ماهان شبکه ایرانیان

غیرت ایرانی و خیانت کارگزار فرهنگی پهلوی در حکایت کشف حجاب

پوشش عفاف گونۀ بانوان ایران زمین، ریشه در فرهنگ اسلامی و ملی دارد و حجاب همواره نشان عزت و سنگر محافظ ارزش ها بوده است. لیکن پهلوی اول، برای مستفرنگ شدن، نخستین تیشه را به این حصار زد و با تحقیر پوشش اسلامی زنان، حجاب را زندان نامید تا ایرانیان را اسیر فرهنگ منحط غرب کند.

غیرت ایرانی و خیانت کارگزار فرهنگی پهلوی در حکایت کشف حجاب

درآمد

پوشش عفاف گونۀ بانوان ایران زمین، ریشه در فرهنگ اسلامی و ملی دارد و حجاب همواره نشان عزت و سنگر محافظ ارزش ها بوده است. لیکن پهلوی اول، برای مستفرنگ شدن، نخستین تیشه را به این حصار زد و با تحقیر پوشش اسلامی زنان، حجاب را زندان نامید تا ایرانیان را اسیر فرهنگ منحط غرب کند.

مخبرالسلطنه هدایت، از رجال سیاسی وقت می نویسد:

«فکر تشبه به اروپایی از آنجا به سر پهلوی آمد، صورت بلی آراسته و بیشتر معایب که امروز گریبانگیر ملل است از طرز زندگی برخاسته. امر صادر شد که مردها کلاه فرنگی (لگنی) بر سر بگذارند و زن ها چادر را ترک کنند. کلاه اجنبی ملیت را از بین برد و برداشتن چادر عفت را. پرده حجاب باقی بود. زن ها لباس بلند پوشیدند، و روسری برافکندند و این حجاب شرعی بود. پلیس دستور یافت روسری را از سر زن ها بکشد، روسری ها پاره شدند و اگر ارزش داشت تصاحب. مدتی زد و خورد بین پلیس و زن ها دوام داشت. بسیار زن ها را شنیدم که از خانه بیرون نیامدند. امر شد مبرّزین محل مجالس ترتیب دهند و زن و مرد محل را دعوت کنند که اختلاط عادی شود. وثوق الدوله از پیشقدم ها بود. در کافه بلدیه شب نشینی مرتب شد.»[1]

در برابر حجاب زدایی رضاخانی، اعتراض های متعددی در آن سال های خفقان شنیده شد که اوج آن در مشهد مقدس شکل گرفت. در کنار خیانت رجال فرهنگی، حماسه غیرت مردم متدین ایرانی در تاریخ ماندگار شد که در این نوشتار بدان اشاره می شود.

خیانت معماران فرهنگی

مخالفت با حجاب زنان از سال 1307ش. کلید خورد و معماران فرهنگی دولت پهلوی برای رفع نگرانی از کندی روند حجاب زدایی که خاطر رضاخان میرپنج را می آزرد، پیشگامان تسلیم فرهنگ ایرانی دربرابر فرهنگ غربی شدند و جمعی از زنان ارباب فرهنگ و سیاست در این بزم خوش رقصی و عزت و عفت زن ایرانی را لگدمال کردند.

در سال 1313ش. مجلس جشنی با حضور وزیر معارف و فرهنگ، میرزا علی اصغرخان حکمت در مدرسه شاپور شیراز برپا شد و گروه زیادی از طبقات مردم را به زور در آن جشن گرد آوردند و بر اساس برنامه پیش بینی شده و پس از ایراد سخنرانی ها و انجام نمایش، در خاتمه چهل دختر بر روی صحنه (سن) نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برداشتند و ارکستر، آهنگ رقص نواخت و دختران مکشفه و بی حجاب به پایکوبی و رقص پرداختند.

بلافاصه پس از این واقعه زشت، جشن دیگری در میدان جلالیه تهران با حضور محمدعلی فروغی، نخست وزیر دولت رضاخانی برگزار شد و اکثر دختران شرکت کننده که از طبقات مرفه و کارمندان دولت بودند با چهره ای آشکار و گیسوانی نمایان در جشن حاضر شدند. در این بزم، علی اصغر حکمت، نطق مفصل و شاه پسندانه ای را ایراد کرد و تأکید ورزید که: «امر همایونی است و باید کشف حجاب صورت گیرد و ما با شدت علیه مخالفین رفتار خواهیم کرد. اعلیحضرت میل دارند که طبقه نسوان به آن درجه از کمال و ترقی برسند که با نسوان کشورهای راقیه  حتماً مثل انگلستان  برابر باشند.» و یاوه های دیگری از این قبیل.

اجرای کشف حجاب در شهر مقدس مشهد به شکل خاص دنبال شد و هتک حرمت، زمینه تحولات بعد و قیام گوهرشاد را فراهم آورد. گزارش عملکرد پاکروان استاندار خراسان در اجرای توطئه کشف حجاب و تلاش برای ممنوعیت ورود زنان با چادر به آستان مقدس رضوی در این تلگراف نمایان است:

«جناب آقای رئیس الوزرا! جشن های تجدد نسوان که از طرف کلیه طبقات و حتی طبقات پست در مشهد گرفته اند، روز افزون است و به شکل باشکوهی ادامه دارد. دیروز در پنج نقطه شهر جشن بود که یکی از آنها در ناحیه چهارنوغان منعقد گردید و در آنجا حدود سه هزار مرد و زن حاضر بودند. امروز هم پایین خیابانی ها جشن مفصلی می گیرند. با ترتیباتی که پیش می رود تا چند روز دیگر هیچ صنفی در مشهد باقی نخواهد ماند که جشن نگرفته باشد. در نظر است پس از خاتمه جشن ها، ورود به صحن و حرم مطهر و بیوتات شریفه، برای زن های باچادر قدغن شود. البته زوّار خارجه که تذکره ارائه بدهند، مستثنی خواهند بود. فعلاً دستور داده شده زن های با چادر را در ادارات دولتی و محاضر رسمی نپذیرند، امیدوارم بزودی موضوع تجدد نسوان در مشهد بکلّی عملی شود. مستدعی است مراتب را به عرض خاکپای مبارک ملوکانه ارواحنا فداه برسانید».

خیزش غیرت ایرانی

رضاخان مأموران پلیس را موظف ساخت تا در کوچه و خیابان ها، به زور چادر و روسری را از سر زنان بکشند. در اجرای این دستور، زد و خوردهای متعددی بین پلیس و زنان مسلمان انجام گرفت. در برابر فشارهای رضاخانی، جشن های اجباری و مجالس سخنرانی، قاطبه زنان مسلمان سختی خانه نشینی را به جان خریدند و سال های سیاهی را تحمل کردند؛ لیکن تن به ذلت دوری از عفت ندادند و غیرت مردم ایران برای دفاع از حجاب اسلامی در فریاد و خون تبلور یافت.

واکنش مردم مومن و مذهبی شیراز در برابر اقدام زشت و وقیحانه جشن کشف حجاب در مدرسه شاپور، خیل عظیمی از توده های خشمگین را در مسجد وکیل را گرد آورد. در این اجتماع سید حسام الدین فالی، از روحانیون سرشناس و متعهد شیراز، به برپایی مجلس جشن شب گذشته و اهانتی که به مقدسات اسلامی صورت گرفته بود، اعتراض و آن عمل را به شدت محکوم کرد و مردم را به هوشیاری در مقابل توطئه های رضاخانی فرا خواند. سخنرانی آتشین سید فالی موجب دستگیری وی شد و در نتیجه آن، ناآرامی و اضطراب شهر شیراز را فرا گرفت.

اخبار حوادث شیراز و موضوع دستگیری سید حسام الدین به شهرهای قم، مشهد و تبریز رسید. در تبریز سید ابوالحسن انگجی و آقا میرزا صادق آقا در اعتراض به روند اسلام زدایی قیام کردند؛ لیکن عمال رضاخان آن دو بزرگوار را دستگیر و تبعید کردند تا شاید جلوی خیزش توده های دین باور را بگیرند.[2]

علما و مجتهدین مشهد همچون حضرات آیات حاج آقا حسین قمی، سید یونس اردبیلی و میرزا محمد آقازاده جلسات متعددی را برگزار کردند و توطئه حجاب زدایی و برپایی جشن ها و مجالسی همچون جشن مدرسه شاپور شیراز و جشن میدان جلالیه را مورد بحث و بررسی قرار دادند. آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی از اوضاع جاری مملکت و فشاری که بر اسلام وارد شده بود، به شدت متأثر و گریان شدند و فرمودند: «امروز اسلام فدایی می خواهد و بر مردم است که قیام کنند. » تصمیم ایشان سفر به تهران و اعتراض حضوری به عملکرد ضد مذهبی رضاخان بود. ایشان معتقد بودند: «به عقیده من اگر جلوگیری از پیشرفت این خلاف مذهب منوط به کشته شدن ده هزار نفر که رأس آنها حاج آقا حسین قمی است باشد، ارزش دارد.»[3]

ایشان پیش از حرکت، تلگرافی برای رضاخان فرستادند و سبب حرکت خود را اعلام داشتند.[4] قبل از حرکت، گروهی از مؤمنین مشهد از ایشان پرسیدند که در ملاقات با شاه چه خواهید کرد؟ ایشان فرمودند: «اول از او درخواست می کنم که از برنامه های ضد اسلامی خود دست بردارد و اگر موافقت نکرد خفه اش می کنم.»[5]

معظم له در 9 تیر 1314 شمسی راهی تهران شدند و پس از استقرار در شهرری، علما و مردم دین باور بی شماری به منظور ملاقات با ایشان به محل اقامت ایشان عزیمت کردند که از جمله آنان امام خمینی بودند. ایشان در این باره می فرمایند: «یک وقت مرحوم آقای قمی خودش تنها پا شد راه افتاد و آمد. من در تهران بودم. ایشان به حضرت عبدالعظیم آمدند و ما رفتیم خدمتشان. و ایشان قیام کردند. منتهی در همان جا حبسشان کردند و بعد هم تبعیدشان کردند».[6]

حضور گسترده دیدارکنندگان موجب وحشت و هراس دولت رضاخانی شد و درنتیجه در ظهر روز دوازدهم تیر 1314 شمسی محل اقامت ایشان به محاصره کامل درآمد و دیدار با ایشان ممنوع شد.

قیامی در دفاع از غیرت

خبر حصر خانگی آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی حال وهوای مردم مشهد را دگرگون ساخت. هر چند برخی از علمای شاخص مشهد دستگیر شدند، لیکن گروهی از علما با صدور اطلاعیه هایی از مردم خواستند که در برابر فاجعه هولناک کشف حجاب و در اعتراض به هتک حرمت به آیت الله قمی دست به اقدامی هماهنگ بزنند.[7] این اعتراضات زمینه حضور علما و مردم را در مسجد گوهر شاد فراهم آورد و خطبای معروفی چون شیخ مهدی واعظ خراسانی، شیخ عباسعلی محقق، شیخ علی اکبر مدقق و شیخ محمد قوچانی با حضور در مسجد گوهرشاد به ترتیب منبر رفتند و با بیان اعمال و توطئه های ضد اسلامی رضاخان به محکومیت آن پرداختند.

با ورود شیخ محمد تقی بهلول به مشهد و حضور او در جمع معترضان، زمینه سخنرانی پرشور وی در شب جمعه 19تیر 1314ش. فراهم آمد. در روز شنبه 21 تیر 1314 حماسه مردم مشهد به اوج خود رسید تا آنکه تلگرافی از طرف رضاخان به مشهد مخابره شد که در آن دستور داده بود به افراد حاضر در مسجد حمله و همه را تار و مار و عاملان این واقعه را دستگیر و به سختی مجازات کنند.

نیمه های شب یکشنبه نیروهای قزاق به فرماندهی سرهنگ ایرج مطبوعی در نقاط حساس مسجد گوهرشاد و اطراف آن مستقر شدند و حمله را آغاز کردند. ابتدا سربازان با سرنیزه درِ مسجد را که به طرف بازار بود شکستند و افراد بی سلاحی را که پشت در بودند با مسلسل به قتل رساندند. صدای غرش مسلسل های قزاقان در بارگاه مقدس حضرت رضا(ع) پیچید و گلوله ها از زمین و پشت بام های مسجد به سوی مردم شلیک شدند و بسیاری از مردم مبارز و متدین به شهادت رسیدند.

هنگامی که سپیده صبح یکشنبه زد، بیش از دو هزار شهید در مسجد گوهرشاد و در صحن و دالان های مسجد در خون خود غلتیده بودند. قزاقان در جستجوی زندگان، پای بر کشته شدگان می گذاشتند تا اگر در میانشان کسی زنده مانده بود با سرنیزه و تیر از پای درآورند. کامیون های نظامی برای حمل جنازه ها آماده بودند. به گفته یک شاهد عینی، پنجاه و شش کامیون جنازه، از مسجد بیرون بردند و حتی زخمیان را نیز همراه کشته شدگان در گودال دفن کردند.[8]

خبر قیام خونین مردم مشهد، به تهران رسید. رئیس شهربانی و دادستان کل کشور به حضور حاج آقا حسین قمی رسیدند و اظهار داشتند: «شما مشهد را منقلب کردید و بر اثر حرکت شما مردم شورش کردند و عده ای بی گناه به قتل رسیدند. گناه این قضیه به عهده شماست!» حاج آقا حسین پس از گریستن بر شهدای مظلوم این نهضت، فرمودند:

«گناه این کشتار به گردن دولت و شخص شاه است، چون من با نهایت مسالمت و با دست خالی برای مذاکره آمده بودم، لیکن شما مرا حبس کردید. مردم را که به دفاع از اسلام علاقمند هستند خشمگین ساختید. قطعاً خبر حبس شدن ما به مشهد رسیده و اهالی مشهد هم اعتراض و انتقاد کرده اند. شما به جای اینکه به مطالبشان رسیدگی کنید آنها را گلوله باران کردید.»[9]

پی نوشت ها:

[1] تاریخ بیست ساله ایران، ج 6، ص 268.

[2] تاریخ بیست ساله، ج 6، ص 252؛ قیام گوهرشاد، ص38.

[3] مجله نور علم، سال دوم، شماره اول، ص 84.

[4] نهضت امام خمینی، ج 3، ص 518.

[5] عنصر فضیلت و تقوی، ص 43.

[6] صحیفه نور، ج 8، ص 31.

[7] چهره ای پرفروغ، ص 87.

[8] قیام گوهرشاد، ص 255.

[9] مجله نور علم، سال دوم، شماره اول، ص 87.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان