فرادید؛ ما در محاصره میکروبها، ویروسها و صدها گونهی حیات میکروسکپی هستیم. روی قاشق و چنگال، روی عینک، روی میز مطالعه، روی پیراهن و خلاصه هرجا که فکرش را بکنید، این جانداران در اطرافمان حضور دارند و هرگز ما را تنها نمیگذارند.
به گزارش فرادید؛ کتاب جدید راب دان، محقق و نویسنده، حاصل تحقیقات چندین سالهاش دربارۀ جانداران ریزی است که در خانههایمان زندگی میکنند. آمیبها، باکتریها و کرمهایی که از دوش حمام روی سرمان میریزند و حشرات و سختپوستانی که کنارمان روی بالش میخوابند.
رابین مرنتز هنیگ، نیویورکتایمز — مرد جوانی را میشناسم که میگفت آدمها نیاز ندارند حمام کنند، چون موها و بدن ما طوری طراحی شده اند که خودشان را بدون نیاز به ما تمیز میکنند. حرفش را نتوانستم قبول کنم، چون عقیده داشتم که شست وشو هر از گاهی برای ما و کسانی که با آنها زندگی میکنیم خوب است. اما الان، بعد از خواندن توصیف راب دانِ حشره شناس از انواع و اقسام حیات میکروبی که در دوش خانۀ آمریکاییها لانه کرده اند، کم کم این فکر به ذهنم خطور میکند که شاید آن مرد جوان بیراه هم نگفته باشد.
دان، استاد بوم شناسی کاربردی در دانشگاه کاورلینای شمالی، همراه با جمع کثیری از همکارانش، از مواد لزج داخل صدها دوش نمونههایی گرفتند و انبوهی از جانداران میکروبی را یافتند. او در کتاب غنی و آگاهی بخش خود هرگز در خانه تنها نیستید نوشت که حتی خودِ آب شیر پر است از آمیب، باکتری، کرمهای لولهای و سخت پوست ها. وقتی آب از دوش میگذرد این میکروبها نوعی داربست برپا میکنند، که آن را زیست لایه مینامیم، تا با هر شست وشو بی خانمان نشوند. دان بی پرده نوشته است که این میکروبها زیست لایهها را از «فضولاتشان» درست میکنند. «در اصل، آن فضولات باکتری در لولههای شما جای پای خود را محکم میکنند»
بدتر از این هم میشود. آبی که از صافی این زیست لایههای فضلهای میگذرد و هنگام شست وشو و استحمام روی شما میریزد چه بسا علاوه بر آن آمیبهای و کرمهای لولههای بی زیان تعداد کمی باکتری شاید خطرناک هم داشته باشد، به طور خاص چند گونه از مایکوباکتریوم، از خانوادۀ مایکوباتریومهایی که علت سل اند؛ و بیماری زاها هم آنجا هستند، چون ما وقتی تلاش میکنیم که از اول آب شیرمان را تصفیه کنیم، محل زادوولد بی عیب و نقصی برایشان مهیا میکنیم.
تصفیه خانههای آب شهری از کلر و دیگر مواد شیمیایی استفاده میکنند که باکتریهای متجاوز طبیعی را میکشند و به مایکوباکتریومها امکان رشد میدهند. در مقابل، آبی که از چاه میآید، هرگز از تصفیه خانهای نگذشته است و حیات میکروبی غنیای دارد. بنا به توضیح دان این آب به نظر خطرناکتر میآید، اما از قضا کم خطرتر است. همۀ انداموارههای موجود در آب چشمه بی زیان اند و انداموارههای بالقوه خطرناکی، چون همین میکوباکتریومها را دفع میکنند. این است طرز عمل تنوع زیستی.
این حرفهای تازه دربارۀ زیست بومِ دوش تنها یکی از بخشهای این کتاب غنی، گاه مشمئزکننده و اندکی هراس آور است. دان درگیر جست وجوی وسواس گونه برای یافتن شواهدی شده است از ساکنان ریز محیطهای خانگی، پروژهای که گروههایی از حشره شناسان حرفهای و مبتدی را درگیر نمونه گیری کرده است، نمونههایی نه تنها از دوش بلکه از چارچوب در، یخچال ها، آبگرم کن ها، زیرزمین ها، دست شویی ها، روبالشی و از همۀ انواع سطوحی که در جایی اند که ما آن را خانه مینامیم. این پژوهشگران نمونه گیری و درزگیری میکنند و هزاران نمونه را به آزمایشگاه دان در رالی یا آزمایشگاه دیگرش در موزۀ تاریخ طبیعی دانمارک میفرستند که همچنان برای آمارگیری میکروبی فعالاند.
دان دربارۀ نخستین حمله اش برای شکار میکروبهای خانگی، که 1000 خانه از سراسر دنیا را دربرمی گرفت، مینویسد: «انتظار داشتیم که چند صد گونه پیدا کنیم». در عوض او و همکارانش «سیرکی از هزاران گونۀ شناور، جهنده، خزنده» را یافتند، شاید حدود 20000 گونه که بسیاری از آنها پیشتر برای علم ناآشنا بود.
این اهالی فضاهای داخلی اصلیترین هم نشینان ما هستند. در جهان صنعتی شده، ما بیش از نود درصد زمان مان را در چهاردیواریها به سر میبریم. خوشبختانه، بیشتر هم خانههای ما بی خطرند یا در عمل مفید، مانند عنکبوتهای خانگی که جمعیت مگسها یا پشههایی را که میتوانند حامل بیماری باشند پایین نگه میدارند. اما چون وسواس داریم که دور و اطرافمان را تا جایی که میشود پاک و تمیز سازیم، با بستن درها و درزهای خانه به روی جهان بیرون و استفادۀ بی امان از حشره کشها و ضدمیکروبها سطوح را از میکروبهای بی زیان یا مفید پاک میکنیم و میدان را برای بعضی از میکروبهای بد باز می گذاریم.
به گفتۀ دان، میکروبهای خانگی جزء گونههایی از این سیاره اند که سریعتر از گونههای دیگر تکامل مییابند؛ آنها توانایی عجیب و غریبی برای زیستن در موقعیتهایی بوم شناختیای را دارند که حتی تصور امکان حیات در آنها دشوار است، مانند سلولهای پوستی مرده که هر روز از ما میریزند (و این سلولهای مرده دقیقاً همان محل هایی اند که دستهای از باکتریها که مشهورند به پوده خوارها، برای بقا لازم دارند). آنها با موفقیت از چنگ ما میگریزند و تقریباً از طریق تکامل راه نجات از هر زیست کشی که روی سرشان میپاشیم پیدا میکنند. ما میمانیم و عواقب جنگ افروزی خودمان، مانند سوسکهای آلمانی و ساسهای مقاوم در برابر حشره کش و باکتریهای استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی سیلین. ما زیست بوم خانگی کمابیش بیضررمان را تبدیل میکنیم به چیزی که میتواند بیمارمان کند.
پیام خانگی کتاب هرگز در خانه تنها نیستید این است که هر چه در محیط خانگی تنوع زیستی غنیتر باشد، وضع بهتر است. دان مینویسد: «تنوع زیستی گیاهان و خاک میتواند عمکرد سیستم ایمنی مان را بهتر سازد». «تنوع زیستی نظامهای آب ما میتواند به ما در از بین بردن بیماری زاهای درون آب یاری کند [..]تنوع عنکبوتها و زنبورهای انگل خوار و هزارپاها میتواند تعداد حشرات را کنترل کند. تنوع زیستی خانه هایمان این امکان را هم فراهم میکند که آنزیم ها، ژنها و گونههایی که برای همه مان مفیدند کشف شوند، چه برای درست کردن انواع جدید آب جو چه برای تبدیل کردن پسماند به انرژی».
ببخشید استاد دان، اما من به اندازۀ شما شیفتۀ هم اتاقیهای میکروبی خودم نیستم. آن عکسها از جیرجیرکها و عنکبوتهای علفی امریکایی که از لولههای زیرزمین و درگاهها آویزان اند –با آن حالت مشمئزکننده شان- ممکن است روح یک حشره شناس یا شاید کودکی 9 ساله را تسخیر کند و عشقی را در آنان بیدار کند که دان هم به آنها دارد، اما راستش را بخواهید برای من این طور نیست. با این حال، گاهی دست خودمان نیست و فریفتۀ نثر او میشویم، مانند زمانی که از انواع و اقسام بندپاهایی که با آنها هم خانه ایم حرف میزند: «پشه ریزهای نیش دار، پشه ها، مگسهای خانگی، پشه ریزهای شبحی، مگسهای جغدی، مگسهای آب شور. تازه اگر از پشههای قارچی، مگسهای راه آب و مگس گوشت حرفی به میان نیاوریم؛ و دشوار است که با بُهت نویسنده در برابر تنوع زیستی موجود حتی در یک خانه، دست کم اندکی، همراه نشویم.
او مینویسد: «اگر دو مگس را در خانهتان دیدید، عجیب این است که آنها از دو گونۀ متفاوت اند؛ و خدای من! اگر 10 مگس را در خانه تان ببینید احتمالاً آنها از پنج گونۀ مختلف اند»؛ و بهانهای دست نویسنده ندهید که صحبتهایش دربارۀ شتهها را شروع کند. او شیفتۀ آنها و زنبورهایی است که «تخم هایشان را در بدن شتهها میریزند و نیز زنبورهایی که تخم هایشان را در بدن زنبورهایی میریزند که تخم هایشان را در بدن شتهها ذخیره کرده اند».
در این کتاب حسی واقعی از «انگشت به دهن شدن» وجود دارد که بیشتر در خدمت هدف فراگیر دان است: دفاع از حفظ تنوع زیستی نه تنها در جنگلهای پردرخت و نهرهای پرآبی که با تصویر سنتی ما از وفور طبیعی سازگار است، بلکه در پیش پاافتادهترین مکان ها، در زیرزمین ها، تشک ها، کشوهای یخچال و دوش هایمان، یعنی جاهایی که بیشتر ما بیشترین مواجهات میان گونه ایمان را آنجا تجربه میکنیم.
دربارۀ آن دوشها اضافه کنم که دان معتقد نیست که از دوشها صرف نظر کنیم بلکه میگوید که شاید لازم باشد فواصل عوض کردن دوش هایمان را کمتر کنیم و به جای دوش فلزی از دوش پلاستیکی، که احتمال جمع شدن زیست لایهها در آن کمتر است، استفاده کنیم. بااینحال، حرف آخر او دربارۀ دوشها مانند حرف آخرش در مورد جنبههای دیگر آشفته بازار میکروبیای که در آن به سر میبریم است: نترسید! بگذارید زندگی بیاید داخل.
دان مینویسد: «آبی که در سفرههای زیرزمینی است و سرشار از گونههای زیستی از جمله سخت پوست هاست، برای استحمام بهترین آب است». «سخت پوستهایی که در این سفرهها زندگی میکنند نشانۀ سلامت آب اند نه نشانۀ کثیفی آن».