدایی نخواهد بود.
روابط خانوادگی
راهنمایی های بزرگ تر ها و خانواده های دو طرف به همان قدر که می تواند در استحکام یک رابطه ی زناشویی مفید باشند، در مقابل نیز این دخالتها می تواند عامل اصلی ایجاد استرس و مشکلات در بین زن و شوهر شود (به خصوص اگر زن و شوهر همراه آنها زندگی کنند). منشاء اصلی این اختلافات در واقع همان تفاوت در پرورش زن و شوهر از دوران کودکی در خانواده های خودشان است.
روابط جنسی
شاید یکی از عمده ترین دلایل طلاق در ازدواجهای امروزی نداشتن رابطه جنسی رضایت بخش است. نبود اطلاعات دقیق و شناخت لازم از نیازهای اساسی جنسی باعث بروز بسیاری از مشکلات و گره های جدی در روابط زناشویی میگردد. با مطالعه و تحقیق در این باره و برقراری ارتباط کلامی آزادانه و صحیح میتوان در رفع این مشکل قدمهای اساسی برداشت.