* فرار از سایه استراماچونی: بزرگترین مشکل فرهاد مجیدی در استقلال این بود که هرگز نتوانست از زیر سایه آندرا استراماچونی بیرون بیاید. این مساله البته ارتباط چندانی به خود فرهاد نداشت. مردم آنقدر مربی ایتالیایی را دوست داشتند که همه کامیابیهای تیم را به نام او مینوشتند و همه ناکامیها به اسم مجیدی ثبت میشد. حالا اما فکری میتواند امیدوار باشد که بهای دوران گذار از استراماچونی را فرهاد مجیدی پرداخته و امروز تیم با ذهنیت پاک در اختیار اوست. اگر هواداران سرانجام پذیرفته باشند که به دلایل متعدد امکان حضور استراماچونی در استقلال وجود ندارد، این مساله میتواند به فکری فرصت بدهد که تیم خودش را بسازد. در غیر اینصورت او هم دیر یا زود در دام گذشتهگرایی هواداران اسیر خواهد شد. فعلا از همهچیز مهمتر برای فکری، یک استارت خوب و دلگرمکننده با استقلال است. روی کاغذ تنها حریف دشوار استقلال در پنج هفته ابتدایی فولادخوزستان است و شاید این قرعه نسبتا مهربان، کار را برای فکری آسان کند.
* ایجاد نظم: استقلال در طول ماههای گذشته به شدت از ناحیه بیانضباطی بازیکنان آسیب دیده است. تقریبا بعد از خروج استراماچونی بود که برخی بازیکنان در استقلال تصور کردند هرکسی هرکاری دلش بخواهد میتواند انجام بدهد. در این مدت تیم حاشیههایی داشت که باورنکردنی بود. بازیکنی مثل محمد دانشگر چند مرتبه اخراج شد، برخی نفرات استقلال در فرودگاه دوحه به خاطر اصرار بر خرید قلیان عربی و وارد کردن آن به ایران با کادرپزشکی دچار مشکل شدند، ارسلان مطهری به بازی نکردنش معترض شد و وریا غفوری آشکارا از خجالت او درآمد. همه اینها نشان میدهد استقلال از نظر انضباطی از ریل خارج شده و محمود فکری باید بخش زیادی از انرژیاش را صرف بسامان کردن همین موضوع کند.
* اصلاح ساختار دفاعی: از نظر فنی هم پاشنه آشیل استقلال در فصل گذشته، تزلزل در ساختار دفاعی بود. استقلال بهترین خط حمله ایران را داشت که هر زمان اراده میکرد به گل میرسید، اما معمولا خط دفاع و دروازه این تیم بهراحتی اندوختههای خطآتش را به باد میداد. حالا اما فکری که خودش در دوران بازی یک مدافع خوب بود، باید این ایراد اساسی را ترمیم کند. همچنین استقلالیها امیدوارند جذب رشید مظاهری و محمدحسین مرادمند هم در این زمینه موثر باشد.