توصیه وطن امروز به روحانی و ظریف؛ سیگنال نزنیم

وطن امروز: حسن روحانی روز گذشته در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به اقدام تروریستی در به شهادت رساندن شهید محسن فخری‌زاده، گفت: مردم کشور عزیزمان و همچنین مردم جهان در جریان یک اقدام تروریستی از سوی ایران‌ستیزان علیه یک پژوهشگر و یک دانشمند ایرانی بودند که اتفاقا در ماه‌های اخیر وقت خود را عمدتا به مبارزه با کرونا و پژوهش‌ها و ساخت کیت‌ها در این زمینه و برای خودکفایی کشور در دارو و تجهیزات اختصاص داده بود. این بخش پژوهشی در وزارت دفاع که ایشان مسؤول آن بود، کار زیادی انجام داده و توانسته است بخشی از نیاز‌های مردم در زمینه مقابله با کرونا را برطرف کند و در اختیار ما قرار دهد.


روحانی در ادامه اظهارات قابل تاملی را بیان کرد: این ترور وحشیانه نشان می‌دهد دشمنان ما در هفته‌های پراضطرابی هستند، هفته‌هایی که احساس می‌کنند دوران فشار آن‌ها کم می‌شود و شرایط جهانی تغییر می‌کند و برای آن‌ها مهم است که از این چند هفته حداکثر استفاده را ببرند تا هم بتوانند شرایط نامطمئنی را در منطقه به وجود بیاورند و هم توجهات جهانی در این روز‌ها از ترور و ارعابی که در مناطق اشغالی به وجود آورده‌اند به مشکلات و مسائل دیگر معطوف شود.


وی سپس تصریح کرد: همه اتاق‌های فکر و همه دشمنان ایران بخوبی بدانند ملت ایران و مسؤولان کشور شجاع‌تر و غیورتر از آن هستند که این اقدام جنایتکارانه را بی‌پاسخ بگذارند. به موقع مناسب مسؤولان مربوطه پاسخ این جنایت را خواهند داد و همچنین ملت ایران هوشمندتر و حکیم‌تر از آن هستند که در دام توطئه صهیونیست‌ها بیفتند.
روحانی با بیان اینکه آن‌ها در فکر یک آشوب و بلوا بودند و بدانند ما دست آن‌ها را از پیش خواندیم و آن‌ها موفق نخواهند شد به اهداف خبیثانه خودشان دست پیدا کنند، گفت: هم رژیم صهیونیستی و هم آن‌هایی که ضد ایران هستند بدانند مسیر توسعه و تحقیقات کشور با سرعت ادامه خواهد یافت و با از دست رفتن عزیزمان فخری‌زاده، فخری‌زاده‌های فراوان کمر همت را خواهند بست و در این صحنه وجود او را که الان در جمع ما نیست، به حول و قوه الهی جبران خواهند کرد.

* روحانی ترور را چگونه تحلیل می‌کند؟
اظهارات حسن روحانی در واکنش به ترور شهید محسن فخری‌زاده 2 نکته قابل تامل داشت. اول آنکه حسن روحانی اشاره کرده در 7 هفته باقیمانده تا آغاز به کار بایدن، دولت ترامپ و رژیم صهیونیستی به دنبال فشار و ضربه وارد آوردن به ایران هستند. روحانی سپس به صورت تلویحی اشاره می‌کند که دولت وی به دنبال پاسخگویی به رژیم صهیونیستی حداقل تا مدت زمان باقیمانده تا آغاز به کار دولت بایدن نیست؛ آنجا که وی از انجام اقدام متقابل در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان «آشوب و بلوا» یاد می‌کند و می‌گوید: آن‌ها در فکر یک آشوب و بلوا بودند و بدانند ما دست آن‌ها را از پیش خواندیم و آن‌ها موفق نخواهند شد به اهداف خبیثانه خودشان دست پیدا کنند.


مشابه همین اظهارات را ظریف روز جمعه در صفحه شخصی‌اش در توئیتر داشته است. او در این باره نوشت:
تروریست‌ها امروز یک دانشمند برجسته ایرانی را به قتل رساندند. این عمل بزدلانه با نشانه‌های آشکار از دخالت اسرائیل در آن جنگ‌طلبی ناامیدانه عاملان این امر را نشان می‌دهد. روحانی و ظریف ماجرای ترور روز جمعه را طراحی رژیم صهیونیستی برای وارد کردن ایران به صحنه درگیری می‌دانند تا بدین وسیله ترامپ مجاب شود در هفته‌های پایانی دولتش به صورت سخت با ایران برخورد کند و ضربه اساسی به ایران وارد آورد.


البته این رفتار روحانی و ظریف ریشه در سیاست «تساهل و تسامح» آنان نسبت به کشور‌های غربی دارد؛ آنچه از سوی روحانی و کارشناسان و رسانه‌های نزدیک به دولت سیاست «صبر استراتژیک» نام گرفت. سیاستی که از بدو روی کار آمدن روحانی در سال 92 خود را در مذاکرات هسته‌ای و سپس در تعهدات برجامی نشان داد و با انفعال و بی‌واکنشی نسبت به عدم اجرای تعهدات توافق هسته‌ای از سوی کشور‌های غربی ادامه پیدا کرد و پس از خروج آمریکا از برجام به اوج خود رسید.


در ماه‌های منتهی به انتخابات آمریکا نیز کشور‌های غربی با اطلاع دقیق از رویکرد دولت روحانی، فشار امنیتی و اقتصادی را علیه ایران به اوج خود رساندند، چرا که به این ادراک رسیده بودند که دولت روحانی وارد فاز مقابله‌ای نمی‌شود، بنابراین فشار یک‌سویه علیه ایران بدون پاسخ می‌ماند.
بر مبنای همین استراتژی بود که اقدامات خرابکارانه چند ماه گذشته در ایران که یکی از آخرین نمونه‌های آن حمله به تاسیسات نطنز بود بدون واکنش متناسب از سوی دولت رها شد. توجیه عراقچی 4 روز بعد از حادثه خرابکارانه نطنز حاوی گزاره محوری سیاست صبر استراتژیک است: «نباید اجازه دهیم آمریکا ایران را مجددا به عنوان یک تهدید امنیتی معرفی کند. هر حرکتی که ایران را در عرصه بین‌المللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکاست. تحولات اخیر آمریکا وضعیت ترامپ را دشوار کرده و در چنین شرایطی هر اقدامی ممکن است، بنابراین نباید بهانه‌ای به آمریکا بدهیم که ایران را به وجه‌المصالحه رقابت‌های انتخاباتی آمریکا تبدیل کند»؛ بنابراین رویکرد 7 سال اخیر حسن روحانی در مواجهه با کشور‌های غربی را می‌توان در این جمله خلاصه کرد: برای جلوگیری از چالش بیشتر با کشور‌های غربی باید سیاست مدارا و تنش‌زدایی را در پیش گرفت، به این صورت که پاسخ رفتار یا اقدام چالشی طرف مقابل را نباید با چالش داد، چرا که چنین رفتاری مولد چالش بیشتر در رفتار کشور‌های غربی با ایران می‌شود.


پس از 7 سال از تجربه چنین سیاستی با محوریت روحانی و ظریف مشاهده می‌شود که مدارا با دشمن و فرار از پاسخ‌دهی متوازن، نه‌تن‌ها رفتار و سیاست کشور‌های غربی و متخاصم را نسبت به ایران تلطیف نکرده است، بلکه فشار بیشتر و اقدامات خرابکارانه بیشتری را علیه جمهوری اسلامی به دنبال داشته است.
ترور شهید سلیمانی، ترور شهید محسن فخری‌زاده، اقدامات خرابکارانه در نطنز و برخی دیگر از نقاط و تاسیسات ایران، ایجاد آشوب گسترده در سال‌های 96، 97 و سوءاستفاده از اعتراض معیشتی مردم در آبان 98 و... در نتیجه سیاست مدارا و تساهل دولت یا آنچه دولتی‌ها صبر استراتژیک می‌خوانند، اتفاق افتاده است.

*ضربه‌های بیشتر «صبر استراتژیک»
بر اساس آنچه حسن روحانی گفته است در هفته‌های پایانی دولت ترامپ، رژیم صهیونیستی با هماهنگی دولت فعلی آمریکا به دنبال ضربه زدن به منافع ایران است. این بخش از اظهارات روحانی را بار دیگر بخوانید: «این ترور وحشیانه نشان می‌دهد دشمنان ما در هفته‌های پراضطرابی هستند؛ هفته‌هایی که احساس می‌کنند دوران فشار آن‌ها کم می‌شود و شرایط جهانی تغییر می‌کند و برای آن‌ها مهم است از این چند هفته حداکثر استفاده را ببرند».
تالی منطقی چنین اظهاراتی یعنی اینکه در هفته‌های آتی نیز باید منتظر ضربه وارد آمدن به منافع ایران از سوی کشور‌های متخاصم بود، چرا که آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال وارد کردن ایران به «درگیری گسترده» هستند و برای همین از انجام اقدامات خرابکارانه به عنوان تله‌ای برای به دام انداختن ایران یا به بیان دیگر به عنوان حربه‌ای برای مجبور کردن ایران به پاسخگویی بهره می‌برند و اینگونه می‌خواهند ایران را وارد «مارپیچ تنش و درگیری» کنند.
این اظهارات روحانی خواسته یا ناخواسته بیانگر شکست راهبرد صبر استراتژیک است؛ راهبردی که قرار بود مانع از ایجاد چالش برای ایران شود، در عمل چالش‌های متنوع و معتبری را متوجه ایران کرده است و در لایه مردم، بی‌اعتمادی به ابزار قدرت جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است.

* آیا با روی کار آمدن بایدن سیاست ضربه به ایران تغییر می‌کند؟
یکی از گزاره‌های اصلی راهبرد صبر استراتژیک، تغییر شرایط با روی کار آمدن دموکرات‌ها در آمریکاست. روحانی و ظریف معتقدند با روی کار آمدن دموکرات‌ها، از کمیت و کیفیت فشار‌ها بر ایران کاسته می‌شود و دوران ثمردهی صبر استراتژیک آغاز می‌شود. اما سوال اساسی این است که حاکمیت آمریکا از ابزاری که دولت قبلی این کشور و مقامات رژیم صهیونیستی در اختیار آنان گذاشته‌اند بسادگی چشم‌پوشی می‌کنند؟ روی کار آمدن بایدن بر خلاف آنچه از اظهارات برخی مقامات دولتی برمی‌آید و بر خلاف نظرات کارشناسان و رسانه‌های نزدیک به دولت، به معنای پایان تخاصم ایران و آمریکا نیست. دولت بایدن ابزار فشار بر ایران را حفظ خواهد کرد و حتی اگر قرار باشد مدل سیاست‌ورزی در قبال ایران را تغییر دهد، سیاست‌های معتبر و جواب پس داده ترامپ را زنده نگه خواهد داشت یا برای کنار گذاشتن چنین سیاست‌هایی از ایران امتیازات گزاف طلب می‌کند. در چنین شرایطی دولت برای آنکه بتواند در مواجهه با دولت بایدن دست پر داشته باشد تا دولت آمریکا را به چنین تصمیمی برساند که سیاست‌های مبتنی بر فشار حداکثری ترامپ را کنار بگذارد، باید نشان دهد چنین سیاست‌هایی «نامعتبر» بوده است. نمایش بی‌اعتباری سیاست‌های ترامپ بسنده کردن به اظهارات تکراری نیست؛ دولت روحانی باید در عمل نشان دهد به سیاست‌های رادیکال دولت ترامپ پاسخ متناسب و متوازن می‌دهد. خود را به «ندیدن زدن» نه تنها هفته‌های پایانی دولت ترامپ را به روز‌های پرتنش برای ایران بدل خواهد کرد، بلکه دولت بایدن را در حفظ سیاست‌های ترامپیستی تشویق و ترغیب می‌کند. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که ایران در دوره گذار دولت ترامپ به بایدن یعنی در 7 هفته آتی می‌تواند انجام دهد و حتی بر مبنای محاسبات دولت روحانی در راستای تقویت جبهه دموکرات‌های آمریکا نیز می‌تواند باشد، تغییر رفتار در برنامه هسته‌ای ایران و برداشتن برخی محدودیت‌های هسته‌ای به علت سوءاستفاده آژانس و نهاد‌های بین‌المللی از بازرسی‌های گسترده از ایران است. اینگونه هم نمره منفی تسریع در برنامه هسته‌ای ایران در کارنامه ترامپ درج می‌شود و هم می‌تواند ترمز اقدامات بی‌محابای رژیم صهیونیستی را بکشد.
***
درخواست حبس 20 ساله برای دیپلمات ایرانی
جمعه هفتم آذرماه/ 27 نوامبر دادگاه اسدالله اسدی در آنتورپ بلژیک برگزار شد؛ روزی که دقیقا مصادف شد با ترور شهید محسن فخری‌زاده، دانشمند هسته‌ای کشورمان. اسدالله اسدی، دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در وین، جولای 2018 در حالی که در اتوبانی در ایالت بایرن آلمان در حال بازگشت به محل سکونتش بود، با ادعای برنامه‌ریزی برای بمب‌گذاری علیه گردهمایی منافقین در پاریس بازداشت شد. نکته جالب توجه اینجاست که در حالی اروپایی‌ها برای اسدالله اسدی به اتهام یک حادثه به وقوع نپیوسته علیه منافقین درخواست 20 سال حبس کرده‌اند که اتحادیه اروپایی در واکنش به ترور شهید محسن فخری‌زاده حتی از به کار بردن لفظ ترور نیز خودداری کرد. اتحادیه اروپایی در بیانیه‌ای که درباره ترور شهید محسن فخری‌زاده صادر کرد تنها به «مجرمانه خواندن» این اقدام و در تضاد بودن آن با اصل «احترام به حقوق بشر» اکتفا کرد. درباره دادگاه اسدالله اسدی باید این نکته را اضافه کرد که وی با استناد به قانون مصونیت دیپلماتیک حاضر به شرکت در جلسه دادگاه نشد. با این حال دیروز دادگاه برگزار شد و دادستان دادگاه درخواست 20 سال حبس برای اسدالله اسدی کرد.
گفتنی است انفعال محض وزارت امور خارجه در پیگیری وضعیت اسدی باعث طرح انتقادات زیادی شد و برخی مواضع مقامات وزارت امور خارجه در برهه‌ای، موجب تقویت ادعا‌های طرف اروپایی علیه اسدی شده بود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان