ده سال از نبود مردی که یک تنه و با اتکا به دانش و توان داخلی نقش به سزایی در پیشرفت صنعت هسته ای کشور داشت، می گذرد. قطعاً مجید شهریاری به کمک همکارانش در دانشگاه شهید بهشتی (ره) در دورانی که کشور تحت شدیدترین فشار ها و تحریم های استکبار جهانی و مدعیان آزادی قرار داشت، توانست صنعت هسته ای کشور را تا جایی پیش ببرد که آمریکا و همدستانش به فکر گفت وگو با جمهوری اسلامی ایران افتادند، لذا آن ها وقتی پیشرفت دانش هسته ای کشور را مشاهده کردند از طرفی برای سنگ اندازی در راهی که به سرعت در حال حرکت بود، به فکر گفت وگو افتاده و از طرفی سراغ برنامه ریزی برای ترور دانشمندان شاخص این عرصه نظیر شهید شهریاری، شهید علی محمدی و شهید رضایی نژاد رفتند.
شهیدی که به طور خاص با قرآن مأنوس بود
زورگویی و سفاک بودن آمریکا و به ویژه رژیم صهیونیستی در تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر جهانیان و ملت ایران ثابت شده است و در گذشته نیز شاهد بودیم، استکبار جهانی به کمک گروهک منافقین به دلیل کینه ای که از نظام جمهوری اسلامی ایران داشت، دست به ترور هایی در کشور زده بود، لذا از میان برداشتن دانشمندان هسته ای اقدام جدیدی از سوی دشمنان قسم خورده ایران اسلامی نبود. اتفاقاً سوال اینجاست که کشور هایی که خودشان را مدعی حمایت از حقوق بشر می دانند، چطور به خود اجازه دادند که در دهه 80 افرادی را ترور کنند که تنها به فکر پیشرفت صنعت هسته ای در راستای کمک به ملت ایران بودند؟
از نظر آمریکایی ها و رژیم صهیونیستی هر ملتی و نظامی که با سیاست های آن ها همراه نیست، باید به انزوا برود و این منش و دیدگاه با کدام آیین سازگار است. شهید شهریاری و همکارانش وقتی سنگ اندازی کشور های غربی در زمینه پیشرفت هسته ای کشور را مشاهده کردند، با اراده ای قوی تر از گذشته به سمت غنی سازی رفتند و اتفاقاً نتایج تلاش های این عزیزان که امروز یاد و خاطره آن ها در اذهان ملت ایران قرار دارد، تعجب غربی ها را برانگیخت.
هشتم آذر ماه هر سال سالروز شهادت مجید شهریاری است. فردی که در سال 1345 در زنجان دیده به جهان گشود و بعد از گذراندن دوران تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان، در رشته مهندسی الکترونیک وارد دانشگاه امیرکبیر شد. شهید شهریاری تصمیم گرفت تا با توجه به علاقه ای که به صنعت هسته ای داشت، دوران کارشناسی ارشد را در این رشته بگذراند و به این ترتیب بعد از شرکت در کنکور کارشناسی ارشد، وارد داشنگاه صنعتی شریف شد و در این دانشگاه نیز جزو دانشجو های برتر دوره خود بود.
شهید شهریاری مقطع دکتری در همین رشته را در دانشگاه امیرکبیر گذراند و در سال 1377 از این دانشگاه با مدرک دکتری فارغ التحصیل شد. این نخبه هسته ای کشور علاوه بر تلاش هایی که در راستای پیشرفت صنعت هسته ای کشور در آزمایشگاه های مختلف کشور داشت، به فکر تربیت دانشجویانی بود که این راه را ادامه دهند. چراکه دانش هسته ای اگر پیشرفت قابل ملاحظه ای بکند، بسیاری از مشکلات کشور در زمینه های مختلف نیز قابل حل خواهد بود.
در دهه 80 کشور های غربی به تمسخر در مذاکرات هسته ای به تیم مذاکره کننده ما اعلام می کردند که شما به هیچ وجه قادر به غنی سازی اورانیوم نیستید، اما آن ها غافل بودند که افرادی مانند شهید شهریاری با ایمانی راسخ در این زمینه در حرکت هستند. به طوری که بعد از گذشت مدتی، جمهوری اسلامی ایران به فن آوری صلح آمیز هسته ای از جمله غنی سازی 20 درصدی سوخت دست یافت.
هنوزم که هنوزه، بسیاری از افراد از دوست و دشمن گرفته، این پیشرفت هسته ای را مدیون شهید شهریاری و تلاش های این شهید والامقام می دانند. ساخت دستگاه های اندازه گیری تابش های هسته ای و دستیابی به نرم افزار های محاسبات شبیه سازی هسته ای از جمله نتایج دیگر تلاش های شهید شهریاری بود و قطعاً بیان تمام دستاورد های شهید شهریاری و همکارانش در قالب یک گزارش نخواهد گنجید، اما رژیم خونخوار صهیونیستی خوب متوجه شده بود که مجید شهریاری نقش به سزایی در پیشرفت صنعت هسته ای کشور دارد، لذا عاملانش در داخل بار دیگر خوی وحشی گری خود را نشان دادند و این مرد خدایی را در عملیاتی تروریستی به شهادت رساندند. ولی دشمنان قسم خورده ایران اسلامی باید بدانند که با شهادت یک نفر صنعت هسته ای متوقف نشد و شهریاری های دیگری نیز در این مملکت بودند و هستند که راه این عزیزان را ادامه دهند.
ویژگی های اخلاقی
شهید شهریاری ویژگی های اخلاقی بسیاری داشت، اما مأنوس بودن وی با قرآن و تفسیر آن، یکی از ویژگی های شاخص شهریاری بود. به طوری که شهید شهریاری پژوهش در علم و قرآن را توأمان با یکدیگر انجام می داد و همین نکته هم منجر به این می شد که در هر عرصه ای که قدم می گذاشت موفق باشد. شهید مجید شهریاری در هشتم آذر ماه سال 1389 در تهران و به دست عوامل رژیم صهیونیستی ترور شد.
در ادامه روایت همسر شهید شهریاری از روز ترور را از نظر می گذرانید.
«روز قبل از حادثه، دکتر از دانشگاه به من زنگ زد و گفت در دانشگاه جلسه ای هست که من هم باید بروم، چون من یک طرح در دست اجرا داشتم که مدتی بود به مشکل خورده بودم و دکتر گفت مشکل طرح من در آن جلسه حل می شود. فردای آن روز من خیلی خوشحال بودم. صبح روز بعد با دکتر از منزل بیرون رفتیم. به علت آلودگی هوا و زوج و فرد شدن خودرو ها، دکتر نمی توانست خودرو بیاورد به همین دلیل با خودروی من رفتیم و به پسرم محسن هم گفتیم با ما بیاید، اما گفت کلاس دانشگاه او ساعت 10 صبح است و نیامد و این لطف خدا بود که نیامد تا شاهد این حادثه تلخ نباشد.
دکتر و راننده جلو نشستند و من هم عقب، دکتر مطابق معمول که بیشترین استفاده را از وقتش می کرد در ماشین شروع به گوش کردن تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی کرد، حدود 500 متر در بزرگراه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد، در همین حین راننده فریاد زد دکتر برو بیرون. دکتر پس از فریاد راننده گفت چی شده؟ من، چون کمربند نداشتم بلافاصله از ماشین پیاده شدم، راننده هم سریع پیاده شد من رفتم درب سمت دکتر را باز کنم تا دکتر سریع پیاده شود که در همین حین بمب جلوی صورت من منفجر شد. بیهوش نشدم، فقط حرارت اولیه انفجار را در صورتم احساس می کردم.
خواستم بروم به مجید کمک کنم، اما نمی توانستم حرکت کنم و فقط می گفتم مجید من. راننده آمد بالای سر من به او گفتم برو مجید را کمک کن، اما راننده که آمد بالای سر مجید، دیدم بر سر خود می زند. یک نگاه به من می کرد و یک نگاه به مجید. دیدم کسی نبود کمک کند خودم را کشان کشان رساندم به درب خودرو دیدم مجید بی سر و صدا سرش به سمت راننده بی حرکت افتاده، فهمیدم که مجید شهید شده در این دقایق من فقط داد می زدم و ناله می کردم مجید من.
لحظه ای بعد فهمیدم روی برانکارد نیرو های امداد هستم، بی اختیار تا یاد مجید افتادم صحنه کربلا به ذهنم خطور کرد که سر فرزند زهرا (س) را بریدند و چه بلا هایی که بر سر اهل بیت (ع) نیاوردند، اما مجید من که خاک پای آن ها هم نمی شود. پس از آن گفتم الحمدلله. من، چون نزدیک بمب بودم خیلی صدمه دیدم و یکی از ترکش ها تا نزدیکی قلبم نفوذ کرده بود و واقعا معجزه الهی بود که خطر مرگ رفع شد، پای چپ من هم از 10 قسمت شکسته و تکه تکه شده بود که پزشکان با پیوند عضله آن را ترمیم کردند.»
بنابراین این گونه بود که رژیم صهیونیستی یکی از نخبگان کشور را در آذر ماه سال 89 از ما گرفت، اما راه این عزیز همچنان توسط شاگردانش ادامه دارد.
وصیت نامه شهید والامقام
در پایان نیز نگاهی به وصیت نامه این شهید والامقام انداخته ایم که خواندن و به عمل به آن می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد.
«حمد و سپاس به محضر حق سبحانه و تعالی که با انزال کتب و ارسال رسل نعمت خود را بر بندگانش تکمیل فرموده و طریق حق و صراط مستقیم و جاده کمال را هویدا ساخت و شکر بی پایان به درگاه با عظمتش که از لطف و کرم و رحمت بی انتهایش بر ما تفضل فرموده و زادگاه مان را در مرکز قلمرو اسلام و مهد ولایت و امامت قرار داد و راه رسیدن به حق را بر ما آسان فرمود هزاران شکر که دوران حیات دنیوی مارا با ظهور اسلام در عرصه ی زندگی و تبلور آن در راه ادامه اجتماع توأم ساخته و توفیق درک دوران حیات رهبرکبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) را برما ارزانی داشت.
خداوندا از تو می خواهیم که توفیق شکر نعمت های بی شمارت را بر ما ارزانی داری.
اکنون که دست این بنده ی حقیر و عاصی از جمع دوستان و خویشاوندان کوتاه شده است چند تذکر و سفارش دارم که امیدوارم مورد عنایت و توجه بازماندگان قرار گیرد.
اول آن که اندکی در احوال روحی و چگونگی اوضاع معاد و معاش خود فکر کنید و ببینید که آیا آماده ی پاسخگویی برای قبر و قیامت خود هستید یا نه؟ عزیزان، این حقیر تا چندی پیش در میان شما بود و هم اکنون رخت از جهان فرو بست. معلوم نیست که عمر دیگران تا کی باشد سعی کنید که فرصت باقی مانده از عمر را صرف جبران گذشته و کسب توشه ی آخرت کرده و، چون این حقیر، اوقات شریف عمر را ضایع نکنید. به درگاه رحمت و عظمت الهی روی آورده و به ریسمان محکم قرآن و اهل بیت عصمت (ع) چنگ زنید. از خدمت به بندگان خدا دریغ نورزید و از نیاز دیگران به شما به عنوان یکی از بزرگترین نعمت های الهی قدردانی کنید و بدانید که خداوند متعال قدرت و ثروت و موقعیت اجتماعی و دیگر ظواهر دنیوی را جهت امتحان در اختیار بندگانش قرار داده و ساحت قدس او از هر نیازی مبراست.
پس پیش از اینکه نعمت هایش را از شما بگیرد از آن ها استفاده کنید. مسئله ی دیگری که سفارش به آن را لازم می دانم، تکلیفی است که همه در قبال اجتماع مسلمین و تحکیم و تقویت نظام اسلامی، این میراث گرانقدر امام راحل و شهدای گرانقدر، دارند.
امروز عزت و اقتدار اسلام در گرو پاسداری از ارزش های انقلاب اسلامی و استحکام پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. مراقب باشید که این نعمت بزرگ الهی را به ثمن بخش راحت طلبی و بی تفاوتی نفروشید و هر گونه مشکلی را امتحانی برای صبر و پایداری و هر کم و کاستی را آزمونی برای تلاش خود در جهت رفع نقایص موجود تلقی کنید.
در پایان از همه دوستان و آشنایان التماس دعا و طلب مغفرت دارم و از همه ی کسانی که حقی بر گردن حقیر داشته و یا در معاشرت با آن ها کوتاهی کرده وموجبات زحمت و اذیتشان را فراهم کرده ام و یا در حضور و غیابشان سخن ناشایست بر زبان جاری کرده ام حلالیت می طلبم و امیدوارم که با عفو و گذشت در حق این بنده ی خاطی، خداوند متعال بابی از عفو و رحمت بی انتهایش برویشان بگشاید.»
اکنون وظیفه همه ما این است که یاد و خاطره شهدا را گرامی بداریم و هر فردی در حد توانش راه این عزیزان را که همان راه تعالی نظام جمهوری اسلامی ایران است، ادامه دهد.