ماهان شبکه ایرانیان

گزارش ویژه نشریه آمریکایی آتلانتیک:

هزاران شبه‌نظامی طرفدار ترامپ برای جنگ داخلی آمریکا آماده می‌شوند +‌ تصاویر

یک نشریه آمریکایی مدعی شد رهبر یک سازمان شبه‌نظامی آمریکایی هزاران پلیس، سرباز و کهنه‌سرباز طرفدار ترامپ را برای جنگ داخلی پس از انتخابات آماده کرده است.

سرویس جهان مشرق - نشریه آمریکایی آتلانتیک در گزارشی تحقیقی به قلم مایک جیلیو[1] نویسنده مقاله «فروپاشی ملت‌ها؛ داعش و جنگ برای خلافت» [2] نگاهی به یکی از سازمان‌های شبه‌نظامی حامی ترامپ و اینکه چه کسانی هستند و ممکن است در روز انتخابات دست به چه کاری بزنند انداخته است.

استوارت رودز مؤسس سازمان «قسم خوردگان» (oath keepers) سال‌هاست که برای این حوادث آماده می‌شد. رودز 55 ساله، مردی با موهای کوتاه خاکستری و لباس‌های ارتشی غیررسمی و یک چشم‌بند مشکی است. او یک هفت‌تیر و یک کلاه مشکی دارد که روی آن لوگوی طلایی «اوث کیپرز» (قسم خوردگان) دیده می‌شود؛ گروهی مبارز که هزاران نفر از نیروهای ارتش و پلیس را جذب خود کرده است.

رودز از سال 2009 که «قسم خوردگان» را تأسیس کرد، همیشه از جنگ داخلی حرف می‌زد. اما حالا افراد بیشتری به حرف‌هایش گوش می‌کنند. و با اینکه رودز زمانی خود را یک انقلابی منتظر خوانده بود، اما حالا نقش خود را دفاع از رئیس جمهور می‌دانست. او فراخوانی منتشر کرده و از پیروانش خواسته بود که از کشور در برابر آنچه او «شورش» می‌نامید محافظت کنند. رودز به من گفت، این ناآرامی آخرین اقدام برای تضعیف دونالد ترامپ است.

اینجا جنگ داخلی در جریان است

طی تابستان، هشدارهای رودز در مورد بروز درگیری شدت بیشتری گرفت. در ماه آگوست، وقتی یک نوجوان به تیراندازی و کشتن دو نفر[3] در جریان اعتراضات به وحشیگری پلیس در کنوشا ایالت ویسکانسین متهم شد، رودز در توئیتر او را «یک قهرمان، یک وطن‌پرست» خواند. و بعد، وقتی در همان هفته یکی از هواداران ترامپ در پورتلند ایالت اورگن کشته شد، رودز اعلام کرد که دیگر اوضاع به حال سابق برنمی‌گردد. او پیش از مسدود شدن حسابش به خاطر تحریک خشونت نوشته بود، «اینجا جنگ داخلی در جریان است، همین حالا.»

بسیاری از عمده‌ترین نگرانی‌های آنها به سرعت و به صورت پی‌در پی محقق شده بود: تعطیلی دولت، آشوب، اقدام در جهت از بین بردن پلیس و گروه‌های چپ‌گرایی که خود را مسلح کرده و بخشی از شهر را تصرف می‌کنند. آنها همه اینها را پیش درآمد انتخابات 2020 تلقی می‌کردند.

در یک سالی که ترامپ درباره تقلب رأی‌دهندگان هشدار می‌داد، اوث کیپرز به حرف‌هایش گوش می‌کردند. من کنجکاو بودم بدانم که اگر ترامپ بازنده شود چه اتفاقی خواهد افتاد، آیا خواهد گفت که سرقت انتخاباتی صورت گرفته و از پذیرفتن شکست خودداری خواهد کرد؟ [4] یا برعکس، اگر او برنده شود و مخالفانش در اعتراض به نتیجه به خیابان‌ها بیایند چطور؟ آمریکا از قبل هم شاهد اوج‌گیری خشونت‌های سیاسی شده و در ماه آگوست، اف‌بی‌آی با انتشار بیانیه‌ای[5] در مورد تشدید احتمالی تنش‌ها با نزدیک شدن به انتخابات هشدار داد. اگر افراد حرفه‌ای و آموزش‌دیده سلاح به دست بگیرند اوضاع چقدر بدتر خواهد شد؟

رودز ماهیت اوث کیپرز را مبهم نگه داشت. این گروه رسما غیرحزبی بود و آنطور که در پست دیگری بیان شده، «به خودی خود» شبه‌نظامی نیز نبود. با این حال، او درباره اینکه ممکن است اعضای گروهش به عنوان افراط‌گرا معرفی شوند هشدار داده بود و گفته بود که آنها می‌توانند گمنام باقی بمانند. او در مصاحبه‌ای رادیویی نیز گفته بود: «ما از نیروهایی که در حال حاضر در پلیس یا ارتش خدمت می‌کنند نمی‌خواهیم به هیچ نوعی در فهرست اعضا ثبت نام کنند. فکر می‌کنیم این کار احمقانه است.»

اما او در نهایت چنین فهرستی را تهیه کرد. در این فهرست، نام، آدرس منزل و ایمیل، شماره تلفن و سوابق خدمت اعضا و همینطور جوابی که به یک سؤال داده بودند آمده بود؛ اینکه چطور می‌توانند به اوث کیپرز کمک کنند. سال گذشته، یک مرکز حقوقی اطلاعات مربوط به حدود 25 هزار نفر از آنها را برای من فرستاد.

رودز عمیقا از محاصره دولتی ویکو ایالت تگزاس در سال 1993 که با مرگ بیش از 70 نفر از اعضای یک فرقه مسلح مسیحی پایان یافت، متأثر شده بود و این حادثه از نظر او، تهدید قدرت دولت را نشان می‌داد. اما جنبش میهن‌دوستی به خاطر ارتباطاتش با ملی‌گراهای سفید بدنام شد و بعد از اینکه تیموتی مک‌وی- که به شبه‌نظامیان پیوسته بود- یک ساختمان فدرال در اوکلاهماسیتی را در سال 1995 منفجر کرد، از هم پاشید.

رودز نمی‌خواست اشتباهات این گروه‌های اولیه را تکرار کند و در جذاب‌تر کردن ایده‌های اقلیتی برای جریان فکری رایج استعداد نشان داد. خودداری او از شبه‌نظامی خواندن اوث کیپرز به این مسئله کمک کرد، همچنان که این واقعیت نیز مؤثر بود که متنی درباره انکار نژادپرستی را در وبلاگش قرار داد و به اعضا هشدار داد تهدیدات خشونت‌آمیز آشکار انجام ندهند. او تأکید داشت که اوث کیپرز تنها به عنوان آخرین چاره، اقدام به مبارزه می‌کند.  

رودز معتقد بود که گروه‌های شبه‌نظامی گذشته بیش‌ازحد مخفی‌کار بودند و این باعث می‌شد مردم به آنها مشکوک شوند و مسئولان هم برای سرکوب آنها آزادی عمل بیشتری داشته باشند. او اوث کیپرز را به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی با هیئت مدیره تأسیس کرد؛ اعضا بعد از طوفان‌ها کارهای کمک‌رسانی انجام می‌دادند و در رویدادهای محلی جمهوری‌خواهان سخنرانی می‌کردند. آنها می‌توانستند وارد مراکز پلیس شوند یا با اعلامیه‌های خود در خارج از پایگاه‌های نظامی حضور داشته باشند؛ آنها می‌توانستند با کلانترها ملاقات کنند و به نمایندگان مجلس دادخواست دهند. وقتی ترامپ در مورد جنگ داخلی هشدار داد، رودز موافقت خود را ابراز کرد و گفت: «این واقعیت است. ما در چنین شرایطی قرار داریم.»

در سال 2014، رودز و اوث کیپرز به هواداری از مزرعه‌داری به نام کلیون باندی، به یک درگیری مسلحانه بین گروه‌های میهن‌دوست و مأموران فدرال در نوادا پیوست. سال بعد نیز رهبری یک درگیری دیگر را در معدن «شوگر پاین» در شهرستان جوزفین ایالت اورگن به عهده گرفت. هر دو بار، آنچه که به عنوان مناقشه بر سر مسئله کاربری زمین‌ها شروع شده بود، به شعار به هواداری از راست‌های مبارز تبدیل شد.

هر دو بار، مسئولان دولتی از موضع خود عقب‌نشینی کردند. در سال 2014، رودز تیم‌هایی به فرگوسن در میسوری فرستاد تا در ناآرامی‌های آنجا که پس از کشته شدن مایکل براون به خاطر وحشیگری پلیس روی می‌داد، از کسب‌وکارها محافظت کنند. تصاویری از اعضای اوث کیپرز که روی پشت بام‌ها با سلاح‌های نیمه‌خودکار نگهبانی می‌دادند[6]، به نمادی از شروع فروپاشی آمریکا تبدیل شد.

در روز مارتین لوتر کینگ، حدود 22 هزار طرفدار حق حمل اسلحه در بیرون از ساختمان مجلس ایالتی ویرجینیا در ریچموند راهپیمایی کردند.

در دوران ترامپ، جنبش میهن‌دوستی اعتقاد داشت که برای اولین بار یک هم‌پیمان در کاخ سفید دارد. در سال 2016، وقتی ترامپ در مورد تقلب در انتخابات هشدار داد، رودز به اعضای گروهش فراخوان داد تا بی‌سروصدا شعبه‌های رأی‌گیری را کنترل کنند. وقتی ترامپ در مورد تهاجم مهاجران غیرقانونی هشدار داد، رودز با یک گروه گشت به مرزهای جنوبی سفر کرد. او تعدادی از اعضا را نیز فرستاد تا در گردهمایی‌های انتخاباتی ترامپ از طرفداران او در برابر معترضان محافظت کنند و در یکی از این گردهمایی‌ها نیز در بخش VIP، در ردیف جلو و با پیراهن مشکی اوث کیپرز مشاهده شد. وقتی ترامپ در پاییز گذشته و در شروع روند استیضاح، در مورد احتمال بروز جنگ داخلی هشدار داد، رودز موافقت خود را در توییتر اعلام کرد و نوشت، «این واقعیت است. ما در چنین شرایطی قرار داریم.»

اما رودز حتی زمانی که به دنبال تبلیغ علنی بود، اطلاعات سربازانش را سری نگه می‌داشت. بنابراین گروه‌های پایش نتوانسته بودند بطور قطعی تشخیص دهند که اوث کیپرز چه تعداد عضو دارد یا چه نوع افرادی به آن می‌پیوندند.

اما پایگاه داده درز کرده همه چیز را برملا کرد. این داده‌ها بعد از ثبت نام اعضای جدید در رویدادهای عضوگیری یا وبسایت اوث کیپرز، توسط معاونان رودز جمع‌آوری می‌شدند. آنها از همه ایالت‌ها بودند. حدود دو سوم اعضا سابقه خدمت در ارتش یا پلیس داشتند. حدود 10 درصد در حال خدمت بودند. یک کلانتر از کلرادو، یک عضو تیم SWAT [تیم سلاح‌ها و تاکتیک‌های ویژه] از ایندیانا، یک مأمور گشت پلیس از میامی و رئیس یک اداره پلیس کوچک در ایلینوی در میان آنها بودند. اعضای نیروهای ویژه، پیمانکاران نظامی خصوصی، یک استوار عملیات روانی ارتش، یک مربی پیشاهنگ سواره‌نظام در تگزاس و یک سرباز افغانستان نیز دیده می‌شدند. علاوه بر اینها، مأموران اداره مهاجرت و گمرک، یک مأمور ویژه 20 ساله در سرویس مخفی و دو نفر که گفته بودند سابقه خدمت در اف‌بی‌آی دارند نیز در میان آنها بودند.

اولین بار در ماه فوریه با رودز تماس گرفتم و گفتم که چه چیزی مرا به سمت اوث کیپرز کشانده است. او گفت، «گذار جالبی است، از داعش به ما». موضوع فقط فایل‌های عضویت نبود. من در سال 2016 در مورد سقوط دولت اسلامی در موصل گزارش می‌نوشتم که متوجه شدم آمریکایی‌ها در داخل کشور تهدید به جنگ داخلی می‌کنند و کنجکاو بودم بدانم که این تهدیدات جدی است یا نه.

به او گفتم هیچ چیزی بدتر از جنگ داخلی نیست. او جواب داد، «کاملا مخالفم». بعد از چند دیکتاتور نام برد: استالین، هیتلر، پل پوت، مائو و گفت، «فکر می‌کنم کاری که اینها انجام دادند به مراتب بدتر است. اگر در حال فرو رفتن به کابوسی مثل آنها باشیم، باید مبارزه کنیم».

مبارزان راست‌گرا معمولا به این جملات یا متن مشابهی از کتابی تحسین‌شده مربوط به سال 1955 در مورد سقوط آلمان به نازیسم با عنوان «آنها فکر می‌کردند آزاد هستند» استناد می‌کنند:

هر عملی، هر رویدادی بدتر از قبلی است، اما فقط کمی بدتر. شما منتظر بعدی و بعدی می‌مانید. منتظر یک رویدادی بزرگ و تکان‌دهنده می‌مانید و فکر می‌کنید که وقتی چنین رویداد تکان‌دهنده‌ای اتفاق بیفتد، دیگران در مقاومت در برابر آن به شما خواهند پیوست… اما یک رویداد بزرگ و تکان‌دهنده که ده‌ها یا صدها یا هزاران نفر را به شما ملحق کند، هرگز اتفاق نمی‌افتد.

اگر ترامپ پیروز شود، چپ‌ها به خیابان‌ها خواهند آمد

برای افرادی مثل رودز، پیام این متن‌ها یکسان است. آمریکایی‌ها در حال خوابگردی هستند و به سمت گودالی عمیق می‌روند. میهن‌دوستان باید بیدار شده و مقاومت کنند.

رودز می‌گوید، «مسئله فقط اسلحه نیست». اما اسلحه در مرکز آن است. ترامپ به این ایده دامن زد که محافظه‌کاران اقلیتی هستند که توسط یک موج جمعیتی مورد تهدید واقع شده‌اند؛ تهدیدی که باعث می‌شود شهرهای لیبرال شرایط را به بقیه کشور دیکته کنند. [7] وقتی از رودز و دیگر مبارزان راست‌گرا خواستم که نگرانی‌هایی غیر از حق حمل اسلحه را نام ببرند، آنها به نحوه آموزش تاریخ در مدارس یا تهدید «توافق جدید سبز» برای کاربری زمین‌ها، کشاورزی و خانه‌های مستقل اشاره کردند.

آنها تأکید داشتند که آمریکا یک جمهوری است و نه دموکراسی. رودز می‌گفت، لیبرال‌ها می‌خواهند به عنوان یک اکثریت ناچیز حقوق ما را پایمال کنند. تنها راه برای این کار این است که اول ما را خلع سلاح کنند.

رودز هم مثل ترامپ، فعالان «زندگی سیاهان مهم است» را سرسختانه مارکسیست می‌خواند. و تهدیدات فرضی مهاجران و مسلمانان غیرقانونی را شرح می‌دهد؛ کسانی که با ایده‌های او درباره فشار جهانی برای تضعیف ارزش‌های غربی جور درمی‌آیند. مادر او از کارگران مهاجر مکزیکی بوده و او در کودکی، تابستان‌ها را همراه آنها به چیدن میوه و سبزیجات می‌گذرانده است. اما رودز می‌گوید خانواده‌اش مسیحی‌های محافظه‌کار بودند و – کلمه کلیدی این است که- «در آمریکا جذب شدند».

رودز می‌گفت من باید در مورد گروه‌های مبارز چپ‌گرا مانند «باشگاه اسلحه جان براون» تحقیق کنم و به نظر می‌رسید انتیفا فکرش را به خود مشغول کرده، چون می‌گفت اوث کیپرز با تأمین امنیت گردهمایی‌های جناح راست از پس آنها برآمده است. «اگر ترامپ پیروز شود، حدس میزنید سر و کله چه کسانی پیدا می‌شود. چپ‌ها به خیابان‌ها خواهند آمد و آشوب به پا خواهند کرد.»

ایده‌هایی که رودز به رواج آنها کمک کرده بود، در حال انتشار بودند. یکی از اعضای این گروه به نام رابینسون می‌گفت هرگز در پلیس یا ارتش خدمت نکرده، اما بعد یادآور شد که پیوستن به گروه او به معنای سوگند خورد برای محافظت از قانون اساسی در برابر همه دشمنان داخلی و خارجی است. گروه‌های شبه‌نظامی دیگر فقط 10 فرمان رودز را در وبسایت‌های خود کپی می‌کردند، بدون اینکه نسبتی با گروه او داشته باشند. ویدئوهایی[8] از مأموران پلیس با یونیفوم دست به دست می‌شد[9] که تعطیلی‌های کروناویروس را مستبدانه می‌خواندند، بر سوگندی که خورده بودند تأکید می‌کردند و به همکاران پلیس خود می‌گفتند که باید بیدار شوند.

سپس اعتراضات جان سیاهان مهم است شروع شد. مردانی مسلح در میانه‌ی این ناآرامی‌ها ظاهر شدند که عملیات‌هایی به سبک فرگوسن انجام می‌دادند. رودز تلاش کرد تیم‌های حراست خودش را در شبکه اجتماعی دیسکورد [Discord] سازماندهی کند، اما پیشرفت چندانی نداشت، تا اینکه انجمنی که ایجاد کرده بود بسته و اعضای آن از فعالیت منع شدند.

گروه‌های جدید شبه نظامی و جنبش بوگالو و انفاک

گروه‌های جدیدتر علنا اعلام جنگ داخلی می‌کردند و می‌گفتند می‌خواهند وارد عمل شوند. اعضای جنبشی که اصطلاحا بوگالو[10] نامیده می‌شود، با پیراهن‌های هاوایی و سلاح‌های نیمه‌خودکار در جمعیت ظاهر شده و می‌گفتند بروز خشونت را چیزی مثل یک مهمانی می‌دانند. بخش زیادی از جوانان نسل جدید، رهبران مسن‌تری مانند رودز را بیش‌ازحد سربراه دانسته و رد می‌کردند. آنها دلخور بودند که پدرانشان در مورد حق حمل اسلحه و مسائل دیگر، بیش‌ازحد از حقوق خود صرفنظر کرده‌اند.  

این برهه، شفافیت دورانی که رودز در آن به شهرت رسیده بود، نداشت. آن زمان گروه‌های میهن‌دوست خود را در برابر اوباما و دولت فدرال قرار دادند. برخی اعضای جنبش بوگالو (بوگ بویز) طرفدار برتری سفیدپوستان بودند. اما وقتی پلیس تلاش کرد معترضان را به طرف‌های مخالف هم تقسیم کند، برخی جوانان پیراهن هاوایی پوش اصرار داشتند که در کنار جنبش جان سیاهان مهم است می‌ایستند. گفته می‌شود که طرفداران برتری سفیدپوستان و همچنین مردمی که برای اعتراض به وحشیگری پلیس به خیابان‌ها آمده بودند، تیراندازی‌هایی نیز کرده‌اند. دغدغه گروه‌های میهن‌دوست، گروه شبه‌نظامی جدیدی موسوم به «انفاک» بود؛ دو طرف در یک راهپیمایی در بزرگداشت برونا تیلور با هم رودررو شدند[11] و پلیس مجبور به مداخله شد. فروش سلاح و مهمات به شدت در حال افزایش بود.

در حالی که مجلس قوانین جدید کنترل سلاح را ارائه کرده، بسیج شبه‌نظامیان در سراسر ویرجینیا بی‌سروصدا در حال رخ دادن است. رودز در جنوب گشت میزد. یک روز در گردهمایی شبه‌نظامیان در ویرجینیا شرکت می‌کرد و روز دیگر با اعضای کارولینای شمالی ملاقات داشت- و موافقت کرد که در تنسی او را ببینم. دیر کرده بود. چند نفر از اعضای سه درصدی‌ها در یک گوشه نشسته بودند و بیقرار به نظر می‌رسیدند. من با دو نفر از اعضای اوث کیپرز پشت میز دیگری نشستم.

یکی از آنها مردی مسن‌تر با کلاه صحرای استرالیا بود. دیگری کهنه‌سرباز جنگ عراق که اخیرا به اوث کیپرز پیوسته بود. او شروع به صحبت درباره تجربه‌هایش در آنسوی مرزها کرد و اینکه چطور در شرایط هرج‌ومرج جنگ، سربازان آمریکایی با احتمال وحشتناک کشته شدن کودکان روبرو بودند؛ کودکانی که ممکن بود در حالی که سلاح‌های انفجاری به آنها بسته شده، به سربازان حمله کنند.   مردی که کلاه داشت گفت، «من ترجیح می‌دهم به جای آن رو به دیوار تیرباران شوم».

بالاخره رودز رسید. کلاه اوث کیپرز خاک‌آلودش را روی میز گذاشت و پرسید، «چرا شماها اینقدر دور از هم نشسته‌اید؟ بهتر است همه کنار هم بنشینند.»

رودز مثل یک پروفسور سردرگم صحبت می‌کرد که می‌خواهد ایده‌ای را توضیح دهد، اینکه خود مردم- و نه هیچ گروهی- شبه‌نظامیان واقعی هستند. او گفت این چیزی است که بنیانگذاران در سر داشتند. او پیشنهاد داد که حاضران به صورت محلی سازماندهی شوند. اوث کیپرز مثل نیروهای ویژه در مأموریت‌های خارجی عمل خواهد کرد، آموزش افراد و تقویت‌کننده نیروها. او گفت، «خود را اوث کیپرز یا سه درصدی نخوانید. خود را شبه‌نظامیان راترفورد کانتی بخوانید.»

در حالی که رودز به مردم می‌گفت برای جنگ آماده باشید، من آنها را برانداز می‌کردم. بعضی سرسخت به نظر می‌رسیدند، اما بسیاری دیگر نه. یکی از مردها دستش را روی یک عصا تکیه داده بود. وقتی رودز پرسید نگرانی آنها چیست، چند نفر گفتند می‌ترسند آشوبگران در محله‌هایشان ظاهر شوند.

وقتی شروع به هشدار دادن در مورد انتیفا و معترضان کرد، اظهاراتش تحریک‌آمیزتر شدند. او گفت: «آنها شورشی هستند و ما باید شورش آنها را سرکوب کنیم. آنها در نهایت از بمب‌های دستی استفاده خواهند کرد.»

بعد اینطور نتیجه‌گیری کرد که: «سربازان پیر آمریکا و جوان‌ترها در نهایت مجبور می‌شوند این بچه‌ها را بکشند و آنها با این اعتقاد خواهند مرد که با نازی‌ها می‌جنگیده‌اند.»

اعلام جنگ در صورت تقلب در انتخابات

بعد از آن، رودز به کنتاکی سفر کرد و با اوث کیپرز در خانه‌های آنها دیدار کرد. در این دیدارها صحبت‌ها ساعت‌ها طول می‌کشید و همیشه به سؤالات مشابهی کشیده می‌شد- اگر اینطور شود چه؟ - و جواب همیشه به انتخابات برمی‌گشت. مردی به اسم جیمز که عضو جدید گروه بود، به من گفت که تا وقتی معتقد باشیم که رأی‌گیری عادلانه بوده نتیجه را خواهیم پذیرفت. و اگر دو طرف نتوانند به توافق برسند، آن وقت است که درگیری خواهیم داشت.

او می‌گفت ممکن است همه چیز با اشتباه در یک تجمع اعتراضی یا تیراندازی یک خرابکار شروع شود. یک نفر به مادر جوانی در ایندیانا اشاره کرد که پس از اینکه در بحث با بیگانه‌ها فریاد زده بود «زندگی همه مهم است» هدف تیراندازی قرار گرفت و کشته شد.  

من با ماشین از کنتاکی به کوه‌های کارول کانتی در ویرجینیا رفتم و در زمینی در کنار یک جاده پرپیچ‌وخم، پشت ردیفی طولانی از وانت‌ها و ماشین‌های شاسی بلند پارک کردم. حدود صد نفر که بیشترشان مسلح بودند، به مردی نگاه می‌کردند که از پشت یک کامیون کفی که به سبک خودروهای ارتشی رنگ‌آمیزی شده بود سخنرانی می‌کرد. بین جمعیت و من دو مرد جوان بودند که اسلحه نیمه‌خودکار داشتند. آنها من را به روشی- نه دوستانه و نه غیردوستانه- که در پست‌های بازرسی دیگر نقاط جهان دیده بودم، متوقف کردند. تجمع‌های شبه‌نظامیان مثل این، بی‌سروصدا در همه جای ایالت دیده می‌شد. قانونگذاران همچنان اقدامات برای کنترل سلاح را پیگیری می‌کردند و مردم برای احتمال شورش‌های بیشتر و انتخابات آماده می‌شدند. رودز قرار بود سخنرانی داشته باشد، اما طبق معمول دیر کرده بود.

یکی از مردان جوان چیزی در بیسیم گفت و یک کهنه‌سرباز قوی هیکل جنگ عراق به نام ویل به من ملحق شد و دلیل وجود نگهبان‌ها و استقرار مردان در جنگل آنسوی این زمین را توضیح داد. آنها نگران پلیس نبودند، یک معاون اداره پلیس در فاصله نه چندان دوری از من ایستاده و به خودروی خودش تکیه داده بود. این چپ‌گراها، اعضای انتیفا بودند که امکان داشت شماره پلاک شما را ثبت کرده، دنبال شما بگردند و در خانه شما ظاهر شوند.

این جمعیت با آنچه که رودز به ساختمان کهنه‌سربازان جنگ‌های خارجی آورده بود تفاوت داشت. بسیاری از آنها 20 یا 30 سال داشتند و با یونیفورم آمده بودند. بعضی از اعضای سه درصدی‌ها تیشرت‌های مشکی و شلوارهای ارتشی به تن داشتند و اعضای گروه دیگری با لباس استتار در جنگل کنار هم ایستاده بودند. از گروه دوم، مردی روی کفی کامیون رفت و خودش را جو کلِم معرفی کرد، رهبر گروه شبه‌نظامی جدیدی به نام «ریج رانرز».

او مردی 29 ساله و از تفنگداران پیشین نیروی دریایی بود و طنین صدایش طوری بود که توجه جمعیت را جلب می‌کرد. می‌گفت: «من از زمانی که در ارتش بودم می‌دانستم که این اتفاق خواهد افتاد. مدتهای زیادیست که ما در جاهای مختلف به خاطر صلح از حقوق کوچکی دست کشیده‌ایم. اما من به شما می‌گویم که صلح آنقدرها هم شیرین نیست. زندگی آنقدرها عزیز نیست. من مردن را به زندگی بدون آزادی ترجیح می‌دهم.»

تعدادی از مردم برایش هورا کشیدند. کلِم ادامه داد: «این وضعیت در نوامبر تغییر خواهد کرد. من از قانون اساسی تبعیت می‌کنم. ما میخواهیم بقیه شما هم همین کار را بکنید. ما می‌خواهیم مأموران پلیس ما هم همین کار را بکنند. ما کاری می‌کنیم که این افراد از ما بترسند. باید مدتها قبل به جای کنار ایستادن، تیراندازی می‌کردیم.»

بعد پرسید: «آیا راضی هستید زندگی خود را از دست بدهید؟ آیا راضی هستید عزیزانتان را از دست بدهید؟ ممکن است درست در کنارتان شاهد از بین رفتن یکی از عزیزانتان باشید.»

پس از پایان صحبت‌های او، رودز از راه رسید و در علفزار کنار من پارک کرد. او به سمت کامیون کفی رفت، اما از آن بالا نرفت. بعد برگشت و رو به جمعیت ایستاد. او در صحبت‌هایش به زمان انقلاب بازگشت و به رسوم کشوری که با خونریزی بنا شده متوسل شد. او از جمعیت خواست یک گروه شبه‌نظامی برای جامعه خود ایجاد کنند.

یک ماه بعد، وقتی اعتراضات در کنوشا آغاز شد، بسیاری از تظاهرکنندگان سلاح همراه داشتند و در طرف دیگر، گروه‌های حراست به سرعت تشکیل شدند. آنها خود را نگهبانان کنوشا می‌خواندند. یک رویارویی هم مانند آنچه در پیتزافروشی پپرونی بیل اتفاق افتاده بود در نزدیکی یک پمپ بنزین درگرفت و ظاهرا یک نوجوان دست به تیراندازی زد و دو نفر را کشت. در ادامه‌ی همان هفته، مردی وابسته به انتیفا یک هوادار ترامپ را در پورتلند با شلیک گلوله از پا درآورد و بعد از آن رودز اعلام کرد «اولین گلوله شلیک شد».

در آن زمان، چند نویسنده پرطرفدار در جناح راست مبارز هشدار داده بودند که جنگ‌ها همیشه با یک رویداد واضح و مهم مثل یک حمله، کودتا یا تجاوز شروع نمی‌شوند و ممکن است تا زمانی که جنگی به جریان نیفتاده، متوجه نشانه‌های آن نشویم. جنگ داخلی تدریجی است. به نظر من، مسیر رسیدن به آن می‌تواند با فکر کردن به آن شروع شود. می‌تواند با فکر کردن به عقاید مختلف و متفاوت شروع شود.

 
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان