ماهان شبکه ایرانیان

چگونه نه بگوییم؟

یکی از کوتاه‌ترین کلمات در زبان فارسی و انگلیسی و بیشتر زبان‌ها، کلمه «نه» است، اما ظاهراً گفتن آن برای اغلب ما بسیار سخت و دشوار است.

چگونه نه بگوییم؟

تحریریه زندگی آنلاین

تملقات و چاپلوسی کردن‌‌ها شما را از نه گفتن منع می‌کنند.

 گاهی اوقات دوستان ما شروع به تعریف و تمجیدهای مفصل و بی‌مورد از ما می‌کنند تا از این راه به آن هدفی که می‌خواهند برسند. بعضی افراد گاه برای گرفتن کمک از دیگران شروع به چرب‌زبانی می‌کنند تا نوعی حس غرور در آنها ایجاد کرده و به مقصود خود برسند. در این شرایط اگر خود فرد از کمک کردن لذت می‌برد و این‌کار را فقط برای آنکه دوست دارد انجام می‌دهد، مسأله فرق می‌کند. اگر مثلاً مسؤول مدرسه فرزندانمان با تعریف و تمجید از اینکه واقعاً شیرینی‌های فوق‌العاده‌ای می‌پزیم، از ما می‌خواهد که دست‌کم ماهی یک‌بار این کار را برای بچه‌های مدرسه انجام دهیم و آنها را خوشحال کنیم و با چاپلوسی می‌گوید شیرینی‌های شما در تمام دنیا بی‌نظیر است و . . . و ما با تمام مشغله‌هایی که داریم تحت تأثیر این تعریف و تمجیدها قبول می‌کنیم که این‌کار را انجام دهیم، بدون آنکه واقعاً دلمان بخواهد، بهتر است به او بگوییم: «شما دست پخت خودتان را امتحان کنید؛ مطمئناً بچه‌ها از خوردن شیرینی‌های شما بیشتر لذت می‌برند.»

ایجاد احساس گناه و عذاب وجدان مانع از نه گفتن می‌شود.

دوست‌تان می‌گوید شما برای هر کسی وقت دارید جز او، در حالی‌که امروز ناهار را با او خورده‌اید! شما نمی‌توانید آنقدر خود را وقف دیگران کنید تا اطرافیان‌تان را همواره از خود راضی نگه دارید. تلاش نکنید. هیچ‌گاه در این امر موفق نخواهید بود؛ به جای آن سعی کنید گاهی اوقات به دیگران «نه» بگویید. مثلاً به دوست‌تان بگویید. من متأسفم که تو چنین فکر می‌کنی و چنین احساسس داری، اما من همیشه سعی کرده‌ام که در اولین فرصت ممکن به تو زنگ بزنم یا تو را ببینم».

شما تصمیم جدی گرفته‌اید که وزن خود را کاهش دهید و به وزن متعادل برسید، اما هر بار که با یکی از دوستان خود جایی می‌روید، دوست‌تان از شما می‌خواهد از غذاهایی بخورید که مدتی تلاش کرده‌اید آنها را از برنامه غذایی‌تان حذف کنید (مثلاً یک تکه کیک شکلاتی). او به شما اصرار می‌کند که فقط همین یک‌بار. یک‌بار که صدبار نمی‌شود، دوباره از فردا رژیم غذایی‌ات را از سر بگیر. دوست شما تلاش می‌کند که شما را متقاعد به انجام کاری کند که نمی‌‌خواهید. تا همه چیز همانگونه باشد که خودش می‌خواهد. لحظه‌‌ای بیندیشید که همیشه نباید یک رهرو باشید و گاه لازم است که راهبر شوید. فکرش را بکنید که چند روز سختی کشیده‌اید و حالا به یکباره تمام تلاش‌های‌تان بیهوده می‌شود. نه گفتن شما در این مواقع دلیل بر کله‌شقی و یکدندگی‌تان نیست، بلکه نشان می‌دهد که به خودتان احترام می‌گذارید و روی چیزی که برای‌تان خوب است، پافشاری می‌کنید. لازم نیست که بارها و بارها از او معذرت‌خواهی کنید و همه چیز را مرتباً به او توضیح بدهید. فقط بگویید: «نه متشکرم، من فقط چای می‌نوشم» و بعد موضوع بحث را عوض کنید.

برخی شکایت‌ها باعث می‌شوند که از سر دلسوزی نتوانید نه بگویید.

برخی افراد همیشه و در همه حال عادت به نالیدن دارند. تا چشم‌شان به شما می‌افتد از ناملایمات و سختی‌ها شروع به شکوه و شکایت می‌کنند. مثلا یکی از کارگران کارخانه هر بار که شما را می‌بیند مرتباً ناله و زاری به راه می‌اندازد تا جائی‌که شما مجبور می‌شوید نهایتاً به او کمکی کنید تا شاید از این راه در دهان او را ببندید؛ مثلاً کار او را انجام دهید. به هر حال اگر این کارگر کار سخت و دشواری بر دوشش نهاده شده، تصمیم اصلی را رئیس کارخانه گرفته است و این مسأله ربطی به شما ندارد و خودش باید موضوع را با رئیس بخش در میان بگذارد، نه اینکه از شما بخواهد کارهای او را انجام دهید. شما نیز باید این موضوع را بدون رودربایستی به او بگویید و مسئولیت انجام کارهای او را نپذیرید.

قلدری و زورگویی افراد قلدر باعث می‌شود که نتوانید نه بگویید.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند که 37 درصد از کارگران کارخانه‌ها مورد قلدری افراد گردن‌کلفت و زورگو قرار می‌گیرند. قلدری در میان بزرگسالان شکل‌های مختلفی دارد. اما چیزی که در همه موارد مشترک است، این است که افراد قلدر با استفاده از خشم و خشونت‌شان از دیگران سوء استفاده می‌‌کنند و از آنها می‌خواهند هر کاری را که می‌گویند انجام دهند. هیچ‌کس دوست ندارد که با او با بی‌احترامی رفتار شود و مرتباً از جانب کسی یا کسانی تهدید شود. در چنین مواقعی این افراد به شما رفتار منفی را تزریق می‌کنند و بهترین عکس‌العمل این است که به جای فریاد زدن و نه گفتن در کمال آرامش و خونسردی و با صدایی کاملا خنثی ولی محکم از انجام کاری که آنها می‌خواهند سرباز بزنید.

این نوع رفتار نشان می‌دهد که قدرت و کنترل بیشتری روی خودتان دارید. به فرد قلدری که شما را تهدید می‌کند بگویید: «من الان کاری که می‌خواهی را انجام نمی‌دهم، برو و هر وقت که آرام شدی و توانستی روی رفتارت مسلط شوی، برگرد. من فکر می‌کنم که منظورم را خیلی واضح به تو گفته‌ام و دیگر نمی‌خواهم با تو بحث کنم.»

چند مرحله برای  نه گفتن:

شما می‌توانید با تمرین کردن خود را به مرحله‌ای برسانید که مجبور نباشید وقتی که می‌خواهید نه بگویید، بله بگویید، بلکه با فکر قبلی و با احترام و ادب «نه» بگویید.

 ابتدا به این مسأله فکر کنید که واقعاً چه چیزی می‌خواهید. اگر در مورد احساسی که دارید، کمی مشکوک هستید، ‌به خودتان زمان بیشتری برای فکر کردن داده و بعد از فکر کردن پاسخ دهید. به یک جای ساکت و دنج بروید و به این مسأله بیندیشید که آیا درخواستی که از شما شده، درست و منطقی است؟

یاد بگیرید که چه وقت از بله و چه وقت از نه استفاده کنید. اغلب اوقات، وقتی که می‌خواهید «نه» بگویید، نیاز دارید که به چیز دیگری «بله» بگویید. مثلاً از مال و دارایی یا درستی و نجابت خود دفاع کنید. یک بار دیگر به موقعیت نگاه کنید. شما برای آنکه از عهده مخارج تحصیل فرزندتان برآیید، ‌به درخواست برادرتان برای قرض گرفتن پاسخ منفی می‌دهید تا در برابر هزینه‌های مدرسه فرزندتان کم نیاورید و آنجا مجبور به «نه» گفتن نشوید.

مِن مِن نکنید: لازم نیست که معذرت‌خواهی کنید. فقط باید به احترام و ادب برخورد کنید. اگر به خاطر پاسخ منفی که می‌دهید شروع به دروغ گفتن کنید، بعدً دچار دردسر می‌شوید و اگر وارد جزئیات شوید و بیش از حد موضوع را به او شرح دهید، ممکن است دیگران راجع به شما جور دیگری فکر کنند.

همیشه انجام آن کاری که برای‌تان ممکن است را قبول کنید:  با خودتان در مورد آن کاری که می‌توانید انجام دهید و آن کاری که دوست دارید انجام دهید، صادق باشید . قرار نیست که دیگران به خاطر «نه» گفتن با شما مقابله به مثل کنند یا اینکه شما با ترشرویی و هیجان بیش از اندازه، «نه» بگویید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان