سال 2008 بود که الیزابت فریتزل بعد از 24 سال از زندان پدر نجات پیدا کرد و به تشخیص قاضی بنا شد که به همراه 6 فرزند نامشروعش زندگی تازه ای را با هویت جدید آغاز کند.
پدر این خانم اتریشی ظاهرا زمانی که دخترش 18 ساله بود او را در زیرزمین خانه شان زندانی کرد و هر روز مورد تجاوز قرار می داد. حاصل این تجاوزها 7 فرزند بودند که یکی از آنها در بدو تولد درگذشت و بقیه در سنین جوانی هستند.
سرگذشت الیزابت از یاد رفته که برای یک چهارم قرن رنگ آفتاب و هوای تازه را ندیده بود به شدت افکار عمومی اتریش و حتی دنیا را جریحه دار کرد.
پدر الیزابت نیز از ده سال پیش به خاطر زندانی کردن و استفاده جنسی از دخترش (بیش از 3000 بار تجاوز) به حبس ابد محکوم شده است و هم اکنون دوران محکومیت خود را در زندان طی می کند. بسیاری از افرادی که خبر سرگذشت الیزابت را شنیدند (که از 18 سالگی تا 42 سالگی در چنگال پدرش اسیر بود) تعجب می کردند که او چطور توانسته تکه های خرد شده زندگی اش را با دیگر به هم بچسباند و زندگی اش را از نو بسازد.
اما الیزابت موفق شد بیگناهی اش را به همه ثابت کند و حالا در کنار فرزندانش زندگی شادی دارد. او به دستور دادگاه اسم جدیدی دارد و قانون هم سفت و سخت از فاش شدن هویت جدید او خودداری می کند.
الیزابت که یکی از فرزندانش را از دست داده حالا با شش فرزندش در یکی از مناطق حومه اتریش زندگی می کند و البته محل زندگی اش نیز مخفی مانده است. فرزندان او که اکنون بین 17 تا 31 سال دارند در اتاق های شخصی شان که درهایشان هم باز می شوند می خوابند و دیگر زندانی کسی نیستند. می گویند تک تک آنها جلسات روان درمانی پیچیده ای را پشت سر گذاشته اند تا از تالمات روحی شان کاسته شود.
خانه دو طبقه آنها نیز توسط دوربین های مراقبتی تحت نظر است و چند مامور پلیس به صورت شبانه روزی از آن محافظت می کنند. هر زمان که بیگانه ای به خانه شان نزدیک شود توسط افسران پلیس از محل دور می شود. هر زمان که خبرنگاری وارد روستا می شود اهالی روستا آنها را متفرق می کنند و اجازه نزدیک شدن به خانه فریتزل را می دهند.
با این حال یکی از رستوران داران روستا گفته است که حال این خانواده حالا بیش از اندازه خوب است. آنها مثل بقیه مردم اینجا به رستوران می آیند و با وجود سرگذشت وحشتناکی که داشته اند بیش از اندازه مودب، شاد و خندان هستند.
او کمی بعد جلسات روان درمانی اش را به حداقل رساند و حالا مشغول زندگی است؛ رانندگی یاد گرفته و به فرزندان کوچکش در درس و مدرسه کمک می کند. یکی از خویشاوندان نزدیک الیزابت می گوید که او علاقه زیادی به خرید دارد؛ کاری که برای 24 سال از آن محروم بود. پسر کوچکش فلیکس تازه پلی استیشن خریده است و خود الیزابت نیز به تازگی امتحان رانندگی را پشت سر گذاشته و قصد خرید ماشین دارد.
همچنین گفته شده که این خانواده در ابتدای ورودشان به دنیای واقعی ابدا مشکل مالی نداشتند چراکه دولت اتریش مبلغ 54 هزار پوند را به عنوان کمک هزینه اولاد به الیزابت داد. پدر الیزابت در طول این 24 سال چهار فرزند مشترک خود با دخترش را به خانه منتقل کرده بود و این چهار نفر زندگی به مراتب راحت تری داشتند اما سه فرزند دیگر که همراه مادر در سرداب زندگی می کردند به جلسات روان درمانی پیچیده و طولانی نیاز داشتند و الیزابت برای مدت ها در بیمارستانی بیرون از Amstetten بستری بود و ساعت ها به درخت های محوطه خیره می شد. فلیکس پسر کوچک الیزابت نیز ظاهرا تمام مدت با چمن های محوطه کلینیک بازی می کرد.
Berthold Kepplinger پزشک ارشد بیمارستان در این باره گفت که برای این خانواده حتی یک ابر هم چیز عجیب و غریبی است. کمی بعد از آزادی الیزابت وسواس بی حد و مرزی به تمیزی پیدا کرد و می گویند روزی ده بار دوش می گرفت. مدتی طول کشید تا این دختر بیچاره توانست مجددا به سه فرزند دیگرش که در خانه اصلی زندگی می کردند اخت بگیرد .
رابطه او با مادرش رزماری البته به زمان بیشتری برای ترمیم نیاز داشت چراکه الیزابت باور نمی کرد مادر از این جنایت پدر بی خبر باشد. گفته می شود رزماری بعد از این رسوایی خانه و زندگی اش را گذاشت و از آنجا فرار کرد. او حالا با دوختن کیف های خانگی و نقاشی کردن امورات خود را می گذراند.
می گویند بعد از گذشت نزدیک به 12 سال این مادر حالا با الیزابت دیدار می کند. پدر بی رحم اما هنوز در زندان استین اتریش به سر می برد و قرار است که تا پایان عمر انجا بماند. او ظاهرا ابدا بابت کارهایش پشیمان نیست و گفته می شود اسمش را به Josef Mayrhoff تغییر داده تا شاید از بدنامی اش فرار کند و خودش را به عنوان یک قربانی معرفی کند. او چندی پیش در مصاحبه با یک خبرنگار گفت که دولت باید به زندان های مردم دیگر هم نگاه کند…احتمالا خانواده ها و دختران دیگری هم در زیرزمین ها اسیرند.
او ابدا باور ندارد که اشتباه کرده و تصورش این است که مشکل به عدالت بر می گردد و دولت به اشتباه او را زندانی کرده است.