آیا تابه حال متوجه شده اید که بعضی ها فقط اعصابتان را خرد می کنند؟ چه به خاطر بی کفایتیشان باشد، چه دروغگوییشان، چه بددهنی ها و قلدری کردنشان. خیلی ها هم هستند که همه این صفات را یکجا دارند! اگر غارنشین نباشید، حتماً تا حالا با چنین آدم هایی برخورد داشته اید. حتی در خانواده خودتان هم ممکن است کسی از این خصوصیات اخلاقی داشته باشد-این یعنی واقعاً محبوری به طریقی با آنها کنار بیایید. خوب، چطور بدون اینکه خونتان به جوش بیاید با چنین افرادی برخورد می کنید؟ البته لازم است که حتماً بین خودتان و این افراد حد و مرزی ایجاد کنید تا زیاد به شما نزدیک نشوند. اما حتی اگر اینکار را هم با موفقیت انجام دادید، باز هم دارید کنترل خسارت و آسیب گیری می کنید. اما اگر یاد بگیرید که چطور با محبت با این افراد سرسخت برخورد کنید، از درون احساس بهتری پیدا می کنید و احتمال اصلاح شدن آن فرد نیز بیشتر است. خوشبختانه دو سوال هست که می تواند بلافاصله هر ناراحتی و آزردگی را به بخشش و قضاوت را به درک تبدیل کند. من آنها را سوالات دلسوزانه می نامم.
اما قبل از اینکه این سوالها را برایتان فاش کنم، بهتر است ببینیم چرا بعضی از افراد اینقدر پرآزار هستند. اول اینکه، این افراد به خاطر داشتن تجربه های بد در زمان گذشته و تربیت آسیب زا، معمولاً اعتماد به نفس پایینی دارند. به خاطر اینکه عشقی که باید را بعنوان یک کودک از اطرافیان دریافت نکرده اند، در بزرگسالی برای نشان دادن خود و جلب توجه راه های مخرب و آزاردهنده ای را انتخاب می کنند. دوم اینکه، این افراد معمولاً از تاثیر رفتار خود بر دیگران غافلند. از این گذشته، آنچه که واقعاً دنبال آن هستند عشق است اما روش رفتارشان به آن منجر نمی شود. سوم اینکه، وقتی مورد قضاوت دیگران قرار می گیرند، احساس اعتماد به نفس بسیار پایینی می کنند و درنتیجه آزار و اذیتشان بیشتر می شود. ازآنجا که وقتی دیگران را قضاوت می کنیم آنها احساس ترس و تهدید بیشتری می کند، بهترین راه برای برخورد با ایندسته از افراد اجتناب از قضاوت کردن آنهاست. وقتی احساس کنند که شما آنها را درک کرده و قبول دارید، آرامتر می شوند و کنار آمدن با آنها راحت تر می شود. گفتن این حرفها راحت است اما اگر در زندگیتان با چنین فردی برخورد داشته باشید می دانید که بخشیدن آنها و فراموش کردن کارشان خیلی سخت است. به همین خاطر نیاز به روشی است که بلافاصله تمرکز شما را از روی آن چیزی که اذیتتان می کند تغییر دهد و بگذارد روی درد احساس آن فرد آزاررسان تمرکز کنید. این دقیقاً همان چیزی است که اولین سوال دلسوزانه امکانش را فراهم می کند. وقتی کسی طوری که برای شما آزاردهنده است رفتار می کند، از خودتان بپرسید، “این فرد ممکن است چه دردی در گذشته تجربه کرده باشد که باعث شده الان اینطور رفتار کند؟”
بعد از اینکه این سوال را از خودتان پرسیدید، سعی کنید پاسخ آن را در ذهنتان مجسم کنید. آیا در بچگی کسی او را دوست نداشته؟ آیا والدین یا معلم هایش با او بدرفتاری کرده اند؟ احتمالاً همه از او انتقاد کرده و او را پس می زده اند و نتیجه آن دردی شده است که شما می بینید. وقتی دیگران را کودکانی کوچک و بیچاره تصور کنید، مطمئناً کمی برایشان دلسوزی خواهید کرد. وقتی دلتان را باز کرده و اجازه می دهید کمی دلسوزی و شفقت وارد آن شود، ناراحتیتان از بین می رود. با دیدن و احساس کردن درد آن فرد، دیگر نخواهید توانست از دست او عصبانی شوید.
دومین راه برای بخشیدن افراد و احساس دلسوزی برای آنها این است که رفتار آنها را چیزی مثل رفتار خودتان ببینید. ما معمولاً بیشترین رنجش را از کسانی داریم که رفتار آزاردهنده ای شبیه به رفتارهای خود ما دارند—رفتاری که سعی داریم از خودمان پنهانش کنیم. مثلاً، من خودم عادت داشتم که از دست همخوانه ام که خیلی در آشپزخانه سروصدا می کرد، عصبانی شوم. فکر می کردم که خیلی آدم بی ملاحظه ای است. یک روز به خاطر محکم بستن در کابینت ها و سروصدای ظرف و ظروف که ایجاد کرده بود با او دعوا کردم. او در پاسخ سر من داد کشید که، “ببین کی داره این حرفو میزنه، خودت که همیشه صدای ضبطو می بری بالا یا با اون گیتارت و صدای گوشخراشتان روی اعصاب من هستی.”
درواقع حق با او بود. من چون نمی خواستم باور کنم که درحق دیگران بی ملاحظگی می کنم، هر حرفی که می توانستم را به او حواله داده بودم. وقتی بدانید که خودتان هم گاهی کاری شبیه به آن فرد آزار رسان انجام می دهید، مطمئناً بیشتر درک کرده و او را راحت تر خواهید بخشید. پس سوال دلسوزانه دوم این است که، “کار این آدم چقدر شبیه به رفتار خود من است؟” هرچه رفتار خودتان را دقیقتر بررسی کنید مطمئناً راحت تر می توانید از رفتار آزار دهنده آن فرد چشمپوشی کنید.
بعضی از افراد نگران این هستند که با دلسوزی و مهربانی دربرابر اینگونه افراد باعث شوند که آن فرد سوارشان شود. اینطور نیست. با این روش شما فقط از دیدگاهی روشن تر و بازتر به مسئله نگاه می کنید. وقتی یکی از این سوالات را ازخود بپرسید، بهتر خواهید توانست موقعیت آن فرد آزار رسان را درک کنید. و به جای اینکه آتش آنرا تندتر کنید، روند التیام آنرا سرعت می بخشید.
از همه این حرفها گذشته، همه ما آدمها خیلی شبیه به هم هستیم. همه ما حالات بدی را تجربه کرده ایم و همه ما با خیلی ها بدرفتاری کرده ایم. وقتی در چنین وضعیتی باشیم، فقط از طریق درک و محبت اطرافیان است که می توانیم از آن حالت بیرون بیاییم. سوالات دلسوزانه روش بسیار خوبی است. این سوالات می تواند سریعاً قضاوت های شما را به بخشش و پذیرش تبدیل کند. و به خاطر همین قدرت این سوالات است که ذهنتان ممکن است در برابر آن مقاومت کند. به جای اینکه از این سوالها در برابر کسانی که خشمگینتان می کنند استفاده کنید، سعی کنید اول در برابر کسانیکه از نظر ذهنی آزارتان می دهند از آنها استفاده کنید. وقتی دیدید که این روش دربرابر این افراد تقریباً جواب می دهد، می توانید آنها را دربرابر کسانیکه واقعاً باعث ناراحتی و عصبانیتتان می شوند هم امتحان کنید. وقتی در تبدیل آزار به محبت مهارت پیدا کردید، آنوقت است که می توانید قلب خود و دیگران را التیام بخشید.