ماهان شبکه ایرانیان

پای درس اقتصاد استاد اسحاق جهانگیری: از دلار تا مسکن ۹۹

اقتصاد به روش استاد دکتر اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری دولت تدبیر و امید از سال ۱۳۹۲ تا کنون، روایت گر بخشی دردناک از تاریخ معاصر ایران است

پای درس اقتصاد استاد اسحاق جهانگیری: از دلار تا مسکن 99

اقتصاد به روش استاد دکتر اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری دولت تدبیر و امید از سال 1392 تا کنون، روایت گر بخشی دردناک از تاریخ معاصر ایران است. در 8 سال دولت تدبیر و امید، برای اولین بار پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، دلار آمریکا در مدت چند سال بیش از 1000 درصد افزایش قیمت پیدا کرد که در 10 دولت قبلی، چنین رشدی را حتی در دوران 8 سال جنگ تحمیلی، تجربه نکرده بود.

قیمت مسکن، زمین، خودرو، مایحتاج عمومی و قیمت خدمات و کالاها در 8 سال دولت تدبیر و امید، به طرز عجیب و غریبی رشدهای چند صد درصدی پیدا کرد که فرجامش، افزایش خط فقر و فقیر تر شدن میلیون ها تن از هموطنان بود. یکی از نقاط عجیب در کارنامه دولت تدبیر و امید، ریزش دستوری بود که برای اولین بار در 45 سال تاریخ بورس کشورمان، بیش از 50 درصد ظرف کمتر از 60 روز، افت کرد و شاهد هیچ واکنش عملیاتی از سوی دولت برای جلوگیری از سوخت شدن سرمایه های ملت نبودیم.

هم اکنون بیش از 20 میلیون تن از هموطنان، هیچ درآمدی جز یارانه معیشتی ماهانه ندارند و قرار است تا پایان اسفند، ماهی 100 هزار تومان به 10 میلیون هموطن پرداخت شود تا دوران کرونا را با درد کمتری طی کنند.

اقتصاد ایران در دوره دولت تدبیر و امید به خصوص دوره باورنکردنی دورم، بدترین وضعیت ممکن را تجربه کرده است و به همین خاطر، مرور کارنامه اقتصادی دولت در دوران معاون اولی اسحاق جهانگیری، خالی از لطف نیست. پیش از ادامه بحث، این ویدیو تاریخی را دوباره نگاه کنید که خاطره انگیز است.

در ادامه مروری داریم به مقاله تحلیلی که 5شنبه 29 آبان 99 توسط فرهیختگان منتشر شد و با اطلاعات تکمیلی همراه شده است.

مهدی جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری که از اعضا اتاق بازرگانی ایران و سهامدار عمده بانک گردشگری و سمگا است، پرونده قضایی داشته که سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که حکم پرونده مهدی جهانگیری اعلام شده و جزییات این حکم بعد از قطعیت، رسانه ای خواهد شد. مهدی جهانگیری به عنوان رئیس گروه مالی گردشگری، اخیرا توافق نامه 20 هزار میلیارد تومانی را با قرارگاه خاتم الانبیا سپاه به امضا رسانده بود.

استعفا برای دلار 3 هزار تومانی آری، برای دلار 30هزار تومانی خیر!

میانه اردیبهشت‌ماه سال 96، اسحاق جهانگیری، معاون اول وقت دولت یازدهم و کاندیدای انتخابات دوره دوازدهم ریاست‌جمهوری در یکی از برنامه‌های انتخاباتی خود روایتی از اتفاقات سال 91 بیان می‌کند و توضیح می‌دهد که وقتی کار از دست دولت و کارگزارانش در می‌رود ‌باید وزرا و اعضای کابینه استعفا دهند و تیم تغییر کند تا وضعیت بهتر شود.

«سال 91 که قیمت دلار همین‌جور آسانسوری می‌رفت بالا، من یک نامه نوشتم خدمت رهبر انقلاب و گفتم بنده به‌عنوان یک آدم که دارم از بیرون به کشور نگاه می‌کنم و هیچ مسئولیتی ندارم، الان وقتشه که کل مسئولان اقتصادی دولت ‏عوض بشن، حالا نگفتیم دولت عوض بشه؛ مردم اعتمادشون رو به اینها از دست دادن!» این اظهارنظر که آن روز برای بهره‌برداری انتخاباتی گفته شد، حالا درمورد دولت مصداق عینی و دقیقی دارد.

چنانکه مردم می‌پرسند در سال 91 قیمت دلار از هزارتومان به سه هزارتومان رسید ولی در دولت حسن روحانی و اسحاق جهانگیری نرخ ارز با رشد 10 برابری، رکورد بی‌سابقه 32 هزارتومان را نیز زده و طبیعتا اگر اقدام درست استعفای وزرا و اعضای کابینه در چنین شرایطی است، چرا هنوز هیچ‌یک از مسئولان دولتی نه‎تنها استعفا نداده‌ که حتی از مردم هم بابت این وضعیت ناگوار عذرخواهی نکرده‌اند؟

قاعدتا این سوال مهمی است و اگر پاسخی قانع‌کننده برای آن وجود نداشته باشد، مردم علاوه‌بر بی‌کفایتی و ناتوانی مدیریتی، به عدم صداقت مدیران دولتی با جامعه هم ایمان می‌آورند و این خسارت قطعا از مورد اول زیان‌بارتر است.

منشی خود را هم نمی‌توانم عوض کنم!

اسحاق جهانگیری که مدعی است مردم عملکرد او و همکارانش را در حافظه خود حفظ خواهند کرد و می‌گوید کارنامه دولت قوی بوده و نه ضعیف، همان مدیر ارشدی است که پشت تریبون و درمقابل چشمان صدها نفر در مهرماه سال 97 گفت: «من حتی منشی خود را هم نمی‌توانم عوض کنم.» اظهارنظری که هزینه زیادی هم برای دولت داشت و هم برای کشور و این سوالات مهم را در افکار عمومی ایجاد کرد که اولا این چه معاون اولی است که منشی خود را هم نمی‌تواند عوض کند و ثانیا اگر این‌طور است چرا مانده و استعفا نمی‌دهد؟

واقعیت آن ماجرا اما این بود که در آن روزها یعنی فاصله یک سال از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری دو اتفاق مهم شرایط را به‌گونه‌ای رقم زده بود که جهانگیری بایستد و این‌طور اظهارنظر کند. اولین اتفاق درگیری او و دیگر اصلاح‌طلبان دولت با اعتدال و توسعه‌ای‌ها بود، جایی که هرکدام دیگری را متهم به صفاتی چون ناتوانی در مدیریت و تمامیت‌خواهی می‌کرد و در چنین فضایی اصلاح‌طلبان می‌خواستند همزمان با حفظ مسئولیت‌های خود بگویند که در دولت کاره‌ای نیستند و همه‌چیز در دستان افرادی چون محمد واعظی و محمدباقر نوبخت است.

از سوی دیگر ناتوانی‌های دولت در اداره کشور هم به‌تدریج عیان شده و خروج ترامپ از برجام هم ناتوانی برجام در بهبود وضعیت اقتصادی را بیشتر از گذشته نمایان ساخته بود. از این‌رو تلاش‌ها برای اینکه مسئولیت اتفاقات به گردن دیگران انداخته شود، هدفی بود که خیلی‌ها سعی می‌کردند به آن برسند.

دلار جهانگیری فاجعه اقتصادی قرن!

دوشنبه 20 فروردین 97، روزی که اسحاق جهانگیری با اعتمادبه‌نفس کامل اسماً سیاستگذاری کرد و رسما حکم تعطیلی صرافی‌ها و فعالان بازار ارز را داد و گفت: «از فردا دیگر هیچ‌قیمتی جز 4200 تومان برای هر دلار آمریکا رسمیت ندارد و کسانی که به غیر از این قیمت بخواهند خریدوفروش کنند به جرم قاچاق دستگیر خواهند شد!» شاید فکرش را هم نمی‌کرد که آن تصمیم سیاه‌ترین سیاست ارزی 40 ساله کشور نام بگیرد.

آن روزها حامیان دولت ازجمله ارگان رسمی کارگزاران، جهانگیری را «سوپرمن» نامیدند و با ابراز خوشحالی از میدان‌داری او، گفتند کشتی توفان‌زده اقتصاد کشور، ناخدای کاربلدی دارد! اما در کمتر از 40 روز ورق برگشت و با این سیاست اقتصادی نافرجام، 18 میلیارد دلار از اموال و دارایی‌های کشور سوخت و از بین رفت.  البته در همان زمان نیز اغلب کارشناسان اقتصادی نقدهای تندی نسبت به دلار 4200 تومانی مطرح کردند اما گوش دولت بدهکار نبود و چند روز پس از اظهارات جهانگیری دستگیری‌ها آغاز و دلالان میدان فردوسی و سبزه‌میدان با دستبند به تیتر یک رسانه‌های دولتی تبدیل شدند.

این اقدام عجیب که برخی آن را تیر خلاص به اقتصاد بیمار کشور در دوران روحانی می‌دانستند تا همین امروز همچنان جزء سیاست‌های دولت است و هنوز هم دولت بنای دست کشیدن از آن را ندارد؛ اقدامی که نه‌تنها باعث نشده کالاهای اساسی به قیمت دولتی دست مردم برسد که همزمان ضمن افزایش گرانی‌ها، موجب فساد پیچیده‌ای هم شده است. فساد و رانت بی‌سابقه‌ای که از یک‌سو جیب برخی خواص را پر کرده و از سوی دیگر جیب دزدانی که با کارت‌های استیجاری افراد دیگر چون کارتن‌خواب‌ها، میلیون‌ها دلار پول کشور را بالا کشیده‌اند.

غافلگیر شدیم!

اساسا پیش‌بینی و سنجش وضعیت و تصمیم‌گیری براساس نظرات کارشناسی نسبت به آینده یکی از شاخصه‌های اصلی مدیریت است و قاعدتا اگر قرار باشد کسی چشم‌بسته دست به اقدامی بزند یا تصمیمی بگیرد از حداقل ویژگی‌ها برای مدیر بودن و مسئولیت داشتن برخوردار نیست و اگر در چنین جایگاهی قرار داشته باشد، اشتباهی بوده و باید استعفا دهد.

این را گفتیم تا به این مساله برسیم. در تیرماه سال 1397 و حدودا دو ماه بعد از خروج ایالات‌متحده از توافق هسته‌ای، اسحاق جهانگیری در اظهارنظری عجیب که بیشتر به یک اعتراف تلخ شبیه بود، در نشست شورای اداری استان اصفهان گفت: «خروج آمریکا از برجام باعث غافلگیری ما شد، ایران در برجام به تمام تعهدات خود عمل کرد و آژانس بین‌المللی هم این را تایید می‌کند.»

این اعتراف تلخ و بسیار سنگین معاون اول دولت درخصوص برجام، البته درحالی است که نه در مدتی که ترامپ ریاست‌جمهوری در آمریکا را به دست گرفته بود، بلکه از مدت‌ها قبل‌تر و دقیقا از همان زمانی که قرار بود توافق هسته‌ای اجرا شود، کارشناسان به صریح‌ترین شکل ممکن به دولت تذکر داده بودند که هر آن ممکن است با تغییری در کاخ سفید، آمریکا از برجام خارج شود و از آنجا که متن این توافق بسیار ضعیف است، این خروج برای آمریکا هیچ هزینه‌ای دربر نخواهد داشت و درعوض برای ایران بسیار سنگین و هزینه‌زا خواهد بود.

اینها البته علاوه‌بر این است که دونالد ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتی در سال 2016 بارها گفته بود که برجام را پاره خواهد کرد و پس از ریاست‌جمهوری نیز اقدامات بسیار زیادی برای نابودی آن انجام داده بود.

آوار 125هزار میلیاردی بر سر دولت بعدی

اسحاق جهانگیری اظهارنظرهای عجیب‌وغریب کم ندارد. این هم یکی دیگر از سخنان اخیر اوست: «با همتی که مدیران کشور در موضوع بودجه از خود نشان دادند، موفق شدیم تاکنون از این مرحله عبور کنیم، هرچند برخی نمی‌خواهند قدر این زحمات را بدانند. مکرر گفته‌ام کارنامه این دولت قابل مقایسه با هر دولت دیگری در سال‌های پس از انقلاب اسلامی است.»

اما ماجرای این اظهارنظر؛ زمانی که بودجه سال‌جاری درحال نهایی شدن بود و همه می‌دانستند کشور با فشار سنگینی برای فروش نفت مواجه است، بخش مهمی از هزینه‌ها براساس پیش‌بینی فروش یک میلیونی بشکه‌ای نفت در روز بسته شد؛ چیزی که مشخص بود یک پیش‌بینی غیرمنطقی و غیرواقعی است و به‌قول بسیاری از کارشناسان تنها برای پوشش گذاشتن روی کسری بودجه و تداوم هزینه‌کردهای جاری دولت یا به‌عبارتی ریخت‌وپاش‌های دولتی در لایحه گنجانده شده بود.

آنچه اکنون مسلم است، این است که این رقم تا امروز محقق نشده، اما اینکه چرا و چگونه اسحاق جهانگیری می‌گوید دولت درخصوص بودجه موفق عملکرد است، پاسخ تخصصی می‌خواهد. مهدی طغیانی، اقتصاددان و سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس در نطق میان‌دستور خود در صحن علنی پاسخ جهانگیری را این‌گونه می‌دهد: «دولت می‌گوید در هفت‌ماهه اول سال باوجود کسری 48 هزار میلیاردی همه وظایف بودجه را انجام داده است؛ از کجا آورده است؟ من می‌دانم؛ از انتشار 125 هزار میلیارد اوراق بدهی که همه بر سر دولت بعدی آوار خواهد شد.»

بنزین گران نخواهد شد!

در روزهای منتهی به دهه آخر آبان 98، دولتی‌ها تا آنجا که می‌توانستند خبرهای مربوط به افزایش قیمت بنزین را تکذیب کردند، آنقدر که احدی گمان نمی‌کرد حالاحالاها قیمت سوخت در کشور یک ریال افزایش یابد.

یکی از کسانی که بر طبل این قطعیت می‌کوبید جناب معاون اول دولت بود، برای مثال در آخرین روزهای مهرماه گفته بود: «افزایش نرخ بنزین در شرایط فعلی شدنی نیست.» با این‌حال کمتر از یک‌ماه بعد اتفاق بزرگی در کشور رخ داد و با پایان روز 24 آبان، بدون هرگونه اطلاع قبلی، بنزین هم سهمیه‌ای شد و هم تا سه‌برابر گران‌تر از قبل. اتفاقی که از دوجنبه مردم را به‌هم ریخت؛ یکی به‌خاطر افزایش سنگین و سه‌برابری و دوم به‌دلیل اینکه مردم احساس کردند دور زده شده‌اند و پس از تکذیب‌های متعدد، به‌صورت ناگهانی و برنامه‌ریزی‌شده، درعمل انجام‌شده قرار گرفته‌اند.

بعد از این اقدام دولت بود که مردم به خیابان‌ها آمدند و فرصت‌طلبان هم با مشاهده این زمینه مساعد، مسیر اعتراضات عمومی را به‌سمت اغتشاش و آشوب کشیدند و شد آنچه نباید می‌شد. ده‌ها کشته و مجروح و میلیاردها تومان خسارت به کشور نتیجه همین بی‌تدبیری دولتی بود که از کرامت مردم و بهبود و ضعیت آنها سخن می‌گفت و مدعی بود که مردم باید محرم شناخته شوند. چندی بعد از این اقدام البته این هم مشخص شد که کسری بودجه در اثر این اقدام شرایط بهتری پیدا نکرده و رسما اقدام دولت برای اقتصاد کشور بی‌حاصل بوده است.

گرا  به تحریم

آذرماه 1398 و در اوج جنگ اقتصادی، اسحاق جهانگیر

ی که برای شرکت در بیست‌وسومین سالروز «روز ملی صادرات» به سالن اجلاس سران رفته بود لب به سخن گشود و یکی‌دیگر از جلوه‌های مدیریت عالمانه و توانمند خود را نشان داد. او در این اجلاس گفت: «آمریکایی‌ها مرتب فشار وارد کرده‌اند و حتی کشورهای دوست ما هم جرات خرید نفت از ما را ندارند.

آمریکایی‌ها مهم‌ترین محصولات صادراتی مثل پتروشیمی را شناسایی کرده‌اند و آنها را در لیست تحریم قرار داده‌اند و حتی مثلا مجموعه فولاد کشور را …. همچنین کل شرکت‌های حمل‌ونقل دریایی در ارتباط با ایران و همچنین  بیمه‌ها که کشتی‌ها را بیمه می‌کنند، تحریم کرده‌اند و کل نظام بانکی کشور را تحریم کرده‌اند و به‌معنای واقعی تمام گلوگاه‌های فعالیت اقتصادی کشور را در طول یکی، دو سال گذشته بسته‌اند.»

این اظهارنظر در آن روز بیشتر از هرچیز دیگر به عنوان یک ارسال پالس ضعف به خارج از کشور تلقی شد و کارشناسان متحیر بودند که چطور ممکن است یک مدیر ارشد کشور آن هم در میانه میدان نبرد مقابل دوربین ده‌ها رسانه بایستد و اینگونه از ضعف درونی کشور خبر دهد؟ آنها می‌گفتند آیا نتیجه این‌گونه صحبت‌ها امیدوار شدن دشمن و درنتیجه افزایش هرچه بیشتر فشارهای اقتصادی و سیاسی به کشور نیست؟

مردم عزیز یادتان هست از روغن تا انسولین در این دولت نایاب شد

«مردم عزیز یادتان می‌آید مردم شب‌ها در صف بانک‌ها می‌خوابیدند که صبح بتوانند چند سکه خرید کنند، مردم عزیز یادتان می‌آید وضعیت اقتصادی ما چه بود، کره، شیر و شیرخشک پیدا نمی‌شد.

مردم عزیز ایران هوشیار باشید، می‌خواهید فردای شما و فرزندان شما چگونه باشد؟! توسعه می‌خواهید یا آشفتگی! امروز دیگر کسی از گرانی و تورم حرفی نمی‌زند چون کاری شد کارستان…»

اگر آیندگان این جملات را بشنوند احتمالا می‌گویند که در سال 1408 و پس از یک آواربرداری هشت‌ساله از ویرانه‌های اقدامات اقتصادی دولت حسن روحانی اظهار شده است اما مع‌الاسف این ادعاها، شعارهای تبلیغاتی اسحاق جهانگیری سوپرمن حامیان دولت است که با شعار «ایشالا دور بعدی» در زمان مناظرات تلویزیونی از او می‌خواستند برای انتخابات 1400 نیز کاندیدا شود! جهانگیری درحالی از صف بانک‌ها برای خرید سکه و تنزل اقتصادی در حد نایاب شدن کالاهای مصرفی همچون لبنیات و شیرخشک در دولت قبلی انتقاد می‌کرد که با مدیریت فعلی جریان متبوعش حتی انسولین که برای بیماران دیابتی داروی حیاتی به شمار می‌آید دچار کمبود بوده‌ایم.

البته این تنها دارو نیست که به واسطه مدیریت ضعیف اقتصادی دولت کمیاب می‌شود، بلکه هرازگاهی اقلام پرمصرف سفره خانوارها همچون روغن، تخم‌مرغ، پوشک و امثال آن نیز با بحران قیمت یا بحران عرضه مواجه می‌شود تا جایی که مجلس را به صرافت تامین کالاهای معیشتی انداخته است. البته وخامت شرایط اقتصادی فعلی سبب شد خود جهانگیری نیز برخلاف شعارهای انتخاباتی بر لزوم ارائه کالابرگ اذعان کند.

حمایت کاندیدای پوششی از قاچاق زیرزمینی دختر مظلوم وزیر

اگر از دلار جهانگیری بگذریم، اصطلاح پرکاربرد «دختر مظلوم وزیر» به‌عنوان وجه دیگر آقازادگی در ادبیات روزمره سیاسی و کاربران فضای مجازی کاربرد زیادی پیدا کرده و به یکی از واژه‌های پرتکرار تبدیل شده است؛ روزی که در جریان آخرین مناظره‌های انتخاباتی سال 96 جهانگیری از قاچاق یکی از فرزندان وزرا دفاع کرد و گفت «دختر وزیر بیکار و مظلوم بود و به شغل شریف واردات پوشاک روی آورد»

می‌خواست با این پاسخ از دولت دفاع کند، اما این دفاع بد کار را برای آنها سخت‌تر کرد. این کاندیدای پوششی روحانی در پاسخ به سوالی درباره فعالیت تجاری قاچاق دختر یکی از اعضای کابینه گفته بود: «این وزیر یک دختر فوق‌لیسانس داشته که بیکار بوده و کار واردات انجام داده است؛ فقط 200 میلیون تومان کل ارزش این لباس‌هایی بوده که وارد کرده است.»

اسحاق جهانگیری

آگهی روزنامه رسمی تاسیس شرکت آمیتیس طروات کودکی که متعلق به خاندان دانش آشتیانی است و سال 93 تاسیس شد

پس از این پاسخ مبهم و غیرکارشناسی جهانگیری به انتقاد قالیباف، اژه‌ای سخنگوی وقت قوه قضائیه به این مساله ورود کرد و گفت که موضوع به این سادگی‌ها نبوده است و اعلام کرد: «شرکت آمیتیس طراوت کودکی متعلق به وزیر آموزش‌وپرورش آقای فخرالدین احمدی آشتیانی و خانواده وی است که در سال 93 به ثبت رسیده است.

گزارش ازطریق نیروی انتظامی به حوزه قضایی لواسان می‌شود که در ویلایی در این منطقه کالای قاچاق تخلیه و از آنجا به‌جای دیگری منتقل می‌شود. به همین دلیل مقام قضایی براساس گزارش ضابط قضایی دستور بازرسی این ویلا را صادر می‌کند.» پس از این غائله، دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان تهران هم گفت که به‌نظر می‌آید معاون اول رئیس‌جمهور در مناظره‌های انتخاباتی در موضوع «دختر مظلوم وزیر» همه واقعیت را نگفته است!

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان