به گزارش مشرق، روز گذشته اعلام شد محدودیتهای کرونایی تهران تا یک هفته دیگر تمدید خواهد شد و این یعنی همچنان سینما و تئاتر روی خط تعطیلی خواهند بود. در این شرایط هیچ راهی برای پر کردن سبد فرهنگی خانوادهها جز استفاده از فرصت اکران آنلاین وجود ندارد. این البته در شرایطی است که بخش عمده فیلمهای اکرانشده در قالب اکران آنلاین، از جمله آثار ضعیفی بودند که طی این سالها فرصتی برای اکران عمومی پیدا نمیکردند و حالا در دورانی که سازندگان بسیاری از آثار مهم سینمای ایران راضی به اکران اثرشان نمیشوند، این آثار از طریق
اکران آنلاین از سد اکران عمومی گذشتهاند تا حداقل دست سینمای ایران در این روزهای کرونایی خالی نباشد.
هر چند که پایین بودن کیفیت این آثار به نوعی یکی از دلایل سوق پیدا کردن مخاطبان به سمت سریالها و فیلمهای خارجی است اما با این همه نمیتوان نسبت به این آثار بیتفاوت بود و از فیلمهایی که این روزها در قالب اکران آنلاین در اختیار مخاطبان قرار میگیرند، ننوشت. به همین بهانه سراغ 3 مورد از فیلمهایی که این روزها در جریان اکران آنلاین در حال پخش هستند، رفتیم تا نگاهی کوتاه به آنها داشته باشیم.
بیحسی مغزی!
«بیحسی موضعی» به معنی واقعی کلمه یک اثر پوچ است که میتوان از آن به عنوان یک نمونه تام و تمام از توهین به شعور مخاطب یاد کرد؛ اثری که قرار بوده یک کمدی سیاه باشد ولی در نهایت تبدیل به اثری فاقد معنا شده که صرفا وقت مخاطبش را تلف میکند. شاید خوانندگان این یادداشت با خود بگویند نگارنده چقدر تند و تیز به نقد یک فیلم میپردازد اما واقعیت این است که تعارفات مرسوم سینمای ایران و پرهیز از داشتن صراحت در نقد محصولات هنری [اگر بشود اسم بیحس موضعی را اثر هنری گذاشت(!)] باعث شده سینمای ما حالا به جایی برسد که «بیحسی موضعی» بسازد و هیچ کس هم نپرسد آقا این چه اراجیفی است که به خورد مخاطب میدهید؟ «بیحسی موضعی» سومین ساخته سینمایی حسین مهکام است که قصه آن در یک شب میگذرد؛ روایتی از زندگی یک برادر و خواهر آنرمال که در شب ازدواج خواهر خانواده، اتفاقات عجیبی رخ میدهد که در نهایت به یک تراژدی ختم میشود. مشکل اصلی «بیحسی موضعی» را باید ضعف در شخصیتپردازی دانست؛ شخصیتهایی که قرار است نقشهایی ابزورد را ایفا کنند اما با توجه به عدم بازگویی عقبه فکری و روحی آنها و البته محدودیتهای روایت قصه در ایران که نمیتوان با بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی شوخی کرد، موقعیتهایی خلق میشود که در آن کاراکترها بیشتر گیج میزنند تا اینکه بخواهند از دل یک کمدی سیاه پیامی را به مخاطبان منتقل کنند؛ گویا خود فیلمساز هم با قرار گرفتن در موقعیت «آچمز» اصلا نمیدانسته با شخصیتهایش باید چه کند! این در حالی است که اساسا هجو موضوعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه، شاکله اصلی کمدیهای ابزورد است اما «بیحسی موضعی» از اساس فاقد این ویژگی است. انگار که شما مار و عقربی را خلق کنید که نیش نداشته باشند!«بیحس موضعی» نه انتقادی است و نه کمدی است؛ یک اثر پا در هواست که قرار بوده ابزورد شود اما به دلیل مواردی که پیش از آن مورد اشاره قرار گرفت، تبدیل به اثری کشدار و حوصلهسر بر شده که حتی نتوانسته از فرصت حضور چهرههایی چون پارسا پیروزفر و حسن معجونی و حبیب رضایی به درستی استفاده کند. خلاصه اینکه اگر برای وقت و پولتان ارزش قائل هستید، سراغ گزینه دیگری برای تماشای فیلم در منزل بروید!
روزهای تکراری
«روزهای نارنجی» یکی دیگر از مجموعه پرشمار فیلمهای معمولی سینمای ایران است؛ از آن فیلمهایی که تولیدش نه آوردهای برای این سینما دارد و نه ضرری به سینما میزند، از آنها که تولید میشوند تا صرفا یک عدد به شمار آثار ساختهشده در کارنامه سازندگانش اضافه کند.
شاید اگر در دهه 70 و روزهایی که هدیه تهرانی به عنوان نماد زنهای مقاوم و سختیکشیده سینمای ایران در آثار مختلف حضور پیدا میکرد، «روزهای نارنجی» هم تولید و روانه اکران میشد، استقبال مخاطبان از این اثر نیز بیشتر از امروز بود اما در دوران افول هدیه تهرانی و در شرایطی که این ستاره سالهای قبل سینمای ایران سالهاست دیگر اثر قابل توجهی نداشته، ساخت اثری در همان حال و هوا و با حضور همان ستاره قدیمی نمیتواند متضمن تکرار آن موفقیتها باشد.
اولین ساخته سینمایی آرش لاهوتی، فیلمنامه ضعیفی دارد که تبدیل به پاشنه آشیل این اثر شده است؛ فیلمنامهای که گره خلق میکند اما بیتوجه به حل کردن همه گرههایی که خلق کرده به کارش پایان میدهد تا در انتهای قصه هم مخاطب متوجه نشود چرا هیچ کس هیچ تلاشی برای پیدا کردن دزد انبار نمیکند یا دلیل حمایت بیوقفه «آبان» از شخصیت معتاد قصه چیست؟ این ضعف جدی را باید به تکنیکهای تکراری استفاده شده از سوی فیلمساز مثل ریتم بشدت کند قصه، در کنار دوربین روی دست غیرمنطقی فیلم اضافه کنید تا متوجه شوید چرا دیدن روایت آرش لاهوتی در «روزهای نارنجی» کاری دشوار است. مسأله اینجاست که همه چیز در روزهای نارنجی در سطح باقی میماند؛ قطاری از معضلات اجتماعی در فیلم نمایش داده میشود که هیچ کدام به شکل عمیق مورد نقد و بررسی و ریشهیابی قرار نمیگیرد. گویا فیلمساز میخواسته در فرصت 90 دقیقهای فیلمش هر آنچه را که به ذهنش میرسیده روایت کند؛ از مسأله اعتیاد در میان دختران جوان گرفته تا زنان سرپرست خانوار، خیانت در زندگی زناشویی، دزدی، رنجهای طبقه کارگر و نزولخواری همه در این فیلم به تصویر کشیده میشود، بدون آنکه حتی یک مورد از آنها به شکل عمیقتری مورد بررسی قرار بگیرد. همین هم باعث میشود که برخی از این خرده قصهها اساسا هیچ نقشی در پیشبرد قصه نداشته باشند و حذف آنها هم هیچ لطمهای به ساختار قصه نزند.
بیشتر بخوانید:
کارخانه زبالهسازی!
«زنها فرشتهاند 2» اثری دیگر از مجموعه پویافیلم است که با همان دست فرمان همیشگی این مجموعه در تولید آثاری با رویکردهای زرد تولید شده است؛ روایتی از 2 زن که تحت ظلم همسرشان قرار گرفتهاند و حالا قرار است با همدستی هم و یک زن دیگر شوهران خود را ادب کنند. همان روایتهای قدیمی و تکراری سینمای ایران که از زنانی میگوید که تحت ظلم همسرانشان قرار دارند و حالا قرار است ادب شوند؛ با این تفاوت که اینجا خبری از کوچکترین طنزی نیست؛ همه چیز لوس و تکراری به همان روش مرسوم فیلمهای آرش معیریان روایت میشود.
تعدادی کلیپ و رقص و بزن و بکوب که قرار است جای خالی قصه را پر کند. فیلم حتی از کمدیهای آبگوشتی دهه 80 نیز عقبماندهتر است؛ حداقل آنها در دوره خودشان تازه بودند اما حالا مدتهاست به همه ثابت شده تولید اراجیفی مثل «زنها فرشتهاند 2» با این سبک و سیاق تکراری دیگر خریداری ندارد. فیلمهایی که حتی برای طرفداران نظریههای فمینیستی هم جالب نیست از بس که از منظر کیفی و محتوایی نازل است.
«زنها فرشتهاند 2» با وجود داشتن قطاری از بازیگران سرشناس سینمای کمدی حتی در برآورده کردن انتظارات اولیه مخاطب نیز عاجز است؛ مشخص نیست فیلمساز برای سینما فیلم ساخته یا برای دیده شدن در فضای مجازی! سکانسهای رقص و آواز «زنها فرشتهاند 2» از فیلمهای هندی که گاهی بریده آن در فضای مجازی میچرخد و باعث خنده مخاطبان میشود هم خندهدارتر است! ای کاش به همان فیلمهای سوپرمارکتی اوایل دهه 90 احترام میگذاشتیم تا امروز فیلمهایی بهمراتب ضعیفتر را به عنوان فیلم سینمایی به مخاطبان نجیب سینمای ایران تحمیل نمیکردند.
دیدن اینگونه آثار به معنی واقعی کلمه سلیقه مخاطب را نازل میکند. جالب اینکه سازندگان «زنها فرشتهاند 2» که اتفاقا نسخه دوم آن هیچ ارتباطی به لحاظ داستانی به نسخه اول آن ندارد، برای تبلیغ این اثر از بخشهایی از فیلم استفاده کردند که در همان نگاه اول تکلیف مخاطب با این فیلم را مشخص میکند: «شما با یک زباله طرف هستید!».
منبع: وطن امروز