شیخ الشریعه اصفهانی یک انسان ذوالفنون

عراق در جنگ جهانی اول به تصرف انگلستان در آمد و شیخ الشریعه ضمن صدور فتوای جهاد خود به جبهه شتافت و فرماندهی جبهه قرنه را به عهده گرفت

شیخ الشریعه اصفهانی یک انسان ذوالفنون

عراق در جنگ جهانی اول به تصرف انگلستان در آمد و شیخ الشریعه ضمن صدور فتوای جهاد خود به جبهه شتافت و فرماندهی جبهه قرنه را به عهده گرفت. یک بار که مجتهد مجاهد با کشتی کوچکی به طرف یکی از جبهه ها در حرکت بود، کشتی آنها شکست و نزدیک بود ایشان غرق شود که. . . روز 29 آذر 1399 مصادف با یکصدمین سال رحلت آیت الله ملا فتح الله شیرازی اصفهانی معروف به شیخ الشریعه اصفهانی است. وی که عالمی متفنن، مدرسی بزرگ، نویسنده ای توانا، فقیهی مجاهد و مرجع تقلیدی استعمار ستیز بود، ثمرات بسیاری در عرصه های علمی حوزوی و نیز سیاسی اجتماعی عصر خود بر جای نهاد که مقاله زیر که بیشتر ناظر به رویکردهای تقریبی در اندیشه و عمل وی است، در روشن شدن ذهنیت ما مردم ایران نسبت به این شخصیت عظیم القدر خالی از فایده نیست.

شخصیت علمی

علامه شیخ فتح الله نمازی شیرازی معروف به شیخ الشریعه اصفهانی در 12ربیع الاول سال 1266 ق دیده به جهان گشود.[1] در حوزه علمیه اصفهان، مشهد و نجف به تحصیل دانش پرداخت و محضر بزرگان بسیاری را دریافت و خود از نام آوران عرصۀ علم و دانش گشت و ضمن نگارش آثاری عالمانه، صدها شاگرد برجسته پرورش داد. این عالم ربانی و ذوالفنون، در امر سیاست و امور اجتماعی مسامین نیز ورود داشت و علیه استبداد داخلی و استعمار بین الملل فعالیت می نمود. طرفدار تقریب مذاهب و وحدت اسلامی بود و با اندیشمندان سایر مذاهب ارتباطات حضوری و مکاتبه ای داشت. پس از رحلت میرزای شیرازی دوم در سال1338ق، رهبری شیعیان جهان به وی موکول شد ولی یک سال بعد در 8 ربیع الثانی سال 1339ق(29 آذر 1299ش) دیده از جهان فرو بست و در نجف اشرف به خاک سپرده شد.[2]

گفتگو با علمای اهل سنت

شیخ الشریعه در علوم مختلف دارای مهارت بسیار بالا بود و در طی سالیان متمادی با بهره گیری از محضر دانشمندان شیعه به مدارج بلند علمی دست یافته بود و علاوه بر مبانی مذهبی شیعه در مبانی سایر مکاتب و مذاهب هم دارای خبرگی بود. او در مشهد از محضر اساتید برجسته ای چون آیة الله حاج میرزا نصرالله مدرس، آیة الله محمد ابراهیم بروجردی و سید مرتضی حائری بهره فراوان جست تا در ردیف اساتید آن دیار شناخته شد. سپس به سوی اصفهان مراجعت کرد. تا آن زمان نظریات شیخ مرتضی انصاری در اصفهان شهرتی نداشت ولی شیخ شریعت به بیان مسلک شیخ مرتضی انصاری همت گماشت.[3] او در سال 1295 ق. راهی نجف اشرف شد و در محضر مراجع تقلید آن زمان (آیات بزرگوار شیخ محمد حسین کاظمی و میرزا حبیب الله رشتی) حاضر شد و خود نیز مجلس درس مهمی تشکیل داد که بسیاری از دانشمندان حوزه علمیه نجف در آن شرکت می کردند. شیخ الشریعه در سال 1313 ق. به شوق معشوق رو به خانه معبود نهاد. او در مکه به مباحثه و گفتگو با علمای اهل سنت پرداخت به گونه ای که آنها از احاطه کامل وی به کتابهای اهل سنت در شگفت شدند.[4]

مبارزه با استعمار

استعمار در زمینه وابسته نمودن کشورهای دیگر، راه های متعدد و روش های متنوعی دارد. بهترین نوع استعمار برای آنان، به دست آوردن خاک کشورهای مزبور است و در مواردی گماشتن مهره های خود بر آن سرزمین ها. در حالتی در پی تخدیر روح اجتماعی جوامع و تغییر سنت های آنان هستند و از این دست تصرفات. در سال 1907م که روس و انگلیس ایران را به سه قسمتتقسیم کردند علمای شعیه و از جمله شیخ الشرعه به مبارزه با این اقدام، برخاستند. چنانکه در زمینه نفوذ استعمار ایتالیا در لیبی و انگلیس در هند نیز شیخ الشریعه هشدارها داده و خود نیز عملا در جبهه مبرازه با استعمار قرار داشت. او همچنین در پی مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن کتابخانه مهمی ایجاد کرد که دانش پژوهان از آن استفاده می کردند و از دیگر اقدامات ایشان صدور اعلامیه های فراوان بود که پرده از چهره استعمار می زدود در قسمتهائی از یکی از این اعلامیه ها آمده است. «خدمت علمای بزرگ. . . و عموم مردم روستاها و شهرها و کوچ نشینان. . . بر آقایان و هوشیاران. . . پوشیده نیست که بیگانگان از سده های پیشین و مدتها قبل کوشیده اند دارایی مسلمانان را بدزدند و شهر و کشورشان را تصاحب کنند. . . قرآن سراسر حکمت را از میان آنان بردارند و آنچه از وسایل مادی و معنوی نزد آنان است نابود سازند، بیگانگان همواره برای دستیابی به این هدفها نقشه هایی ترتیب داده اند» آنگاه آیة الله شریعت چندین نمونه از نقشه ها و هدفهای دشمن را در 10 مورد بازگو کرده، در پایان دردمندانه از مسلمانان و ایرانیان می خواهد که در صف واحد در برابر دشمن متجاوز بایستند.[5] در زمانی که عراق تحت سلطه انگلستان بود حکومت استعمارگر به مزدوران خود دستور داده بود هر جا کتاب نفیس و قدیمی یافتند آن را تصاحب کرده، به کتابخانه لندن بفرستند! در این میان روحانیون آگاهی که نمی خواستند فرهنگ اسلامی به دست کفار غارت شود در مقابل آنان می ایستادند و استعمارگران با به زندان افکندن ایشان سعی می کردند به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند. ولی شیخ شریعت به کمک طلاب آمده، آنها را از بند نجات می داد. برای نمونه می توان به زندان افتادن آیة الله مرعشی نجفی برای خریدن یک کتاب و سپس آزادی او به همت شیخ الشریعه اشاره کرد.

توجه به فقه مقارن

شیخ الشریعه در علوم متنوع دارای مهارت بود و در حقیقت یک انسان ذوالفنون به شمار می رفت. او در فقه و بلکه در سایر علوم به بحث ها مقارن و تطبیقی توجه می کرد و در فقه و حدیث این امر نمود بیشتری داشت. در این باره نوشته اند: «وفی الحدیث کان علی جانب عظیم من الدرایة به، وحتی فی الکتب الحدیثیة التی ألفها اخواننا اعلام اهل السنة، ففی کتابه القول الصراح تری دقة متناهیة فی علوم الحدیث وعلله عدیمة النظیر فی زمانه. وفی الرجال وأحوال الرواة وتراجمهم هو فی الرعیل الاول من روادها والمحققین فیها، حتی یقول تلمیذه العلامة الشیخ آغا بزرک الطهرانی عنه فی کتابه مصفی المقال: أطول باعا فی فنون الحدیث والرجال بعد شیخنا العلامة النوری من سائر من ادرکتهم من المشایخ.»[6] پیرامون همین تسلط وافر مرحوم شیخ الشریعه به سایر مکاتب و مذاهب است که علامه سید محسن امین عاملی در کتاب فاخر اعیان الشیعه پیرامون وی می نویسد: «کان یتمایز بمشارکته فی فنون الفلسفة القدیمة والحکمة الالهیة فضلا عن العلوم الاسلامیة من الکلام والحدیث والرجال وخلافیات الفرق ومعرفة آراء الملل والنحل ولاهواء والمقالات ومالها وما علیها من الحجج والادلة» که نشان از روحیه اعتنای وی به بحث های مقارن دارد.[7]

دفاع از ممالک اسلامی

یک سال پس از انقلاب مشروطه (در سال 1907 م) دو کشور استعمارگر روسیه و انگلستان در یک توافق سری ایران را به 3 منطقه تقسیم کردند؛ مناطق جنوبی سهمیه انگلستان و شمال ایران از آن روسیه شد و برای آنکه با هم اختلافی پیدا نکنند قسمتهای مرکزی را به عنوان منطقه بی طرف سهم ایران قرار دادند. در این هنگام که تمامیت ارضی و استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار داشت، شیخ الشریعه و دیگر علما درسهای حوزه علمیه را تعطیل و خود را برای جهاد آماده کردند؛ چنانکه در تلگرافی که بدین مناسبت انتشار دادند می خوانیم: «اخبار موحشه مداخله اجانب در بلاد اسلامیه خصوصاً به اشتهار معاهده میشومه جدیده با دولتین موجب وحشت عموم علمای اعلام. . . (شده است) قاطبه علمای این مشاهد مشرفه وظایف مقامیه را تعطیل و در حفظ اسلام به ادای آخرین تکلیف (جهاد) حاضر. . .» از دیگر اقدامات علما در مبارزه با استکبار جهانی پیشنهاد طرح و اتحاد دنیای اسلام بود که گامی برای پیشبرد اهداف اسلامی به شمار می رفت اما دولت ایران و عثمانی از آن طرح استقبال نکردند. در سال 1330 ق با حمله روسیه به ایران شهرهای تبریز، گیلان، رشت، مشهد مقدس و چندین شهر و روستای ایران اشغال شد. در این زمان که ایران در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود مراجع تقلید شیعه که در آن ایام در عراق بودند تصمیم گرفتند با مقاومتی قهرمانانه جلو متجاوزان را بگیرند. در یازدهم محرم 1330 هیأت علمیه نجف به همراه صدها نفر از طلاب حوزه علمیه و دویست هزار تن از عشایر مسلح به طرف ایران حرکت کردند. آنان تصمیم گرفتند در سر راه خود به ایران چند روزی در کاظمین توقف کرده، پس از آماده کردن مقدمات لازم به طرف ایران حرکت کنند. از جمله اقدامات آنان در کاظمین می توان به ارسال هیأت هایی به کشورهای مختلف برای مذاکره با سران آن کشورها و ارسال اطلاعیه های فراوان به مسلمانان جهان اشاره کرد.

و دیگر آماده کردن عشایر ایران برای جهاد بود که با ارسال تلگرافهای متعدد آنان را به جهاد دعوت کردند. در یکی از این برگهای زرین چنین می خوانیم: به عموم حجج اسلام، سرداران عظام و رؤسای عشایر. . . از قدیم زمان الی کنون به واسطه مردانگی عشایر. . . هرگز به خیال اجانب نمی رسید که دست اندازی به خاک ایران نمایند چه رسد به سوق عساکر و جسارت. . . در ممالک اسلامیه. مگر در این عصر مردانگی ایرانیان محو و نابود و عقاید اسلام پشت گوشها افتاده. . . یا للمسلمین یک مشهد مقدس. . . در مملکت شماست، آیا رواست که با وجود امثال شماها به تصرف کفار درآید و ننگ تاریخی برای شما، باقی بماند!»[8]

تاکید بر اقتصاد مقاومتی

انگلیس با نفوذ اقتصاد خود، در پی نفوذ فرهنگی و سیاسی بود و مثلا موفق شد کشور بزرگ هندوستان را جزو مستعمرات خود قرار داد. اما همین حیلۀ در ایران با نهضت علمای شیعه روبرو شد و انگلیس توفیق خاصی در زمینه نفوذ اقتصادی کسب نکرد. در سال 1317 ق که شرکت اسلامیه تاسیس شد و این شرکت در پی ترویج کالاهای وطنی و اسلامی بود شیخ الشریعه جزو انبوه عالمانی بود که از این شرکت دفاع کردند. او در کنار دیگر علما در برابر هجوم اقتصادی دشمن دو اقدام مهم انجام داد.

1 - تشویق مردم به ایجاد شرکت های تعاونی

2 - تحریم خرید و فروش اجناس و وسایل روسیه و انگلستان.

عراق در جنگ جهانی اول به تصرف انگلستان در آمد و شیخ الشریعه ضمن صدور فتوای جهاد خود به جبهه شتافت و فرماندهی جبهه قرنه را به عهده گرفت. یکبار که مجتهد مجاهد با کشتی کوچکی به طرف یکی از جبهه ها در حرکت بود، کشتی آنها شکست و نزدیک بود ایشان غرق شود که دیگر مجاهدان وی را نجات دادند. نیروهای مردمی به فرماندهی علما به مدت هیجده ماه در برابر نیروهای عظیم انگلستان مقاومت کردند و اگر پیروزی نهایی متفقین و ضعف شکست عثمانی و دیگر متحدانش نبود اشغالگران هیچ گاه موفق به اشغال عراق نمی شدند.[9]

در جنگ جهانی اول

نیروهای انگلستان و همدستانش در جنگ جهانی اول با طرح این شعار که هدف ما رهایی کامل ملتهاست توانستند عراق و دیگر کشورهای عربی را تصرف کنند اما پس از اشغال عراق نه تنها به آنها استقلال ندادند که سعی کردند با برگزاری رفراندوم فرمایشی به اشغال خود حالت قانونی دهند و آنگاه که عده ای از آزادیخواهان در خواست استقلال کردند آنها را تبعید و زندانی کردند و متعاقب این اوضاع شیخ الشریعه با ارسال تلگرافهایی به حاکمان انگلیسی و فرماندهان ارشد نظامی آنان، از آنها خواست با اعطای استقلال به عراق از خونریزی بیشتر خودداری کنند. اما آنان از این درخواست سرباز زدند و سعی کردند با سرکوب جلو انقلاب را بگیرند. در این هنگام آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی با صدور فتوایی به عراقیان اجازه داد که اگر انگلیسیان از دادن حقوق آنها سرباز زدند آنان دست به اسلحه برند و حق خود را باز پس گیرند. و این گونه بود که آتش انقلاب در عراق زبانه کشید.

در هنگامی که تمامی شهرهای عراق در آتش انقلاب می سوخت ناگهان آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی که در این زمان رهبری انقلاب را به عهده داشت به طور مرموزانه ای در گذشت ولی در آن لحظات حساس آیة الله شریعت اصفهانی علم بر زمین افتاده میرزای شیرازی را برداشت و با صدور بیانیه ای از مردم عراق خواست به انقلاب ادامه دهند و سپس در اجتماعی که در صحن حضرت علی(علیه السلام) برگزار شده بود حاضر شد و در حالی که به علت کهولت و ناتوانی نمی توانست به تنهایی راه برود با کمک چند نفر از اطرافیان بر فراز منبر قرار گرفت و پس از تسلیت از دست دادن میرزا، مجاهدان را به استقامت فراخواند و آنگاه آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی را به عنوان نماینده خود انتخاب کرد و پرچم جهاد را به دست او سپرد. در همین ایام ویلسون، نماینده انگلستان در عراق تصمیم گرفت با فرستان پیام تسلیتی باب گفتگو با شیخ را باز کند، او را به پندار خود بفریبد اما نتوانست و انقلاب همچنان ادامه یافت.[10]

متعاقب این اوضاع نیروهای انگلیسی که در ایران و هند مستقر بودند به طرف عراق روانه شدند تا اینکه تعداد آنها به یکصد و پنجاه هزار نفر رسید که به انواع سلاحهای پیشرفته و هواپیماهای جنگی مجهز بودند. قدرت روزافزون نیروهای انگلستان، تمام شدن منابع مالی مجاهدان و قرارگرفتن آنان در محاصره اقتصادی و نظامی، نیز تغییر سیاست انگلستان و پیشنهاد تشکیل حکومت ملی در عراق از طرف دیگر موجب شد که بین رهبران جهاد اختلاف افتد و انقلاب متوقف شود. دولت انگلستان به طور رسمی تغیر سیاست خود را اعلام کرد و بدین سان استقلال خود را هرچند ناقص به دست آورد. اگر انقلاب به پیروزی نظامی می رسید علما می توانستند با تشکیل حکومت اسلامی، عراقی آباد و آزاد بسازند عوامل فوق در کنار سستی که به مناسبت شروع فصل کشاورزی در مردم عراق پدید آورده بود باعث شد که نیروهای انگلستان بتوانند به طرف شهرهای مقدس پیشروی و کربلا، کوفه و آنگاه نجف را اشغال کنند. پس از اشغال نجف 17 تن از علما و از جمله شیخ حسن فرزند شیخ الشریعه دستگیر و برای تبعید روانه بصره شدند.

فرزند تقریب گرا

هندوستان و پاکستان یکی از مناطقی است که انگلیس از صدها سال قبل در پی رخنه ایجاد کردن میان طوایف دینی و مذاهب اسلامی در آنجا بوده و هست. اما علمای شیعه بسیاری در این دو ناحیه همواره بر طبل وحدت کوبیده و خواستار بصیرت نسبت به توسطئه های استعمارگران و اجانب و نیز دوری از تفرقه شده اند. نقش عالمان تقریب گرای ایرانی در این دو منطقه به ویژه پاکستان بسیار پر رنگ بوده و هست. یکی از عالمان برجستۀ ایرانی که دارای روحیۀ تقریب گرایی و اتحاد خواهی بوده فرزند شیخ الشریعه می باشد که در انتهای این نوشتار دریغ است از وی یادی نکنیم. آیت الله شیخ محمد شریعت (1283 - 1357 ش) در نجف به تکمیل علوم خود پرداخت.[11] در سال 1331 ش آیت الله بروجردی او را به عنوان نماینده خود راهی اصفهان کرد. شیخ محمد پس از رحلت آیة الله بروجردی امام امت(ره) را به عنوان مرجع اعلم معرفی کرد که عده ای از علمای پاکستان هم به پیروی از ایشان امام را مرجع تقلید اعلم به مردم معرفی کردند.[12] وی همواره سعی داشت ضمن تاکید بر حقانیت مذهب تشیع، مردم و علمای سایر مذاهب موجود در هند و پاکستان را به اتحاد فرا خواند و توفیقاتی نیز در این زمینه به دست آورد.

پی نوشت ها

[1] اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج 8، ص 391؛ آقا بزرگ تهرانی تولدش را در تاریخ 12 ربیع الثانی 1266 ضبط کرده است. (ر. ک: الذریعه ج 4، ص 158).

[2] گلشن ابرار، ج1، ص472 تا 477

[3] اعیان الشیعه، ج 8، ص 392

[4] علمای معاصرین، ص 124

[5] ایران و جهان اسلام، ص 200

[6] مقدمه نخبة الأزهار(تقریر بحث الشیخ الشریعة الأصفهانی) الشیخ محمد حسین السبحانی، ص9

[7] همچنین در قضیۀ شعر مشهوری که یکی از علمای بغداد که از خاندان آلوسی بوده، با مطلع «أَیا عُلماءَ العَصرِ یامَن لَهُم خُبْرٌ/ بِکُلِّ دقیقٍ حارَ مِن دُونِهِ الفِکْرُ» در نفی وجود مقدس امام زمان(عج) سروده و جوابیه شیخ الشریعه یا جوابیه او علیه کتاب مختصر تحفه اثنی عشریه نشان از التفات خاص او به علوم تطبیقی و مقارن است.

[8] اسنادی درباره هجوم انگلیس و روس به ایران، فصل ششم

[9] نگاهی به تاریخ. . . ، صادقی تهرانی، ص 16- مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله العالی) نیز در جایی به این قضیه اشاره فرموده اند: مرحوم شیخ الشریعۀ اصفهانی - مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف - فتوا داد که استعمال اجناس مصنوعۀ در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. بیانات در دیدار جمعی از روحانیون؛ 14 اسفند 1370.

[10] لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث، ج 5، ص 309

[11] شرح حال نسبتا مناسبی از وی را مرحوم سید محمدحسن قاضی در آیت الحق ذکر می کند.

[12] تذکره علمای امامیه پاکستان، ص 313

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر