گروه سیاست سایت فردا – سرنوشت اصلاحطلبان انگار با دو راهی گره خورده است. فقط در همین چند ماه گذشته مدام درگیر انتخاب و پیدا کردن راه مناسب بودند و هنوز هم این چالش تمام نشده است. دورراهی اول مشارکت یا عدم مشارکت بود که چندماه بعد از انتخابات 96 پیش پایشان قرار گرفت. انتخاب اول اصلاح طلبان در مواجهه با این دوراهی عدم مشارکت بود و در انتخابات مجلس یازدهم بروز کرد. بعد از مشاهده نتیجه، اما یک بار دیگر به موضوع فکر کرده و وقتی هم که نامه دوم موسوی خوئینیها رسید، مشارکت را برگزیدند. شاهد این مدعا گمانهزنیهای پیاپی درباره معرفی نامزدهای اصلاحطلب و تکاپوی ورود به انتخابات در این جریان سیاسی است.
دوراهی بعدی، اما معرفی نامزد اصلاحطلب خالص یا ائتلاف با نامزد دیگران است که انگار هنوز تصمیم قاطعی درباره آن گرفته نشده است. قاطبه اصلاحطلبان گزینه اول را انتخاب میکنند، اما احزابی مثل کارگزاران گزینه دوم را نیز کاملا حذف نکردهاند و بر این اساس تکلیف معلوم نیست.
دوراهی سوم نیز نقش بزرگان اصلاحات در انتخابات پیشرو است که در روزهای گذشته عاملی برای اختلاف شد. برخی از سیاسیون اصلاحطلب مثل کواکبیان نقش خاتمی را مشورتی دانسته، اما برخی دیگر مثل علی صوفی که شکست در اسفند 98 را نتیجه عدم نقش آفرینی جدی رئیس دولت اصلاحات میدانند، با این رویکرد مخالفت کرده و اصرار دارند که وی باید نقش محوری داشته باشد.
افزون بر اینها انگار دوراهی دیگری تحت عنوان دوراهی مانیفست هم پیش روی اصلاح طلبان است. روزنامه اصلاحطلب «اعتماد» امروز در این باره نوشته و آورده است: «در حالی که برخی اعضای کمیته سیاسی این نهاد بالادستی جناح چپ از مدتی پیش دست به کار تدوین مانیفست شدهاند، برخی دیگر تاکید دارند که تدوین مانیفست اصلاحات، اولویت امروز اصلاحطلبان نیست؛ بلکه آنها باید فکری به حال انتخابات 1400 کرده و راهبردی انتخاباتی تدوین کنند. برخی از چهرههای این شورا خبر دادهاند که کمیته سیاسی تلاش میکند تا بتواند یک مانیفست را برای جریان اصلاحطلبی تدوین کند. اما گویا این مانیفست فقط در حد بحث و بررسی مانده و هنوز به مرحله تدوین هم نرسیده است.»