سرویس سیاست مشرق- درست در آستانهی شروع محدودیتهای سختگیرانه و شدید کرونایی در کشور، در شامگاه روز جمعه (30 آبان)، نامههایی از دو مدیر وزارت بهداشت، یعنی رضا ملکزاده (معاون تحقیقات و فناوری) و علی نوبخت (دبیر شورای مشورتی بیماری کرونا) منتشر شد که در آن به بهانه اظهارات وزیر بهداشت در اصفهان استعفای خود را اعلام کردند.
بر اساس سناریوی طراحی شده بنا بود این دو استعفاء، زنجیرهای دومینووار از استعفاء در وزارت بهداشت را درست در آستانهی اعمال محدودیتهای شدید کرونایی رقم بزند و با یک عملیات سنگین رسانهای و تبلیغاتی توسط حامیان دولت تکمیل شود که خروجی آن، استعفای وزیر بهداشت باشد. در آن زمان شخص ملک زاده فرد کلیدی حوزه بهداشت و درمان در دستکم 30 سال گذشته، جدی ترین گزینه برای جانشینی نمکی تلقی می شد.
اما با استعفای ملکزاده، گویی لایهی نازکی از روی یک زخم قدیمی و عمیق کنار رفت و در کارزاری معکوس، سیلی از سوالات و ابهامات درباره عملکردهای مشکوک ملکزاده و تیم حامیان و وابستگان او به راه افتاد که نه تنها سناریوی پیشگفته را از دور خارج کرد، که ملکزادهای که دلگرم به پشتیبانی حامیان ذینفوذ خود بود، در جایگاه یکی از متهمان اصلی آمار بالای قربانیان کرونا قرار داد.
پیش از آن که برگی دیگر از عملکرد «تابناک» ملکزاده را مرور کنیم، ذکر یک نکته بسیار لازم و ضروری می نماید. یکی از شاهکلیدهای راهبردی در بیانات رهبر معظم انقلاب در دستکم یک دهه اخیر، بحث «نفوذ» بوده است. رهبر فرزانه انقلاب بارها و بارها به تببین مفهوم «نفوذ»، انواع و اقسام آن و البته ذکر تبعات و اثرات نفوذ در ساختارهای کشور در حوزههای مختلف پرداختند. لیکن، متاسفانه، آن چه که از خروجی عملکرد جریانهای انقلابی در شناسایی مفهوم «نفوذ» و انواع و مصادیق آن دیدهایم، فقدان یک نگاه منسجم و یکپارچه به این پدیده است.
به عبارت دیگر، در حالی که تمرکز و دقتنظر جریانهای انقلابی روی مفهوم «نفوذ» از منظر سیاسی (و آن هم عمدتا نوع سطحی و ژورنالیستی) است، نگاهی تیزبین و موشکاف به صحنه از چشمانداز کلان، آشکار میسازد که نفوذ از نوع عمیق و کاری و ویرانگر آن، دور از صحنه دعواها و زد و خوردهای سیاسی جلوی صحنه، در حوزههای ظاهرا غیرسیاسی چون اقتصاد، محیط زیست، سبک زندگی، فرهنگ و هنر، علم و فناوری و بهداشت و درمان در جریان است و بعضا عقبهای دو یا سه و حتی 4 دههای دارد.
از قضاء، شاید چراغخاموشترین و خزندهترین نوع نفوذ در حوزه بهداشت و درمان با قدمت و ریشهای متمایز از دیگر حوزههای نفوذ در جریان است. صرفا یک مصداق بسیار مهم آن، با خسارات و ویرانیهای غیرقابل جبران، بحث جمعیت و «تحدید نسل» ایرانیان بود که با احیای برنامه «تنظیم خانواده» از اواخر دهه 60 کلید خورد. امروز کار به جایی رسیده که جمهوری اسلامی ایران، که تا همین چند سال پیش، جوانترین جمعیت جوان را در دنیا داشت، اکنون پایینترین نرخ رشد جمعیت دارد! برای اهل نظر و اهل فن، همین یک داده، چشمآنداز جمعینی پیر و فرتوت و فاقد نیروی کار، و «سالخوردهترین» کشور دنیا را در 30، 35 سال آینده پیش چشم می آورد.
شروع برنامه تحدید نسل ایرانیان و رساندن نرخ رشد جمعیت ملت ایران به صفر، همزمان با وزارت بهداشت کسی بود (از 68 تا 72) که همین چندی پیش، بر سر استعفای او از وزارت بهداشت، جنجال به راه افتاد: رضا ملکزاده
درباره نقش ملکزاده در دشمنی با «طب سنتی» ایرانی، عدم تایید داروهای موثر با پایه گیاهی تولید شرکتهای دانشبنیان داخلی در معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت و تبدیل ایران به آزمایشگاه داروهای با اثر نامشخص به توصیه سازمان بهداشت جهانی و شیوع گسترده پدیده «پلی فارماسی» در مراکز درمانی کرونا در کشور (که به عنوان یکی از دلایل اصلی مرگ و میر بالای بیماران کرونایی در کشور از سوی معاون وزارت بهداشت، ایرج حریرچی، تایید شد)، در گزارش تقصیلی مشرق در روز استعفای ملکزاده سخن گفتیم.
گزارش مشرق را اینجا بخوانید:
از «تحدید نسل» ایرانیان تا تبدیل ایران به «آزمایشگاه» سازمان بهداشت جهانی/ همه «افتخارات» کارنامه معاون «همیشگی» وزارت بهداشت!
اما ماجرای دیگری که با دستور و پیگیری شخص ملکزاده در دوران معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت رخ داده، مصداق آشکاری از «نفوذ» در حوزهای خارج از دید سیاست است.
7 مهر 98، خبرگزاریهای داخلی خبری منتشر کردند که به واسطه محتوای «علمی»، چندان جلب توجه مخاطب عام نمی کرد و البته نحوه انتشار آن هم خبر از یک «دستاورد علمی بزرگ» می داد. طبق این خبر، برای اولین بار، «شناسایی مشخصات ژنتیکی گستره ژنومی جمعیت ایرانی» طی مطالعه ای مشترک به سرپرستی پروفسور حسین نجم آبادی و پروفسور مایکل ناتناگل و تیم تحت سرپرستی ایشان در مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ایران و مرکز ژنومیک دانشگاه کلن آلمان، انجام شد.
بر اساس این گزارش، دکتر حسین نجم آبادی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی درباره این تحقیق گفت:
" نتایج حاصل از این تحقیق بین المللی که در طول سال های 1396 تا 1398 انجام شده است، علاوه بر ارزش علمی در تحقیقات پزشکی، زمینه مطالعات گسترده تر در حیطه بیماری های ژنتیکی و نیز روندهای تاریخی مهاجرتی را فراهم کرده است و به واضح تر شدن مسیرهای مهاجرتی در گذشته و اقتباس زبانی توسط جمعیت های بومی کمک می کند. "
نکته کلیدی ماجرا اینجا بود که نجمآبادی با افتخار خبر داد که مجموعه دادههای حاصل از این تحقیق که برای تحقیقات آتی در زمینه بیماریهای ژنتیکی نادر و شایع بسیار ارزشمند خواهد بود و در ژورنال PLOS Genetics با عنوان «واریاسیون ژنتیکی متمایز و هتروژنیتی در جمعیت ایرانی» به چاپ رسیده است.
نجمآبادی سپس دلیل انجام این پروژه را هم توضیح داد:
" محققان اصلی این تحقیق معتقدند که «اطلاعات ژنتیکی ایران به ویژه به لحاظ پر کردن خلاء اطلاعات ژنتیکی یک جمعیت شاخص، یعنی داده های گستره ژنومی یک جمعیت بزرگ در یک منطقه مهم از دنیا، از اهمیت شایانی برخوردار است. "
گفتنی است که حسین نجم آبادی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی دارای کرسی پژوهشی کشوری است و تیم تحت سرپرستی وی از سال 1381 شناسایی علل ژنتیکی بیماری های منوژنیک را آغاز کرد و تاکنون حدود 200 ژن جدید را که اختصاصا در کم توانی ذهنی و ناشنوایی ارثی نقش دارند، شناسایی کرده است.
مرکز «ژنومیک کشوری» به همین منظور از سوی سوی تاسیس شده و کاتالوگی از واریاسیونهای ژنومیک جمعیت ایرانی را در سال 2018 معرفی کرد.
تا همینجای کار، کسی که اندکی با تحولات حوزه تسلیحات و «جنگهای مدرن» آشنا باشند، متوجه می شوند که چه فاجعه بزرگی صورت گرفته است.
همگام با تحولات شگرف حوزه علم و فناوری در دستکم دو دهه گذشته، قدرتهای جهانی، سرمایهگذاری عظیم و حیرتآوری روی حوزههای جدید تسلیحاتی مبتنی بر همین تحولات شگرف صورت دادهاند. «دارپا» (آژانس پروژههای پژوهشی پیشرفته دفاعی)، از بخشهای بسیار مهم و فوقاستراتژیک پنتاگون (وزارت جنگ ایالات متحده)، بخش مهم و به شدت محرمانهای از تحقیقات و مطالعات خود را روی تسلیحات مبتنی بر ژنتیک و علوم سلولی- مولکولی و بیوتکنولوژی متمرکز کرده است.
در چنین شرایطی، مشخصات ژنتیکی گستره ژنومی جمعیت ایرانی، با همکاری معاونت فناوری وزارت بهداشت جمهوری اسلامی و تحت نظر یک مقام مسوول (نجمآبادی) در قالب پروژه مشارکتی در اختیار بیگانه قرار میگیرد!
طبق توضیحات نجمآبادی، تیم محققان این تحقیق، دادههای حاصل از ژنوتیپ در گستره ژنوم تعداد 1021 نمونه از داوطلبان سراسر کشور که والدین و یا اجداد آنها از 11 گروه نژادی ایران شامل گروه های بزرگ مانند فارس و آذری و نیز گروه های کوچکتر ایرانی مانند عرب و بلوچ٬ ترکمن٬ سیستانی٬ کرد٬ گیلک٬ لر٬ مازندرانی٬ و ساکنان جزایر خلیج فارس بودند را مورد بررسی قرار دادند.
کمکم معلوم می شود که در اختیار گذاشتن 3500 بیمار کرونایی ایرانی برای پروژه «کارآزمایی بالینی» سازمان بهداشت جهانی (که منجر به پدیده مرگبار پلی فارماسی شد)، تنها بهرهکشی ملکزاده از ملت ایران در جهت منویات کارفرمایان مستقر در سازمان بهداشت جهانی نبوده است.
اما این پازل، یک قطعه بسیار بسیار مهم دارد و آن گمانه زنیهایی است که درباره انتقال اطلاعات ژنوم ایرانیان به آمریکا مطرح میشود که به دلیل تحصیل و اشتغال دکتر نجم آبادی در دانشگاه های آمریکا، پوششی علمی - پژوهشی نیز برای آن می توان در نظر گرفت.
روشن است که در اختیار داشتن بانک ژنوم هر نژاد و نسلی طیف وسیعی از تهدیدات را متوجه آن نژاد خواهد کرد و اجازه میدهد که تسلیحات زیستی، به صورت اختصاصی برای ضربه زدن به یک نژاد خاص طراحی شود.
همزمانی این تحولات، با بحث واردات واکسن، از شرکتهای آمریکایی، و انعقاد پروژه مشارکتی با نهاد «کو وکس» (نهادی که توسط سازمان جهانی بهداشت برای پروژه تولید واکسن کوید 19 ایجاد شده) توسط وزارت بهداشت، لزوم هشیاری کامل مسوولان، نهادهای نظارتی و به ویژه خود ملت ایران را در برابر «واکسن آمریکایی» بیش از پیش موکد می سازد. از آمریکایی سخن می گوییم که همراه با شبکه جهانی صهیونیسم، در دو سه سال اخیر، روزنهها و منافذ ورود داروهای مورد نیاز ایران را به صورت «نقطهزنی» مسدود کرده یا به دنبال مسدودسازی آن است تا از ملت ایران هر چه بیشتر تلفات بگیرد.
یک توضیح بسیار مهم دربارهی واکسنهای تولیدشده تحت نظر «کو وکس» وجود دارد و آن این که، این نوع واکسنها، نسبت به واکسنهای شناخته شده قبلی، ساز و کار و مکانیسم عملی کاملا جداگانه دارد. یعنی اگر واکسنهای مرسوم از ویروس کشته شده یا ضعیف شده، برای تحریک بدن به تولید آنتی بادی بیماری و ایمنسازی استفاده می کنند، این واکسنهای جدید، کاملا مبتنی بر ژنتیک هستند و از یک عامل ژنی به نام mRNA استفاده می کنند (به ویژه واکسن دو شرکت مادرنا و فایزر). این مسالهای است که علیرضا بیکلری، رییس انستیتو پاستور، در 30 شهریور امسال، آن را تایید کرد. بیکلری گفت:
" یکی از نخستین راهها برای برانگیختن واکنش ایمنی، وارد کردن آنتیژن به بدن است. وارد کردن کد ژنتیکی حاوی دستور ساخت آنتیژن به سلول یکی دیگر از راههای ایجاد واکنش ایمنی در بدن است. "
وی افزود:
"در این روش mRNA ویروس تکثیر شده و وارد سلول بدن میشود تا واکنش ایمنی برانگیخته شود. راه سوم، استخراج قسمتی از ژنوم ویروس و وارد کردن آن به سلول از طریق وکتور (پیامرسان ویروسی) است. درواقع قسمتی از ژنوم ویروس استخراج میشود که سازنده آنتیژن است، سپس این ژنوم درون وکتور قرار میگیرد تا به سلول برسد. در این روش از یک ویروس برای رساندن ژنوم ویروس دیگری به سلول استفاده میشود. "
بنابراین کنار هم قرار دادن این چند گزاره، تصویر کلی را روشن تر می سازد:
آمریکا و رژیم صهیونیستی، دهها موسسه در اختیار دارند که روی تسلیحات زیستی، به ویژه تسلیحات مبتنی بر ژنتیک و علوم سلولی و مولکولی، کار می کنند. به صورت خاص، بخشی از موسسه «دارپا»، زیرمجموعه پنتاگون، بر اساس اخبار و گزارشهای آشکار و قطعی، روی این نوع تسلیحات و به طور خاص دستکاریهای ژنتیک به عنوان نوعی مدرن از سلاح زیستی، فعالیت می کنند.
تحقیقات حساس در حوزه ژنوم ایرانی با همکاری ملک زاده (با سابقه ای که مختصری از آن ذکر شد) و یک استاد تحصیل کرده دانشگاههای آمریکا در کشور انجام و تکمیل می شود و آنچه به عنوان دیتابیس ژنتیک ایرانیان به دست می آید، تحت پوشش مقاصد تحقیقاتی به دانشگاههای آمریکایی منتقل می شود.
واکسنهای تولید شده تحت پروژه «کو وکس»، مبتنی بر ژنتیک و دستکاری ژنتیک هستند.
آمریکا و متحدانش، به بهانه تحریمها، تلاش کردند که کوچکترین مجاری ورود دارو و ملزومات پزشکی و درمانی را به ایران بگیرند.
پس از ترور دانشمند شهید محسن فخری زاده که از نفرات اصلی پروژه تولید کیت های تشخیص و واکنس کرونا بود، سازمان بهداشت جهانی(تحت آمریکا) تصمیم می گیرد میلیونها دوز واکسن در اختیار وزارت بهداشت ایران قرار دهد.
شرکت بریتانیایی استرازنکا اعلام کرد در صورت سفارشگذاری هرچه سریعتر ایران، حدود 20 میلیون دوز واکسن کرونای خود را تا نیمه اسفند ماه امسال به ایران تحویل بدهند.
در تکمیل این پازل باید گفت، «رضا ملکزاده»، در آخرین روزهای مسوولیتش در معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت، در حالی که سخنگوی ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و جهانپور، از مسوولان وزارت بهداشت، خبر از ورود «واکسن ایرانی» به فاز آزمایش انسانی دادند، در مصاحبهآی با ایرنا مدعی شد که ایران «زیرساخت» های تولید واکسن را ندارد! او در همین مصاحبه، از واکسن «آمریکایی» تعریف کرد و مدعی شد که با ورود این واکسن، پایان کرونا نزدیک است! [1]
در شرایطی که کشورمان در پروژه تولید واکسن پابه پای کشورهای غربی پیش رفته است و تست انسانی یک واکسن نیز به زودی آغاز خواهد شد و عملا ورود واکسن خارجی در بهترین حالت همزمان با تولید انبوه واکسن ایرانی خواهد بود، این سوالات پررنگ تر می شود که واردات واکسن از آمریکا و کشورهای غربی با چه اهداف روشنی در حوزه سلامت انجام میشود؟
این اصرار بر واردات واکسن آمریکایی/اروپایی در شرایطی است که پروژه مشترک ایران و کوبا (یکی از پیشروترین کشورها در تولید واکسن و مهار کرونا) نیز در حال انجام است و به احتمال زیاد واکسن تولید مشترک ایران و کوبا نیز طی چند ماه آینده به ثمر خواهد نشست.
در گزارش های بعدی بیشتر درباره اصرارها درباره واردات واکسن آمریکایی کرونا و ملاحظات پیرامون آن خواهیم پرداخت.
[1] www.irna.ir/news/84106552/