بصیرت آفرینی در سخن و سیره حضرت زهرا سلام الله علیها

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَاِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»؛[۱] «و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین راههای خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است».

بصیرت آفرینی در سخن و سیره حضرت زهرا سلام الله علیها

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَاِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»؛[1] «و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین راههای خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است».

بر پایه رهنمودهای انبیا و اوصیای الهی، شکوفایی بصیرت، به مجاهدت علمی و عملی نیاز دارد؛ چرا که عناوینی مثل: تفکر، تعقّل، تعلّم، اعتبار و... به نقش اندیشه و تلاشهای علمی در تقویت بصیرت اشاره دارند و عناوینی مانند: پرهیزگاری، یاد خدا، اخلاص، زهد و... به بیان نقش تلاشهای عملی. و تمام این عوامل در آیۀ شریفه فوق جمع شده اند.

مشی سیاسی حضرت زهرا(ع) و مرام مقابله با فتنه و فتنه گران، منطبق بر این آیه کریمه، و توأم با بصیرت و بینش است؛ چرا که او شاگرد مکتب قرآن بوده، در محضر پدرش به درس نشسته و در خانۀ امیرالمؤمنین علی(ع) و در سایۀ همگامی با ایشان تقویت شده است. او برتر از هزاران مرد قدرتمند، بیرق باورهای تابناک آسمانی و عَلَم پیکار با سران فتنه و ظلم را بر دوش گذاشت تا هدایت نبوی و سعادت علوی را پاس بدارد و به گوش آیندگان برساند.

کوثر آفرینش با حضور فعّال خود در خط مقدم مبارزه، خوب می دانست که اگر اقدامی نکند و فریادی نزند، فتنه گران، چشمان بصیرت بین مؤمنان حقیقی آن روز را نیز کور خواهد کرد.

در چنین شرایطی و پس از انحراف حاکمیت از مسیر اصلی خود در سقیفه و انتقال حاکمیت به غیر معصوم، حضرت زهرا(ع) وارد صحنۀ بصیرت آفرینی جامعه شد و امروز نتیجۀ آن انحراف، در سطح جهانی قابل مشاهده است؛ زیرا اگر یک میلیارد مسلمان یک دست و یک صدا بودند، می توانستند تمامی معادلات جهانی را بر هم بزنند.

حضور حضرت، حجّتی بر تمامی خواص است تا بدانند، باید در مقابل انحرافات، واکنش لازم را بروز دهند و تن به سازش و تسامح ندهند. حضرت فاطمه(ع) با جسارت و شجاعتی مثال زدنی، جریانی را که می رفت تا غدیر را قربانی آرزوها و هوسهای خود سازد و خود را جانشین پیامبر(ص) قلمداد کند، رسوا ساخت تا برای همیشۀ تاریخ، دستان پشت پردۀ این جریان نمایان شود.

در این نوشتار قصد داریم تا با کلمات بصیرت آفرین حضرت(ع) بیش تر آشنا شویم و راههای مقابله با فتنه گران را در آیینه سخن و سیرۀ ایشان بنگریم؛ اما باید دانست آتش فتنه در جامعه روشن نمی گردد؛ مگر آنکه قبلاً زمینه های آن فراهم شده باشد. نا آگاهی مردم، غفلت از دشمن، جاذبه های مادی، سطحی نگری، دور شدن از خط ولایت و... از جملۀ این زمینه ها است و تمام آنها را می شود در کلام امیرالمؤمنین(ع) خلاصه کرد که می فرماید: «إِنمَا بدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکامٌ تُبْتَدَعُ یخَالَفُ فِیهَا کتَابُ اللَّهِ وَ یتَوَلَّی علَیهَا رِجالٌ رِجالًا عَلَی غَیرِ دِینِ اللَّهِ؛[2] بدرستی که فتنه ها از پیروی آراء شخصی و نوآوری در احکام الهی که با کتاب خدا وفق ندارد، آغاز گیرد و گروهی [با دو انحراف یاد شده] بر گروه دیگر سلطه یابند، که بر خلاف دین خدا است.»

در کلام امام(ع)، سه عامل مهم به عنوان زمینۀ فتنه ها معرفی شده است:

1- خواهشهای نفسانی (حبّ مقام، ثروت اندوزی، قدرت طلبی و...) که سونامی بزرگی است و هر آنچه را در مسیرش بیابد، در هم می کوبد و نابود می سازد.

2- نوآوریهای غلط، که مورد پذیرش قرآن نیست و این مارهای خوش خط و خال، جز مسمومیتِ اندیشه ها ثمره ای ندارند.

3- سرایت فتنه، به بدنۀ اجتماع، رجالی را می طلبد که جهت استمرار فتنه، پشتوانۀ فکری این حرکت باشند.

با بررسی سخن و سیرۀ بصیرت آفرین حضرت زهرا(ع) در می یابیم که حضرت سه مرحله را جهت نابودی فتنه و رسوایی سران آن اجرا می کنند.

الف. تذکرات روشنگرانه

کم تر انسانی را می توان یافت که در غبار فتنه، بتواند موقعیت خود را تشخیص دهد و راه خود را بیابد. تنها انسانهایی می توانند در درون غبار فتنه راه خویش را بیابند که از نور الهی بهره مند باشند و پیش از ورود به فتنه خود را به چراغ بصیرت الهی تجهیز کرده باشند. حضرت زهرا(ع) که پرده های ظواهر دنیایی از پیش چشمانش کنار رفته و به سبب کشف الغطاء، ملکوت هر چیزی را می بیند با تذکرات روشنگرانه و بیانات بصیرت آفرین خود، عده ای را که به خاطر تبلیغات سوء دشمنان و عدم آگاهی، قدم در وادی فتنه گذاشته و از خط ولایت و امامت فاصله گرفته اند، با بیانات خود به بصیرت و آگاهی دعوت می کند.

تذکرات روشنگرانۀ حضرت را در قالبهای زیر مورد اشاره قرار می دهیم.

1- بیان فضایل امیرالمؤمنین(ع)

حضرت فاطمه(ع) در برابر یکی از افراد نادان مدینه که خفاش صفت در برابر آفتاب وجود امام زبان به سرزنش گشوده بود فرمود: می دانی امام کیست؟

حضرت فاطمه(ع) با جسارت و شجاعتی مثال زدنی، جریانی را که می رفت تا غدیر را قربانی آرزوها و هوسهای خود سازد و خود را جانشین پیامبر(ص) قلمداد کند، رسوا ساخت تا برای همیشۀ تاریخ، دستان پشت پردۀ این جریان نمایان شود

«وَهوَ الْاِمَامُ الرَّبَانِی وَالْهیکلُ النورَانِی، قُطْبُ الْاَقْطَابِ وَسُلَالَةُ الْاَطیابِ الناطِقُ بِالصَّوَابِ، نُقطَةُ دَائِرَةِ الْاِمَامَةِ وَاَبُو بَنیهِ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ الَّذَینَ هُمَا رَیحَانَتَی رَسُولِ اللهِ وَسَیدَی شبَابِ اَهلِ الْجَنَّةِ؛[3] علی(ع) امامی ربانی و الهی، و هیکلی نورانی و مرکز توجه تمام عارفان و خداپرستان و فرزندی از خاندان پاکان، نقطۀ دایرۀ امامت و محور اصلی امامت، و پدر حسن و حسین، دو دسته گل پیامبر(ص) و دو بزرگ و سرور جوانان اهل بهشت است.»

همچنین فرمود: پس از بعثت رسول خدا(ص) هرگاه مشرکان، آتش جنگ برافروختند، خدا خاموش کرد، یا هرگاه شاخ شیطان سر برآورد، یا اژدهایی از مشرکین دهان باز کرد، رسول خدا(ص) برادرش علی بن ابی طالب(ع) را در کام اژدها و شعله های فتنه ها افکند، و علی(ع) هم باز نمی گشت؛ مگر آنکه سرکشان را پایمال شجاعت خود می گردانید، و آتش آنها را با آب شمشیرش خاموش می کرد، علی(ع)! فرسوده از تلاش فراوان در راه خدا، کوششگر خستگی ناپذیر در امر خدا، نزدیک و خویشاوند رسول خدا(ص)، سید و بزرگی از اولیای خدا، همواره دامن به کمر زده، نصیحت کننده، و تلاش کننده در راه خدا است، که در راه خدا از سرزنش کنندگان پروایی نداشت. در آن روزهایی که شما مردم در رفاه و آسایش بودید.[4]

و فرمود: «أَبوَا هذِهِ الْأُمَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِی یقِیمَانِ أَوَدَهُمْ وَ ینْقِذَانِهِمْ مِنَ الْعَذَابِ الدَّائِمِ إِنْ أَطَاعُوهُمَا وَ یبِیحَانِهِمُ النَّعِیمَ الدَّائِمَ إِنْ وَافَقُوهُمَا؛[5] محمد و علی(ع) دو پدر این امت می باشند، کجیها را راست و انحرافات را اصلاح می نمایند، اگر مردم ایشان را اطاعت کنند، این دو آنها را از عذاب جاویدان نجات می دهند، و اگر مردم با ایشان موافق و همراه باشند، این دو، نعمتهای پایدار خداوندی ارزانی شان می دارند.»

سپس فرمود: «أَنَّ السعِیدَ کلَّ السعِیدِ حَقَّ السَّعِیدِ مَنْ أَحَبَّ علِیاً فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِه؛[6] همانا سعادتمند [به معنای] کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.»

2- بیان فضایل قرآن و عترت

حضرت زهرا(ع) فرمود: «وَ نَحنُ وَسیلَتُهُ فی خَلقِهِ وَ نَحنُ خَاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدسِهِ وَ نَحنُ حُجَّتُهُ فِی غَیبِهِ وَ نَحنُ وَرَثَةُ أَنبِیائِهِ؛[7] ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیلۀ ارتباط خدا با مخلوقاتیم و ما برگزیدگان خدا و جایگاه پاکیهاییم و ما دلیلهای روشن خدا و وارث پیامبران الهی هستیم.»

همچنین فرمود: شما ای بندگان خدا! که پرچمداران امر و نهی خدایید، و حاملان دین و وحی می باشید، امانت داران حق، و رسانندگان آن به خلق هستید، بدانید که امام به حق، خود در میان شماست، و اطاعت او پیمانی است که از پیش با شما گرفته اند، و پس از پیامبر(ص) جانشینی است که برای شما باقی مانده و کتاب ناطق خدا با ما اهل بیت است. قرآن راستگو، نور فروزان و شعاع درخشان، که بیان و استدلالهای آن روشن، و اسرار و باطن آن آشکار است، ظاهر آن جلوه گر، و پیروان آن زبانزد جهانیان. پیروی قرآن انسان را به بهشت می کشاند، سخن شنوی از آن به نجات می انجامد. به وسیلۀ قرآن به حجتهای نورانی خدا، و واجبات تفسیر شده، و محرمات نهی شده، و استدلالهای جلوه گر، و براهین کامل هدایتگر، و فضایل پسندیده، و مستحبات بخشوده، و قوانین و آیین واجب شدۀ پروردگار می توان راه یافت.»[8]

شنیدم که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی(ع) امام و خلیفۀ بعد از من است و دو فرزندم، (حسن و حسین (ع) و نُه نفر از فرزندان حسین(ع) پیشوایان و امامانی پاک و نیک اند. اگر از آنها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.»[9]

3- یادآوری احادیث غدیر، منزلت و...

حضرت زهرا(ع) هر جا که لازم بود با یادآوری احادیث غدیر، منزلت و...، مغزهای خفته و انسانهای فریب خورده را هدایت و بیدار می فرمود، و بارها فریاد برآورد که:

 «وَا عَجَبَاهُ! اَنَسِیتُمْ یوْمَ غَدِیرِ خُمٍ؟[10] شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کرده اید؟

 «اَنَسِیتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللهِ(ص) یوْمَ غَدِیرِ خمٍ: منْ کنتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ وَقَوْلَهُ(ص): اَنتَ منِّی بمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی؛[11] آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا(ص) را در روز غدیر خم که فرمود: هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی(ع) مولای او است. و [آیا فراموش کردید که به علی(ع)] فرمود: یا علی! موقعیت تو نسبت به من همانند هارون به موسای پیغمبر است؟

4- ترسیم سیمای عصر جاهلیت

حضرت فرمودند: «شما در عصر جاهلیت بر کنارۀ پرتگاهی از آتش بودید؛ چون جرعه ای آب، خوراک هر کس بوده، لقمۀ هر طمع کننده و آتش زنه ای بودید، که فوراً خاموش می شدید. لگدکوب هر رونده ای بودید و نوشیدنی شما، آب گندیده، و خوردنی شما، پوست جانور و مردار بود. خوار و ذلیل بودید، و رانده شده، و می ترسیدید که مهاجران اطرافتان شما را بربایند، تا آنکه خدای بزرگ با دستان محمد(ص) نجاتتان بخشید، پس از حوادث فراوانی که پدید آمد، و رنجها و بلاهای زیادی که از دست شجاعان شما، گرگهای عرب، و از سرکشان اهل کتاب، کشید.»[12]

5- پاسخ به شبهات

یکی از مهم ترین تلاشهای حضرت زهرا(ع) در جریان فتنه، خنثی سازی توطئه های فکری دشمن و مقابله با سموم زهرآلود شبهات بود که اگر با پاسخی دندان شکن همراه نبود، پیکر نیمه جان تشیع و بلکه کل اسلام را تشییع کرده و آن را در زیر خروارها خاک دفن می کردند.

الف. چرا امام علی(ع) سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟

«محمود بن لبید» می گوید: پس از رحلت پیامبر(ص)، فاطمه(ع) را در کنار قبر حضرت حمزه در احد، در حال عزاداری و گریه مشاهده کردم. فرصت را غنیمت شمرده، سؤال کردم:... بانوی من! چرا امام علی(ع) سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟

حضرت زهرا(ع) پاسخ دادند:

رسول خدا(ص) فرمودند: «مَثَلُ الْاِمَامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ اِذْ تُؤْتَی وَلَا تَأْتِی...؛[13] مثل امام مانند کعبه است؛ مردم باید در اطراف آن طواف کنند، نه آنکه کعبه دور مردم طواف نماید.»

ب. اگر علی(ع) زودتر شروع می کرد و برای مردم صحبت می نمود، مردم منحرف نمی شدند؟

حضرت در جواب بهانه جویان این گونه فرمود: «فَمَا جَعَلَ اللهُ لِاَحَدٍ بَعْدَ غَدِیرٍ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَلَا عذْرٍ؛[14] خداوند پس از غدیر خم، برای هیچ کس عذر و بهانه ای باقی نگذاشته است.»

ج. چرا شما زودتر از دیگران امامت خود را مطرح نکردید؟ و اجازه دادید دیگران به صحنه بیایند؟

پس از غصب و پیدایش ماجراهای تلخ مصیبت بار مدینه، حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) همراه با همسر گرامی شان برای بیداری مردم، و دفاع از حقوق مسلم خویش، شبانه به منازل مهاجر و انصار رفته، اتمام حجت می کردند. خیلیها عذر بدتر از گناه می آوردند که چرا شما زودتر از دیگران امامت خود را مطرح نکردید؟ و اجازه دادید دیگران به صحنه بیایند؟ حالا دیگر کاری از پیش نمی توان برد. امیرالمؤمنین(ع) جواب آنها را داده و فاطمه زهرا(ع) در جواب عذرتراشیهای آنها می فرمود: «مَا صَنَعَ اَبُو الْحَسَنِ اِلَّا مَا کانَ ینْبَغِی لَهُ، وَلَقَدْ صنَعُوا ما اللهُ حَسِیبُهُمْ وَطَالِبُهُمْ؛ ابو الحسن علی(ع) کاری انجام نداد، به جز آنکه سزاوار بود (مانند، انجام مراسم تدفین رسول خدا(ص) و جمع آوری قرآن) تا انجام گیرد، و اما امت پیمان شکن کارهای ناروایی انجام داده اند که تنها خداوند آنها را محاسبه و رسیدگی خواهد کرد.»

خداوند پس از غدیر خم، برای هیچ کس عذر و بهانه ای باقی نگذاشته است

6- تحلیل وقایع و اتفاقات جریان فتنه

گرچه حیات ریحانۀ نبوی بعد از غروب غم بار خورشید فروزان رسالت بسیار کوتاه و اندک بود؛ اما روشنگری و بصیرت آفرینی حضرت صدیقۀ طاهره(ع) در تحلیل وقایع و اتفاقات جریان فتنه، صحیفۀ دیگری از کتاب بصیرت فاطمی را رقم زد. آنچه در ذیل به آ ن اشاره می شود، ریشه یابی جریان فتنه در کلام حضرت زهرا(ع) است.

1/6- عدم اطاعت پذیری از ولایت و بی بصیرتی

حضرت فرمود: «قسم به خدا! اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا(ص) اطاعت می نمودند، دو نفر هم [درباره حکم خداوند ] با یکدیگر اختلاف نمی کردند و امامت [همان گونه که رسول خدا(ص) معرفی فرمود]، از علی(ع) تا حضرت قائم(ع) فرزند نهم امام حسین(ع)، از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث می رسید؛ اما [افسوس] کسی را مقدم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدم داشت. ره آورد بعثت را انکار کردند و به بدعتها روی آوردند. آنها هواپرستی و شهوت را برگزیدند و بر اساس رأی و نظر شخصی عمل کردند. هلاکت و نابودی بر آ نان باد. آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: «پروردگار توخلق می کند آنچه را که می خواهد و اختیار می کند و برای آنان اختیاری نیست.»

آری، شنیدند؛ اما همان گونه که خداوند فرمود: «دیدۀ بصیرت آنها کور و چشم دل آنها بی نور است.» افسوس که سران سقیفه آرزوها و هوسهای خود را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند. خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند. ای پروردگار! من به تو پناه می برم از کمی یاران پس از پیروزی و فراوانی آنان.»[15]

2/6- کینه توزیهای جنگ بدر و احد

«امّ سلمه» می گوید: خدمت حضرت زهرا(ع) رسیدم و پرسیدم: ای دختر رسول خدا! حالتان چگونه است؟ حضرت فرمودند: «صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالی که پیامبر از دست رفته، و وصی او مظلوم واقع شده است. سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن، و سنت و سفارش پیامبر اسلام در تأویل و تفسیر قرآن، حق امام او را غصب کردند و به دیگران سپردند. این گونه برخوردهای خصمانه، از کینه توزیهای جنگ بدر و خونخواهی کشتگانشان در جنگ احد است که در درون قلب نفاق آمیز و اندیشۀ فتنه انگیزشان پنهان بوده است و تا کنون جرأت اظهار آن را نداشتند، تا در آن هنگام که حکومت الهی بازیچۀ دست قدرت طلبان گردید و امام به حق منزوی شد، آتش کینه های دیرینه شان زبانه کشید و باران مصیبتها و مشکلات را بر ما فرو ریختند، و رشته های ایمان را دریدند و نسبت به وعده های الهی در حفظ و پاسداری از رسالت پیامبر(ص) و دفاع از پرهیزکاران و مؤمنان چه زشت عمل کردند؛ اما افسوس که در جهت انتقام گرفتن از پدران [مشرک و منافق] خود که در جنگهای اسلامی علیه اسلام جنگیدند و کشته شدند، به دنیا روی آوردند، و فریب دنیا را خوردند.»[16]

3/6- عدم تدبر در قرآن

حضرت فرمود: چرا بیراهه می روید؟ در حالی که کتاب خدا در میان شماست، و مطالبش روشن، و احکام آن درخشان، و نشانه های هدایت آن آشکار، و نهی و هشدارهای آن روشن، و اوامرش واضح است؛ اما شما به قرآن پشت کردید، و از آن روی گردان شدید. آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟ یا داوری جز قرآن می گیرید؟[17]

و به این آیه استشهاد فرمود که: ««أَ فلا یتدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها، کلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِکمْ»، مَا أَسَأْتُمْ مِنْ أَعْمَالِکمْ، فَأَخَذَ بِسَمْعِکمْ وَ أَبْصَارِکمْ، وَ لَبِئْسَ مَا تَأَوَّلْتُمْ، وَ سَاءَ مَا بِهِ أَشَرْتُمْ؛ آیا در قرآن تدبر و تأمل نمی کنید؟ یا بر دلهاتان مهر و قفل زده شده است [که سخن حق را نمی شنوید]؟ نه! بلکه اعمال سوء و کردار بد شما است که پرده بر دلهاتان کشیده و گوشها و چشمهای شما را گرفته است! و چه بد تأویل و تفسیری از دین و آیین الهی کردید!»

ب. افشاگری عالمانه

در همان لحظه های آغازین اعلام ولایت امیرالمؤمنین(ع) در غدیر خم، و تحقق بیعت عمومی برای ولایت، حضرت زهرا(ع) از پیمان شکنی و دورویی مخالفان غدیر آگاهی کامل داشتند و آنگاه که «حارث بن نعمان» مخالفت کرد و گفت: خدایا! اگر ولایت علی(ع) به حق از طرف تو اعلام شده است، سنگی بر من فرود آید و به زندگی من خاتمه دهد، که فوراً عذاب الهی رسید، و سنگی از آسمان فرود آمد و او را کشت، حضرت زهرا(ع) به امیرالمؤمنین(ع) نگاهی معنادار نموده و فرمودند: «اَتَظُنُّ یا اَبا الْحسَن! اَن هَذَا الرَّجُلَ وَحْدَهُ؟ وَاللهِ مَا هُوَ اِلَّا طَلِیعَةَ قَوْمٍ لَا یلْبِثُونَ اَنْ یکشِفُوا عنْ وُجوهِهِمْ اَقْنِعَتَهَا عِنْدَمَا تَلُوحُ لَهُمْ الْفُرْصَة؛[18] ای ابو الحسن! آیا گمان می کنی [در مخالفت با غدیر] این مرد تنهاست؟ سوگند به خدا! او پیشگام قومی است که هنوز نقاب چهره شان فرو نیفتاده است، و آنگاه که فرصت به دست آورند، مخالفت خود را آشکار خواهند ساخت.»

در اوج فتنه ها که مردم در دام فریب سحر ساحران افتاده و چوبها و ریسمانهای ساحران را چون عصای موسی(ع) می شمارند، افشاگری عالمانۀ حضرت زهرا(ع) بود که همچون تیغ، بند بند دامهای گستردۀ دشمن را بریده و با افشای چهرۀ زشت جریان فتنه و تبیین عملکرد گذشته و حال آنها، مردم را از افتادن در دامشان مصون می داشت. در زیر نمونه هایی از بیانات افشاگرانۀ حضرت(ع) را مرور می کنیم:

1- افشای ستم سران فتنه

در یکی از روزهای غم بار پس از وفات رسول خدا(ص) دختر طلحه خدمت حضرت فاطمه(ع) رسید، از گریه ها و ناله های جان کاه آن حضرت سخت نگران شد و با شگفتی پرسید: فاطمه جان! چه چیزی شما را این گونه به گریه و زاری واداشته است؟ حضرت(ع) پاسخ فرمود: «ای دختر طلحه! آیا از مصیبت و رویداد تلخی می پرسی که در همه جا انتشار یافته است؟ گویا بر پر مرغان نوشته ودر جهان پراکنده شده است. گویا پیکهای چابک سوار به سرعت آن را به تمام جهانیان ابلاغ کرده اند که گرد و غبار آن تا آسمان بالا رفته و تاریکی مصیبت آن زمین را فرا گرفته است. [می دانی مصیبتها چگونه شکل گرفت؟]

از پست ترین قبائل عرب، (قبیلۀ تیم) ابوبکر بن ابی قحافه، و از حیله بازترین قبایل عرب، (قبیله عدی) عمر بن الخطاب بر علی(ع) ستم روا داشتند، پرچم مسابقه برافراشتند تا بر علی(ع) پیشی بگیرند؛ چون موفق نشدند، بغض و کینۀ علی(ع) را در دل گرفتند؛ اما پنهان داشتند. آن گاه که نور دین به خاموشی گرایید و پیامبر(ص) رحلت کرد، آن بغضها و کینه ها را به زبان آوردند و بر مرکب آرزو سوار گشتند و ستمها روا داشتند، [فدک را] غصب کردند. با شگفتی [به فدک] بنگرید، چه بسیار پادشاهانی که مالک سرزمین شدند، و هم اکنون اثری از آنها وجود ندارد! فدک هدیۀ الهی بود که به پیامبرش بخشید و رسول گرامی اسلام(ص) آن را برای تأمین زندگی فرزندانم به من سپرد.

واگذاری فدک [به من و فرزندانم] با حکم و علم خداوند بزرگ و شهادت و گواهی جبرئیل امین صورت گرفت، پس اگر [ابا بکر و عمر] آن را با ستم غصب کردند و وسیلۀ زندگی فرزندانم را قطع نمودند، با یاد روز قیامت بر این مصیبت صبر می نمایم، و زود است که خورندگان اموال فدک، عذاب الهی را در دوزخ نظاره گر و در آن غوطه ور باشند.»[19]

در اوج فتنه ها که مردم در دام فریب سحر ساحران افتاده و چوبها و ریسمانهای ساحران را چون عصای موسی(ع) می شمارند، افشاگری عالمانۀ حضرت زهرا(ع) بود که همچون تیغ، بند بند دامهای گستردۀ دشمن را بریده و با افشای چهرۀ زشت جریان فتنه و تبیین عملکرد گذشته و حال آنها، مردم را از افتادن در دامشان مصون می داشت

2- شکوه های دردآلود و افشاگرانه

از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: حضرت فاطمه(ع) از امت ساکت و بی تفاوت، و از ابوبکر و عمر، نزد پروردگار خود شکوه ها مطرح می کرد، و در حالی که اشکهای او جاری بود، می فرمود: «اللَّهمَّ إِلَیک نشْکو فقْدَ نَبِیک وَ رَسُولِک وَ صَفِیک وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَینَا وَ منْعَهُمْ إِیانا حقَّنَا الَّذِی جعَلْتَهُ لَنا فی کتَابِک الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیک الْمُرْسَل؛[20] پروردگارا! بسوی تو شکایت می کنیم، در اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیده ات و از ارتداد امت پیامبر(ص) و اینکه حق ما را از ما بازداشتند، همان حق [ولایت و رهبری] را که در قرآن کریم، که خود بر پیامبر اسلام(ص) نازل فرمودی، قرار دادی.»

3- سرزنش مردم

حضرت فرمود: «سپس آن قدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و مهار کردن آن آسان گردد. پس آتش گیره ها را برافروختید، و به آتش فتنه ها دامن زدید، تا آن را شعله ور ساخته و به شیطان گمراه کننده پاسخ مثبت دادید، و برای خاموش کردن نور اسلام، آشکار بسیج گشتید، و به از بین بردن سنتهای پیامبر برگزیده روی آوردید، و حرکتهای منافقانه آغاز کردید، و برای نابودی اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان کمین کردید، و ما برای مصیبتهایی که چونان خنجر بران، یا فرو رفتن سنان در شکم است، چاره ای جز صبر نداریم.»[21]

پس از آنکه برای ابو بکر بیعت گرفتند، و مردم سکوت و انزوا را برگزیدند، حضرت زهرا(ع) فرمود: «مَا رَأَیتُ کالْیوْمِ قَطُّ حَضَرُوا أَسْوَأَ مَحْضَرٍ وَ تَرَکوا نَبِیهُمْ(ص) جِنَازَةً بَینَ أَظْهُرِنَا وَ اسْتَبَدُّوا بِالْأَمْرِ دُونَنَا؛[22] من هرگز روزی همانند امروز ندیدم که امت اسلامی زشت ترین صحنه ها را پدید آوردند؛ جنازه رسول خدا(ص) را در برابر ما واگذاشتند و خودسرانه و مستبدانه دیگران را به جای ما نشاندند.»

4- افشای خیانت پیمان شکنان

پس از خیانت دنیاپرستان، و سکوت و بی تفاوتی خودپرستان ترسو، و ایجاد انحراف و سیر ارتجاعی در امت اسلامی، حضرت زهرا(ع) به افشای خیانت خیانتکاران پرداخته و وجدانهای خفتۀ آنان را با شلاق ملامت بیدار کرد، و خطاب به آنها فرمود: «وَیلَکم مَا اَسرَعَ مَا خَنَتُّم اللهَ وَ رَسُولَهُ فِینَا اَهلَ البَیتِ! وَ قد اَوصاکم رَسُولُ الله(ص) بِاتِّبَاعِنَا وَ مَوَدَّتِنَا وَالتَّمَسُّک بِنَا؛[23] وای بر شما! چه زود به خدا و پیامبرش درباره ما اهل بیت خیانت کردید! در صورتی که رسول گرامی اسلام(ص) به شما سفارش نمود تا از ما پیروی کنید، ما را دوست داشته باشید و دست از ما نکشید.»

آن گاه فرمود: «یا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ انْصُرُوا اللَّهَ وَ ابْنَةَ نَبِیکمْ، وَ قَدْ بَایعْتُمْ رَسولَ اللَّه صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یوْمَ بَایعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّیتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنفُسَکمْ وَ ذَرَارِیکم، ففُوا لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِبَیعَتِکمْ؛[24] ای جماعت مهاجرین و انصار! خدا و دختر پیامبرتان را یاری کنید. و به تحقیق شما با رسول خدا بیعت کردید که از پیامبر و فرزندانش دفاع کنید، همان گونه که از خود و فرزندان خودتان دفاع می کنید، پس بر بیعت خود با رسول خدا(ص) استوار بمانید.»

5- نکوهش بی تفاوتهای دیروز و تشنگان قدرت امروز

حضرت فرمود: «درحالی که شما در خوشی زندگی می کردید، در امنیت و رفاه منتظر فرصت بودید تا مگر روزگار بر ضد ما دگرگون شود، به زنگ اخبار بودید، به هنگام کارزار فرار می کردید و عقب نشینی داشتید. و آن گاه که خدا برای پیامبرش خانه پیامبران، و آرامگاه اولیا را برگزید، خار و خاشاک نفاق در شما ظاهر شد، و جامه دین کهنه گردید، گمراهان ساکت به سخن درآمدند و آدمهای پست و بی ارزش با قدر و منزلت شدند و شتر نازپرورده اهل باطل به صدا درآمد، و وارد خانه های شما شد. و شیطان سر خویش از مخفیگاه بدر آورد، شما را فراخواند، که پاسخگوی دعوت باطل او هستید، و برای فریب خوردن آمادگی دارید، خواست که بر ضد حق برخیزید، شما را آمادۀ این کار یافت، و شما را گرم و آماده نمود، ودید که غضبناک شدید، پس بر غیر شتر خود داغ و نشان زدید، و بر آبی که حق شما نبود فرود آمدید، در حالی که هنوز از عهد و قرار شما (بیعت در غدیر خم، دو ماه قبل) چیزی نگذشته بود، و شکاف زخم عمیق بود، و دهانۀ زخم هنوز به هم نیامده، بهبود نیافته بود، و پیامبر(ص) هنوز دفن نشده بود که هر چه خواستید کردید، و بهانه آوردید که از فتنه می ترسیم. «أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ»[25] فَهَیهَاتَ مِنْکمْ وَکیفَ بِکمْ؟؛ «هشدار، که آنان خود به فتنه افتاده اند، وبی تردید جهنم بر کافران احاطه دارد.» پس از شما دور است و چگونه شده اید.[26]

ج. برخورد قاطعانه

گاهی سیل فتنه آن چنان نظام اسلامی را تهدید می کند که راهی جز برخورد قاطع با سران فتنه باقی نمی گذارد. در این موقعیت دیگر نه جای نصیحت و اندرز است، و نه جای ملامت و سرزنش، فقط برخورد قاطعانه است که می تواند همچون سدی مستحکم سیل ویرانگر آنها را مهار نموده و نقشۀ آنها را نقش بر آب نماید. در زیر نمونه هایی را از سیرۀ حضرت زهرا(ع) مرور می کنیم:

1- عذرتراشی ممنوع

ابوبکر و عمر، پس از تقویت حکومت خویش و سرکوبی مخالفان، برای جلب افکار عمومی به فکر دلجویی از حضرت زهرا(ع) و ظاهراً جبران اشتباهات گذشته افتادند، و با تلاش فراوان همراه با امام علی(ع) به خدمت آن یگانه دخت پیامبر رسیدند، سلام کردند و عذرخواهی نمودند که: گذشته ها گذشت و اشتباهاتی تحقق یافت، به هر حال شما دختر پیامبر رحمت هستید، باید گذشته ها را نادیده انگارید و ما را عفو فرمایید. حضرت زهرا(ع) برای آنکه واقعیتها را تمام انسانها در طول تاریخ بشناسند، و به آنها نیز بفهماند که هر گذشته ای را نمی توان نادیده انگاشت و در برابر انحراف ملت و سیر ارتجاعی حکومت نمی شود بی تفاوت ماند، آنها را به سخنان رسول گرامی اسلام(ص) توجه داد و فرمود: «نَشَدْتُکمَا بِاللَّهِ أَ لَمْ تَسْمَعَا منْ رَسولِ اللَّهِ(ص) یقُولُ رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَای وَ سَخَطُ فَاطِمَةَ مِنْ سَخَطِی وَ مَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ ابنَتِی فقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَرْضَی فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِی وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِی قَالَا نَعَمْ سَمِعْنَاهُ منْ رَسولِ اللَّهِ (ص) قَالَتْ فَإِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِکتَهُ أَنَّکمَا أَسْخَطْتُمَانِی وَ مَا أَرْضَیتُمَانِی وَ لَئِنْ لَقیتُ النبِی(ص) لَأَشکوَنَّکمَا إِلَیهِ؛ شما را به خدا سوگند! آیا نشنیده اید که رسول خدا(ص) فرمود: خشنودی فاطمه موجب خشنودی من است و خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من. هر کس فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته است و هر کس فاطمه را به خشم آورد مرا به خشم آورده است؟ ابوبکر و عمر پاسخ دادند: آری این کلمات را از پیامبر شنیده ایم. حضرت زهرا(ع) [پس از اعتراف آن دو نفر] فرمود: خدا و ملائکه را به شهادت می طلبم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید [و آزردید] و موجبات خشنودی مرا فراهم نکردید. اگر با پدرم رسول خدا(ص) ملاقات کنم، شکایت شما را نزد پدرم خواهم برد.»

و آن گاه که مهاجرین و انصار در عذرخواهی پافشاری کردند، فرمود: «إِلَیکمْ عَنِّی فَلَا عذْرَ بعْدَ تَعْذِیرِکمْ وَ لَا أَمرَ بعْدَ تقْصِیرِکم هَلْ تَرَک أَبِی یوْمَ غَدِیرِ خمٍّ لِأَحدٍ عُذْراً؛ دور شوید و مرا به حال خود واگذارید. پس از کوتاهی و سهل انگاری شما، جایی برای عذرخواهی نمانده است. آیا پدرم پیامبر(ص) پس از حادثه غدیر خم جایی برای عذرتراشی [و بی تفاوتی] باقی گذاشته است؟[27]

2- اعتصاب در سخن گفتن با ابوبکر و عمر

پس از ماجرای زشت تهاجم به خانۀ امام علی (ع)، و جسارتهای فراوان درون مسجد، و غصب فدک، و بی اثر ماندن گواهی شاهدان، و مباحث استدلالی حضرت زهرا(ع) و تداوم سیاستهای کودتایی سران سقیفه، در مبارزۀ منفی با آنان، خطاب به ابوبکر فرمود: «وَ اللَّهِ لَا کلَّمْتُک أَبَداً وَ اللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ علَیک فی کلِّ صَلَوةٍ؛[28] سوگند به خدا! از این پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت. سوگند به خدا! شکایت تو را در هر نماز به خداوند خواهم نمود.»

و در جایی دیگر خطاب به آن دو فرمود: «وَالله لَا أُکلِّمکمَا منْ رَأْسِی کلِمَةً وَاحِدَةً حَتَّی أَلْقَی أَبی وَ أَشکوَکمَا إِلَیه وَ أَشکوَ صنْعَکمَا وَ فِعَالَکمَا وَ مَا ارْتکبْتُمَا منِّی؛[29] سوگند به خدا! بعد از این با شما دو نفر حتی یک کلمه نیز سخن نمی گویم، تا با پدرم ملاقات کنم و شکایت شما دو نفر را به او ببرم، و [توضیح خواهم داد که] شما چه ساختید و چه کردید و درباره من مرتکب شدید.»

3- دفاع در برابر هجوم گستاخانه به منزل امیرالمؤمنین(ع)

پس از ماجرای سقیفه، و سرپیچی عده ای از بیعت با ابوبکر، برای آنکه به خیال خودشان مرکز تجمع مخالفان را مورد تهدید قرار دهند، به خانۀ امام یورش آوردند، عمر و قنفذ، و طرفداران آنها تهدید کردند که اگر امام علی(ع) برای بیعت به مسجد بیرون نیاید، خانه را آتش می زنیم!!

حضرت زهرا(ع) در دفاع از امام، در برابر مهاجمان فرمود: «أَیهَا الضَّالُّونَ الْمُکذِّبُونَ مَا ذَا تَقُولُونَ وَ أَی شَی ءٍ تُرِیدُونَ؟ یا عُمَرُ! اَمَا تَتَّقِی الله؟ تَدْخُلُ عَلَی بَیتِی؟ أَ بِحِزْبِ الشَّیطَانِ تُخَوِّفُنِی یا عُمَرُ وَ کانَ حِزْبُ الشَّیطَانِ ضَعِیفاً. وَیحَک یا عُمَرُ مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ علَی اللَّه وَ عَلَی رَسُولِهِ تُرِیدُ أَنْ تَقْطَعَ نَسْلَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ تُفْنِیهُ وَ تُطْفِئَ نُورَ اللَّهِ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ؛[30] شما ای گمراهان و دروغگویان! چه می گویید و چه می خواهید؟ ای عمر! آیا از خدا پروا نداری؟ می خواهی وارد خانۀ من شوی؟ آیا با حزب شیطان مرا می ترسانی! در حالی که حزب شیطان ناتوان است؟ وای بر تو! این چه جرأت و جسارتی است که بر خدا و پیامبر(ص) او داری؟ آیا می خواهی دودمان پیامبر را نابود و نور خدا را خاموش کنی؟ آگاه باش که خداوند نور خود را فروزان و جاودانه نگه می دارد.»

همچنین فرمود: «سوگند به خدا! چون کراهت دارم که بی گناهان دچار بلا و گرفتاری شوند، دست از نفرین بر می دارم. اگر چنین نبود، می دانستی که سوگند و نفرین من به سرعت تحقق می یافت و عذاب خدا فرو می بارید.»

پس از کوبیده شدن بین در و دیوار و شهادت حضرت محسن(ع) فرمود: ای پدر! ای رسول خدا! بنگر که با دختر مورد علاقۀ تو چگونه رفتار می شود؟ آه! ای فضه بیا و مرا دریاب! سوگند به خدا! فرزندی که در شکم داشتم کشته شد.»

4- دفاع از امام(ع) در مسجد

آن گاه که امام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا(ع) وارد مسجد شد و فرمود: «خَلُّوا عَنِ ابنِ عَمِّی فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شعْرِی وَ لَأَضعَنَّ قمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَی رَأْسِی وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَی اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی فَمَا نَاقَةُ صَالِحٍ بِأَکرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنِّی وَ لَا الْفَصِیلُ بأَکرَمَ علَی اللَّهِ مِنْ وُلْدِی؛[31] رها کنید پسر عموی مرا! قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از علی دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده، و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده و در برابر خدا فریاد خواهم زد، یقین بدانید که ناقه صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.»

5- وصیتی مظلومانه؛ اما رسواکننده

حضرت زهرا(ع) در راستای برخورد قاطعانۀ خود علیه کودتاگران سقیفه، به امیرالمؤمنین(ع) چنین وصیت فرمودند: «اِنِّی اُوصِیک اَن لَا یلِی غُسلِی وَ کفَنی سِوَاک وَ اِذَا اَنَا مِتُّ فَادفِنِّی لَیلاً وَ لَا تُؤذِنَنَّ بِی اَحدَاً وَ لَا تُؤذِنَنَّ بِی اَبَابَکر وَ عُمَر وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسُولِ الله(ص) اَن لَا یصَلِّی عَلَی اَبُوبَکر وَ لَا عُمَر؛[32] همانا من تو را وصیت می کنم که غسل و کفن کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و بعد از وفاتم، مرا شب دفن کن و هیچ کس را خبر نکن و ابوبکر و عمر را مطلع نساز و تو را سوگند می دهم به حق محمد رسول خدا(ص) که ابوبکر و عمر بر جنازۀ من نماز نخوانند.»

همچنین فرمود: «أُوصِیک أَنْ لَا یشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هؤُلَاءِ الَّذِین ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ لَا تَتْرُک أَنْ یصَلِّی عَلَی أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَار؛[33] وصیت می کنم که هیچ کس از آنان که به من ظلم کرده و حق مرا غصب نموده اند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا(ص) می باشند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشند.»

از فاطمه اکتفا به نامش نکنید

نشناخته توصیف مقامش نکنید

هر کس در او محبت زهرا نیست

علامه اگر هست سلامش نکنید

پی نوشت ها:

[1] عنکبوت / 69.

[2] الکافی، کلینی، انتشارات اسلامیه، تهران، 1362ش، ج1، ص54.

[3] نهج الحیاة، محمد دشتی، انتشارات نشر مشرقین، قم، چاپ اول، ص 44، ح 20.

[4] نهج الحیاة، ص 46، ح 21.

[5] همان، ص 36، ح 15.

[6] همان، ص 49، ح 26.

[7] همان، ص 35، ح 13.

[8] «... وَمَعَنَا کتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ، وَ الْقرْآنُ الصَّادِقُ، وَ النُّورُ السَّاطِعُ، وَ الضِّیاءُ اللَّامِعُ، بَینَةٌ بَصَائِرُهُ، مُنْکشِفَةٌ سَرَائِرُهُ، مُتَجَلِّیةٌ ظَوَاهِرُهُ، مُغْتَبِطَةٌ بهِ أَشْیاعُهُ، قَائِدٌ إِلَی الرِّضْوَانِ اتبَاعُهُ، مؤَدٍّ إِلَی النَّجَاةِ إِسْمَاعُهُ، بِهِ تُنَالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزَائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحَارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَینَاتُهُ الْجَالِیةُ، وَ بَرَاهِینُهُ الْکافِیةُ، وَ فَضَائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرَائِعُهُ الْمَکتُوبَةُ.»

[9] «... عَلِی خَیرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی وَ سِبْطَای وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَینِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هادِینَ مهْدِیینَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَیکونُ الِاخْتِلَافُ فِیکمْ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ.»

[10] الانصاف فی النصّ علی الأئمۀ، سید هاشم بحرانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378ش، چاپ دوم، ص411.

[11] نهج الحیاة، ص 41، ح 17.

[12] وَ کنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قَبْسَةَ الْعجْلَانِ، وَ موْطِئَ الْأَقدَامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتَاتُونَ الْوَرَقَ، أَذِلَّةً خَاسِئِینَ، تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکمْ، فَأَنْقَذَکمُ اللَّهُ تبَارَک وَ تعَالَی بمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بَعْدَ اللَّتَیا وَ الَّتِی، وَ بَعْدَ أَنْ مُنِی بِبُهَمِ الرِّجَالِ، وَ ذُؤْبَانِ الْعرَبِ، وَ مرَدَةِ أَهْلِ الْکتَاب.

[13] بحار الانوار، ج 36، ص 353.

[14] نهج الحیاة، ص 52، ح 18.

[15] «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّه اثنَانِ وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سلَفٍ وَ خلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّی یقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ وَ لَکنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ حَتَّی إِذَا أَلْحَدُوا الْمَبْعُوثَ وَ أَوْدَعُوهُ الْجَدَثَ الْمَجْدُوثَ اخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ لَم یسمَعُوا اللَّهَ یقُولُ «وَ رَبُّک یخْلُقُ ما یشاءُ وَ یخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیرَةُ» [الآیة 68، من السورة 28: القصص] بَلْ سَمِعُوا وَ لَکنَّهُمْ کمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ «فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصدُورِ» هیهَاتَ بَسَطُوا فی الدُّنْیا آمَالَهُمْ وَ نَسُوا آجَالَهُمْ فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ أَعُوذُ بِک یا رَبِّ مِنَ الْحَوْرِ بَعْدَ الْکوْرِ»: غایة المرام، ص 96 و 97، ح 39

[16] نهج الحیاة، ص 214، ح 17؛ بحار الانوار، ج43، ص 157.

[17] نهج الحیاة، ص 140، ح 61.

[18] نهج الحیاة، ص 271، ح 160، به نقل از سیره حلبی، ج 3، ص 308 و 309.

[19] نهج الحیاة، ص 294، ح 173.

[20] همان، ص 213، ح 116.

[21] نهج الحیاة، ص 111، ح 57.

[22] بحار الانوار، ج 28، ص 233، ح 171.

[23] نهج الحیاة، ح 172.

[24] بحار الانوار، ج 29، ص 189، ح 11، و نهج الحیاة، ح 174.

[25] توبه / 49.

[26] نهج الحیاة، ص 109، ح 57.

[27] همان، ح 19.

[28] نهج الحیاة، ص 296، ح 175.

[29] بحار الانوار، ج 43، ص 203، باب 7.

[30] نهج الحیاة، ح 64.

[31] همان، ح 70.

[32] همان، ح 203.

[33] همان، ح 206.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان