گروه سیاست سایت فردا: جو بایدن در حالی در آمریکا رای آورد و رئیس جمهور شد که بایدنیستهای وطنی در این سوی دنیا از مدتها قبل برای او فرش قرمز انداخته و به استقبال رفته بودند. مشخصا جریان اصلاحات که بعد از ناکامیها و بیتدبیریهای دولت مورد حمایت خود، سرمایه اجتماعیاش را در آستانه نابودی میدید، سعی کرد تا هم خود و هم بدنه رای خود را به احیا برجام امیدوار کرده و از این طریق آبرویی بخرد.
سیاسون در این جریان همه تلاش خود را کردند تا اینطور القا کنند که با آمدن بایدن از یک طرف دولت روحانی این فرصت را خواهد یافت که در ماههای پایانی گشایشهایی ایجاد کند و از طرف دیگر با حضور مردم در انتخابات 1400 و انتخاب بین دوقطبی سازش و مقاومت ضروری میشود.
این همه خوشبینی به آثار ریاست جمهوری بایدن، اما قدری قابل تامل است. از همین رو روزنامه «صبح نو» در گزارشی تحت عنوان «بایدنیستهای وطنی مشغول کارند» از نگاه اصلاح طلبان به بایدن انتقاد کرده و به آنان یادآور میشود که از این پس با چه چالشهایی مواجه هستند. صبح نو در تشریح این چالشها نوشته است: «به نظر نمیرسد که بایدن بخواهد برجام را از سال 2016 ادامه دهد و فرصتی را که ترامپ با تحریمهای بیسابقه در اختیار دولت جدید قرار داده است، از دست بدهد. این شاید بزرگترین چالش اصلاحطلبان برای نقد کردن وعدههای رسانهای و فراروایت مذاکره باشد. از همین رو عمده تلاش این طیف معطوف به دستاوردی هر چند کوچک از جانب دموکراتها خواهد بود. چالش دوم به سطح اجتماعی و عامه مردم بازمیگردد که با توجه به تجربه روحانی سخت به این جناح اعتماد کنند. بحران کارآمدی به این سادگیها از سر اصلاحات باز نمیشود و، چون شبحی آنها را فراگرفته است. چالش بعدی، بیاعتمادی جامعه و نخبگان و نیروهای سیاسی به غرب است. در ایران نسبت به هفت سال قبل نگاهها به غرب و بهخصوص آمریکا بسیار سختگیرانه شده و اکنون حتما بعد از تجربه فشار حداکثری ترامپ، خود را طلبکار دموکراتها میدانند. از این رو راست میانه در دو سوی این معادله کار سخت و ممتنعی دارد. به این چالشها باید چالش سیاستورزی اصلاحات را هم اضافه کرد که حاکی از مخالفت رادیکالها با گزینه ائتلافی است. در چنین شرایطی راست میانه با مانع دولت بایدن، بیاعتمادی جامعه و نیروهای سیاسی به غرب، بحران مقبولیت و اختلاف درونجناحی مواجه است و بیرون آمدن از مجموعهای از چالشها حتما کار آسانی نیست.»
شرح چالشها و متذکر شدن تفاوت بایدن واقعی با تصویری که اصلاح طلبان با در نظر گرفتن منافع سیاسی خود از وی ارائه میکنند، اما کافی نیست. برای همین هم «صبح» نو در چهار بند نحوه مواجهه درست با شرایط جدید را توضیح داده و مینویسد: «توپ برجام در زمین دولت بایدن است.... بازگشت احتمالی این دولت به برجام بدون پذیرفتن پیششرطهای ایران امکانپذیر نیست که بخشی از این پیششرطها به برداشتهشدن تمام تحریمهای تعهدشده از جانب آمریکا و اروپا و تقبل خسارت ایران بعد از خروج آمریکا از برجام بازمیگردد. در غیر این صورت اگر دولت بایدن به دنبال پیششرط جدید برود یا پیششرط ایران را نپذیرد، نمیتوان به آنها اعتماد کرد و طبیعی است که جمهوری اسلامی دلیلی برای تغییر سیاست خود نخواهد داشت.»
در ادامه این گزارش آمده است: «در صورت پذیرفتن پیششرطهای ایران، شیوه قدیمی قابل تغییر است و از حالت خوشبینانه غربگرایان که بیشتر شبیه سازش است، به مذاکره برای گرفتن طلب و حق ایران در چارچوب برجام تبدیل میشود و مذاکره به عنوان یک تاکتیک برای استیفای حق کشور و نه هدف سیاست داخلی مورد استفاده قرار میگیرد. مذاکره خوب از ذهن قوی و متکی به دستاوردها و ظرفیتهای کشور برمیآید. فراموش نکنیم که ما از آمریکا بهدلیل مدتها ظلم، خسارت و بدعهدی در برجام طلبکاریم و اکنون باید طلب خود را از همان دولتی که حامی برجام بود، بستانیم که این موضوع مثل گرفتن طلب از یک بدهکار است، نه اینکه بدهکار این دولت بدعهد و فریبکار شویم. اکنون اتفاقا باید با قدرت به دنبال نقدکردن طلبمان از طرف مقابل باشیم.»
سومین موئله مواجه خوب از نگاه صبح نو نیز این است که «مواجهه اصلاحات با بایدن غلطانداز است و بیشتر شبیه التماس برای مذاکره از روی نیاز است. جریان انقلابی، اما با این استدلال که پس از شکست سیاست فشار حداکثری ترامپ، اکنون دولت بایدن به این مذاکره نیازمند است، میتواند تصویر جدیدی در افکارعمومی بسازد که با سازشطلبی و کمبود اعتماد به نفس طرف مقابل متفاوت است. تصویب کلیات طرح هستهای مجلس هم بر اساس این نگرش صورت گرفته است.»
این رورنامه همچنین با اشاره به همه آسیبهایی که پیشتر از سوی دموکراتها به ما وارد شده، و آثاری که بر جریان اصلاح طلب گذاشته است، توصیه میکند «اکنون که افکارعمومی به ناکارآمدی و سوءمدیریت اجرایی باور دارد و مانند اصلاحات و دولت همهچیز را وابسته به تحریم و مذاکره نمیداند، لازم است جریان انقلابی بر موضوع مدیریت تمرکز کند و به سیاست خارجی وزن واقعی دهد تا با اصلاح ساختارهای اقتصادی و ریلگذاری درست، هم محاسبات غرب درباره ایران تغییر کند و هم جامعه، سیاست و اقتصاد قویتری داشته باشیم. جریان انقلابی باید هم عملکرد مدیریتی و رویکرد فکری دولت را نقد کند و هم با مردممحوری برای اداره کشور راهحل ارائه دهد.»
خلاصه کلام در گزارش مورد بحث این است که «در حالی که بایدنیستهای وطنی تحریف واقعیت را با جدیت دنبال میکنند، جریان انقلابی با رویکردی جدید، دقیق، منطقی و با پشتوانه افکارعمومی میتواند خطر ادامه اعتیاد اقتصاد کشور به مذاکره را از سر ملت دور کند و وزن واقعی به سیاست خارجی دهد.»