ماهان شبکه ایرانیان

تبیین ضرورت استفاده از مفاهیم اسلامی در نظریه پردازی پرستاری

پیشرفت و تکامل دانش، امروزه از ضروریات هر حرفه است و اگر علم پویایی خود را حفظ ننماید هرگز نمی تواند مدعی پاسخگویی به همه نیازهای جوامع باشد (ملیس، ٢٠٠٧م

تبیین ضرورت استفاده از مفاهیم اسلامی در نظریه پردازی پرستاری

پیشرفت و تکامل دانش، امروزه از ضروریات هر حرفه است و اگر علم پویایی خود را حفظ ننماید هرگز نمی تواند مدعی پاسخگویی به همه نیازهای جوامع باشد (ملیس، ٢٠٠٧م. و ادوارد، ٢٠٠١م.). هستۀ مرکزی هر علمی ارزش ها، پیشرفت ها، چشم انداز و مأموریت هایی است، که سبب پیوستگی، پویایی و پیشرفت هر رشته علمی می شود (ملیس، ٢٠٠٧م.). فلسفه همان هسته مرکزی در هر رشته علمی است که مبنای توسعه نظریه و گسترش دانش می گردد. (ادوارد، ٢٠٠١م.) این امر در پرستاری نیز صادق است و علم پرستاری نیز در چارچوب فلسفه حاکم بر آن گسترش می یابد و پویایی خود را حفظ می نماید.

پرستاری دارای بنیان های فلسفی متعددی است که این نه تنها نقص علم پرستاری به حساب نمی آید، بلکه نقطه قوت آن نیز می تواند باشد. عموم نظریه پردازان پرستاری، پرستاری را علمی، کاربردی می دانند و اغلب پرستاران درگیر فلسفه پرستاری امیدوارند بتوانند پرستاری ای عملی برپایه فلسفه های رایج در جامعه خود ارائه دهند تا عملکرد پرستاران را مؤثرتر کنند (ادوارد، ٢٠٠١م. و خسروپناه، ١٣٨٥ش.).

همواره طی سالیان متمادی دو فلسفه تجربه گرایی و عقل گرایی[1] بر حرفه پرستاری حاکم بوده اند ولی امروزه در برخورد با چالش های مراقبتی (توجه به بعد روحی مراقبت، مراقبت در مراحل انتهایی و...) در پرستاری پنجره ای برای توجه به سایر فلسفه های بنیادین، به علت پاسخگو نبودن فلسفه های موجود باز شده است (ملیس، ٢٠٠٧م. و خسروپناه، ١٣٨٥ش.). لذا اسلام به عنوان یکی از فلسفه های حاکم بر تقریبا یک سوم مردم جهان می تواند عرصه ای برای نظریه پردازی پرستاری تلقی گردد. لذا این مقاله سعی دارد تا تاریخچه نظریه پردازی در پرستاری و جایگاه اسلام به عنوان یک مکتب در این عرصه نظریه پردازی از طریق جستجوی متون تشریح نماید.

قبل از پرداختن به مطلب ضروری است، فلسفه پرستاری را در سیر تاریخی غلبه فلسفه های حاکم بر جامعه بررسی نمود. فلسفه پرستاری نیز مانند فلسفه سایر علوم از سیر تاریخی فلسفه های حاکم بر اجتماع و به خصوص فلسفه های حاکم در قرن بیستم تبعیت نموده است (نقیب زاده، ١٣٨٧ش.).

تاریخچه نظریه پردازی در پرستاری

از آنجا که بین دیدگاه های فلسفی رایج در علم و روش های تحقیق علمی هماهنگی تنگاتنگی وجود دارد، در نیمه اول قرن بیستم که فلسفه تجربی غالب در علم، اثبات گرایی منطقی بود، فیلسوفان به تولید نظریه های پایه گذاری شده براساس تحقیقات تجربی[2] پرداختند (ادوارد، ٢٠٠١م.). به طوری که اثبات گرایی منطقی[3] و اثبات گرایی همه از فلسفه تجربی نشأت گرفته بودند (ادوارد، ٢٠٠١م.) و جایی برای متافیزیک، درک، شهود و معنا قائل نبودند (خسروپناه، ١٣٨٥ش.). آنان معتقد بودند که علم آزاد از ارزش و مستقل از دانشمند بوده و تنها علم حاصل شده از روش های عینی ارزشمند است (ادوارد، ٢٠٠١م.). پرستاری در دوره غلبه اثبات گرایی منطقی مانند سایر رشته های قدیمی تر (پزشکی و فیزیولوژی) از این فلسفه تبعیت می کند و براساس این نفوذ، روش های پذیرفته شده برای پیدایش علم در پرستاری بیشتر به روش های آزمایشگاهی تأکید داشته اند (ملیس، ٢٠٠٧م. و تومی و الیگود، ٢٠٠٦م.).

از دهه ١٩٥٠م. مقالات شروع به زیر سؤال بردن دیدگاه تجربه گرایی نمودند، در همین برهه زمانی تعدادی از فلاسفه با این استدلال که تأثیر تاریخ بر علم باید مورد تأکید قرار گیرد، با دیدگاه اثبات گرایی به مقابله برخاستند و خواستار توجه کمتر به کنترل شدید و آزمایش در محیط های آزمایشگاهی شدند (ادوارد، ٢٠٠١م.).

لذا براساس این دیدگاه کم کم دیدگاه های اداراکی که بر توصیف هایی متمرکز است که از تجارب زندگی جمعی، به هم پیوستگی و تفسیر انسانی و واقعیت آموخته شده است، برتری می یابند (ملیس، ٢٠٠٧م. و خسروپناه، ١٣٨٥م.). در این دیدگاه کانون های توجه عبارتند از اداراکات، احساسات، ارزش ها و معانی که با اشیاء و وقایع پیوند می یابند (ادوارد، ٢٠٠١م. و تومی و الیگود، ٢٠٠٦م.). در این زمان پرستاری نیز با غلبۀ دیدگاه توجه به تجربیات بشری روبه رو بوده است (ادوارد، ٢٠٠١م.).

بنابراین می توان نتیجه گرفت پرستاری در اوایل ایجاد رشته بر ارائه مراقبت و تأمین و آسایش برای دستیابی به بهبودی و احساس رفاه و ایجاد یک محیط سالم جهت کاهش آلام و بیماری ها شکل گرفت و در دوره های بعدی تحت تأثیر فلسفه اثبات گرایی، پرستاری عملکردمحور شکل گرفت. در دورۀ تحقیقات تجربی، تحقیقات در پرستاری رونق خاصی یافته بود و این امر کمک شایانی به تحقیقات پرستاری معاصر نمود و ابزارهای علمی ای برجای گذاشت که در عملکرد و آموزش پرستاران در دهه های بعدی نقش مهمی ایفا نمودند (ملیس، ٢٠٠٧م. و نقیب زاده، ١٣٨٧ش. و تومی و الیگود، ٢٠٠٦م.).

به تدریج با رشد نظریه های پرستاری، پرستاری، از شکل وابسته خود به سایر علوم، خارج شد و کم کم نظریه های مستقل در پرستاری از جمله نیومن، اورم و هندرسون ایجاد شدند (ملیس، ٢٠٠٧م. و تومی و الیگود، ٢٠٠٦م.). در همین روند پرستاران برای تعریف مفاهیم، بالین پرستاری، قلمرو پرستاری، روش ها و شیوه های اختصاصی در ایجاد و گسترش دانش پرستاری عکس العمل نشان دادند و به جستجوهای فلسفی گرایش پیدا کردند (ملیس، ٢٠٠٧م.).

در دوره تمایل پرستاران به مفاهیم فلسفی (دهۀ ١٩٨٠) هنوز این سؤال مطرح بود که تعریف مفاهیم پرستاری باید در قالب یک مدل مفهومی[4] صورت گیرد یا نیاز به مدل های متعدد جهت تأمین جوانب متعدد کارکرد پرستاران وجود دارد.

(ملیس، ٢٠٠٧م. و تومی و الیگود، ٢٠٠٦م.) کم کم تئوری های پرستاری از توصیف عملکرد پرستاران به سمت شناخت ماهیت پرستاری می رفتند که همین امر، سبب شد پرستاری به سوی پویایی و استقلال علمی -حرفه ای حرکت کند (ادوارد، ٢٠٠١م.).

بنابراین به طور خلاصه می توان گفت با ایجاد این دیدگاه که پرستاری علمی پویا و مستقل است. پرستاران تلاش خود را برای توسعه نظریه هایی که بنیان های معنی داری برای خدمات پرستاری فراهم کند، متمرکز نمودند و در همین راستا تأکید فزاینده ای بر فلسفه و فلسفه علم در پرستاری صورت گرفت (ادوارد، ٢٠٠١م. و تومی و الیگود، ٢٠٠٦م.). در ابتدای قرن بیست و یکم پرستاری نیز مانند سایر علوم به تلفیق بین رشته ای اهمیت داده و وابسته به نظریه ها و شاهد رشته های مختلف بوده و در این فرآیند به پیشرفت های چشمگیری دست یافته است. به طوری که حرفه پرستاری، حتی شیوه های تحقیقی خاصی ابداع نموده (ملیس، ٢٠٠٧م. و تومی و الیگود، ٢٠٠٦م.). با توجه به این امر که در سالیان اخیر، علم پرستاری بر تنوع و تفاوت تعاریف و حتی عملکرد پرستاری با توجه به هویت، نژاد، مذهب و میراث فرهنگی تأکید دارد. و از طرفی وجود این تفاوت ها، ارزش ها، عقاید و اهداف متنوعی در حرفه پرستاری ایجاد نموده است (ملیس، ٢٠٠٧م.). نظریه پردازان پرستاری همواره سعی کرده اند دانش پرستاری را در چارچوب پارادایم های متنوع مفهوم پردازی نمایند. به عنوان مثال واتسون، راجرز و پارسه نظریه های خود را با غلبه فلسفه های اگزیستانسیالیستی و پدیدارشناسی ارائه نموده اند و افرادی مانند جانسون و نیومن از نظریه سیستمی و عملگرایی، برای تبیین نظریه خود استفاده نموده اند. روی نیز در نظریه خود تلفیقی از نظریه سیستمیک و سازگاری هلسون را مطرح نموده است. حتی نظریه پرکاربرد اورم نیز از نظریه های هندرسون و عبدالله استفاده نموده است، این مطلب در سایر نظریه های پرستاری نیز وجود دارد (دهقان نیری و جلالی نیا، ١٣٨٤ش. و الیگود و تومی، ٢٠٠٢م. و باساوانتاپا، ٢٠٠٧م. و کوشیار و حیدری، ١٣٨٨ش.). پس تنوع فلسفه های پرستاری در طی توسعه دانش پرستاری همواره امری بدیهی بوده است و نظریه پردازان پرستاری از نظرات مکاتب مختلف پرستاری استفاده نموده و توسعه مفاهیم خود را بر آن اساس تدوین نموده اند.

علی رغم نظریه های مختلف در پرستاری، مفهوم پرستاری دارای جنبه ها و عرصه های زیادی است که اکثر منتقدان اذعان دارند هنوز همه جنبه های پرستاری شناخته نشده است. از طرفی این مفهوم به شدت برای بنیان های فلسفی مختلف دارای معانی مختلفی می گردد. به طوری که پرستاری در عین سادگی یک فرآیند و مفهوم پیچیده به نظر می آید. زیرا عنصر اساسی مراقبت یعنی انسان در مکاتب مختلف دارای معانی و انسان شناسی متفاوتی است.

تلاش برای شناخت مفهوم پرستاری در بنیان های فلسفی متفاوت از مواردی است که امروزه در توسعه علم پرستاری به آن توجه می شود که گواه آن نظریه های متنوع و متفاوت در مورد پرستاری است.

روش جستجو جایگاه اسلام در نظریه پردازی پرستاری

این مقاله بخشی از یک مطالعه توسعه مفهوم به منظور تبیین چارچوب مفهومی پرستاری در اسلام می باشد که به روش اقتباس مفهوم واکر و آوانت ٢٠٠٥م. در حال انجام است.[5] در اولین گام از این روش که آشنا شدن با منابع موجود در مورد موضوع مورد نظر می باشد. مطالعات موجود و اطلاعات موجود درباره تئوری های پرستاری و پرستاری در اسلام مورد مطالعه قرار گرفت که مقاله حاضر نتیجه این مطالعات می باشد. جهت آشنا شدن با منابع موجود جستجوی کتابخانه ای شامل جستجو در کتابخانه های آستان قدس رضوی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دانشگاه الزهرا، دانشکده های پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی تهران وکتابخانه دانشکده علوم حدیث بود. در کل هیچ منبع انگلیسی مرتبط با پرستاری و اسلام بدست نیامد ولی در کتب مرجع پرستاری همواره توضیحاتی در مورد بیماران مسلمان در حد توجه به غذاهای حلال و حرام در نزد مسلمانان و آداب و رسوم آنها بیان شده که به علت مرتبط نبودن با بحث مورد استفاده قرار نگرفتند و ٥ منبع به زبان فارسی در مورداسلام و پرستاری یا اثر اسلام در پرستاری بدست آمد که شامل بیان احادیث مرتبط با پرستاری و در حد کمی شرح احادیث بود.

جستجوی الکترونیکی شامل دو قسمت عمده بود:

١. جستجو در سایت های مرتبط که جستجو با موتورهای جستجو google و yahoo صورت گرفت که در مرحله اول جستجو با کلیدواژه های ,Nursing, Islam ,patient, Muslim, philosophy, theory و ترکیب آنها صورت گرفت که از مجموع ١٤٢٢٥ سایت بدست آمده هیچ کدام مناسب تشخیص داده نشدند زیرا اسلام را تنها در حد یک فرهنگ شرح می دادند نه یک بنیان فلسفی جهت نظریه پردازی. در جستجوی فارسی با کلمات، پرستاری، فلسفه، مراقبت، اسلام، تاریخچه و ترکیبی از آنها ٣٢ سایت بدست آمد که مطالب موجود در سایت ها مانند مطالب سایت های غیرفارسی به اسلام به عنوان فلسفه ای برای تئوری پردازی نمی پرداخت.

٢. جستجو در پایگاه های الکترونیکی که شامل جستجو در پایگاه های -CINHAL MEDLINE-ISI بود که از طریق Springer,EBSCO-OVID دستیابی به این پایگاه ها صورت گرفت. مقالات بدون محدودیت زمانی مورد بررسی قرار گرفتند.

کلمات کلیدی جستجو شامل : Nursing, Islam, Patient, Muslim, Philosophy و ترکیبی از آنها بودند. که در مجموع ١٢٢ مقاله مرتبط یافت شدند که از بین این مقالات ٨٦ مقاله مورد بازبینی اولیه قرار گرفت و در نهایت ٢٣ مقاله در تحقیق به طور مستقیم و غیرمستقیم مورد استفاده قرار گرفت. در جستجوی مقالات فارسی در سایت های magiran, hawzeh, noormag با کلمات جستجو پرستاری، فلسفه، مراقبت، اسلام، تاریخچه، تئوری، نظریه و ترکیبی از آنها، تعداد ٣ مقاله یافت شد که تنها یک مقاله مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت در جستجوی انجام شده به منظور آشنا شدن با متون تدوین شده در مورد پرستاری در اسلام به نتایج ذیل دست یافتیم.

بررسی مطالعات موجود در زمینه پرستاری و اسلام

هدف اصلی از جستجوی منابع در این مقاله، پاسخ به چند سؤال عمده است: ١. آیا ورود ایدئولوژی اسلامی به پرستاری ضرورت دارد؟ ٢. آیا تاکنون کسی یا مطالعه ای، نظریه ای پرستاری براساس ایدئولوژی اسلامی نوشته است؟ ٣. آیا مطالعات کمبود این دیدگاه را نشان داده اند؟ و ٤. دیدگاه رایج به اسلام در پرستاری چیست؟

مقاله فارسی و صلصالی (١٣٨٦ش.) تحت عنوان مفهوم مراقبت و متاپارادایم های پرستاری در اسلام، به این نکته اشاره نموده که چارچوب های نظری و مدل های مراقبتی رایج، یک جهت گیری قوی به سوی رویکرد مادی یا دنیوی به پرستاری دارند و مراقبت از دید اسلامی به خوبی در متون پرستاری معرفی نشده است. در تعریف موجود از اسلام در پرستاری، درک درستی از مفهوم و عملکرد در زمینه مراقبت بهداشتی و فعالیت پرستاری وجود ندارد. در نهایت نتیجه گرفته که مدل های رایج مراقبتی، منجر به برآوردن نیازهای جامعه بیماران مسلمان نمی شوند و در متون پرستاری نیز هیچ مدل پرستاری خاص مسلمانان وجود ندارد و در خصوص تکامل یک چارچوب نظری مراقبتی از دید اسلامی مطالب اندکی نوشته شده است و لازم است که دانشمندان مسلمان پرستار چارچوبی برای پرستاری براساس اسلام ارائه دهند که هم برای بیماران مسلمان و هم غیرمسلمانان کاربرد داشته باشد.

رسول[6] (٢٠٠٧م.) در مطالعه خود بیان نموده، که مدل های مراقبتی ارائه شده در کشورهای غربی برای ارائه در کشورهای اسلامی کفایت لازم را ندارند. در این مدل ها، موارد زیادی از درک نادرست از مفاهیم و عملکردهای اسلام با مفاهیم سلامتی و عملکرد پرستاری وجود دارد. حتی در برخی موارد مفاهیم مراقبتی غالب در یک مدل پرستاری مادی با مفاهیمی که در فرهنگ اسلامی وجود دارد مثل شفا و ابعاد معنوی مراقبت کاملا مغایر است. وی پیشنهاد می دهد که پرستاران و دانشگاهیان مسلمان با مشارکت یکدیگر مدلی مراقبتی براساس اسلام ارائه دهند. او این مدل را خاص جهان اسلام نمی داند بلکه آن را مدلی می داند که می تواند برای غیرمسلمانان نیز مفید واقع شود.

در مطالعه نارایا ناسامی[7] و آندرو[8] (٢٠٠٠م.) تحت عنوان فشار فرهنگی اسلام در دستورالعمل آتی آموزش پرستاری، بیان می نماید که اسلام مذهبی است که داعیه رشد و تعالی زندگی انسان را دارد، و تمام جنبه های زندگی آدمی در اسلام مورد توجه قرار گرفته است. از این جهت اسلام می تواند در عرصه های آموزشی و تدارک برنامه های درسی معیارهای قابل ملاحظه ای ارائه دهد که شامل رشته پرستاری نیز می شود. از طرفی مراقبت از بیماران مسلمان دارای ابعادی است که باید به دانشجویان (حداقل مسلمان) آموزش داده شود و در نهایت پیشنهاد داده اند جای طراحی مدلی جامع و برنامه درسی کامل براساس اسلام، برای دانشجویان پرستاری مسلمان خالی است و باید به این امر توجه جدی مبذول داشت که متعاقب آن اثر مفید این اقدامات مستقیما برای بیماران خواهد بود.

هالیگان[9] (٢٠٠٥م.) در مطالعۀ مراقبت برای بیماران مسلمان، تجربیات پرستاران مراقبت ویژه در عربستان سعودی، به این نکته اشاره می کند که در عملکرد بالینی باید درک دقیقی از فشارهای فرهنگی و مذهبی متفاوت افراد داشت و تفاوت فاحش ابعاد اسلام با دیگر مذاهب این نکته را با اهمیت تر می سازد که سیاست ها و عملکردها، تصمیم گیری ها و قضاوت ها باید کاملا با فرهنگ و مذهب مسلمانان مطابقت داشته باشد. گیگر[10] و دیوید هیز[11] در سال ٢٠٠٢م.

مشاهده نمودند، مفاهیم مراقبتی در جوامع مختلف با توجه به فرهنگ و مذهب آنان به شدت تغییر می نماید و در تدارک برنامه های مراقبتی باید حتما به این تفاوت ها توجه شود و نیاز به ایجاد مدل های مفهومی در زمینه های فرهنگی و مذهبی هر جامعه ای وجود دارد.

وی دلینگوم[12] در سال ٢٠٠٠م. با هدف بررسی تجربیات زنده بیماران مسلمان انگلیسی از دریافت مراقبت حاد در بیمارستان های انگلستان مشاهده نمود که هنوز عدم رضایت بیماران مسلمان از مراقبت های ارائه شده برای آنان علی رغم آموزش هایی که دانشجویان در مورد توجه به تفاوت های فرهنگی دریافت می کنند وجود دارد و همین امر سبب می شود بیماران مسلمان تلاش زیادی برای هماهنگ نمودن خود با محیط انجام دهند و این تلاش بی حاصل، سبب احساس تنهایی در بیمار و عدم توانایی در برقراری ارتباط مؤثر پرستاران با بیماران می شود. نویسندگان مقاله، توجه به ارائه مراقبت براساس فرهنگ و مذهب را جزء جدایی ناپذیر ارائه پرستاری مطلوب می دانستند و علی رغم اینکه در یافته های خود پی برده بودند که این امر کفایت کافی را نداشته ولی توصیه دیگری برای بهبود وضعیت کنونی به جز توجه بیشتر به فرهنگ ارائه نداده اند.

بارولیا[13] و کارمالیانی[14] در مطالعه مراقبت در پرستاری از دیدگاه اسلامی -که در سال ٢٠٠٨م. به چاپ رسیده - اذعان دارد باید مطالعات تکمیلی و بیشتری در زمینه تئوری پردازی در پرستاری براساس ایدئولوژی اسلامی به عمل آید و طراحی الگوی پرستاری براساس دیدگاه اسلامی امری حیاتی در مراقبت از بیماران مسلمان می باشد.

در مقاله آلدوساری[15] و همکارانش که به بررسی مراقبت سلامتی و پرستاری در عربستان سعودی در سال ٢٠٠٨م. پرداخته است، تصریح می کند بدون توجه به مسائل فرهنگی و دینی و اعتقادی جوامع، پیشرفت سلامتی ناممکن و ناپایدار است. وی در مقاله خود به فقدان چنین برنامه ای براساس فرهنگ اسلامی در عربستان اشاره می نماید و در نهایت بیان می کند، نیازمند تربیت پرستارانی آشنا با عوامل فرهنگی، مذهبی و هم زبان با مخاطبین برنامه های سلامتی هستیم.

اوت[16] و همکاران در مقاله پیشگیری از وضعیت های دشوار اخلاقی، فهم مراقبت سلامتی اسلامی در سال ٢٠٠٣م.، بیان نموده اند که فرهنگ بر مراقبت مؤثر است و این امر در رعایت اخلاقیات در مراحل دشوار مراقبتی به شدت نمایان است که شناسایی عوامل فرهنگی و مذهبی برای پرستاران را امری لازم می سازد. ولی در نهایت این شناخت را در حد آشنایی با یکسری آداب و رسوم مسلمانان مثل روزه، غسل میت، نماز، عیادت و... خلاصه نموده است.

در مقاله اوهم[17] در سال ٢٠٠٣م. تأثیر ایمان در مراقبت های سلامتی و مسلمانان بررسی شده است. در این مقاله نویسنده بیان نموده از نظر ریشه های اعتقادی و ایمانی مسلمانان دارای اعتقادات خاصی مثل شهادتین، نماز، زکات، روزه و حج هستند و عواملی مانند اهمیت به پاکیزگی، ورزش و تصوراتشان در مورد بیمار شدن با دیگر فرهنگ ها متفاوت است. حتی در روابط اجتماعی ارزش های فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، تکنولوژیکی و سبک زندگی دارای شاخصه های مذهبی خاصی هستند که این عوامل ارتقای سلامتی در جوامع مسلمان را تحت تأثیر قرار می دهد و لزوم برنامه ریزی براساس این تفکرات و عقاید را مطرح نموده است.

راشد[18] و همکاران در سال ٢٠٠٤م.، دیژوزف[19] و کاوندیش[20] در سال ٢٠٠٥م.، و محمدی و همکارانش در سال ٢٠٠٧م. نیز به تفاوت های فرهنگی و مذهبی مسلمانان با دیگر جوامع تأکید نموده اند و لزوم تدوین برنامه های خاص برای این گروه بیان شده است.

در مطالعات مبروک[21] (٢٠٠٨م)، آلامد[22] (٢٠٠٨م)، چراغی (٢٠٠٥م)، مارون[23] (٢٠٠٨م)، نیز به تفاوت های جوامع اسلامی با سایر جوامع از نظر فرهنگی اشاره شده است. ولی نکته جالب در این مطالعات این است که اسلام تنها یک فرهنگ شناخته شده است نه یک عقیده و مذهب که می توان بر پایه آن مفهوم پردازی نمود و حتی نظریه و مدل ارائه کرد و تنها شناسایی آداب و رسوم مسلمانان را راه حل ارائه مراقبت موثر به این دسته از بیماران می دانند.

رسول در مقاله ٢٠٠٦ خود، در مورد اعتبار اندازه گیری ابزار سنجش کیفیت زندگی ترجمه عربی، متذکر شده، اسلام دارای ارزش های مذهبی، اخلاقی و فرهنگی است که تنها با ترجمه یک ابزار بدست نمی آید و نیازمند شناسایی مفاهیم اسلامی و ارائه ابزارهایی براساس این مفاهیم می باشیم که تنها با شناسایی آداب و رسوم به دست نخواهد آمد.

بحث

به طور کلی با توجه به مطالعات و متون موجود در مورد پرستاری در اسلام می توان گفت: اولا: هنوز پرستاری از مسلمانان با همه ابعاد و دامنه های آن به خوبی شناخته نشده است، ثانیا: هنوز به این نکته توجه جدی نشده است که اسلام به عنوان یک جهان بینی قادر است تا زیرساخت های لازم برای ساخت یک نظریه پرستاری براسا س اسلام را فراهم آورد و ثالثا: مفهوم پرستاری در اسلام و به خصوص براساس رویکرد مکتب تشیع به اسلام ناشناخته است و هیچ مدل مفهومی برای پرستاری براساس دیدگاه اسلامی تبیین نشده است. پس در بررسی های متون و مقالاتمان متوجه این امر شدیم که با وجود قدمت زیاد ورود پرستاری حرفه ای به کشورهای اسلامی هنوز هیچ نظریه منسجمی براساس دیدگاه اسلامی در پرستاری وجود ندارد و تنها اسلام در پرستاری به صورت یک فرهنگ متفاوت در زمینه آداب و رسوم خاص مسلمانان شناخته شده است و به تفاوت های دیدگاهی ای که بیماران مسلمان با سایر مکاتب دارند توجه نشده است. این تصور در پرستاری وجود دارد که دادن غذای حلال به بیمار، غسل نمودن او بعد از مرگ و... تمام نیازهای بیماران مسلمان را تأمین خواهد نمود و نیازی به دیدن اسلام به عنوان مکتبی که بتوان برپایه آن نظریه در حیطه پرستاری داد نیست. البته متأسفانه این دیدگاه در برخی اساتید علوم پزشکی مسلمان نیز وجود دارد و وجود دستوراتی در حرفه پزشکی برساس اسلام را برای ارائه مراقبت به بیمار در حرفه پرستاری کافی می دانند و نیازی به نظریه پردازی براساس مبانی اسلامی حس نمی کنند.

شاید این مسأله در نظر مخاطبان ایجاد گردد که حرفه پزشکی سال هاست که اصول خود را برپایه ایدئولوژی اسلامی طراحی نموده است (ابن سینا و...) و پرستاران نیز برپایه آن قادر به عملکرد خواهند بود، ولی توجه به این نکته مهم است که پرستاری حرفه ای مستقل از پزشکی و تا حد زیادی متفاوت از آنست.

به طوری که نظریه پردازان جدید پرستاری آن را دیگر حرفه ای که از علوم طبیعی منشأ گرفته باشد، نمی دانند و آن را بیشتر منبعث از علوم انسانی می دانند (باساوانتاپا، ٢٠٠٧م.). بنابراین داشتن دیدگاهی مستقل به حرفه پرستاری این الزام را می رساند که پرستاران برای انجام وظایف خود، نیازمند داشتن نظریه هایی هستند که برای پرستاران طراحی شده باشد. از طرفی دین اسلام به عنوان دین کامل این داعیه را دارد که بهترین برنامه برای بشر را عرضه نموده است و لذا نظریه های سرچشمه گرفته از آن نه تنها برای پرستاران و بیماران مسلمان می تواند راهگشا باشد، بلکه می تواند برای همه انسان ها کاربرد داشته باشد و برنامه ای عملکردی برای همه پرستاران ارائه نماید. نکته مورد توجه دیگر اینست که محدودنگری در توسعه و پویایی دانش، همواره عملی مضموم بوده است و نمی توان به صرف اینکه دانشمندی در حیطه پزشکی دارای نظرات ارزشمندی است، دیگران را از ارائه نظریه در آن حیطه یا حیطه های مرتبط منع یا محدود نمود ؛ چه در این صورت دچار رکود در عرصه علم و دور افتادن از تغییرات سریع دانش خواهیم شد.

بنابراین توجه به نظریه پردازی برپایه ایدئولوژی اسلامی در پرستاری منحصر به کشورهای اسلامی و مسلمانان نخواهد ماند و همه جوامع می توانند از آن بهره مند شوند و از طرفی براساس پویایی دانش پرستاری، عرصه جدیدی از نظریه پردازی وارد دانش پرستاری خواهد شد.

انسان به عنوان جامعه هدف در پرستاری مهمترین عنصر این تفاوت دیدگاه می باشد. در کارکرد پرستاری تنها با جسم بیمار سروکار نداریم، بلکه جنبه های روحی، روانی، معنوی، فرهنگی و اجتماعی وی نیز که به شدت متأثر از دیدگاه ایدئولوژیک به انسان است در پرستاری اهمیت دارد (اصفهانی، ١٣٨٨ش. و موحد ابطحی، ١٣٨٩ش.). از آنجا که در اسلام برای همه امور زندگی انسان مانند همسرداری (رفتار با همسر، ازدواج، طلاق و...)، تربیت فرزند (احترام، نامگذاری و...)، مدیریت، تولد، بارداری و... قوانینی وجود دارد (جوادی آملی، ١٣٨٦ش. و برنجکار، ١٣٩٠ش)، مسلما در مورد پرستاری و مراقبت از بیماران نیز باید قواعدی داشته باشد که در اجرای آنها نیاز به داشتن الگوی پرستاری براساس اسلام داریم (ری شهری، ١٣٨٤ش.). پس از آنجا که مهمترین مفهوم در پرستاری نوین دیدگاه حرفه به انسان است و دیدگاه اسلام به انسان به طور کلی با فلسفه های منبعث از علوم غیردینی متفاوت است (جعفری، ١٣٨٨ش.) قطعا پرستاری از این انسان نیز با انسان های تصویر شده در فلسفه های دیگر کاملا متفاوت است. انسان از نظر فیلسوفان و نظریه پردازان مختلف اسلامی تعاریف متفاوتی دارد که شاید یکی از بهترین و نوآورانه ترین این تعاریف، انسان متاله آیت الله جوادی آملی باشد براساس تعریف ایشان انسان موجودی برمبنای فطرت است که باید هر آنچه در جهت ارتقای این انسان صورت می گیرد در جهت فطرت الهی وی باشد (جوادی آملی، ١٣٨٩ش. و جوادی آملی، ١٣٨٧ش.). بنابراین به نظر می رسد جامعه پرستاران مسلمان نیازمند طراحی الگوهایی هستند که برمبنای انسان فطری پایه گذاری شود.

از طرفی بیماری در اسلام تنها جنبه منفی و شر ندارد و حتی از آن به خیر نیز یاد شده است (محمدی ری شهری، ١٣٨٤ش)، که این امر نیز پرستاری را به عنوان حرفه ای که همواره بیشترین برخورد با بیماران را دارد متحول خواهد ساخت.

همچنین دیدگاه های موجود در فرهنگ الهی و اسلامی به امر پرستاری و اینکه آن را از عبادت نیز برتر شمرده است (ری شهری، ١٣٨٤ش.)، این سؤال بدون پاسخ جوامع پرستاری را نیز پاسخ خواهد داد که چرا اصلا پرستاری می کنیم؟ و اینکه انجام پرستاری تنها به صورت یک حرفه توجیهی دارد؟ (واتسون، ٢٠٠٨م.) از طرفی انسان توصیف شده در اسلام دارای ویژگی های تاله، اختیار و کرامت است که مهمترین دلایل وجه تمایز او با حیوان است (جوادی آملی، ١٣٨٧ش. و جعفری، ١٣٦١ش.) پس مراقبت و پرستاری از این انسان دارای تمایزی نسبت به حیوان ناطق موجود در فلسفه های دیگر است. با توجه به مطالب بیان شده مشخص می شود که اسلام با وجود قابلیت هایش، تنها به صورت یک فرهنگ در بیشتر مطالعات درنظر گرفته شده است نه یک جهان بینی، البته مطالعات اندکی نیز به این نکته اشاره دارند که باید براساس جهان بینی اسلامی به ارائه مدل ها و نظریه هایی در پرستاری دست زد، ولی تاکنون مطالعه ای جامع و نظام مند در این مورد انجام نشده است. تفاوت های بنیادینی که انسان، بیماری و پرستاری در اسلام با سایر فلسفه های حاکم در جوامع غیردینی دارد (جعفری، ١٣٤٤ش. و جوادی آملی، ١٣٨٩ش.)

لزوم مطالعه ای راکه در آن پارادایم های پرستاری دراسلام تعریف شود را به خوبی می رساند.

لذا با توجه به پارادایم غالب کشور ایران -که اسلام شیعی است - و نیاز روز افزون جامعه به طراحی مدل هایی براساس اسلام، تا بتوان برنامه های اجرایی و استراتژیک را بر همین اساس طراحی نمود، تبیین الگویی برای پرستاری از بیماران مسلمان ضروری به نظر می رسد؛ به بیان دیگر: ما به دیدگاه های متعدد و متنوع در این زمینه نیازمندیم که متأسفانه حتی یک نظریه ابتدایی نیز در این رابطه در پرستاری وجود ندارد (توجه شود که نظریه پردازی متمایز از جمع آوری احادیث و روایات در مورد پرستاری است) و از آنجا که پرستاری متفاوت از پزشکی و حرفه ای مستقل است، اغلب آنچه در پزشکی وجود دارد برای پرستاران غیرقابل استفاده است و یا به علت عقیده به استقلال حرفه ای مورد استفاده جدی قرار نمی گیرد (هرچند که استفاده نظریه پردازانه از اسلام در پزشکی نیز می تواند به طور جدی مورد بحث قرار گیرد) بنابراین هرگز نمی توان حرفه ای را که داعیه توجه به بیمار به جای بیماری را دارد بدون توجه به بنیان های فلسفی و عقیدتی بیماران توسعه فراخور داد و بدون توجه به تعریف انسان (بیمار) در فلسفه حاکم بر وی مورد مراقبت دقیق و صحیحی قرار داد.

نتیجه

اولین گام های عملکردی کردن فلسفه های حاکم بر هر حرفه شناخت مفاهیم اصلی و متاپارادایم های آن حرفه در زمینه فلسفه موجود هر اجتماع می باشد تا براساس آن مفاهیم، بتوان برنامه عملی برای هر حرفه ای در زمینۀ فلسفی مورد نظر ارائه داد (ادوارد، ٢٠٠١م.).

آنچه مسلم است فردی که معتقد است مفاهیمی چون بیماری، مراقبت و سلامت مستقل از اذهان ما و در عالم خارج وجود دارند، با فردی که اعتقاد دارد این مفاهیم قراردادهایی بیش نیستند، نگرش مراقبتی کاملا متفاوتی دارد. آنچه این تفاوت عمده ر ایجاد می نماید در موضع معرفت شناختی عقاید افراد است، معرفت شناسی اسلام متفاوت از فلسفه های ساخته دست بشر است (خسروپناه، ١٣٨٥ش.). بنابراین با توجه به اینکه اسلام دین الهی است و از جانب خداوند که از همه نیازهای ما آگاه است فرستاده شده است و تفاوت فلسفی عمیقی که بین جامعه ما با این پیش فرض که جامعه ای برمبنای اسلام است و جوامعی که برپایه فلسفه های انسانی بنا نهاده شده است، وجود دارد. این مسأله همواره وجود داشته که چگونه می توان اسلام را به طور عملکردی وارد رشته پرستاری نمود؟ و این نکته که چرا حتی باید اصلی ترین مفاهیم حرفه ای پرستاری در چهارچوب های از پیش تعیین شده فلسفه های حاکم بر جوامع غربی دیده شود؟ و اسلام چه چارچوبی برای مفهوم پرستاری ایجاد می نماید؟ و آیا دیدن اسلام تنها به صورت یک فرهنگ در جوامع اسلامی می تواند پاسخگوی نیاز بیماران مسلمان باشد؟ همه نکاتی است که ما را به این تفکر می رساند که آیا ما نیاز به داشتن پرستاری اسلامی نداریم و وقت آن نرسیده تا دست به نظریه پردازی در پرستاری با تکیه بر ایدئولوژی غنی اسلام بزنیم؟

تشکر و قدردانی

از دانشگاه تربیت مدرس برای حمایت از این تحقیق و از کلیه نویسندگان و محققانی که از حاصل کار آنها به عنوان مبانی پایه ای در اولین گام این مطالعه بهره بردیم و اساتید گروه پرستاری دانشگاه تربیت مدرس که در شکل گیری این ایده کمک نمودند، نهایت تشکر می شود. همچنین از دکتر محمدمهدی اصفهانی که با تشکیل رشته، علوم حدیث، اخلاق و آداب پزشکی راه را برای انجام این گونه مطالعات باز نمودند، نهایت تشکر می شود. این مقاله بخشی از پایان نامه دکتری مصوب کمیته اخلاق دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس می باشد.

فهرست منابع

الف) فارسی

اصفهانی، م م (١٣٨٨). آیین تندرستی، چاپ نهم، تهران: تندیس

برنجکار، ر، خدایاری، ع (١٣٩٠). انسان شناسی اسلامی، قم : نشر معارف جعفری، م ت (١٣٤٤). آفرینش و انسان، قم: دارالتبلیغ اسلامی قم

جعفری، م ت (١٣٦١). انسان در افق قرآن از نظر فردی و اجتماعی، اصفهان: انتشارات قائم

جعفری، م ت (١٣٨٨). فلسفه و هدف زندگی، چاپ هشتم، تهران : مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری

جوادی آملی، ع (١٣٨٦). منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم: اسرا

جوادی آملی، ع (١٣٨٧). تفسیر موضوعی قرآن کریم، صورت و سیرت انسان در قرآن، چاپ چهارم، قم: مرکز نشر اسراء

جوادی آملی، ع (١٣٨٩). انسان از آغاز تا انجام، چاپ اول، قم: نشر اسراء

خسرو پناه، ع ( ١٣٨٥). فلسفه های مضاف، جلد دوم، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دهقان نیری، ن، جلالی نیا، ف (١٣٨٤). نظریه پردازی و نظریه های پرستاری، تهران: بشری

فارسی، ز، صلصالی، م (١٣٨٦). مفهوم مراقبت و متاپارادایم های پرستاری در اسلام، طب و تزکیه. ١٦ (٤٣)، ٨٢١.

کوشیار، ه، حیدری، ع (١٣٨٨). تئوری و تئوری پردازان پرستاری، تهران: اندیشه رفیع محمدی ری شهری، م (١٣٨٤). دانش نامه احادیث پزشکی، (ترجمه صابری)، قم: دارالحدیث موحد ابطحی، س م (١٣٨٩). آشنایی با فلسفه پزشکی، چاپ اول، اصفهان : مؤلف نقیب زاده، ع (١٣٨٧). نگاهی به نگرش های فلسفی سده بیستم، تهران: طهوری

ب) انگلیسی

Aldossary A, While A,(2008). Health care and nursing in Saudi Arabia. International Nursing Review. 55: 125–128.

Alligood MR , Tomey AM ,(2002). Nursing Theory Utilization &Applications. 2nd ed. Missouri (U. S. A): Mosby.

Barolia R, Karmaliani R,(2008). Caring in Nursing from an Islamic Perspective: A Grounded Theory Approach. International Journal for Human Caring. 12 (1): 55 -63.

Basavanthappa BT,(2007). Nursing Theories. New Delhi: Jaypee Brothers.

Cheraghi MA, Payne S, Salsali M, (2005). Spiritual aspects of end-of-life care for Muslim patients: experiences from Iran. International Journal of Palliative Nursing. 11(9): 468-474-

Difoseph J, Cavendish R,(2005). Expanding the Dialogue on Prayer. Relevant to Holistic Care. Holist Nursing Practice. 19(4): 147-154.

Edwards SD, (2001). Philosophy of Nursing an Introduction. Hampshire: Palgrave.

Giger JN , Davidhizar R, (2002). Culturally competent care: emphasis on understanding the people of Afghanistan, Afghanistan Americans, and Islamic culture and religion. International Nursing Review. 49- 79–86.

Halligan P, (2006). Caring for patients of Islamic denomination: critical care nurses’ experiences in Saudi Arabia. Journal of Clinical Nursing. 15- 1565–1573-

Marrone SR, (2008). Factors that influence critical care nurses’ intention to provide culturally congruent care to Arab Muslims. Journal of Transcultural Nursing. 19(1): 8-15.

Mebrouk J, (2008). Perception of nursing care: views of Saudi Arabian female nurses. Contemporary Nurse. 28(1- 2): 149-162.

Melise I A, (2007). Theoretical Nursing Development and Progress. 4th Ed. Washington (U. S. A): Lippincott Williams &Walkins.

Mohammadi N, Evans D, Jones T,(2007). Muslims in Australian hospitals: The clash of cultures. International Journal of Nursing Practice. 13: 310.315-

Narayanasamy A, Andrews A, (2000). Cultural impact of Islam on the future directions of nursing education. Nursing Education Today. 20(5). 57–64.

Ohm R,(2008). The African American experience in the Islamic Faith. Public Health Nursing. 20 (6): 478–486.

Ott AL , Al -khadhuri J, Al-Junaibi S,(2003). Preventing ethical dilemmas: understanding Islamic health care practice. Pediatric Nursing. 29 (3): 227.230.

Rasha AM, MacVane Phipps F, Haith -Cooper M, (2004). Obtaining informed consent in an Egyptian research study. Nursing Ethics. 11(4): 394-399-

Rasool GH,(2000). The crescent and Islam: healing, nursing and the spiritual dimension some considerations towards an understanding of the Islamic perspectives on caring. Journal of Advanced Nursing. 32 (6). 1476-1486.

Rassool H, (2006). Arabic version of Quality of Life Index. Journal of Advanced Nursing. 55 (5): 604 –611.

Tomy AM, Alligood M. R,(2006). Nursing Theorists and Their Work. 6th Ed. Missoury (U. S. A): Mosby.

Vydelingum V,(2000). South Asian patients' lived experience of acute care in an English hospital: a phenomenological study. Journal of Advanced Nursing. 32 (1). 100-107.

Watson J, (2008). The Philosophy and Science of Caring. revised ED.

Colorado (USA): university press of Colorado.

Wehbe-Alamah H, (2008). Bringing generic and professional care practices for Muslim patients through use of Leninger’s culture care modes.

Contemporary Nurse. 28 (1-2): 83 -97.

پی نوشت ها:

[1] rationalism

[2] empirical

[3] logical positivism

[4] Conceptual frame work

[5] مراحل اقتباس واکر و اوانت شامل : ١. آشنا شدن با منابع موجود در مورد موضوع مورد نظر ٢. مطالعه گسترده عرصه های مرتبط و غیرمرتبط ٣. انتخاب مفهوم مناسب عرصه مورد نظر از عرصه تولید مفهوم ٤. بازتعریف مفهوم یا مجموعه ای از مفاهیم که از عرصه اولیه وارد عرصه کاری مورد نظر ما شده است. " بنگرید به:

Walker LO, Avant KC (2005) Strategies for Theory Construction in Nursing.  4th ed. Pearson Prentice Hall, New York (U. S. A.). "

[6] Rassool

[7] Narayana sami

[8] Andrew

[9] Halligan

[10] Giger

[11] Davidhize

[12] Vydelingum

[13] Barolia

[14] Karmaliani

[15] Aldossary

[16] Utt

[17] Ohm

[18] Rashed

[19] Dijoseph

[20] Cavendish

[21] Mebrouk

[22] Allamod

[23] Marrone

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان