سرویس ورزشی فردا: مهدی ربوشه نوشت؛ فدراسیون فوتبال بالاخره از اساسنامه ای که حالا به تایید فیفا هم رسیده است، رونمایی کرد؛ اساسنامه پیشنهادی به اعضای مجمع ارسال شده تا در صورت تایید در مجمع 8 آذر ماه، انتخابات فدراسیون فوتبال طبق همین نقشه جدید برگزار شود.
اما تغییرات در جزئیات و کلیات اساسنامه قرار است فوتبال و مجمع را به کدام سمت و سو بکشاند؟ با توجه به نارضایتی اهالی فوتبال از کابینه حاکم بر فدراسیون فوتبال آیا این اساسنامه راه را برای تغییرات جدی خواهد گشود یا همه چیز طبق روال قبل ادامه خواهد داشت؟ آیا اضافه کردن تعداد اعضای مجمع و باز کردن فضای نامزدی در پست ریاست فدراسیون فوتبال لزوما به تغییرات مثبت در فوتبال ایران منجر می شود یا بازی های دیگری در پشت پرده وجود دارد؟
اول: این علی کفاشیان بود که مهدی تاج را به ریاست فدراسیون فوتبال رساند؛ این دو نفر به شیوه ای که به پوتین _ مدودوف معروف است، موفق شدند فوتبال را با طرز تفکر خود اداره کنند. اما این دوستی برای مهدی تاج تاریخ مصرف داشت. بنابراین پس از اینکه علی کفاشیان آراء مجمع را به سبد مهدی تاج ریخت و او را به آرزوی دیرینه اش رساند کاربری رابطه این دو نفر دیگر پوتین _ مدودوف نبود. کفاشیان اگر چه مهدی تاج را رییس تشکیلات فوتبال ایران کرده بود اما تاج پیام دیگری را نیز دریافته بود؛ نفوذ بسیار قابل توجه کفاشیان در مجمع. بنابراین تصمیم گرفت با محدود کردن قدرت کفاشیان و در نهایت کنار زدن او از فدراسیون فوتبال با حکم کمیته اخلاق خیلی زود پیغام روشنی به اطرافیانش مخابره کند؛ کت بر تن چه کسی است!
دوم: در مدت زمانی که علی کفاشیان از معادلات قدرت در فدراسیون فوتبال کنار گذاشته شد اتفاقات زیادی رخ داد اما رفتن کی روش، عقد قرارداد فاجعه بار با ویلموتس و در نهایت انتخاب اسکوچیچ در شرایطی که تیم ملی اصلا حال و روز خوشی ندارد باعث شد تا فشارها بر مهدی تاج تشدید شود. او که نشان داده تقابل به شکل آشکارش را نمی پسندد تصمیم گرفت از ریاست فدراسیون فوتبال استعفا دهد و بازی را در پشت پرده دنبال کند. حالا وضعیت ویژه ای شکل گرفته. مهدی تاج ظاهرا نیست و علی کفاشیان با حمایت وزارت ورزش به فدراسیون فوتبال برگشت تا عضویت در هیات رئیسه و نایب رییسی اش را پس بگیرد اما نه عدم حضور تاج به کم زور شدن او منجر شده و نه حضور پررنگ کفاشیان در فدراسیون تضمینی برای قدرت گرفتن وی. علی کفاشیان در جلسات شرکت می کند. مورد حمایت وزارت ورزش قرار گرفته اما با توجه به تغییرات و جناح بندی های دیگری که در فدراسیون شکل گرفته می توان او را مرد تنهای فدراسیون نامید. برای شرح تنهایی او که خود مسبب رییس شدن مهدی تاج در فدراسیون فوتبال بود چاره ای نداریم جز اینکه مرزبندی ها در هیات رییسه فدراسیون را مورد بررسی قرار دهیم؛ جایی که مهدی محمدنبی به مهره کلیدی ماجرا تبدیل شده است.
سوم: مهدی محمدنبی با حمایت وزارت ورزش به فدراسیون فوتبال آمد اما خیلی زود با طالقانی و بهاروند دو عضو دیگر هیات رییسه وارد ائتلاف شد. او با نزدیک شدن به این دو نفر در واقع به دنبال دو هدف بود؛ دبیر کلی و نزدیک شدن به مهدی تاج. این دو اتفاق رخ داد. او دبیرکل فدراسیون فوتبال شد و البته خیلی زود رابطه اش با مهدی تاج را تنظیم کرد. گفته می شود که طی ماه های اخیر جلسات مشترکی هم با هم داشته اند. بنابراین تا اینجای کار باید متوجه این نکته شده باشیم که مهدی تاج ظاهرا دیگر رییس فدراسیون فوتبال نیست اما بازی گردانی او در پشت پرده همچنان ادامه دارد.
چهارم: اساسنامه ای که فدراسیون مدعی تغییرات جدی در آن است بالاخره رونمایی شد.اما چه کسی است که نداند اساسنامه به نفع جریان حاکم اصلاح شده است. به عنوان مثال 12 رای به تیم های ملی اضافه شده است. 6 رای از آن مربیان تیم های ملی و 6 رای برای کاپیتان ها است و جالب اینکه این افراد توسط جریان حاکم بر فدراسیون فوتبال انتخاب می شوند. بنابراین ماجرا اصلا پیچیده نیست. فدراسیون مربیان تیم های ملی را انتخاب می کند تا هم 6 رای آنها را داشته باشد و هم رای کاپیتان های تیم ملی را در نهایت از آن خود کند. جریان حاکم بر فدراسیون فوتبال که عملکرد ضعیفی طی این سال ها داشته و این روزها به شدت مورد انتقاد اهالی فوتبال، رسانه ها و افکار عمومی است به همین راحتی 12 رای را به سبد خودش ریخته تا موضوع تغییر و تحول در تشکیلات فدراسیون بیشتر به یک شوخی شباهت پیدا کند. اما این اصلاحات برای جریان حاکم بر فوتبال پایان سیاسی کاری شان نیست. آنها اقدامات دیگری را هم در دستور کار قرار داده اند؛ بازگشت فریدون اصفهانیان.
پنجم: فریدون اصفهانیان یکی از اعضای با نفوذ مجمع فدراسیون فوتبال محسوب می شود. او در مجمع به خوبی می تواند بر رای برخی نفرات اعمال نفوذ کند. او پس از اختلاف با تاج از ریاست کمیته داوران کنار گذاشته شد اما با میانجی گری نبی شرایطی فراهم شد که رابطه اصفهانیان و مهدی تاج ترمیم شود. به همین دلیل او دوباره پست قبلی اش یعنی ریاست کمیته داوران را به دست آورده تا دوستی دو طرفه میان او و تاج مرحله نخست خود را با موفقیت پشت سر بگذارد. در مرحله بعد اما از فریدون اصفهانیان انتظار می رود که در مجمع به نفع جریان حاکم در فدراسیون فعالیت های قابل توجهی داشته باشد. حالا ائتلافی که با حضور تاج، نبی، طالقانی، بهاروند، اصفهانیان و اسلامیان تشکیل شده است هر روز گسترده تر و قدرتمندتر می شود. آنها مخالفان خود را یکی یکی کنار می زنند. در آخرین مورد سعید آذری، یکی از مدیران با اخلاق و حرفه ای را با حکم کمیته اخلاق کنار زدند تا قدرت را به سمت یکدست شدن پیش ببرند. نگرانی در خصوص ادامه حیات تفکر حاکم بر فدراسیون در حالی بیشتر شده که خیلی ها منتظر واکنش وزارت ورزش هستند.
ششم: وزارت ورزش برای ایجاد تغییرات دلخواه در فوتبال دو راه پیش رو داشته که در بازی اول شکست خورده است. آنها نبی را به فدراسیون فرستادند تا سیاست های وزارت ورزش بعد از دبیرکلی اش در فدراسیون ضمانت اجرا به خود بگیرد اما مهره کلیدی آنها حالا در ائتلاف با تیم مهدی تاج است و حتی این گمانه وجود دارد که مقدمات رییس شدن خودش در فوتبال ایران را فراهم کند. راه دوم اما همان چیزی است که طی دوره های قبل هم از وزارت ورزش دیده می شد؛ اتکا به آراء باشگاه های دولتی و صنعتی در کنار آراء محدود نمایندههای فدراسیون دانش آموزی. اما خود وزارت ورزش هم به خوبی می داند که این آراء کافی نیست تا آنچه که مطلوب دولت است در فدراسیون فوتبال رخ دهد. چه رای غالب همچنان با هیات های فوتبال در استان ها است که تقریبا یک سوم آراء را در اختیار خواهند داشت و در این زمینه نیز جریان حاکم خود را از همین حالا برنده انتخابات فدراسیون فوتبال می داند.تلاش برای حفظ جریانی که فوتبال را به بن بست کشاند و از آن یک ویرانه ساخت حالا به کمک بازی های پشت پرده و اساسنامه ای که فضا را به نفع جریان حاکم باز کرده است در حالی اهالی ناراضی فوتبال را شگفت زده می کند که در اوج ناکامی و بحران مدیرانی که عملکردشان حتی زیر ذره بین نهادهای نظارتی رفته در صدد مهندسی انتخابات بعدی فدراسیون فوتبال هستند.