گروه سیاست سایت فردا – اصلاحطلبان چالش کم ندارند، اما مبهم بودن نقش سیدمحمدخاتمی در این جریان و تصمیمگیریهایش موضوعی است که چندی قبل اضافه و به یکی از مهمترین مسائل این جریان سیاسی تبدیل شده است.
فعالان سیاسی در جبهه اصلاحطلبی حتی اگر موفق شوند که در فرصت باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری درباره مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات، چگونگی حضورشان، سازوکار اجماع ساز و کاندیداهایشان، برنامه، محور اصلی تبلیغاتی انتخاباتی و ... به تفاهم برسند؛ باز هم یک چالش مهم دارند و آن هم نقشی است که رئیس دولت اصلاحات ایفا میکند. او که تا دیروز با یک «تکرار» لشکری را به صف کرده و در سرنوشت انتخابات و لیست اعلامی اصلاحطلبان نقش آفرین بود اکنون طوری محاق رفته که اصلا معلوم نیست قرار است محور باشد یا مشاور یا حتی اینکه فقط حضوری نمادین داشته باشد.
تعارف و رودربایستی با خاتمی را اول بار کارگزاران کنار گذاشت. همین چند ماه قبل بود که غلامحسین کارگزاران در مصاحبهای با روزنامه جهان صنعت، ساز عبور از خاتمی را زد. بعد از آن بود که بحث به «لیدری» کشید و دیدیم که برخی از اصلاحطلبان مثل علی صوفی برای خاتمی نقشی محوری قائل شده و برخی دیگر مثل مصطفی کواکبیان او را به جایگاه مشاور تنزل دادند. در ادامه همین روند هم حرف از امکان لیدی موسوی خوئینیها و یا سپردن این مسئولیت به مجمع روحانیون مبارز به میان آمد.
ریشه این تردیدها در جریان اصلاحطلب، اما بدون شک در همان ریزش سرمایه اجتماعی است که برخی از چهرههای این جریان مثل سعید شریعتی منکر آن هستند.
اصلاحطلبان طی سالهای گذشته به واسطه عملکرد دولت، مجلس دهم و شورای پنجم پایتخت کار را به جایی رساندند که مردم از این جریان سیاسی دلزده و مایوس شوند. آنان خوب میدانند که در این شرایط دیگر لبخند زدن به شیوه خاتمی و ... موجب بهبود وضعیتشان نمیشود.
شکست سنگینی که این جریان سیاسی در جریان انتخابات 98 متحمل شد، اما موجب شده است که سیاسیون در این گروه به فکر احیای وضعیت خود که شامل بازیابی سرمایه اجتماعی و ترمیم چهره اصلاحطلبان از جمله خاتمی است، افتند. آنچه این روزها درباره خاتمی و جایگاه او گفته میشود، نیز در همین راستا است.
مثلا روزنامه شرق همین امروز در گزارشی با عنوان «اصلاحطلبان در رد و تمنای خاتمی» به بررسی وضعیت جریان اصلاحات و جایگاه خاتمی در آن میپردازد. گزارش نویس شرق مینویسد: «ورود مجمع روحانیون مبارز به انتخابات هم جالب توجه است، زیرا در چند دورهای که خاتمی شخصا به موضوع انتخابات وارد شد، این تشکیلات به شکل کنونی اعلام حضور نکرد و مجموعه روحانیون مبارز ذیل نظر خاتمی حرکت کردند، اما در این دوره پایگاه حزبی و تشکیلاتی خاتمی یعنی مجمع روحانیون بهصورت مستقل وارد شده است و حتی اینبار سید محمد موسویخوئینیها و نه خاتمی از اصلاحطلبان خواست که در انتخابات شرکت کنند. این گزاره نشان میدهد که شخص خاتمی هم چندان تمایل ندارد بازهم خود را خرج انتخابات کند، زیرا از یکسو ممکن است دیگر جامعه واکنش سراسر مثبت به درخواست او نشان ندهد و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که حتی نیروهای اصلاحطلب هم بر خواست او به اجماع کامل نرسند؛ شاهد مثال این مدعا گفتوگوی اخیر فائزه هاشمیرفسنجانی بهعنوان یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی بود. سخنان دیروز جلال جلالیزاده شاهد مثالی دیگر است. او گفته است: «بر این باورم که خاتمی، شخص مستبد و خودرأی و خودخواهی نیست تا تلاش کند نظرات خودش را بر دیگران تحمیل کند»
بنا به جمعبندی این روزنامه اصلاحطلب «با چنین اوصافی آنچه در مقطع کنونی برای اصلاحطلبان یک مخاطره مهم به نظر میرسد، آن است که اولا در چند قدمی انتخابات ریاستجمهوری هنوز یک تشکل وحدتبخش شکل نگرفته است؛ ثانیا اگر در گذشته این امید وجود داشت که خاتمی بتواند در نهایت به اختلافنظرها پایان دهد و همه را بر یک موضوع واحد متفقالقول کند، اکنون تصور چنین نقشی برای او در پرده ابهام است.»