باشگاه خبرنگاران: اسفندیار عبداللهی عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت گفت: جریان اصلاحات به هر دلیل از ناحیه سرمایه اجتماعی و افکار عمومی، نگران است و درد اصلاحطلبان آنجایی دو چندان میشود که آنها حداقل با خودشان هم صادق نیستند و آن چیزی نیستند که مینمایند و نشان میدهند.
وی افزود: اصلاحطلبان بعد از انقلاب همواره در راس قدرت بودهاند، ممکن است در سالهای اخیر به هر دلیل مقداری از راس قدرت فاصله گرفته یا نادیده گرفته شده باشند، ولی هرگز دست این جریان از سفره انقلاب بریده نشده و در اینکه از نظر افکار عمومی این جریان از بانیان و موسسان جمهوری اسلامی بوده و در همه مشکلات و سیاستگذاریهای کشور شریک هستند شکی نیست، گزارهای که خود اصلاحطلبان هم آن را قبول دارند.
عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت ایران اسلامی با بیان اینکه در این شرایط بدون هیچ دردسر اضافهای و تا اینجای کار بر حسب نتایج سیاستورزی، اصلاحطلبان بازنده میدان سیاست در ایران هستند، عنوان کرد: پیدایش این آسیب چقدر متوجه خود اصلاحطلبان است و تا چه حد عوامل دیگر مانند نگاه نهاد قدرت، چنین نتایجی را برای آنها پدیدار کرده، جای بحث دارد.
این فعال اصلاح طلب خاطرنشان کرد: اکنون در آستانه یک کارزار مهم سیاسی- انتخاباتی جدید هستیم. انتخابات ریاست جمهوری، شوراهای شهر و روستا و میان دورهای خبرگان رهبری سال 1400 در پیش است. انتخاباتی که طبعا برای آینده سیاسی هر گروه و جریانی حیاتی است. شاید برخی تصور کنند هدف این بحث استنتاج پیروزی اصلاحطلبان در سال 1400 است؛ بله پیروزی در هر رقابت انتخاباتی باید استراتژی هر جریان و حزب سیاسی باشد، اما نه هدف غایی آن.
وی با طرح این پرسش که پیروزی با کدام استراتژی، مانیفست، نیت و راهبرد به دست میآید؟ ادامه داد: درباره ادعای راهبرد و مانیفستی که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اعلام کرده ه طور جدی باید گفت یک نوشتار و چند پاراگراف تعارف است که نه اقناع اجتماعی را در پی خواهد داشت و نه پشیزی برای قدرت اهمیت دارد.
عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت اظهار کرد: حتی در این شرایط باز شاهد تاسیس احزاب جدید، عدم هماهنگی کامل احزاب اصلاحطلب، دعواهای داخلی و نگاههای تمامیتخواهانه درون حزبی در این جریان هستیم.
عبداللهی یادآور شد: شاید از بیرون علاقهمندان به فعالیت سیاسی وقتی مصاحبه یک اصلاحطلب را ببینند هنوز ته دلشان بگویند که خدا را شکر کسانی هم هستند در این کشور که اندکی به دموکراسی، حقوق بشر، خرد جمعی و جمهوریت و دیگر ارزشهای عرفی و بشری معتقدند. اما صراحتاً ما اصلاحطلبان درونمان خودمان را کشته و بیرونمان مردم را.
این فعال اصلاحطلب گفت: من در طول سالهای فعالیت اجتماعی و سیاسی خود، شاهد 4 نوع رویکرد از سوی جریانی بودهام که هنوز هم سنگ آن را به سینه میزنم و هنوز هم به آینده مفهوم اصلاح امید دارم. این چهار صفت عبارتند از؛ «دروغ به افکار عمومی»، «فرافکنی در تقصیر و مقصر»، «حرص قدرت به هر قیمتی» و «رویکرد حذف، طرد و له کردن هم».
عبداللهی با بیان اینکه در مقایسه با دنیا ما در ایران حتی کاریکاتور حزب هم نداریم، اظهار کرد: با این همه درون همین پوسته نازکِ فاقد اعتبار و کارآیی، غوغایی است و پیشنهاد میکنم کسانی که آواز دهل اصلاحطلبان هنوز از دور برایشان خوش است، فعلا این انار به ظاهر خوشگل، پر دانه و پر آب را باز نکنند؛ چرا که احزاب اصلاحطلب به جای تمرین جمهوریت و دموکراسی، مشق دیکتاتوری میکنند. در احزاب نیمبند اصلاحطلب فقط شاهد «من» و «منیت» هستیم و فقط در رسانهها تبلیغ «ما» شدن میکنیم. به همین دلیل هم در این احزاب، شاهد انشعابهای زیادی بودیم.
وی ادامه داد: به خصوص کسانی در احزاب اصلاحطلب سابقه بیشتری دارند یا از اندک قدرتی برخوردارند، با تمام وجود تلاش میکنند بقیه افراد مجموعه را به گروگان بگیرند و با مشاهده اندک انتقادی دست به حذف، تکفیر، تهدید و اقدامات مخرب علیه یار و همراه خود بزنند. ما عادت کردیم جناح رقیب را به تنگ نظری متهم کنیم که البته بیدلیل هم نیست. ولی در احزاب اصلاح طلب گاهی رفتارهایی را شاهد هستیم که حاضریم پشت سر جناب حجتالاسلام حمید رسایی، حسین شریعتمداری، حسین الله کرم و جناب مرتضی آقا تهرانی نماز بخوانیم، بخدا این رفتارها غوغایی است برای خودش.
عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت خاطرنشان کرد: به دلیل همین تنگ نظریها و تمامیتخواهیهای، خودبزرگبینان احزاب اصلاح طلب است که چندین انشعاب در آنها اتفاق میافتد. هر یک از ما میخواهیم در راس و اول باشیم و مهر و امضای دبیرکلی داشته باشیم. ادعای اصلاح و اصلاحطلبی در عالم واقع، به شوخی شبیه بوده و یک بازی تمام عیار است که اگر غیر از این بود، یک حزب به عنوان دولت در سایه ابتدا در درون خود تمرین دموکراسی و تمرین توزیع قدرت و پذیرش نظارت میکرد، ولی اینطور نیست. البته این به این معنا نیست که احزاب اصولگرا وضع خوبی دارند، نه. آنها شاید کمتر دست به خود انتقادی بزنند و اصولا نیازی به یک ساختار قوی حزبی احساس نکنند، ولی ما که چنین ادعایی داریم، چرا به این سرنوشت دچار شدهایم؟
عبداللهی در پایان گفت: بنابراین ایجاد احزاب اقماری حزب اتحاد ملت (مشارکت ایران اسلامی) و مجاهدین انقلاب اسلامی تا انشعاب در حزب اعتماد ملی و تاسیس حزب جمهوریت و موارد این چنینی برای توسعه تحزب نبوده، بلکه برای فرار از مفهوم تحزب و به دلیل عدم تحمل و میل به استبداد کسانی بوده است که انشعاب کردهاند یا موجب انشعاب بودند. قطع به یقین این پایان داستان هم نخواهد بود و باید در آینده شاهد انشعابهای جدید در احزاب اصلاحطلب باشیم. حزب که چه عرض کنم باید گفت، «دکانهای خالی از جنس و مشتری».