باشگاه خبرنگاران: رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی 19 دی دربارهی گمانهزنیها و مباحث جاری در فضای سیاسی کشور پیرامون رفتار جمهوری اسلامی در قبال برجام و وظایف آمریکا در این خصوص، گفتند «ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئلهی ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبهی منطقی ما و مطالبهی عقلانی ما است، رفع تحریمها است؛ این حقّ غصبشدهی ملّت ایران است.» این جملات مواضعی بود که رهبر انقلاب آن را به عنوان «سخن پایانی و قطعی» جمهوری اسلامی اعلام کردند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در مجله اینترنتی نگار، ذیل پرونده «حرف قطعی» موضع جمهوری اسلامی در زمینهی تحریمها و برجام را در گفتگو با آقای دکتر علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و از اعضای هیئت نظارت بر اجرای برجام بررسی میکند.
چرا غربیها موظف هستند که تمام تحریمها را بردارند؟ و چرا رفع تحریمها اساساً از بازگشت آمریکاییها به برجام مهمتر است؟
تحریمها از اساس یک امر ظالمانهای بود و اصلاً ما چرا تحریم شدیم؛ چون دنیا، دنیای منطق نیست. دنیای منطق زور است نه زور منطق؛ لذا عدهای حاکمیت و شیوهی حکمرانی ایران را مطابق میل خودشان در نظم جهانی نمیبینند و با ما درگیرند. اصلش این است؛ یعنی حکمرانی ما از دیدگاه آنها مشکل است، والا بحث هستهای، حقوق بشر و دموکراسی مباحثی نیستند که واقعاً مهم باشند؛ چون ما موارد زیادی در کشورهای اطرافمان داریم. کدامشان دموکراسی و حقوق بشر دارند؟ اصلاً کدامشان واقعاً انتخابات درست حسابی دارند؟ امّا میبینید که مشکلی ندارند و در مدار سیاسی کشورهای استکباری میچرخند و کارشان را هم انجام میدهند. پس محوریترین چالش ما با غرب همان شیوهی حکمرانی ماست. برای آنها یک چیز مجهولی است و چنین چیزی در دنیا وجود نداشته که بر اساس اصل ولایت فقیه باشد.
البته کشورهای همسایه مشکل زیاد دارند، ولی ظاهراً مشکل تحریمی و خارجی ندارند.
بله، منظورم این است که آنها با دنیای غرب چالش ندارند، ولی مشکل معیشتی و اقتصادیشان فراوان است؛ بنابراین چالش ما واقعاً هستهای نیست؛ چون هستهای یک بحث فلسفی نیست و یک بحث دو دو تا چهارتاست. مباحث هستهای علمی است و باید به یک نتیجهای برسیم، امّا در مباحث فلسفی ممکن است هیچگاه به نتیجهای نرسیم. حالا برگردیم به همان بهانهی هستهای که برای ما گرفتند؛ حتی اگر ما هستهای را یک بهانه تلقی بکنیم، جایگاهی به این اعتبار ندارد برای اینکه بهانههایشان ساختگی است. گاهی یک بهانه ریشهای دارد، ولی بهانهی هستهای ساختگی است. بعضی از متفکرین آمریکایی کتاب نوشتند و گفتند ما بهانهی تصنعی برای ایران ایجاد کردیم که بتوانیم با ایران وارد چالش شویم.
از اوّایل دههی هشتاد، ما را به اعتبار اینکه فعالیتهای سری انجام میدادید و به آنها نگفتیم، تحریم کردند که این کذب مطلق است. من دارم مستند میگویم. زمانی که آقای البرادعی مدیرکل بود، اگر اشتباه نکنم سال 81، بنده نمایندهی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بودم. وقتی که منافقین اعلام کردند ایران در نطنز دارد مثلاً تأسیسات سری میسازد، قبل از آن ما آقای البرادعی را به ایران آورده بودیم و به اصفهان هم رفته بود. در فاصلهی دو سه سال، دو بار به ایران آمد و من آن موقع نمایندهی ایران بودم. در اصفهان به او گفتیم ما داریم در اینجا تأسیسات UCF برای تبدیل اورانیوم درست میکنیم؛ یعنی اورانیوم را به گاز UF 6 تبدیل میکنیم. آنجا به او گفتم میدانی ما برای چه میخواهیم گاز UF 6 تولید کنیم؟ چون آقای البرادعی متخصص هستهای نبود و حقوقدان بود، گفت چرا؟ گفتم ما میخواهیم غنیسازی بکنیم، والا پودر اورانیوم نگه داریم، آسانتر از گاز است.
آن موقع هنوز تأسیسات نطنز به این صورت کلید نخورده بود. بعد از یکی دو سال تأسیسات نطنز کلید خورد و منافقین اعلام کردند که جمهوری اسلامی دارد مخفیانه این کار را میکند؛ چون به آقای البرادعی اطلاع داده بودیم که ما میخواهیم غنیسازی بکنیم، فوری جواب داد که من مطلع بودم و از قبل به من اطلاع دادند و اینها کار سری انجام نمیدهند و تمام شد؛ امّا دستگاه تبلیغاتی و رسانهای قوی غرب این دروغ بزرگ را جاانداختند و از آنجا ما را وارد یک چالش جدی کردند. ببینید این بهانهی تصنعی که آژانس بینالمللی در زمان آقای البرادعی رد کرد را آنها همچنان ادامه دادند. پایبند هم بودند و تحریم ادامه پیدا کرد؛ بنابراین تحریم ظالمانه بود و هیچ دلیل و توجیهی نداشت که آنها ما را تحریم کردند و حالا باید تحریم را بردارند.
چه گامهای مشخص و عملی آمریکا و اروپا باید برای رفع تحریمها بردارند؟
خیلی آسان است. ببینید عمدهی بخش تحریم ما به تعاملات بانکی برمیگردد. اگر ما دادوستد بانکی و نقلوانتقالات مالیمان روان بشود و مشکلی نداشته باشیم و فروش نفتمان هم مشکل نداشته باشد، دیگر مشکلی نداریم و کارمان را انجام میدهیم. این محوریترین قسمت تحریم است؛ یعنی اوّلاً جلوی فروش نفت و سایر تولیدات در جمهوری اسلامی را نگیرند، ثانیاً روابط بانکی را تسهیل بکنند که ما بتوانیم تراکنشهای بانکی و تعاملات بینالمللی داشته باشیم.
با توجه به تصمیمی که مجلس گرفته است تا گامبهگام تعهدات برجامی را لغو کند، چه تأثیر و پیامدهایی خواهد داشت؟ و تحلیلتان از این تصمیم چیست؟
این تصمیم در ادامهی تصمیم پنج گامی است که قبلاً دولت گرفته بود. وقتی که در 1+5 به این تفاهم رسیدیم که آنها تحریمها را بردارند، ما هم یکسری محدودیتها را در صنعت هستهای پذیرفتیم. خب تحریمها بعد از یکی دو سال تا حدودی برداشته شده بود و تعاملات بانکی ما داشت انجام میگفت. البته همان اوّایل هم مقداری مشکل آفریدند، ولی اصل کار داشت جلو میرفت و فعالیتهای اقتصادی از هر حیث داشت رشد پیدا میکرد و تقویت میشد. وقتی آقای ترامپ از برجام خارج شد، کلاً تحریمهای ثانویهی را بر ما وارد کرد. البته تحریمها دیگر منشأ شورای امنیت سازمان ملل را نداشت و این دفعه تحریمها منشأش تحریمهای ثانویهی آمریکا بود، ولی اروپاییها میگویند اغلب شرکتهای ما با آمریکا کار میکنند و آمریکاییها سهیم هستند و عقب نشستند. کشورهای دیگر هم مثل هند که یک کشوری بزرگی است تمکین کردند. علتش هم منطق زور آمریکا است.
پس شما میفرمایید که این تصمیمی که الآن مجلس گرفته مطابق است با آنچه که در جریان تفاهمات تصمیمگیری شد؟
بله، وقتی آنها تحریم کردند و تمام امتیازاتی که قرار بود ما از برجام بهرهمند بشویم، جلویش را گرفتند، طبق قاعدهی عقلی ما هم باید به تعهداتی که داریم دیگر التزامی نداشته باشیم. طبق بند 26، 36 و 37 ما اعلام کردیم که در پنجگام نسبت به تعهداتی که دادیم عقبنشینی میکنیم و مجلس آمد و این را یک قدم جلو برد و درست هم هست و ما هم خودمان را ملزم به اجرای قانون مجلس میدانیم. این یک واقعیتی است و هم دولت، هم سازمان انرژی اتمی اعلام کرد که ما در پیادهکردن قانون مجلس در ابعاد فنی هیچ مشکلی نداریم و در عرض 24 ساعت، غنیسازی 20 درصد را راهاندازی کردیم.
ماجرای تاکید رهبر انقلاب راجع به غنیسازی 20 درصد چیست؟
رهبر انقلاب یک بار فرمودند که غنیسازی 20 درصد نماد تحقق و تجلّی ارادهی ملی است. سال 88 که بنده مسئولیت سازمان انرژی اتمی را عهدهدار شدم، به من اطلاع دادند که سوخت رآکتور تهران رو به اتمام است. سال 1366 من و آقای مهندس ذاکر همزمان هرکدام برای مأموریتی در آرژانتین بودیم. ایشان مسئول تأمین سوخت 20 درصد رآکتور بود و برای تهیه سوخت به آرژانتین آمده بود. 20 درصد از آرژانتین تأمین شد و سال 67 وارد ایران شد و سال 88 داشت رو به اتمام میرفت که ما از آژانس بینالمللی انرژی اتمی تقاضا کردیم که 20 درصد را برای ما تأمین بکنند. این بار آژانس بینالمللی انرژی اتمی شرط گذاشت. آقای البرادعی به من گفت آقای صالحی آمریکاییها و روسها گفتند بهشرطی 20 درصد را میدهیم که شما اورانیوم 4 درصد غنیشدهتان را بدهید تا در خارج از کشور تبدیل به 20 درصد بشود.
آن زمان میدانستیم که آنها به ما 20 درصد نمیدهند و ما خودمان 20 درصد را در چهارچوب تعهدات پادمانی شروع کردیم، امّا نیاز نبود که همه مطلع باشند. بدون اینکه تعهدات پادمانیمان را به هم بزنیم، طراحی 20 درصد را از صفر شروع کردیم و کمتر از دو سال تقریباً هجده ماه کارخانهاش را ساختیم. وقتی 20 درصد ساخته شد، ما به خارجیها گفتیم دیگر 20 درصد را نمیخواهیم و در لحظات آخر اعلام کردیم 20 درصد را تولید کردیم. غربیها گفتند اینها بلوف میزنند و دروغ است، مگر میشود چنین چیزی اتفاق بیوفتد. واقعاً تحول عظیمی بود و رهبر انقلاب در صحبتهایشان با این مضمون فرمودند که این تحقق ارادهی یک ملت است.
ما حدود دویست سیصد کیلو 20 درصد تولید کردیم که برجام اتفاق افتاد. یکی از تقاضاهای برجام این بود که ما 20 درصد را برای یک مدتی متوقف کنیم. این نکته را هم بگویم که ما در برجام در حوزهی فنی هیچکدام از حقوق فنی هستهایمان را واگذار نکردیم، امّا محدودیت زمانی را پذیرفتیم. الآن 20 درصد ذخیرهای که برای رآکتور تهران داریم، مال حدود پنج سال پیش است. حالا بعد از پنج سال محدودهی زمانی تمام شده و ما 20 درصد را مجدداً آغاز میکنیم. در برجام آمده است که اگر 20 درصد زودتر تمام شد یا ما تولید میکنیم یا آنها به ما میفروشند. رآکتور بدون سوخت نمیماند و آنها متعهدند طبق برجام قبل از انتهای آن زمان به ما 20 درصد بدهند یا اینکه خودمان تولید میکنیم. حالا آنها بدقولی کردند و از برجام بیرون آمدند و قانون مجلس 20 درصد را الزامی کرد و ما هم آغاز کردیم.
البته باید قبلش به آژانس اطلاع میدادیم. پروتکلی در آژانس است که باید انجام بگیرد و انجام گرفت. ما وقتی 20 درصد را شروع کردیم، در 24 ساعت طبق آخرین خبری که دارم 20 گرم در ساعت دارند تولید میکنند؛ یعنی عملاً داریم نیم کیلو در روز تولید میکنیم. ما این 20 درصد را تولید و ذخیره میکنیم و اگر آنها به برجام برگشتند، ما هم به تعهدمان برمیگردیم. رهبر انقلاب همین چند روز پیش در سخنرانیشان فرمودند که اگر آنها تحریمها را برداشتند، ما هم به همان تعهداتمان برمیگردیم.
با توجه به تجربهای که از برجام بهدست آوردیم و تذکر رهبر انقلاب درباره مکانیسم تعهد در مقابل تعهد، به نظر شما مسیر ما از این به بعد چگونه باید باشد؟
ببینید مؤمن از یک سوراخ دو بار نباید گزیده شود. قبل از این موقعی که من وزارت خارجه بودم، در ارتباط با مذاکره با آمریکا خدمت رهبر انقلاب رسیدم و ایشان فرمودند آمریکا قابل اعتماد نیست. این را تذکر داده بودند و در جریان مذاکره هم ایشان تأکید داشتند که حواستان جمع باشد. برخی توصیهها را میکردند که ما چگونه باید عمل بکنیم که پیشاپیش جلوی بدعهدی آنها را بگیریم؛ یعنی پیشبینیهایی بکنیم که آنها نتوانند بدعهدی بکنند. خیلی تأکید داشتند، ولی خب تأمین این نظر سخت بود. بعد از اینکه این اتفاق افتاد، آمریکاییها دوباره بدعهدی کردند. حالا اگر بخواهند برگردند، جمهوری اسلامی باید اطمینان لازم را پیدا بکند. اگر میخواهد نسبت به گامهایی که برداشته عقبنشینی بکند، باید این اطمینان لازم را داشته باشد.
مثلاً اگر اینها گفتند ما بیانیه میدهیم که تحریمها را برداشته شود، ما هم بیانیه میدهیم که گامهایمان را برمیداریم. اگر کار عملیاتی کردند ما هم عملیاتی به موازات آنها انجام میدهیم؛ یعنی بیانیه در مقابل بیانیه، عمل در مقابل عمل و تعهد در مقابل تعهد. دیگر مثل گذشته نخواهد بود که ما فقط تعهداتمان را انجام بدهیم. نوع کار آنها نرمافزاری است؛ یعنی مثل قانون است که میگوید من ایران را تحریم کردم، حالا تحریمها را بردارید. یک نوع دستورالعمل و بخشنامه است که باید صادر کنند؛ امّا نوع کار ما فنی است؛ یعنی باید 20 درصد را متوقف کنیم و سانتریفیوژها را برچینیم؛ لذا اگر ما از نظر فنی عقبنشینی بکنیم، بازگشتش مشکل است.
شرایط حقوقی تفاهمنامهی برجام چگونه است؟ آیا طرفین متعهد میتوانند شروط جدیدی برای رفع تحریمها اضافه کنند؟ اخیراً شاهد بودیم که آقای بایدن صحبتهایی راجع به مسئلهی موشکی ایران کرد که در موضوع برجام محلی از اعراب نداشت.
نه، این مسئله را که صراحتاً مسئولین کشور خصوصاً آقای رئیس جمهور و آقای دکتر ظریف اعلام کردند که ما هیچ شرطوشروط دیگری را نمیپذیریم. اگر میخواهند برگردند، برجام همان برجام قبلی است. اوّل باید این دیوار بیاعتمادی که از بین رفته، دوباره اعتمادسازیاش انجام بگیرد. نه ما به آنها اعتماد داریم و نه آنها به ما اعتماد دارند. البته بیاعتمادی ما به آنها بر اساس واقعیتهاست و حقانیت ما را نشان میدهد، ولی آنها بیاعتمادیشان به ما بر اساس این ضربالمثل است که میگوید: کافر همه را به کیش خود میپندارد.
بارها شنیدهایم که رهبر انقلاب تأکید کردهاند مهمترین و محوریترین راهکار برای بهبود بخشیدن به اوضاع و احوال اقتصاد ملی، خنثیسازی تحریمهاست. صرفنظر از اینکه طرفین برجام چه تصمیماتی میگیرند و آمریکاییها به برجام برمیگردند یا نه، چگونه خنثیسازی تحریمها میتواند راهکار اصلی برای بهبود اوضاع و احوال اقتصاد ملی باشد؟
وقتی ما در مقابل یک چالش بیرونی قرار میگیریم، یک اصلی را که باید مدنظر قرار بدهیم، اصل بازدارندگی است. این بازدارندگی میتواند در امور نظامی، در امور اقتصادی یا در امور فرهنگی باشد. در تمامی این حوزهها ما باید این اصل بازدارندگی را ایجاد بکنیم. بهعبارت دیگر تا قوی نشویم، نمیتوانیم واقعاً در مقابل دشمن بایستیم. خب دنیا هم دنیای پیچیدهای است. دنیایی که رحم و انسانیت در آن نیست. یک ظاهرسازی دارند، ولی پشت سر این ظاهر واقعاً نیات شیطانی خوابیده است. انسان باید با بصیرت باشد و حواسش را جمع بکند. باید برای دههها و چه بسا سدهها برنامهریزی کرد. اساس تمام اینها هم استقلال سیاسی است. انقلاب مقدس جمهوری اسلامی ایران، استقلال سیاسی را برای ما به ارمغان آورد. بهعبارت دیگر ما غلام حلقه به گوش کسی نیستیم. خودمان برای خودمان تصمیم میگیریم و در مدار سیاسی خودمان میچرخیم، نه در مدار سیاسی دیگران. این خیلی مهم است؛ بنابراین انقلاب این بستر را برای ما فراهم کرد که بتوانیم خودمان را بسازیم؛ امّا چگونه میتوانیم خنثیسازی بکنیم؟ ببینید خوشبختانه خداوند نعمات زیادی به جمهوری اسلامی ایران عنایت کرده است. کشور ما جمعیت قابل توجهی دارد و میتواند یک اقتصاد خود اتکا داشته باشد. شما نمیتوانید با صد هزار نفر اقتصاد خود اتکا داشته باشید. مثلاً کشور اسلوونی دوونیم میلیون جمعیت و صنایع زیادی دارد. آن موقع جزئی از یوگوسلاوی بود و تولیداتش را به کل یوگوسلاوی ارائه میداد. وقتی از یوگوسلاوی جدا شد، مانده بود که این تولیدات کجا برود؛ یعنی با دو میلیون نمیتوانست یک اقتصاد متکی به خودش داشته باشد.
امّا 85 میلیون واقعاً یک عددی است که میتواند یک اقتصاد قائم به ذات خودش داشته باشد و تولید و مصرفش را هم دارد. مسئلهی دوم، نیروی انسانی است که در جمهوری اسلامی تربیت شدهاند و اصلاً قابل مقایسه با هیچ کشوری در منطقه نیست و ما در عرصهی جهانی رتبهی خیلی خوبی داریم. مسئلهی سوم، موقعیت جغرافیایی است. ما پانزده همسایهی دریایی و زمینی داریم و کمتر کشوری هست که پانزده همسایه داشته باشد. موقعیت ترانزیتیای داریم که آسیای مرکزی را به اروپا و دریای سیاه و خزر را به خلیج فارس وصل میکند. مسئلهی چهارم، منابع طبیعی فراوان نفت و گاز و معادن است. اینها واقعیتی است که جمهوری اسلامی دارد؛ بنابراین ما هر آنچه که برای اقتصاد متکی به خود نیاز داشته باشیم را داریم، فقط باید حرکت بکنیم. البته به این مفهوم نیست که ما میخواهیم دور خودمان یک دیوار بکشیم و بگوییم با دنیا هیچ رابطهای نداریم. نه، اصلاً به این مفهوم نیست؛ امّا باید از درون قوی باشیم که وقتی با دیگران ارتباط برقرار میکنیم، ارتباط معنادار و دوطرفهای باشد؛ بنابراین برای خنثیسازی تحریم اوّل باید اقتصادمان را تحت عنوان اقتصاد مقاومتی بسازیم تا بتوانیم ارتباط معناداری با دیگران برقرار بکنیم و بعد از آن رشد و تعالی پیدا بکنیم.
با تصمیماتی که ترامپ گرفت و از برجام خارج شد، خساراتی به کشور ما وارد کرد. بعضی از این خسارات جنبهی عمومی و بعضی دیگر جنبهی فنی داشتند. چگونه این خسارات باید محاسبه بشود؟ و در نهایت چطور باید از طرف ملت و حاکمیت ایران مطالبه بشود؟
در این دو سه سالی که ترامپ از برجام خارج شد، جلوی صادرات ما را گرفتند. ما قبل از خروج ترامپ حدود 2.5 میلیون بشکه نفت فقط صادر میکردیم و بعد از خروج از برجام به زیر یک میلیون بشکه رسید. جلوی صادرات نفت ما را گرفتند و بعد یواشیواش جلوی صادرات منابع دیگرمان را هم گرفتند؛ حتی بعداً جلوی پتروشیمی را گرفتند و همینجور روزبهروز تحریمها را اضافه کردند. اینها ضرر و زیان دارد. وقتی که میتوانستیم نفت بفروشیم و درآمد داشته باشیم و سرمایهگذاری بکنیم و آن سرمایهگذاری زایش داشته باشد، با تحریمها همهی اینها را از دست دادیم.
باید همت عالی به خرج دهیم و همان حرکت اقتصادی بومی خودمان را جلو ببریم؛ یعنی مردم با نشاط، با امید، با جدیت کامل، با وحدت و با انسجام اقتصاد ملی را بسازند، امّا دولت و سایر قوا در کشور هم باید برای این کار بسترسازی کنند. ما باید بسترسازی درست برای حرکت مردم در امور اقتصادی و معیشتی فراهم بکنیم.
امّا راجع به حقوق ما اینجا به وزارت امور خارجه برمیگردد که باید با کمک وزارت اقتصاد، معاونت حقوقی ریاست جمهوری و ... مطالبهی حقوقی بکند و از وزارتخانههای مختلف گزارش تهیه بکند که ضرر و زیان چقدر بوده است و بعد پیگیری بشود. ضرر و زیان یک امری نیست که ما بخواهیم بیتوجه نسبت به آن باشیم و یک واقعیتی است که باید دنبال کنیم.
با توجه به اتفاقاتی که افتاده است، تأکیدات رهبر انقلاب و مصوبات مجلس و برنامههای جدید سازمان انرژی اتمی را توضیح بدهید.
الآن سازمان انرژی اتمی در حوزههای مختلف دارد کار میکند. اوّلین و محوریترین کار سازمان انرژی اتمی این است که نیروگاه برق بسازد. رهبر انقلاب هم فرمودند بین 20 تا 30 هزار مگاوات نیاز داریم که باید ظرفیت برق هستهای را در کشور ایجاد بکنیم. ما الآن هزار مگاوات داریم و دو هزار مگاوات دیگر هم داریم میسازیم. الآن بوشهر دو و سه را در حال ساخت داریم که دو سال است شروعشده و بهخوبی هم جلو رفته است. امیدواریم هفت هشت سال دیگر عملیاتی بشود.
محوریترین کار سازمان انرژی اتمی تولید برق هستهای است که ما الآن داریم دو نیروگاه میسازیم؛ امّا هزینهی ساخت این نیروگاهها خیلی زیاد است. نیروگاههای هستهای با نیروگاههای فسیلی متفاوت است و سرمایهگذاری اوّلیهاش خیلی زیاد است، امّا سرمایهگذاری ثانویه و ادامهی کارش بسیار پایین است؛ یعنی هر نیروگاه هزار مگاواتی هستهای، پنج میلیارد دلار قیمتش است، ولی هرکدام از این نیروگاهها شصت هفتاد سال عمرشان است و هزینهی راهبریشان حدود صد میلیون دلار در سال است؛ بنابراین محوریترین کار، نیروگاه است که داریم میسازیم. بحث استراتژیک دیگری که سازمان انرژی اتمی با آن روبهرو هست، تأمین مواد اوّلیه است. برای ساخت نیروگاه باید اطمینان پیدا کرد که سوخت مورد نیازش را هم میتوانیم در داخل تأمین کنیم. هر نیروگاه 300 تن اورانیوم طبیعی در سال میخواهد. ما امسال تازه به 40 تن رسیدیم و خیلی باید کار بکنیم تا به 300 تن برسیم.
اساساً نگاه رهبر انقلاب به پیشرفتهای علمی در عرصه هستهای و نیروهای جوانی که وارد این عرصه میشوند چگونه است؟
ما هر از چندگاهی گزارشهایی را خدمت رهبر انقلاب میفرستیم. آخرین گزارشی که فرستادیم در ارتباط با فناوری کوانتومی بود که یک گزارش راجع به پیشرفت در پیشران هستهای بود. چندسال پیش هم یک نمایشگاه اختصاصی در حسینهی امام خمینی رحمهاللهعلیه برگزار کردیم و ایشان از مجموعهی دستاوردها بازدید کردند. ایشان وقت مفصلی هم گذاشتند و با تکتک جوانها در حوزههای خودشان بحث و سؤال میکردند و تشویقشان میکردند. جوانان ما هم عمدتاً کمتر از سی سالاند؛ یعنی متوسط عمر مهندسین و نخبگان ما کمتر از سی سال است.