ماهان شبکه ایرانیان

آداب پیامبر اعظم(ص) در نماز و عبادات

۱- از جمله آداب و سنن آن حضرت در نماز و ملحقات آن چیزی است که آن را در کافی به سند خود از فضیل بن یسار و عبد الملک و بکیر نقل کرده که گفتند: شنیدیم که امام صادق (ع) می فرمود: رسول خدا (ص) نماز مستحبی را مثل واجب و روزه مستحبی را مثل واجب به جا می آورد.[۱]

آداب پیامبر اعظم(ص) در نماز و عبادات

1- از جمله آداب و سنن آن حضرت در نماز و ملحقات آن چیزی است که آن را در کافی به سند خود از فضیل بن یسار و عبد الملک و بکیر نقل کرده که گفتند: شنیدیم که امام صادق (ع) می فرمود: رسول خدا (ص) نماز مستحبی را مثل واجب و روزه مستحبی را مثل واجب به جا می آورد.[1]

مؤلف [تفسیر المیزان (علامه طباطبائی(ره))]: این مطلب را شیخ نیز روایت کرده.

2- و نیز در کافی به سند خود از حنان نقل کرده که گفت: عمرو بن حریث از امام صادق (ع)- در حالی که من هم نشسته بودم- پرسید: فدایت شوم مرا از نماز رسول خدا (ص) خبر ده، حضرت فرمود: رسول خدا هشت رکعت نافله ظهر و چهار رکعت ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نماز عصر و سه رکعت مغرب و چهار رکعت نافله آن و چهار رکعت عشا و هشت رکعت نافله شب و سه رکعت وتر و دو رکعت نافله فجر و دو رکعت نماز صبح می خواند، عرض کردم، فدایت شوم اگر من بتوانم بیشتر از این ها نماز بخوانم خداوند مرا بخواندن نماز زیاد عذاب می کند؟ فرمود نه، و لیکن تو را عذاب می کند به ترک سنت رسول خدا (ص).[2]

مؤلف: از این روایت استفاده می شود که: دو رکعت نماز نشسته بعد از عشا یعنی" عتمة" جزو پنجاه رکعت نماز یومیه نیست بلکه متمم آن و برای این است که با آن بنا بر اینکه دو رکعت نشسته یک رکعت ایستاده حساب می شود عدد نمازها به پنجاه و یک برسد و نیز برای این تشریع شده که بدل از نماز یک رکعتی وتر باشد، به این معنا که اگر کسی ده رکعت نافله شب را خواند و مرگ مهلتش نداد که یک رکعت وتر را بخواند این دو رکعت نشسته عتمة به جای آن حساب شود، کما اینکه کلینی هم در کافی [3] به سند خود از ابی بصیر از ابی عبد اللَّه (ع) روایت می کند که فرمود: کسی که ایمان به خدا و روز جزا دارد هرگز تا نماز وتر نخوانده نمی خوابد، ابی بصیر می گوید عرض کردم: مقصود شما از وتر همان دو رکعت نشسته بعد از عشاء است؟ فرمود: آری این دو رکعت یک رکعت حساب می شود و اگر کسی آن را بخواند و در آن شب مرگ او را از خواندن وتر باز بدارد مثل کسی می ماند که وتر را خوانده باشد اگر هم نمرد که آخر شب برخاسته وتر را می خواند، عرض کردم: آیا رسول خدا (ص) هم این دو رکعت را خواند؟ فرمود: نه، عرض کردم: چرا؟ فرمود: برای اینکه به رسول خدا (ص) وحی می آمد و می دانست که آیا امشب می میرد یا نه، دیگرانند که چنین علمی ندارند از همین جهت بود که خودش نخواند و به دیگران دستور داد تا بخوانند.. .[4]

و ممکن است مقصود امام (ع) از اینکه فرمود: رسول خدا (ص) این دو رکعت نماز را نخواند، این باشد که آن حضرت دائما این نماز را نمی خواند، بلکه گاهی می خواند و گاهی نمی خواند، کما اینکه از بعضی از احادیث دیگر هم این معنا استفاده می شود، و با این احتمال، روایت ابی بصیر معارض و منافی با روایت دیگری که می گوید رسول خدا (ص) این نماز را می خواند نخواهد بود.

3- و در تهذیب به سند خود از زراره نقل کرده که گفت شنیدم حضرت ابی جعفر (ع) می فرماید: رسول خدا (ص) در هیچ روزی تا ظهر نمی شد نمازی نمی خواند وقتی که ظهر می شد و به قدر نصف انگشت سایه می گشت هشت رکعت می خواند و وقتی سایه به قدر یک ذراع می شد نماز ظهر را می خواند بعد از نماز ظهر هم دو رکعت و قبل از نماز عصر دو رکعت می خواند تا آنکه سایه بقدر دو ذراع می شد آن وقت نماز عصر را بجا می آورد و وقتی آفتاب غروب می کرد نماز مغرب را و بعد از زوال سرخی شفق، عشا را می خواند و می فرمود: وقت عشا تا ثلث شب امتداد دارد، بعد از عشا نماز دیگری نمی خواند تا شب به نصف می رسید، آن گاه برمی خاست و سیزده رکعت نماز می خواند که سیزدهمی آن نماز وتر بود و دو رکعت از آن نافله صبح و وقتی فجر طالع و هوا روشن می شد نماز صبح را می خواند.[5]

مؤلف: در این روایت تمامی نافله عصر را ذکر نکرده و مهم هم نیست چون از سایر روایات مقدار آن بدست می آید.

4- و نیز در تهذیب به سند خود از معاویة بن وهب نقل می کند که گفت: شنیدم که امام صادق (ع) در ضمن بیان چگونگی نماز رسول خدا (ص) می فرمود: ظرف آب را رو پوشیده بالای سرش می گذاشتند و آن جناب مسواک خود را هم زیر رختخواب خود می گذاشت و می خوابید، تا چندی که خدا بخواهد، و وقتی از خواب بیدار می شد می نشست و نظری به آسمان می افکند و آیاتی را که در سوره آل عمران است یعنی آیات «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...» را می خواند سپس دندانها را مسواک کرده، تطهیر نموده و به مسجد می رفت و چهار رکعت نماز می خواند که رکوع هر رکعتش بقدر قرائت آن و سجودش بقدر رکوع آن طول می کشید، بحدی که مردم می گفتند کی سر از رکوع برمی دارد و به سجده می رود؟ و هم چنین سجده اش بحدی طولانی بود که گفته می شد چه وقت سر برمی دارد، آن گاه به بستر خود برمی گشت و تا خدا می خواست می خوابید، آن گاه بیدار شده می نشست و همان آیات را تلاوت نموده، چشم را به آسمان می انداخت، آن گاه مسواک زده تطهیر نموده و به مسجد می رفت، باز هم مثل بار اول چهار رکعت نماز می گذاشت، مجددا به بستر خود مراجعت نموده، مقداری می خوابید، سپس بیدار شده نگاهی به آسمان انداخته و همان آیات را تلاوت می نمود، باز مسواک و تطهیر را انجام داده به مسجد تشریف می برد و یک رکعت نماز وتر و دو رکعت دیگر خوانده و برای نماز صبح بیرون می شد.[6]

مؤلف: این معنا در کافی هم به دو طریق روایت شده.

5- و روایت شده که آن جناب نافله صبح را در اول فجر مختصر می خواند و برای نماز صبح بیرون می رفت.

6- و در محاسن به سند خود از عمر بن یزید از ابی عبد اللَّه (ع) نقل کرده که فرمود: هر کس در نماز و ترش هفتاد مرتبه:" استغفر اللَّه ربی و اتوب الیه" بگوید و بر این کار تا یک سال مداومت و مواظبت داشته باشد، خدای تعالی اسمش را در زمره کسانی می نویسد که در سحرها طلب مغفرت می کرده اند، رسول خدا (ص) هم همین طور در نماز و ترش هفتاد بار استغفار می کرد و هفت بار می گفت:" هذا مقام العائذ بک من النار- این موقف کسی است که از آتش دوزخ پناهنده تو شده است.. ."[7]

7- و در فقیه می گوید: رسول خدا (ص) در قنوت وتر خود می گفت:

«اللهم اهدنی فیمن هدیت، و عافنی فیمن عافیت، و تولنی فیمن تولیت، و بارک لی فیما اعطیت، و قنی شر ما قضیت، انک تقضی و لا یقضی علیک، سبحانک رب البیت، استغفرک و اتوب الیک و أؤمن بک و اتوکل علیک و لا حول و لا قوة الا بک یا رحیم؛ پروردگارا، ما را به آنان که هدایتشان کردی هدایت کن و با آنان که عافیتشان دادی عافیت ده، و با آنان که امورشان را خودت به دست گرفتی امور مرا هم عهده دار شو، و در آنچه مرا داده ای برکت قرار ده، و مرا از شر قضا و قدری که گذراندی نگهدار، چون تویی که قضا بدست تو است و تویی که حکم می کنی و کسی نیست که علیه تو حکم کند، منزهی تو ای پروردگار خانه، از تو طلب مغفرت می کنم، و به تو رجوع می نمایم و به تو ایمان می آورم، و بر تو توکل می کنم، و حول و قوه ای نیست مگر از ناحیه تو ای خدای مهربان».[8]

8- و در تهذیب به سند خود از ابی خدیجه از ابی عبد اللَّه (ع) نقل می کند که فرمود: رسول خدا (ص) هر وقت ماه رمضان می شد نماز خود را بیشتر می کرد من نیز به آن می افزایم شما نیز بیفزائید.[9] مؤلف: مقصود از این بیشتر کردن، همان خواندن نماز هزار رکعتی (تراویح) است، و این نماز، نافله ماه رمضان و غیر از پنجاه رکعت نافله های یومیه است، و در کیفیت تقسیم کردن این هزار رکعت نماز، بر شبهای رمضان اخبار زیادی وارد شده. و از طریق امامان اهل بیت (ع) وارد شده که رسول خدا این نمازها را بدون جماعت می خواند، و از خواندن آن به جماعت نهی می کرد، و می فرمود: در نافله جماعت نیست، و برای آن جناب نمازهای مخصوص دیگری است که در کتابهای دعا از آن جناب نقل شده، و چون از غرض ما در این مقام خارج بود از ذکرش خودداری نمودیم، و هم چنین در نمازهایش مستحبات و دعاها و اورادی است که اگر کسی بخواهد به آنها وقوف یابد باید به همان کتابها مراجعه کند.

9- و در کافی به سند خود از یزید بن خلیفه نقل کرده که گفت: خدمت حضرت صادق (ع) عرض کردم: عمر بن حنظله در باره اوقات نمازها از شما برای ما مطالبی نقل کرده؟ حضرت فرمود، او بر ما دروغ نمی بندد- تا آنجا که می گوید- عرض کردم عمر بن حنظله می گوید: وقت مغرب موقعی است که جرم آفتاب پنهان شود، چیزی که هست رسول خدا (ص) در مسافرتها زمانی که با شتاب راه می پیمود، نماز مغرب را تاخیر می انداخت و آن را با نماز عشا می خواند، امام فرمود: عمر بن حنظله درست گفته.[10]

10- و در تهذیب به سند خود از طلحة بن زید از جعفر بن محمد از پدر بزرگوارش (ع) نقل کرده که فرموده: رسول خدا (ص) در شبهایی که باران می بارید نماز مغرب را مختصر می خواند و در خواندن عشا هم عجله می کرد و آن را زودتر از وقت فضیلتش- یعنی با مغرب- می خواند و می فرمود: کسی که به مردم رحم نکند در حقش رحم نمی کنند[11].

11- و نیز در تهذیب به سند خود از ابن ابی عمیر از حماد از حلبی از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (ص) وقتی که در سفر بود و هم چنین در مواقعی که کار فوری داشت، ظهر و عصر را با هم می خواند و هم چنین بین مغرب و عشا فاصله نمی انداخت.. .[12] مؤلف: در این باره روایات زیادی است که مرحوم کلینی، شیخ و فرزندش و شهید اول (رحمهم اللَّه) آنها را نقل کرده اند.

12- و در کتاب فقیه به سند خود از معاویة بن وهب از ابی عبد اللَّه (ع) نقل کرده که فرمود: بسیار می شد که مؤذن در گرمای ظهر می آمد دنبال رسول خدا (ص)، حضرت می فرمود: «أبرد، أبرد- بگذار هوا خنک شود».[13] مؤلف: صدوق (علیه الرحمه) میگوید: معنی اینکه فرمود: "أبرد، أبرد" این است که بشتاب بشتاب، و گویا نامبرده کلمه مزبور را از "برید" گرفته، و ظاهر روایت این است که مراد از کلمه "أبرد، أبرد" تاخیر انداختن تا خنک شدن هوا و کاسته شدن شدت گرما است، چنان که این ظهور را روایت کتاب علاء از محمد بن مسلم هم تایید می کند، چه در آن روایت محمد بن مسلم می گوید: حضرت ابی جعفر (ع) در مسجد رسول خدا (ص) از کنار من گذشت، در حالی که من نماز می خواندم، بعدا روزی مرا دید و فرمود: هیچ وقت نماز واجب را در آن وقتی که می خواندی مخوان، آیا نماز را در آن شدت گرما می خوانی؟! عرض کردم نماز واجب نبود نافله بود.[14]

13- در کتاب احیاء العلوم آمده رسول خدا (ص) هیچ وقت در نماز کسی به خدمتش نمی آمد و در کنارش نمی نشست مگر اینکه برای خاطر او نماز را کوتاه می کرد و متوجه او می شد و می فرمود: آیا حاجتی داری؟ پس از آنکه حاجت او را برمی آورد مجددا به نماز می ایستاد.[15]

14- و در کتاب زهد النبی تالیف جعفر بن احمد قمی است که: رسول خدا (ص) وقتی به نماز می ایستاد از ترس خدا رنگش می پرید، و از اندرون دل و قفسه سینه اش صدایی نظیر صدای اشخاص خائف و وحشت زده شنیده می شد.[16]

مؤلف: این معنا را ابن فهد و دیگران هم نقل کرده اند.

15- و نیز در احیاء العلوم می گوید: در روایت دیگری دارد که رسول خدا (ص) وقتی که نماز می خواند مانند پارچه ای می شد که در گوشه ای افتاده باشد.[17]

16- و در بحار می گوید: عایشه گفته است: رسول خدا (ص) برای ما و ما برای او سخن می گفتیم، همین که موقع نماز می شد حالتی به خود می گرفت که گویی نه او ما را می شناخته و نه ما او را می شناخته ایم.[18] 17- و مفید الدین طوسی در کتاب مجالس به سند خود که آن را منتهی به علی (ع) کرده، نقل نموده که آن جناب وقتی که ولایت مصر را به محمد بن ابی بکر داد، دستور العملی به او مرحمت نمود، و در ضمن آن فرمود: مواظب رکوع و سجود خودت باش، زیرا رسول خدا (ص) از همه مردم نمازش کامل تر و در عین حال اعمالش در نماز از همه سبک تر و کمتر بود.[19]

18- و در کتاب جعفریات به سند خود از جعفر بن محمد از آبای گرامش از علی (ع) نقل کرده که فرمود: هر وقت دهن دره و خمیازه رسول خدا را می گرفت آن جناب آن را با دست راست خود رد می کرد.[20]

مؤلف: در کتاب دعائم نیز روایتی نظیر این روایت نقل شده.

19- و در کتاب علل به اسناد خود از هشام بن حکم از ابی الحسن موسی بن جعفر (ع) حدیثی نقل کرده که در ضمن آن گفته است: خدمت آن حضرت عرض کردم به چه علت باید در رکوع بگویند: «سبحان ربی العظیم و بحمده» و لیکن در سجود گفته شود:

"سبحان ربی الاعلی و بحمده" فرمود: ای هشام وقتی که رسول خدا (ص) را به معراج بردند و در آنجا نماز گذاشت و ذکر گفت و از عظمت خداوند دید آنچه را که دید بندهای بدنش مرتعش شد و بدون اختیار به حالت رکوع درآمد، و در آن حال گفت: «سبحان ربی العظیم و بحمده» وقتی که از آن حالت برخاست نظرش به عظمت خدای خود در مکان بلندتری که از آن بلندتر تصور نمی شود افتاد و بدون اختیار صورت خود را به خاک نهاد و گفت: «سبحان ربی الاعلی و بحمده» و هم چنین تکرار می کرد تا پس از گفتن هفت مرتبه قدری از آن رعبی که دلش را پر کرده بود کاسته گردید، از این جهت در امتش هم این دو ذکر سنت شد.[21]

162- و در کتاب تنبیه الخواطر تالیف شیخ و رام بن ابی فراس از نعمان نقل می کند که گفت: رسول خدا (ص) همیشه صفوف نماز ما را منظم می فرمود به طوری که اگر تیری رها می شد فاصله نیمه از آن تیر یکسان بود تا اینکه رفته رفته برای همه عادت شد، اتفاقا روزی به مسجد تشریف آورد و به نماز ایستاد، خواست تا تکبیرة الاحرام بگوید متوجه شد که مردی سینه اش جلوتر از سایرین است، فرمود: بندگان خدا صفوف خود را منظم کنید و گرنه میان شما اختلاف خواهد افتاد.[22]

163- و نیز در همان کتاب از ابن مسعود نقل می کند که گفت: رسول خدا (ص) دست به شانه های ما می گذاشت و ما را پس و پیش می کرد و می فرمود:

منظم بایستید و گرنه اگر در ایستادن اختلاف داشته باشید دلهایتان هم مختلف خواهد شد.. .[23]

164- و در فقیه به سند خود از داود بن حصین از ابی العباس از ابی عبد اللَّه (ع) نقل می کند که فرمود: رسول خدا (ص) در ماه رمضان در دهه اول معتکف شد، سال بعد از دهه دوم اعتکاف کرد، ولی پس از آن همیشه در دهه سوم اعتکاف می کرد.[24]

165- و نیز در فقیه می گوید امام صادق (ع) فرموده: جنگ بدر در ماه رمضان اتفاق افتاد، در آن سال رسول اللَّه اعتکاف نکرد، سال بعد که شد آن جناب دو دهه اعتکاف کرد، یکی برای همان سال یکی هم برای قضای اعتکاف سال پیش.[25]

مؤلف: کلینی هم در کافی این روایت را نقل فرموده.[26]

166- و نیز در کافی به سند خود از حلبی از ابی عبد اللَّه (ع) نقل کرده که فرمود: رسول خدا (ص) وقتی که دهه آخر (ماه رمضان) می شد در مسجد اعتکاف می کرد، و برایش خیمه ای مویی می زدند، و در آن ایام لحاف و بسترش را برمی چیدند، بعضی از اصحابش گفته اند که: از زنان هم کناره می گرفت و لیکن امام صادق فرمود: این حرف صحیح نیست و از زنان کناره گیری نمی کرد.[27]

مؤلف: این معنا در روایات زیاد دیگری هم وارد شده، و مقصود از کناره گیری از زنان به طوری که می گویند و روایات هم بر آن دلالت دارد آمیزش و معاشرت با آنان است نه جماع.

پی نوشت ها

[1]  کافى ج 3 ص 443 ح 3.

[2]  کافى ج 3 ص 443 ح 5.

[3]  کافى و وسائل الشیعه ج 2 ص 71 ح 8.

[4]  علل الشرائع ج 2 ص 331.

[5]  تهذیب ج 2 ص 262 ح 82.

[6]  تهذیب ج 2 ص 334 ح 233.

[7]  محاسن برقى ص 53 ب 53 ح 80.

[8]  من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 308 ح 1.

[9]  تهذیب ج 3 ص 60 ح 7.

[10]  کافى ج 3 ص 279 ح 6.

[11]  تهذیب ج 2 ص 32 ح 47.

[12]  تهذیب ج 3 ص 233 ح 118.

[13]  من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 144 ح 26.

[14]  مستدرک الوسائل، ج 1، ص 193، ب 33 من ابواب المواقیت ح 3.

[15]  احیاء العلوم ج 7 ص 113.

[16]  مستدرک الوسائل ج 1 ص 263 ح 4.

[17]  مستدرک ج 1 ص 263 و به نقل از پاورقى سنن النبى کتاب زهد النبى ص 161 و احیاء العلوم.

[18]  و مستدرک ج 1 ص 264 ح 18.

[19]  امالى مفید ص 156.

[20]  کتاب جعفریات ص 36.

[21]  علل الشرائع ج 2 ص 332 ح 4.

[22]  تنبیه الخواطر ج 2 ص 491.

[23]  تنبیه الخواطر تالیف امیر حسین زاهد ج 2 ص 490 از ابو مسعود.

[24]  من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 123 ح 20.

[25]  من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 120 ح 3.

[26]  کافى ج 4 ص 175 ح 2.

[27]  کافى ج 4 ص 175 ح 1.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان