عقیم‌سازیِ زنان معتاد؛ خیلی پیچیده، خیلی خاکستری

عقیم کردن داوطلبانه زنان معتاد و کارتن خواب طرحی است که به‌رغم استقبال زنان معتاد، از طرف دولت‌های مختلف با این استدلال که مادری حق هر زن است رد شده است.

دیدار نیوز: عقیم کردن داوطلبانه زنان معتاد و کارتن خواب طرحی است که به‌رغم استقبال زنان معتاد، از طرف دولت‌های مختلف با این استدلال که مادری حق هر زن است رد شده است، این در حالی است که سالانه ده‌ها نوزاد معتاد و مریض که مشخص نیست پدرشان کیست، به دنیا می‌آیند؛ از آنجا که به زنان معتاد و کارتن خواب به دلیل داشتن شرایط خاص، امکان مادری کردن ندارند، این نوزادان یا به باند‌های خلافکار فروخته می‌شوند، یا در بیابان‌ها و جا‌های دور افتاده رها شده طعمه حیوانات می‌شوند و یا هم در سنین کودکی درگیر اعتیاد شده و وادار به تن فروشی می‌شوند.

سرنوشت نوزادان معتاد؛ رها شدن؛ خرید و فروش، تن‌فروشی!

باد ملایمی می‌وزید و برگ‌های زرد و نارنجی درختان پارک شوش را به زمین می‌ریخت، بوی سیگار و حشیش در هوا پخش بود؛ زن‌ها، مرد‌ها و حتی بچه‌های مچاله شده، در هم می‌لولیدند و سیگار و پایپ را بین انگشتان لاغر و استخوانی‌شان رد و بدل می‌کردند. زنی که لنگان لنگان راه می‌رفت، به دنبال چیزی برای بستن زخم عفونی شده پایش بود. مردی که نای راه رفتن نداشت بدن چروکیده‌اش را به سختی به زیر درختچه کوچکی کشید و ولو شد. زنی که مانتوی خردلی رنگ و رو رفته‌ای به تن داشت، در کنار چند چمدان و ساک و پتو نشسته بود، پسر بچه‌ای که موهایش از شدت کثیفی به‌هم چسبیده بود از بازو‌های بیرون زده زن آویزان بود و گریه می‌کرد. با ترس و تاثر از میان‌شان گذشتم، به دنبال گعده زنان معتاد بودم تا از آن‌ها درباره بارداری‌ها و مصیبت‌هایش بپرسم.

نمی‌دانم کی؟ کجا؟ با کی؟

اسمش مینا معروف به مینا زاغی است، مینا 7 ماهه باردار است، بچه‌اش پسر است و پدرش معلوم نیست دقیقا کیست، خودش می‌گوید از مرد معتادی که هم خانه‌اش بوده باردار شده، اما مرد گردن نگرفته و رفته، مینا هم که جایی را نداشته به کارتن خوابی برگشته و در نهایت با رسیدن ماه‌های اخیر بارداریش به خانه سپید یا همان شلتر زنان آمده، از مینا می‌پرسم حالا می‌خوای با این بچه چکار کنی؟ چرا سقطش نکردی؟

دستی به شکمش می‌کشد و می‌گوید: «اول اینکه تا قبل از 5 ماهگی نمی‌دونستم باردارم، وقتی هم که فهمیدم اصلا نمی‌دونستم کی و کجا و با کی؟ حدس می‌زدم مال مردی که باهاش یه مدت زندگی کردم باشه، مرده هم معتاد خراب بود و منو ول کرد رفت. زن‌های مثل من متوجه بارداری‌شون نمیشن، تنها راه تشخیص بارداری قبل از آزمایش خون، عادت ماهیانه نشدن است.

در بدن ما، چون مواد کل هورمون‌های بدن رو به‌هم می‌ریزه، قاعدگی نامنظم می‌شه و بعد یه مدت کلا قطع می‌شه، علائم دیگه مثل تهوع یا ویار هم نداشتم اگر چیز غیرعادی هم بود فکر می‌کردم به خاطر مصرف مواده، در مورد همه زن‌های معتاد همین طوره خیلی وقت‌ها دوستامون از روی حرکت بچه توی شکم می‌فهمن که یه زن معتادی بارداره، منم نفهمیدم تا 5 ماهگی، چون شکم هم نداشتم یعنی از بس به خاطر اعتیاد آدم لاغر می‌شه و بچه هم ریز و ضعیفه شکمش توی بارداری تا ماه‌های آخر اصلا معلوم نیست.

تازه اگرم می‌فهمیدم باردارم چطور باید سقطش می‌کردم؟ من که اصلا نمی‌دونم سقط چه جوریه، جا‌هایی غیرقانونی حداقل 5 میلیون می‌گیرن که من نداشتم، از روش‌های دیگه هم خبر نداشتم هنوز هم ندارم، اما حتی اگر خبر داشتم هم چطور می‌تونستم اون قرص‌ها رو بخرم و استفاده کنم. الانم نمی‌دونم با این بچه چیکار کنم؟ این بچه حتما معتاد و مریض به دنیا میاد شایدم مشکل‌دار، چون من همین حالا هم که 7 ماهه باردارم کلی مشتری دارم. خیلی دوست دارم یه کم پول جمع کنم برم لوله‌هام رو ببندم، چون با این زندگی و کاری که من دارم معلوم نیست چند بار دیگه حامله بشم، اما می‌گن هیچ جا این عمل رو انجام نمیدن دیگه، قدیما انجام می‌دادن اونم با اجازه شوهر، خلاصه نمی‌دونم، نمی‌دونم!»

سرنوشت نوزادان معتاد؛ رها شدن؛ خرید و فروش، تن‌فروشی!

زن کارتن خواب و مادری؟

زن‌ها که موضوع صحبتم را می‌شنوند دورم جمع می‌شوند تا نظرشان را در مورد عقیم کردن داوطلبانه زنان معتاد و کارتن خواب بدهند. همهمه می‌کنند و توی حرف هم می‌پرند، زنی قدبلند و هیکلی که با صدای رسا و زمختش موفق شده بقیه را ساکت کند می‌گوید: «خدا خیرت بده اگر مسئولی چیزی هستی یه کاری کن ما رو عقیم کنن به خدا پولش هم می‌دیم البته قسطی، آخه ماهارو چه به مادری؟! این دولت فکر نمی‌کنه بچه‌ای که یه زن کارتن خواب پس میندازه که حتی معلوم نیست باباش کیه، بچه‌ای که پشت همین درخت‌های پارک شوش ساخته می‌شه و همون جا به دنیا میاد و لای شیشه و پایپ و گند و کثافت بزرگ می‌شه، اصلا چرا باید به دنیا بیاد؟!

این آدم‌هایی که توی مجلس نشستن اگر یکبار بیان شوش و هرندی و ببینن چطور بچه‌های کوچیک که حتی پدرشون هم معلوم نیست، پایپ به‌دست مواد می‌کشن و گدایی می‌کنن و شبانه روز بین این مرد و اون مرد دست به دست میشن و هزار جور بیماری دارن، دیگه نمیگن چرا باید حق مادری رو از زن کارتن خواب بگیریم. کدوم حق؟ کدوم مادری؟ چرا نمیان توی این پاتوق‌ها و گرمخانه‌ها بگردن و نظر خود ما رو بپرسن؟ چرا در مورد مهم‌ترین بدبختی ما کسایی تصمیم می‌گیرن که حتی یک معتاد از نزدیک ندیدن؟

کاندوم در رابطه تجاوز؟!

ازشان می‌پرسم چرا از کاندوم‌هایی که به شما می‌دهند استفاده نمی‌کنید؟ طاهره می‌خندد و می‌گوید: «عزیزم! چه تصوری از رابطه جنسی برای یه گرم شیشه بین دوتا معتاد خراب داری؟ فکر کردی یه رابطه عاشقانه توی یه اتاق شیک با مردی که دوسش داریِ که من بهش بگم عزیزم لطفا برای پیشگیری از ایدز یا بچه، از این استفاده کن! کاری که با ما میشه در واقع تجاوزه فقط زوری نیست و به خاطر مواده، اغلب زن‌های معتاد از این راه جیره شون رو درمیارن، کل این رابطه کوتاه، خیلی سریع و تو هرجا و مکانی اتفاق میفته، آدم از شدت خماری اصلا نمی‌دونه چی به چیه، والا مرد‌های سالمش هم حاضر نیستن از کاندوم استفاده کنن چه برسه به این درب و داغونا!

مسئولین با سختی این کاندوم‌ها رو می‌خرن و با هدف پیشگیری از ایدز هم به ما میده، ولی مگه کسی استفاده می‌کنه؟ مگه اصلا برای کسی که به ته خط رسیده و لای کثافت زندگی می‌کنه مهمه که ایدز بگیره یا نه! حالا فکر کن از همچین رابطه تجاوز طور مزخرف حال بهم زنی، بچه هم به وجود بیاد، بعد متوجه نشی بارداری وقتی هم شدی ندونی چطور سقطش کنی، کسی که ما‌ها رو آدم حساب نمی‌کنه حداقل بیان به خاطر اون بچه‌های بی گناه هر زن معتادی که خودش راضیه رو عقیم کنند و خلاص!»

سرنوشت نوزادان معتاد؛ رها شدن؛ خرید و فروش، تن‌فروشی!

باردار می‌شم که بچه رو بفروشم!

زنی که آماده رفتن است، کیفش را روی دوشش جابه‌جا می‌کند و می‌گوید: «برای خیلی‌ها هم باردار شدن کسب و کاره، ازش پول خرید موادشون رو به‌دست میارن. جریان اینطوریه که یه سری آدم و باند هستن که کارشون بزرگ کردن بچه‌های زن‌های کارتن خواب و بچه‌های بی صاحب و رها شده است، با این بچه‌ها کار‌های مختلفی می‌کنند، اون‌ها رو شرخر بارمیارن، یا خلافکار و دزد، ساقی و مواد فروش، گدا یا هم تن فروش، خیلی‌هاشون هم پسر بچه هستند که از همون 10 و 12 سالگی میارنشون تو کار و اجاره شون میدن، پول خوبی هم درمیارن، برای همین وقتی متوجه میشن یه زنی بارداره، ماه آخر بارداری می‌برنش توی یه خونه تا بچه‌اش به دنیا بیاد بهش هم میگن مثلا فلان قدر بهت پول میدیم، اما لحظه تولد بچه‌ها به حدی به زن مواد میدن که اصلا متوجه نمی‌شه بچه کی به دنیا آمده و چی شده وقتی به خودش میاد می‌بینه بچه رو بردن و هیچی به هیچی!»

مخالفت خوانی با بحث عقیم سازی داوطلبانه

در فروردین 94 تفاهم نامه‌ای بین وزارت بهداشت و نهاد معاونت زنان منعقد شد، در حاشیه این جلسه شهیندخت مولاوردی با اشاره به این موضوع که تولد نوزدان معتاد از زنان کارتن خواب هزینه‌های زیادی برای کشور دارد، به طور ضمنی پیشنهاد کرد که این زنان به شکل داوطلبانه عقیم شوند، این اظهار نظر مورد حملات شدیدی از جانب رسانه‌ها و مسئولین مختلف قرار گرفت.

سرنوشت نوزادان معتاد؛ رها شدن؛ خرید و فروش، تن‌فروشی!

هاشمی وزیر بهداشت این عمل را غیرانسانی خواند و پرویز افشار رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر بی توجه به قید داوطلبانه بودن در اظهارات مولاوردی، اعلام کرد: «زنان کارتن خواب حق زاد و ولد و تولید مثل دارند، ممانعت از بارداری آن‌ها به صلاح کشور نیست؟!» ناهید خداکرمی دبیر کارگروه سلامت و محیط زیست معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نیز در این خصوص گفت: «هرگز برنامه‌ای برای عقیم سازی حتی داوطلبانه نداشته و نداریم.» دیگر مسئولین کشوری نیز بدون اینکه پاسخ دهند تکلیف صد‌ها جنینی که معتاد به دنیا می‌آیند، در بیابان‌ها و جوی‌های آب رها شده طعمه حیوانات می‌شوند، به باند‌های خرید بچه فروخته شده و جانی و بزهکار بار می‌آیند چیست، آن‌ها همچنین نگفتند آیا نظر خود زنان کارتن خواب را درباره میل به مادری پرسیده‌اند یا خیر.

سرنوشت نوزادان معتاد؛ رها شدن؛ خرید و فروش، تن‌فروشی!

دستگاه‌های مختلف دولتی قویا اعلام کرده‌اند که هرگز بحث عقیم سازی زنان معتاد و کارتن خواب حتی مطرح نخواهد شد، کاش مسئولین به این سوال که تکلیف هزاران زن کارتن خواب و معتادی که مدام در معرض باروری هستند و نوزادان معتاد و مریضی که به دنیا می‌آوردند چیست؟

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان