ماهان شبکه ایرانیان

سناریوهای احتمالی درباره برخورد آمریکا با ایران در بعد از انتخابات

خبرگزاری فارس: بسیاری از صاحبنظران سیاسی با استناد به اظهارات کارشناسان مسائل سیاسی و نیز نتایج نظرسنجی‌هایی که طی چند ماه گذشته در آمریکا صورت گرفته، بر این عقیده‌اند که اگر طی چند روز آینده اتفاق خاصی در آمریکا رخ ندهد، جو بایدن به عنوان رییس جمهور آمریکا در انتخابات 2020 انتخاب خواهد شد.

این موضوع اگرچه نمی‌تواند تأثیر چندانی بر روابط بین ایران و آمریکا داشته باشد، اما از آنجا که به بحث داغ برخی از رسانه‌های داخلی و خارجی تبدیل و آنها را وادار به گمانه‌زنی‌های مختلف نموده است، لذا نگاهی گذرا به نتایج و حوادث احتمالی ناشی از انتخابات این دور آمریکا خالی از لطف نیست.

در همین ابتدای بحث باید یادآوری شود که نظام انتخاباتی آمریکا موسوم به الکترال، نظامی است که فقط به جابجایی قدرت بین دو حزب حاکم منجر می‌شود و امکان حضور افراد شایسته در انتخابات این کشور را از سایر داوطلبین سلب می‌کند.

به همین دلیل نتیجه انتخابات آنها مصداق ضرب‌المثل معروف «سگ زرد، برادر شغال» است و لذا برخلاف تصور برخی از افراد ساده‌لوح، قطعاً پیروزی هیچ‌یک از دو جناح حاکم بر نظام سیاسی آمریکا در این انتخابات، تغییر چندانی در نحوه نگاه یانکی‌ها به ایران ایجاد نخواهد کرد.

همان‌گونه که اشاره شد، در واقع رقابت‌های انتخاباتی این کشور فقط به معنای دست به دست شدن جایگاه ریاست جمهوری بین دو جناح و احتمالاً تغییر برخی از ابزار و روش‌ها برای اعمال فشار است.

تجربه 4 دهه گذشته نیز نشان داده که در هر حالت هر دو حزب جمهوری‌خواه و دمکرات آمریکا ترجیحاً خواهان تغییر حکومت و یا حداقل، وجود ایرانی ضعیف، مهار شده و قابل کنترل هستند و به خیال خام خودشان به کمتر از بردگی مجدد ایران راضی نمی‌شوند.

با این حال، ذکر چند نکته در مورد انتخابات اخیر آمریکا ضروری است، اول این‌که امروز آمریکا از نظر اقتصادی در بدترین شرایط ممکن قرار دارد و علاوه بر بدهی هنگفت، شکاف طبقاتی به بالاترین حد خود رسیده است، دوم این‌که تبعیض‌نژادی و بی‌عدالتی مشکلات آمریکا را تشدید نموده و در وضعیت بحرانی قرار داده است، سوم این‌که پدیده کرونا و ناکامی‌های نظام حاکم در کنترل آن، خطر آشوب و اغتشاش را مضاعف نموده است.

همچنین شرارت‌ها و جنگ‌افروزی‌های مستمر این کشور در سراسر جهان به خصوص جنگها و درگیری‌های چند سال اخیر آمریکا و نیز انجام اقدامات تروریستی مختلف به‌خصوص ترور سردار بزرگ ایرانی (سپهبد سلیمانی) چهره‌ای متجاوز، خودسر و زیاده‌خواه از این کشور در اذهان و افکار عمومی جهان به تصویر کشیده است.

خروج یکجانبه آمریکا از برجام و سایر معاهدات جهانی نیز سبب شده تا اکنون به اصطلاح توپ در زمین آمریکا باشد و تا حدود زیادی آنها را منزوی و مطرود نماید. با این‌حال و علی‌رغم این‌که آمریکا در ردیف ناهنجارترین و بزرگترین بدهکار دنیا قرار دارد، اما ذکر این نکته نیز ضروریست که آمریکا همچنان توانسته‌ است با سوءاستفاده از قدرت دلار، موقعیت برتر اقتصادی و نظامی خود در سطح جهان را حفظ نمایند.

گمانه‌زنی رسانه‌ها در مورد حوادث بعد از انتخابات در آمریکا:

بسیاری از کارشناسان سیاسی می‌گویند؛ نتیجه انتخابات آمریکا بستگی به فاصله تعداد آرا این دو کاندیدا با یکدیگر دارد، یعنی اگر فاصله کم باشد، ترامپ راحتتر و با قدرت بیشتری می‌تواند گزینه تقلب را مطرح و پیگیری نماید و چنین اقدامی می‌تواند منجر به درگیر شدن طرفداران ترامپ و بایدن (فیل‌ها و الاغ‌ها و به تعبیر دیگر دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان) در یک جنگ داخلی تمام عیار شود.

این گروه بر این باورند که عوامل بی‌ثبات کننده که قبلاً مورد اشاره قرار گرفت، شرایط را برای بروز یک بحران گسترده فراهم نموده است، متقابلاً گروه دیگری بر این باورند که ساختار امنیتی آمریکا به‌گونه‌ای طراحی شده که در هر حال، وقوع هرگونه اعتراض و آشوب و اغتشاش فوراً سرکوب خواهد شد و استمرار نخواهد داشت.

دسته دیگری از سیاستمداران نیز می‌گویند؛ ممکن است آرای هیچ‌کدام از کاندیداها به حد نصاب لازم نرسد که در این شرایط سنا وارد گود خواهد شد و رئیس جمهور مورد نظر خود را معرفی خواهد نمود، که در این صورت نیز احتمال بروز اغتشاش و آشوب منتفی نیست.

گروه اندکی نیز معتقدند که در صورت موفقیت بایدن، ممکن است دامنه اعتراضات و اغتشاشات در حدی گسترش یابد که به ابطال نتیجه این دور از انتخابات منتهی و به دور جدید کشیده شود.

در سناریوی دیگر پیش‌بینی شده که اگر فاصله آرا زیاد باشد، هر کدام از دو کاندیدا که پیروز شود، اتفاق قابل ملاحظه‌ای رخ نخواهد داد.

با این همه، اجماع جهانی بر این نکته تأکید دارد که در هر حالت آمریکا دیگر قادر به کسب موقعیت اولیه خود در نظام سیاسی بین‌المللی نخواهد بود.

سناریوهای احتمالی در مورد نحوه برخورد آمریکا با ایران در بعد از انتخابات:

صرفنظر از این‌که گفته می‌شود، اگر مجدداً ترامپ پیروز میدان باشد، احتمال اجماع جهانی علیه ایران بیش از پیش کاهش خواهد یافت و اگر بایدن پیروز شود، احتمال اجماع جهانی علیه ایران محتملتر از قبل خواهد بود، سناریوهای مختلفی در مورد نحوه مواجهه آمریکا با ایران پس از انتخابات آتی وجود دارد و حتی ممکن است، تا حدود دی ماه سال آینده که جابجایی دولت آمریکا رسماً صورت می‌گیرد، یکی از این سناریوها عملی شود.

سناریو اول؛ برخی از صاحب‌نظران سیاسی در نگاهی خوشبینانه بر این تصورند که بایدن اهل منطق و معامله است و با پیروزی وی، تمام شرارت‌های آمریکا در مورد ایران و بلکه جهان فروکش خواهد کرد و آرامش به منطقه باز خواهد گشت، در صورتی که این نگاه کاملاً ساده‌لوحانه به‌نظر می‌رسد.

چرا که اولاً استراتژی کلی و کلان آمریکا نسبت به ایران و جهان ثابت و بر سلطه بی چون و چرا و غارت منابع کشورها استوار است و حفظ این موقعیت برای آمریکا همواره مستلزم جنگ و درگیری است و لذا به هیچ‌وجه تفاتی نمی‌کند که کدام حزب و جناح در آمریکا بر سر کار باشند.

ثانیاً چون شایسته‌سالاری در انتخابات آمریکا مفهومی ندارد و خوی استکباری در ذات سردمدان فعلی آمریکا نهادینه شده و لابی صهیونیست نیز هرگز اجازه آرامش و تعقل به آنها نخواهد داد، تغییر مطلوب ممکن نیست.

ثالثاً این مسئله تا حدود زیادی به رویکرد سیاسی و نظامی و نحوه چینش مشاوران و اعضای کابینه دولت آتی بستگی دارد و تا حدی نیز تابع واکنش‌های بین‌المللی به رفتارهای آمریکا است.

رابعاً اگر چه طی چند سال اخیر در ظاهر اروپایی‌ها تا حدی از سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه آمریکا فاصله گرفته‌اند، اما به هر حال منافع مشترک این کشورها با آمریکا اجازه نمی دهد تا از حمایت کدخدایشان دست بردارند و حتی کشورهایی مانند؛ روسیه و چین نیز در این رابطه متناسب با منافع خودشان عمل خواهند کرد و نمی‌شود با اطمینان از آنها انتظار داشت که تا ابد از مواضع ایران حمایت کنند.

سناریو دوم؛ برخی از کارشناسان سیاسی پیش‌بینی کرده‌اند که در هر حالت آمریکا برای جبران موقعیت و اعتبار از دست رفته‌اش طی چند سال اخیر، پس از انتخابات درگیر یک جنگ تمام عیار با ایران خواهد شد.

اما به‌نظر می‌رسد این نگاه نیز نمی‌تواند معقول و منطقی باشد، چرا که اکنون نه آمریکا آمریکای 40 سال قبل است و نه ایران ایرانِ ‌قبل از انقلاب است. در واقع اگرچه آمریکایی‌ها تصویر کاملی از همه قدرت نظامی و توان دفاعی ایران ندارند، اما به‌خوبی می‌دانند که اهرم‌های قدرت ایران متعدد، گسترده و بسیار فراتر از خیال آنهاست.

نه فقط آمریکایی‌ها، بلکه کشورهای معارض منطقه نیز می‌دانند که ممکن است آمریکا یا هر کشور دیگری آغاز کننده جنگ با ایران باشد، اما هیچ کشوری نمی‌تواند پایان دهنده آن باشد و قطعاً دامنه یک جنگ احتمالی نه‌تنها منافع آمریکا و کشورهای متخاصم در منطقه، بلکه قلب آمریکا را نیز با استفاده از ابزار و روش‌هایی متفاوت که حتی تصورش را هم نمی‌کنند، هدف قرار خواهد داد.

سناریو سوم؛ گروهی نیز با آگاهی از تبعات یک جنگ فراگیر، به زعم خودشان در مورد رویارویی احتمالی آینده آمریکا و ایران تخفیف قائل شده‌اند و به احتمال بروز یک جنگ محدود بسنده کرده‌اند، غافل از این‌که بنا بر فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی، دوران بزن و در رو گذشته است و در هر صورت (جنگ تمام عیار یا محدود) نمی‌شود در مورد یک جنگ احتمالی، دامنه محدودی را متصور شد.

لذا با عنایت به مولفه‌های قدرت ایران در سطح جهان و اتحاد و یکپارچگی جبهه مقاومت و نیز آشفتگی‌های محسوس در ساختار حکومتی و اجتماعی آمریکا، این گزینه نیز نمی‌تواند کاربرد چندانی داشته باشد.

سناریو چهارم؛ هدف قرار دادن اعضای جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، یمن و سایر کشورها نیز سناریوی دیگری است که از سوی برخی افراد مطرح شده است، اما در این مورد نیز به خاطر پیوستگی و توانمندی‌های روزافزون تجربی و تسلیحاتی اعضای جبهه مقاومت، چنین اقدامی نیز نه‌تنها منافع آمریکا در منطقه را به شدت در معرض خطر قرار خواهد داد، بلکه پیچیدگی شرایط را به دنبال خواهد داشت و بی‌ثباتی‌ها در منطقه را تشدید و طولانی خواهد نمود.

لذا چنین حالتی نیز در دراز مدت نمی‌تواند سیاست چپاولی و سلطه‌گری آمریکا را تأمین نماید و به همین دلیل خطراتش برای آمریکا و ائتلاف عبری، عربی و غربی به مراتب بیشتر از منافع آن است.

سناریوی پنجم؛ طرفداران این سناریو می‌گویند در صورت پیروزی بایدن، احتمال بازگشت مجدد آمریکا به برجام وجود دارد، اما این بازگشت در جهت برقراری رابطه و ایجاد صلح نیست، بلکه برای اعمال فشار بیشتر از طریق اعمال تحریم‌های سختتر با استفاده از اهرم سازمان ملل است.

در این مورد نیز همان‌گونه که قبلاً توضیح داده شد، هم‌اکنون به خاطر اقدامات یکجانبه و زیاده‌خواهانه آمریکایی‌ها از جمله ترور شهید سلیمانی، توپ در زمین آمریکاست و امکان اجرای چنین راهبردی به‌راحتی قابل اجرا نخواهد بود، ضمن این‌که بازگشت به شرایط تحریمی قبل از برجام، می‌تواند از طرف ایران و حتی جبهه مقاومت، همان پیامدهایی را در پی داشته باشد که یک جنگ محدود یا همه جانبه در پی دارد.

در واقع اگر قرار باشد جمهوری اسلامی ایران تحت شرایطی کاملاً ظالمانه و ناعادلانه مورد هدف قرار گیرد و در گرداب ظلم دیگران غرق شود، راه گریزی جز غرق ساختن همزمان معارضین وجود نخواهد داشت.

سناریو ششم؛ شواهد و قرائن موجود از جمله؛ هجوم مردم آمریکا به فروشگاه‌ها برای خرید و ذخیره‌سازی اقلام ضروری و نیز خرید اسلحهِ بیشتر، حکایت از آن دارد که این کشور آبستن حوادثی است که می‌تواند سردمداران آمریکا را تا مدت‌ها درگیر خود نموده و از هرگونه اقدام خصمانه در خارج از مرزهای خود بر حذر دارد.

اختلاف‌نظر و نوع نگاه کاندیداها در مورد عامل ایجاد شرایط اقتصادی نامناسب، افزایش مستمر بدهی‌های آمریکا، شکاف عمیق طبقاتی، تبعیض‌نژادی، توزیع ناعادلانه ثروت در ایالات مختلف، افول موقعیت و جایگاه بین‌المللی و بی‌عدالتی اجتماعی و نیز ناکامی‌های دولت آمریکا در مهار کرونا و راه‌کارهای برون‌رفت از این مشکلات، از جمله مواردی است که به بروز اختلافات اجتماعی و اعتراضات عمومی دامن زده است.

ادعاهای ترامپ در مورد تقلب در انتخابات هم که با توجه به نوع انتخابات آمریکا ممکن است چندان دور از واقعیت هم نباشد، مزید بر علت شده و امکان بروز درگیری‌های گسترده و حتی طرح مجدد جدایی‌طلبی و استقلال خواهی برخی از ایالات را در پی داشته باشد.

سناریو هفتم؛ گروهی از افراد جامعه نیز، نحوه برخورد آمریکا با ایران پس از انتخابات آتی آمریکا را به انتخاب رئیس جمهور آینده ایران گره زده‌اند و معتقدند اگر گروه موسوم به اصولگرایان یا انقلابیون در ایران قوه مجریه را نیز در اختیار بگیرند، شرایط برای ایجاد یک اتحاد و انسجام مطلوب در سطح سه قوه فراهم و لذا شرایط برای اتخاذ تصمیمات یکپارچه، منطقی و منسجم در برابر تهدیدات احتمالی، بیش از پیش ممکن خواهد شد.

از همین رو این رویکرد به عنوان دو عامل بازدارنده مهم، بر ضرورت حضور گسترده مردم و همچنین انتخاب صحیح کاندیداها در انتخابات آتی ایران تأکید دارد و معتقد است این اتحاد و انسجام نه‌تنها می‌تواند مانع از بروز هرگونه تهدید احتمالی شود، بلکه شرایط را برای رفع و کاهش مشکلات و همچنین سرعت بخشیدن مجدد به روند رو به رشد کشور فراهم نماید.

وظیفه ما چیست؟ این سوالی است که اغلب در محافل مختلف با آن مواجه می‌شویم، در پاسخ باید گفت؛ اگرچه برخی از مشکلات به علل مختلف مانند؛ فشارهای خارجی، تأثیر افراد نفوذی و سوءمدیریت برخی مدیران به نقطه جوش رسیده است، اما اولاً همان‌طور که اشاره شد، احتمال بروز جنگ نظامی بسیار دور از انتظار است.

با این حال نیروهای مسلح همچون گذشته خود را برای مقابله با هر نوع تهدید احتمالی حتی در بدترین شرایط ممکن آماده نموده و آمادگی‌های لازم را برای مقابله در محدوده مرزها و بیرون از مرزهای کشور کسب کرده‌اند.

بنابراین؛ مردم مؤمن و انقلابی ایران اسلامی باید همچون گذشته با امید و توکل به خدا، در هر حال وحدت و انسجام ملی خود را حفظ و تقویت نمایند و با تبعیت از ولی فقیه زمان و حضور پرشور و گسترده در صحنه‌های مختلف دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی مثل؛ عرصه کار و تلاش و تولید یا انتخابات، راهپیمایی‌ها و سایر مراسم مشابه، دشمن را ناامید و امکان دخالت بیگانگان را از آنها سلب نمایند.

اما آنچه از منظر عمومی اهمیت دارد، این است که سایر دستگاه‌های دولتی نیز باید با اهتمام بیشتری در مورد اجرای مطالبات رهبری و انتظارات مردم از جمله؛ اجرای راهبرد بزرگ اقتصاد مقاومتی، جهش تولید، نهضت علمی و سایر اقداماتی که به تقویت قدرت ایران در ابعاد مختلف منتهی می‌شود، اقدام و عمل نمایند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان