سیده معصومه شمس : کارشناس روانشناسی و هنری ؛ عضو انجمن قصهگویی استان البرز
تحریریه زندگی آنلاین : در واقع مهمترین پل ارتباطی بین پدر و مادرها و کودکان درک احساسات آنها و گوش کردن به صحبتهای آنها است. اینکه چگونه از کودکانمان بخواهیم تا احساساتشان را با ما در میان بگذارند تا بتوانیم آنها را درک کنیم، بسیار حائز اهمیت است. در واقع با گوش کردن از آنها میخواهیم و به آنها میآموزیم که به جای نشان دادن واکنش منفی، احساساتشان را با روشی مناسب بیان کنند و با این کار به آنها یاد دادهایم که به حرفهای خود ما گوش کنند. بچههایی که آموزش نگرفتهاند تا احساسات خود را بیان کنند، به طور منطقی آماده گوش دادن به دستورها و پیروی کردن از آنها نیستند. آنها باید برای این کار حتما آموزش ببینند. مهارت خوب گوش کردن مهمترین مهارت ارتباطی به شمار میآید. آنقدر مهم است که بسیاری از کارفرمایان و کارآفرینان برای کارمندان خود جلسات آموزشی مهارت گوش دادن را ترتیب میدهند. باید بدانیم که حتی بسیاری از رهبران و کارآفرینان موفق، موفقیت خود را مدیون خوب گوش دادن هستند، البته گوش دادن با شنیدن فرق دارد. شنیدن یعنی توانایی درک صداها، در صورتی که گوش دادن یعنی تمرکز عمیق و استفاده از سایر حواس. در گوش دادن علاوه بر شنیدن اصوات باید به شیوه استفاده از لحن و حرکات بدن گوینده نیز دقت کنیم. بسیاری از دانشآموزان که در درس ضعیف عمل میکنند و یا کودکانی که در خانه به قولی آتش میسوزانند، از این مهارت غافل ماندهاند. پس حالا که به اهمیت این موضوع پی بردیم، بهتر است در ابتدا این مهارت را در خودمان به عنوان والدین تقویت کرده تا بچهها هم از ما الگوبرداری کنند و هم با این کار به آنها یاد دهیم که شنوندههای خوبی باشند و به حرفهای ما گوش کنند.
بیشتربخوانید:
برای شنیدن به حرفهای بچهها چند پیشنهاد ارائه میشود:
به احساس بچهها انگ نزنیم
اگر کودک کار اشتباهی را سهوا و عمدا انجام داد، بلافاصله با کلمات و برچسبهای نامربوط به او انگ نزنید، بلکه در مقابل ناکامی که دارد به او بگویید کاملا او را درک میکنید، ولی روش درست بیان احساساتش را به او بگویید و راهحل درست را در آن مورد خاص به او نشان بدهید و او به مرور میآموزد که به جای عصبانیت در کار روش درست را انتخاب کند. در ضمن شما نیز با این روش درست به او یاد دادهاید که با شما سخن بگوید و به حرف شما گوش کند و شما نیز از مشکل او مطلع شدهاید.
زبان بدن و رفتار کودک را گوش کنیم
والدین به مرور زمان و با بزرگتر شدن کودکان و شناخت از آنها معنای رفتار با کودکان را میآموزند، به طوری که کاملا متوجه میشوند اعمال و رفتار کودک تحت تاثیر چه چیزی قرار دارد، مخصوصا وقتی کودکان به سنین نوجوانی میرسند، کمتر صحبت میکنند و بیشتر عکسالعمل نشان میدهند. پس سعی کنیم کاشفان خوبی برای رفتار کودکانمان باشیم تا بتوانیم در مورد هدفهای مختلف با آنها صحبت کنیم.
بیشتربخوانید:
حتما برای شنیدن و گوش دادن به حرفهای کودکان وقت بگذاریم
البته قابل درک است که به خاطر مشغلههای کاری فراوان، وقت مناسب پیدا کردن برای گوش کردن به بچهها کمی مشکل هست، اما اگر ما به یک رابطه خوب و یک ارتباط بینقص بین خودمان و فرزندانمان فکر میکنیم و میخواهیم ارتباط خوبی داشته باشیم، این کار بسیار با اهمیت است. این وقت گذاشتنها برای کودکان از آنجا ضروری و لازم است که کودک یاد میگیرد و فرصت میکند صحبت کردن با والدین را داشته باشند. کودکان باید فرصتی پیدا کنند تا اتفاقات روزانه خود و احساسی که درباره آن دارند را به خوبی در میان بگذارند و بدانند کسانی هستند که برایشان ارزش قائلند تا حرفهایشان را بشنوند.
چند مورد از یک ارتباط مناسب با کودکان
اول اینکه سعی کنید به طور مداوم و مستمر با کودکان صحبت کنید و هر روز وقتی را برای این کار اختصاص دهید، هر چند کوتاه باشد و یا ساعتش تغییر کند، اما این اتفاق بیفتد.
با او قرارداد رمزی بگذارید، مثلا اگر در موقعیتی بود که نمیتوانست صحبت کند، با یک رفتار رمزی متوجه بشوید که او قصد دارد چیزی را به شما بفهماند.
موقع صحبت کردن با کودکان حتما تمام حواستان به او باشد و طوری عمل نکنید که او احساس کند حواستان به او نیست. مستقیم به صورتش نگاه کنید و دست از کاری که انجام میدادید، بکشید تا کودک کاملا بفهمد شما به او توجه میکنید.
حتما شما به عنوان والدین، مسیر صحبت را نشان دهید و سر صحبت را باز کنید. چون در بیشتر موارد کودکان قادر به شروع کردن صحبت در مورد خاصی نیستند.
هرگز در میان صحبتها و ابراز احساسات و حرفهای کودکان وارد نشوید و اجازه صحبت کردن را به او بدهید و در ضمن وقتی که شما صحبت را شروع کردید، لطفا نطق را کوتاه و مفید مختصر انجام دهید تا کودکان فرصت بازگو کردن مطالبشان را داشته باشند. سعی کنید فقط گوش کنید و شنونده خوب و بدون تعصبی باشید، حتی اگر از نوع صحبت و یا نوع رفتار انجام شده خوشتان نیاید. در میان صحبتهای او از کلماتی مثل چه بد! چه خوب! واقعا! و از این دست لغات استفاده کنید تا کودکان بدانند که شما کامل و با دقت به سخنان آنها گوش میکنید. همینطور هوشمندانه رفتار کنید، به طوری که بعضی از حرفهای کودک را به خودش برگردانید تا شما را با قسمت بیشتری از احساسش شریک بکند. به این نوع گوش کردن فعال میگویند. یعنی تکرار یا تفسیر آنچه کودک به شما میگوید. مثلا چای از دستم افتاد! شما پاسخ میدهید واقعا افتاد و برای عمیقتر شدن شکل ماجرا میتوانید ادامه دهید میتونم بفهمم چه احساس بدی داشتی شاید دستت میسوخت.
جوری وانمود کنید که کودکان احساس کنند چقدر از درد دل کردن با شما لذت بردند و از او به خاطر مشارکت در صحبت و همصحبتی با خودتان تشکر کنید.
بیشتربخوانید: