خبرگزاری تسنیم: محمد خوش چهره درخصوص علت شکل گیری تورم مزمن در کشور گفت: اقتصاد ایران بیمار است و یکی از عوارض اصلی این بیماری تورم است، بنابراین تورم نتیجه مریض بودن اقتصاد ایران است. اما سوال جدی که وجود دارد این است که دلایل و ریشههای این بیماری چیست؟ قطعا پزشکان با سطح دانش متفاوت اظهار نظرات متفاوتی انجام میدهند، آنهایی که دلایل دم دستی را میبینند، نگاه خاص خود را دارند، دراقتصاد نیز آنهایی که تنها حجم نقدینگی را میبینند میگویند این دلیل است، اما دلیل اصلی تورم صرفا حجم نقدینگی نیست.
به گفته این اقتصاددان، بنابراین در شناسایی علت تورم، آسیبشناسی عالمانه باید وجود داشته باشد. ممکن است دلایل متفاوتی برای بیماری کسی عارض باشد. آن پزشکی که وارد نیست میخواهد برای تک تک این دلایل دارو تجویز میکند، اما یک پزشک ماهر ریشه بیماری را مشخص میکند بنابراین مهم این است که از مجموعه عواملی که الان شما میبینید، بدانید کدام عوامل بنیادیست یا اینکه کدام عوامل اصلی است.
استاد اقتصاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه برخی شیوع ویروس کرونا را به عنوان دلیل بی ثباتیهای اخیر دراقتصاد ایران عنوان میکنند، گفت: در اینجا این سوال پیش میآید که اگر کرونا ریشه است، چرا در دنیا به این شکل نیست. کرونا باعث رکود اقتصادی در دنیا شده است. مثلا در بیزنسهای قوی دنیا مثل گردشگری باعث شده تا قیمت هتلداری پایین بیاید بنابراین کرونا باعث افزایش قیمت نمیشود، برعکس به صورت عمومی باعث کاهش قیمت میشود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا در ایران این اتفاق نیفتاد، گفت: مجموعهای از دلایل وجود دارد که این دلایل در تحلیل عالمانه باید لحاظ شود، در واقع بایستی واکاوی علمی انجام شود تا مشخص گردد اصلیترین دلیل التهابات اخیر کدام است. در این موضوع دو بحث وجود دارد یکی گران فروشی و یکی افزایش قیمتها که باید از هم دیگر تفکیک شوند. به ایننکته توجه کنید افزایش قیمتهایی که باعث تورم میشود باید افزایشهایی باشد که در هزینه تولید کالا و خدمات پیش آمده است.
نماینده دور هفتم مجلس شورای اسلامی گفت: بخش زیادی از افزایش قیمتها در ایران ریشه هزینه تولید ندارد، بلعکس ریشه اصلی در سواستفاده از شرایط و گران فروشی میباشد که این عوامل کنترل نشده است. به این دلیل که نظارت ضعیف است به طور مثال محصولی با قیمتهای قبلی و پایینتر ارز وارد شده، اما با قیمت جدید عرضه میشود.
پس در مورد شکل گیری تورم، دو عامل گرانی و گران فروشی وجود دارد. بخشی از تورمی که مطرح است، گران فروشی است. مثلا هزینه تولید با ارز ارزانی بوده، اما با قیمت روز حساب میشود پس این کالایی که عرضه میشود در حال عرضه با چاشنی گران فروشی است، چون از ارز ارزان استفاده کرده است، اما چون ضعف در نظارت و کنترل، وجود دارد در حال گران فروشی است.
وی افزود، بالا رفتن نرخ ارز خودش ریشه در دو عامل بیرونی که در راس آن جنگ اقتصادی و شیطنت دنیای سلطه، قرار دارد و دلیل دیگر درونی است که از نظر بنده مهمترین عامل، عامل درونی است، یعنی ضعف مدیریت، تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی درخصوص ارز است که قیمت آن را به صورت بی مهبا بالا برده است.
به گفته نائب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه در مجلس هفتم، درست است که کشور دچار کمبود ارز است، اما این موضوع خود را در قالب کاهش ارزش پول ملی نشان میدهد. دولت بهجای اینکه بیاد با مدیریت عرضه ارز فضا را کنترل کند درمسیر دیگری گام برداشته است. چه در دولت قبلی و چه در دولت فعلی همین رویه پابرجا بود. چون آن زمان هم دلار از هزار تومان به سه هزار تومان رسید چرا که هر دو در خصوص موضوع ارز یک حرف را زدند.
وی افزود، هر دو دولت اعلام کردند که هرکس هرچقدر که میخواهد بیاید سکه و ارز بخرد، پس از اینکه به سبب تحریک تقاضا هجوم مردم به بازارهای سکه و ارز شکل گرفت و تقاضا به صورت سوداگرانه در این بازارها افزایش یافت، بعد تازه آمدند سلطان سکه را اعدام کردند. این درحالی است که خود شما زمینه افزایش تقاضا و هجوم تقاضا را ایجاد کردید؛ بنابراین برای ارز قبل از اینکه به مدیریت عرضه بپردازند باید به مدیریت تقاضا توجه شود.
نماینده پیشین مجلس گفت: این بدین معناست که جلوی تقاضاهای سودا گرانه، سفتهبازی و تلاشهای سازمان یافتهای که سیآیای و موساد طراحی کردند گرفته نشد. البته ترامپ نیز اشاره کرده بود که 13 آبان نظام ساقط خواهد شد و ما به جای مقابله نظامی در حال مقابله اقتصادی هستیم. این موضوع باعث شد تا ارزش پول ملی ایران تا 300 درصد کاهش پیدا کند.
مدل یکسان آمریکا و اسرائیل برای تحریک تقاضای ارز در ایران و لبنان
این حرف را جان بولتون و پومپئو نیز زدند و اشاره کردند که با کمک عربستان، امارات و اسرائیل باعث این اتفاق در ایران شدیم. بعد نگاه میکنیم و میبینیم آنها تحریک تقاضا را دنبال کردهاند، البته آنها روی کانالهای کاهش عرضه نیز کار کردهاند، اما به طور کلی به نظر میرسد، با استفاده از عوامل نفوذی و جو سازی به خرید ارز، حمله خود در جنگ اقتصادی را سامان دهی کردهاند. این کار را در لبنان نیز انجام دادند و ارزش پول ملی لبنان را کاهش دادند.
خوش چهره ادامه داد، این جا دولت نیامده جلوی این تقاضای کاذب را بگیرد مجلس غفلت کرده و قوه قضائیه عقب افتاده بوده و اجازه داده در حوزه ارزی جرم صورت بگیرد و پس از آن برخورد صورت گرفت. در صورتی که از قبل میتوانستند اعلام کنند و با آن برخورد صورت بگیرد؛ بنابراین یکی از دلایل افزایش تورم مربوط به رها شدگی قیمت ارز است که خود شامل دلایل سیاسی، امنیتی و مدیریتی است در نتیجه برای آن که بقیه را سرکار بگذارند میآیند موضوع را تک عاملی نشان میدهند. مثلا دولت روی بحث کسری بودجه تاکید میکند و بانک مرکزی نیز موضوع نقدینگی را مطرح میکند.
حمله به پول ملی یک تهدید ملی است
این اقتصاد دان با اشاره به اختلاف نظر با برخی از کارشناسان درحوزه مدیریت ارز گفت:اشکال ما با برخی از همکاران این بود که صرفا براساس تحلیل هر روزه عرضه و تقاضا و متغیرهایی که در مدلهای اقتصادی با ثابت در نظر گرفتن سیستم و پیشفرضهایی که تحتتأثیر عوامل تغییر کرده است توجه نمیکنند و تنها به موضوع عرضه و تقاضا توجه میشود. به همین دلیل نیز نسخههایی که ارائه میشد نسخههای ناقصی بود. این در حالی است که اگر قرار است در مدل کلان اقتصاد ملی مورد تحلیل قرار بگیرد عوامل غیراقتصادی در این زمینه وجود دارد که به اندازه وشدت عوامل اقتصادی در جنگ اقتصادی تأثیرگذار است. این مسائل یا کمتر دیده شده و یا نادیده گرفته شده است. حمله به پول ملی یک تهدید ملی است. این تهدید ملی نیز قبل از اینکه متوجه عوامل بیرونی باشد به ضعف مدیریت تهدید بازمیگردد.
هیچ کشوری اجازه ورود نقدینگی سرگردان را به بازارهای کالا مثل مسکن نمیدهد
این اقتصاد دان گفت: در دنیا نمیگذارند که نقدینگی سرگردان بر نیازهای اساسی مردم و کالا تاثیر بگذارد، در عوض اجازه میدهند این پول وارد بورس و ... شود. در چنین شرایطی نقدینگی به زندگی مردم آسیبی وارد نمیکند. اما اگر این پولها وارد مسکن یا دیگر نیازهای اساسی مردم شود اقتصاد را به شدت دچار مشکل میکند.
اولین انحراف این است که موضوع را تک عاملی کنیم، یعنی دولت برای فرافکنی موضوع نقدینگی و بودجه را مطرح میکند و مجلس نیز همینطور. در صورتی که ضعف نظارتی و کنترل باعث میشود در عرصه عملیات نظامی شما صحنه را به دشمن واگذار کنید. توجه داشته باشیم که مهمترین موضوع در اینجا باور به یک جنگ اقتصادی است.
به گفته خوش چهره بانک مرکزی مسئول ارزش پول ملی و تورم عامل کاهش ارزش پول ملی است. دشمن در تلاش است تا با استفاده از ابزارهای مختلف مثل جنگ روانی اقدام به ایجاد تنش میکنند. در بحث مدیریت استراتژیک حوزههای جنگ اقتصادی مشخص است، اما ما شاهد آن هستیم که تمام این موضوعات در حال رخ دادن است.
در جنگ اقتصادی صرف عرضه و تقاضا مطرح نیست و عوامل روانی اقتصادی وجود دارد که به شدت بر عوامل اقتصادی اثر میگذارد. در حال حاضر هرکسی که اراده کند میتواند به راحتی به صورت زیر زمینی ارز بخرد در صورتی که این کار باید جرم و البته سازوکار دقیق برخورد با آن نیز روشن باشد.
چرا در جنگ اقتصادی بانکها ذخایر ارزی برای خود ایجاد کردهاند؟
وی افزود، بازار به شکلی باید مدیریت شود که ارز فقط در صادرات و واردات و بخش کوچکی از آن در بحث گردشگری و دانشجویی وجود داشته باشد. در حال حاضر نباید به بانکها اجازه داد ذخایر ارزی برای خود ایجاد کنند چرا که خیلی از بانکها عملیات ارزی ندارند و از ارز بانک مرکزی استفاده میکنند.
این کارشناس اقتصادی گفت: خیلی از شرکتهای دولتی، پتروشیمیها و صاحبان صنایع، ارز ذخیره میکنند، حتی خیلی از شهرداریها و دیگر سازمانها نقدینگی خود را تبدیل به سکه میکنند. بایستی جلوی تمام این موارد گرفته شود چراکه وقتی وضعیت آزاد باشد مردم نیز ترجیح میدهند نقدینگی خود را به ارز تبدیل کنند.
به گفته این اقتصادان، این دولت است که باید جلوی افزایش تقاضای ارز را بگیرد. دولت عرضه کننده اصلی ارز است که بخش اصلی قاچاق را همین ارز دولتی تشکیل میدهد. در اینجا دولت نیز علاقهمند است تا قیمت ارز تا حد ممکن بالا برود تا ریال بیشتری به دست آورد. مجالس بیحال و بیکیفیت ده سال گذشته نیز باعث شده تا دولت در مقابل اقداماتش پاسخگویی نداشته باشد که در نتیجه خیلی راحت این اتفاقات رخ میدهد.
خوش چهره تاکید کرد، در حال حاضر حفظ ارزش پول ملی از اهم ماموریتهاست، اگر تصمیم به حفظ آن گرفته شود، دلایل ضعف آن را بهتر متوجه خواهند شد. بر این اساس ادبیات مواجهه با موضوع ارز نیز باید تغییر کند، یعنی به جای آنکه بگویید دلار امروز چه درصدی افزایش قیمت داشت باید بگوییم که ارزش پول ملی چقدر کاهش داشته و ما چقدر فقیرتر شدهایم.
مرگ قورباغه در آبی که رفته رفته داغ میشود
نماینده پیشین مجلس گفت: نکته مهم در این زمینه حرکت پلهای و تدریجی است. هنگامی که قیمت ارز افزایش پیدا میکند پس از مدتی با برخی اظهارات مقامات دولت و فضای روانیای که ایجاد میشود قیمت ارز اندکی کاهش پیدا میکند. این اقدامات نیز بیشتر پاسخگویی به فضای روانی جامعه است. با این وجود تثبیت قیمت ارز که مانند پله عمل میکند دورههای یک یا دو ساله را طی میکند. عرض این پلهها نیز روزبهروز کوتاهتر میشود و تثبیتهای ضعیف و شکنندهای شکل میگیرد. پس از مدتی دوباره قیمت ارز افزایش پیدا میکند و سیکل گذشته تکرار میشود. این مثال، مانند قورباغهای است که هنگامی که آن را در داخل آب جوش بیندازند به یکباره واکنش نشان میدهد و خود را به بیرون از آب پرتاب میکند. با این وجود اگر گرم شدن آب به مرور زمان صورت بگیرد و قورباغه به صورت تدریجی گرم شدن آب را درک کند تا مرز پختگی و مرگ نیز پیش میرود و به جایی میرود که ممکن است بر اثر گرمای آب جان خود را از دست بدهد. در شرایط کنونی بنده نگران همین مسأله هستم که نرخ ارز به صورت تدریجی و مستمر در حال افزایش پیدا کردن است. این در حالی است که تمرکز تصمیمگیران جامعه روی حفظ ارزش پول ملی کم است. در سالهای اخیر مسئولان و رسانهها بیش از آنکه روی کاهش پول ملی تمرکز کنند روی افزایش نرخ ارز تأکید کردهاند. یعنی به جای اینکه عنوان کنند پول ملی کاهش پیدا کرده همواره عنوان میکنند نرخ ارز افزایش پیدا کرده است.
افزایش قیمت ارز سیگنال منفی برای تورم و تولید ملی است
وی افزود، باید در مورد کاهش ارزش پول ملی حساسیت بالاتری در بین مردم به وجود بیاید تا بحث مطالبهگری این موضوع از مسئولین شکل بگیرد. تمرکز و وقت رئیس مجلس و رئیس جمهور نیز باید روی موضوع ارزش پول ملی معطوف شود. در یک جمع بندی میتوان گفت: تقاضا را مدیریت کنید تا ارزش پول ملی حفظ شود.
در یک مدل اقتصادی هنگامی که قیمت ارز افزایش پیدا میکند به صادرات سیگنال مثبت میدهد. با این وجود به ارزش پول ملی، تورم و تولید ملی سیگنال منفی میفرستد. این وضعیت پزشکی است که به بیمار خود یک دارو میدهد که برای پنج دقیقه حال وی را خوب میکند، اما پس از مدتی دچار تپش قلب میشود. پیشنهادهایی که در این زمینه مطرح میشود و مبنای تصمیمگیری میشود باید در بین کارشناسان مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد تا ضعفهای آن برطرف شود. نه اینکه این پیشنهادها بدون هیچ بررسیای مبنای تصمیمگیری قرار بگیرد.