به گزارش مشرق، خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس شبیه قصههای هزار و یک شب شده؛ پر از ماجراهای حیرت انگیز و غیرقابل باور. خیلی از کارشناسان ورزشی واگذاری سرخابیها به مردم را بیشتر نمایشی عامه پسند میدانند اما حکایتهای جالب این ماجرا، این روزها هم در فضای مجازی و هم در دنیای واقعی نقل میشود. قصه مرد مولتی میلیاردری که با پراید دربستی مقابل سازمان خصوصی آمد را همه شنیدهایم. مردی که حتی حاضر نشد نام و نشان خود را با خبرنگاران در میان بگذارد ولی ادعا میکرد آمده تا استقلال را بخرد.
معروفترین خریدار پرسپولیس هم حسین هدایتی بود که امیر عابدینی را به نمایندگی از خود در جلسه سازمان خصوصی به میدان فرستاد و در نهایت هم بحث اهلیت مطرح شد. جلسههایی که تقریبا تمام خبرنگاران و گزارشگران پایتخت را به سازمان خصوصی سازی در شهرک غرب کشاند ولی بی نتیجه به پایان رسید. پوری حسینی رئیس سازمان خصوصیسازی وقت نیز درگیر پروندههای قضایی شد و از سمتش کنار رفت.
بعد از آن نیز هر روز یکی از مدیران دولتی صحبت از خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس به میان میآورد که بیشتر شبیه یادآوری آنچه گذشت سریالهای تلویزیونی بود.
از 25 آذر 1397 که مسعود سلطلانی فر وزیر ورزش اعلام کرد: پیشنهاد این وزارتخانه مبنی بر واگذاری دو شرکت استقلال و پرسپولیس که به تایید رییس جمهور رسیده تا امروز که یکباره اعلام شد پرسپولیس و استقلال در بورس واگذار میشوند، بیش از 3 سال میگذرد اما هواداران و برخی پیشکسوتان دو باشگاه، خصوصیسازی واقعی این دو تیم را در عمل باور ندارند. اکنون هم قرار است خیلی سریع و سرپایی بزرگترین اتفاق ورزش کشور رقم بخورد. ابهامها و ایرادهای زیادی در آن دیده میشود که برخی را به اتفاق مرور میکنیم:
دلیل واگذاری سرخابیها در سال پایانی دولت؟
اولین سوالی که در ذهن هواداران دو تیم مطرح میشود، اینکه چرا دولت روحانی بعد از 7 سال یکباره یادش آمد که پرسپولیس و استقلال خصوصی شود؟ آیا واقعا در ماههای پایانی دولت واگذاری سرخابیها در اولویت کاری قرار دارد؟ بخصوص اینکه روند این واگذاری پرابهام است که برخی حتی آن را نوعی پنهانکاری میدانند. چه اتفاقی افتاده که در واپسین نفس های دولت فعلی، مسعود سلطانی فر اینگونه سراسیمه در پی واگذاری این دو باشگاه، با ظرفیت اجتماعی و هواداری خیره کننده، افتاده است؟ راز این اتفاقات در چیست؟
بیشتر بخوانید:
عدم شفافیت مالی و ساختاری
پرسپولیس و استقلال هنوز در روند دریافت مجوز حرفهای کنفدراسیون آسیا با چالشهای بسیاری مواجه اند. همین دو روز پیش بود که سخنگوی پرسپولیس از دریافت اولیه مدرک حرفهای باشگاه در آسیا سخن گفت! دریافت اولیه هم در نوع خود تعبیر جالبی است. چطور باشگاهی با لشگری از طلبکاران موفق شده عنوان حرفهای دریافت کند؟ شرایط استقلال هم بهتر از پرسپولیس نیست. هیچ کدام از این دو باشگاه شفافیت مالی ندارند و هر از گاهی رسانهها از پیشخور شدن درآمدهای سالهای آینده از اسپانسرهای دو باشگاه سخن میگویند. دو باشگاهی که سازکار شفاف و مشخص مالی ندارند، چگونه قرار است به دیگران واگذار شود؟ آیا باید باور داشت که این روند، با هدف واگذاری سرخابی ها صورت می گیرد؟
ساختار دو باشگاه نیز حیرت انگیز است. نفرات اول اجرایی دو باشگاه هیچ سابقه فوتبالی و مدیریتی موثر و قابل توجه ندارند. احمد مددی مدیرعامل کنونی استقلال، زمانی مدیریت بخشی از باشگاههای بدون تماشاگر سایپا و پیکان را برعهده داشته است. جعفر سمیعی نیز به یک باره از ریاست حراست وزارت ورزش به صندلی مدیرعامی باشگاه پرسپولیس رسید. حتی روند انتخاب مدیران عامل و هیاتمدیره دو باشگاه گاهی مورد اعتراض شدید کارشناسان و هواداران بوده است. چگونه این مدیران میخواهند مشکلات ساختاری و مدیریتی دو باشگاه را برطرف کنند؛ در شرایطی که کارشناسان، آنها را از عوامل گرفتاری و وضعیت بغرنج کنونی می دانند. این ساختار غیرشفاف و غیر حرفه ای، چگونه می تواند در بستر واگذاری قرار گیرد؟
مثبت سازی غیرواقعی ترازهای مالی پرسپولیس و استقلال؟
اگر بخواهند سهام پرسپولیس و استقلال را در بورس عرضه کنند، این دو باشگاه حداقل باید تراز مالی مثبت داشته و به بیان سادهتر، سودده باشند نه زیان ده اما آیا سرخابیها در این سالها درآمدزا بودهاند؟ باشگاههایی که با پروندههای شکایت چندین هزار دلاری در فیفا همواره با تهدید کسر امتیاز و سقوط به دسته پایینتر مواجهند، چطور سود ده شده اند؟ در سال 99 حتی باشگاههای بزرگ جهان مثل بارسلونا و رئال مادرید بخاطر کرونا نبود تماشاگر دچار کسری بودجه یا کاهش درآمد شدهاند، پس چطور پرسپولیس و استقلال سودآور شدهاند؟ آیا می توان به این ترازها امید داشت یا باید اذعان داشت که این مثبت سازی ها غیرواقعی بوده؟ چرا پرسپولیس و استقلال که در دولت کنونی آستانه ورشکستگی قرار گرفته اند، بایستی با چنین ترازهایی که نمی تواند به آنها اعتماد کرد، جلوه داده شوند؟
مالکیت ورزشگاههایی از جیب مردم؟
آیا شهرداری تهران و اداره ورزش و جوانان استان تهران این حق را داشته اند که دو ورزشگاه پایتخت که از اموال عمومی محسوب میشوند را به نام این دو باشگاه بزند و میزان داراییهایشان را به طور گلخانهای و مصنوعی افزایش بدهد؟ توجه به این نکته حائز اهمیت است که ظاهرا تراز مالی این دو باشگاه با این دو ورزشگاه مثبت شده است. اما سوال مهم این است آیا واقعا اگر این دو باشگاه خصوصی شوند، مالکان آینده آنها حق فروش این دو ورزشگاه را خواهند داشت یا این داراییهایی غیرمنقول قابل فروش به غیر نخواهند بود؟ و البته سوالی جدی تر، چرا باید اموال عمومی و مردمی، این چنین واگذار شود تا در اختیار دو مجموعه ای قرار گیرد که آینده روشنی پیشرویشان قرار نگرفته است.
دو باشگاه پرسپولیس و استقلال حتی مالکیت ساختمان اداری خود را هم ندارند و سند آنها به نام فدراسیون فوتبال است چون توسط محمد دادکان رئیس وقت فدراسیون برای سرخابیها خریداری شد تا از اجارهنشینی نجات پیدا کنند. حالا چگونه این دو باشگاه آنقدر سودآور شدهاند که قصد فروش و واگذاری آن از طریق سهام مطرح است؟ این بزرگترین نقطه ابهام در این واگذاری سه سوته و عجلهای پرسپولیس و استقلال از سوی دولت است.
ورود پرسپولیس و استقلال به بورس در سیاهترین روزهای بازار بورس
دکتر حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا در گفت و گویی در مورد ورود سرخابیها به بورس عنوان کرد: "باید بدانیم که پروسه اداره این دو باشگاه به دلیل مداخلات مافیایی که درون هر دو باشگاهها وجود دارد، به این سادگی حل نمیشود و زمانبر است اما باید این مساله به خود سهامداران واگذار شود ... اینکه چگونه مدیریت باشگاهها سازماندهی شود و سهامداران چه نقشی در اداره ایفا کنند، باید بررسی شود. اینها بسیار تعیینکننده است. تنها نگرانی که در این قسمت وجود دارد، نقش مافیاهای حاشیهای این دو باشگاه است. آنها همیشه به دنبال سهمخواهی بودند و هستند و خواهند بود. آنها قطعا نقش تعیینکننده و مهمی را در مدیریت آینده این باشگاهها ایفا خواهند کرد." در روزهایی که بازار بورس و سهامداران از حضور در این بازار پشیمانند و هر روز بر صف فروشندگان سهام در بازارهای مختلف بورس اضافه میشود، اعلام میشود که سرخابیها از طریق بورس واگذار خواهند شد. بر فرض محال که باشگاه پرسپولیس و باشگاه استقلال تمامی شرایط را داشته باشند، اما سوال کلیدی و مهم این است که چرا در سیاهترین روزهای سه دهه اخیر بازار، قرار است چنین اتفاقی روی دهد؟ این سوال را باید با تدبر، مورد بررسی قرار داد.
* پاک کردن صورت مساله ناکارآمدی دولت
شاید بهترین دلیل برای واگذاری فوری سرخابیها این باشد که دولت میخواهد ناکارآمدی خود را در اداره ورزش و بخصوص فوتبال، با این نمایش کمرنگ کند و به همین دلیل دست به چنین اقدامی در آخرین ماههای عمر خود زده است. هیاهوی پرسپولیس و استقلال میتواند خیلی مسایل را تحت شعاع قرار بدهد؛ حتی عملکرد و کارنامه ضعیف دولت در بخش ورزش زیر سایه قرار میگیرد اما آنچه اهمیت ندارد، هواداران عاشقی هستند که حتی گاهی از غصه قهرمان نشدن تیم محبوبشان جان میدهند چون عشق و علاقه این هواداران به تیم محبوبشان چه قرمز و چه آبی بیریا و از ته دل است.