ساعت 3 صبح است. شما خیلی خسته شده اید و آرزوی هـیچ چـیز دیــگری را نـدارید جـز اینـکه بـه رختـخواب گـرم و نرمتان بروید؛ امـا کارهایتان نیمه تمام است و مشتری هم چند ساعت دیگر بـرای تحـویل کـارها به محل کار شما می آیـد. ولـی هنوز کارهای زیادی برای انـجام دادن مـانـده. اگر تمام طول روز، سـرتـان را بـا کارهای غیر ضروری گرم نکرده بودید الان می توانستید از یک خواب شیرین لذت ببرید.
این وقایع به نظرتان خیلی آشناست؟ شما تنها کسی نیستید که کارهایش را به بعد موکول می کند: درصد بسیار زیادی از افراد هستند که انجام مسئولیت ها و وظایفشان را به زمان دیگری موکول می کنند و تا آخرین لحظه کارهایی که باید انجام دهند را انجام نمی دهند. دکتر لیلی واکر کارشناس تعویق در دانشگاه سنت جونز معتقد است که: “همه افراد به نوعی کارهای خود را به تعویق می اندازند، همه ما کارهایی در زندگی برایمان پیش می آید که آنها را به بعدها موکول می کنیم و می توان گفت که این امر کاملاً طبیعی است.”
شما چه تیپ انسانی هستید؟
همانقدر که سرماخوردگی در میان عموم مردم شایع است، به تعویق انداختن کارها نیز به همان اندازه رواج دارد؛ اما یک سری دلایل خاص سبب نفوذ ویروس تعویق و تاخیر به درون افراد هستند. عادت به تعویق انداختن کارها خیلی راحت و تنها به واسطه ی بی علاقگی نسبت به کار مورد نظر ممکن است بوجود آید و گاهی اوقات سبب بروز افسردگی در افراد شود. پژوهش های گسترده پیرامون این مبحث حاکی از ان امر است که 4 فاکتور اصلی سبب گرایش افراد به سمت تعویق انداختن کارها می شود.
بهم ریختگی: آیا ترجیح می دهید همه کارهای کوچک و پیش پا افتاده ای را که میتوانید هفته ها انجام ندهید، انجام دهید فقط به این خاطر که وقتی برای کار کردن بر روی آن پروژه ی مهم باقی نماند؟ پس جزء افرادی محسوب می شوید که کارهایشان هیچ گونه سازماندهی ندارد. واکر می گوید: “به عقیده ی من در تجارت های کوچک همیشه باید به دنبال دو امر بود: چه کارهایی باید انجام شوند؟ و چه کسی در تشکیلات می تواند آنها را انجام دهد؟” برنامه های خود را اولویت بندی کنید تا کارمندان و همکارانتان نیز با استفاده از سازماندهی، عادت بد به تعویق انداختن کارهای مهم را ترک کنند.
ترس: اگر مضطرب هستید و احساس می کنید کمی عصبی شده اید و نمی توانید کاری را که در دست دارید به پایان برسانید، شاید ترس عامل اصلی آن باشد که کارها را به تعویق می اندازید. اگر در کار خود تازه وارد هستید کاملاً طبیعی است که قدری محافظه کارانه تر با مسائل برخورد کنید. هنوز چیزهای بسیار زیادی برای یاد گرفتن وجود دارد. واکر تصریح می کند که فراگیری مهارت ها و توانایی های جدید حد متناوبی از هیجان و به مثابه آن رضایت را -حتی اگر آن کار مورد علاقه ی مشا نباشد- در شما ایجاد می کند. و همچنین این گرایش را پیدا می کنید که آن را در اولین مرحله انجام دهید. او می گوید: “گاهی اوقات لازم است که کاری را که هیچ گونه تمایلی به انجام آن نداریم در ابتدا انجام دهیم و سپس پاداشمان را انجام دادن کاری که به آن علاقه داریم بگذاریم.”
ایده آل گرایی: اگر نمی توانم آن را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهم، ترجیح میدهم که اصلاً آنرا انجام ندهم. اینها همان جملاتی هستند که در ذهن یک ایداه آل گرا می آیند. این افراد آنقدر به جزئیات مسائل دقت کرده و به آنها اهمیت می دهند که اصل موضوع از یادشان می رود و با کارهایی که می کنند وقت کافی برای انجام کارهای مهم تر را از دست می دهند؛ حتی بدتر از آن این است که: اصلاً نمی توانند کار را شروع کنند چرا که ایده های کمال گرایی تمام انرژی و زمان آنها را می گیرد. اگر شما هم چنین خصیصه ای را دارید واکر به شما پیشنهاد می کند که: پروژه ای که باید آنرا انجام دهید قسمت بندی کنید و بعد هر قسمت را در یک زمان مشخص انجام دهید و سپس به انجام پروژه ی بعدی بروید.
شاخص مشکلی بزرگتر: اگر احساس کردید که توانایی انجام هیچ کاری را ندارید، حتی آن دسته از کارهای کوچکی که به راحتی و به سرعت قابل انجام هستند، میتوانید نتیجه بگیرید که تعویق انداختن شما حاکی از وجود مشکلات بزرگتر و مهمتری در درونتان هستند. واکر معتقد است: “برخی از افراد هستند که از انجام همه ی کارها اجتناب می کنند، به هیچ وجه توانایی تصمیم گیری ندارند به همین دلیل احساس بدی به آنها دست می دهد و یک چرخه منفی در ذهنشان ساخته شده و ادامه پیدا می کند.” این چرخه می تواند سبب بروز اضطراب و افسردگی بی شائبه ای در آنها شود.
رها شدن از این چرخه
البته این احتمال وجود دارد که تلاش های لحظات آخر برخی از افراد نتیجه بخش واقع شود. واکر می گوید: “برخی از افراد هستند که تعمداً کارهایشان را به تعویق می اندازند تا در مرحله آخر به اندازه کافی انرژی برای انجام کار داشته باشند. این افراد توانایی آن را دارند که در مدت زمان کوتاهی کارهای بسیار زیادی را انجام دهند.”
به هر حال نباید این مطلب را فراموش کرد که حتی افرادی که کارها را به تعویق می اندازند هم برای ما کار انجام می دهند. زمانیکه این گونه افراد احساس خطر کنند و ببینند که ریسک، خیلی بالاتر از سودی است که به آنها می رسد، دست به کار می شوند. اگر خودتان را شناختید و احساس کردید که باید برای برخی از خصوصیات خود تغییراتی را قائل شوید، می توانید به تدریج سیستم فکری و رفتاری خود را تنظیم و تعدیل نمایید. واکر اظهار می دارد: “نمی توانید انتظار داشته باشید که یک شبه سیستم فکری خود را تغییر دهید و صبح که از خواب بیدار می شوید تبدیل به انسان جدیدی شوید، باید بر روی هر تکه به طور جداگانه کار کنید، درست مانند تکه های پازل.”
بد نیست که برای کارهایی که سر موقع انجام می دهید به خودتان پاداش بدهید، اگر روز خود را با انجام کارهایی که هیچ علاقه ای به انجامشان ندارید شروع کنید، میتوانید باقی وقت خود را به انجام کارهایی اختصاص دهید که از آنها لذت می برید. واکر میگوید: “شما باید برنامه های خود را هدفبندی کنید، اهداف کوچکی برای خود معین کنید، به آن اهداف برسید، آن را به زمان دیگری موکول نکنید، و به این شیوه مطمئناً به این نتیجه می رسید که توانایی انجام آن کار را دارید. به مرور زمان که شما به تعویق انداختن کارهایی را که دوست ندارید و یا تصور میکنید که با انجام آنها به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد را کنار می گذارید در مسیر بهبودی از این ویروس خطرناک قرار می گیرید و موفقیت های بزرگتر تنها در چند قدمی شما قرار خواهند گرفت.
در نهایت
واکر به کسانی که صاحب تجارت های کوچک بوده و دچار گیر تعویق شده و وارد چرخه تاخر گشته اند، توصیه می کند که به سودهای کلی چشم بدوزند. او می گوید: شما باید به خودتان یاد آوری کنید که عاشق کاری هستید که انجام می دهید و باید از قبال آن پول در بیاورید. اگر کارها را به تعویق نیندازید، این امر، هم به شما کمک میکند که پول بیشتری در بیاورید و هم علاقه ی بیشتری نسبت به کاری که انجام دهید پیدا کنید.”